قتل ناخواستهای که سوژه انتقام محبوبه از ذبیح شد
«حکم رشد» داستان سرهنگی است که میخواهد ریاست کلانتری منطقهای را بپذیرد که برادر شیریاش در آنجا زندگی میکند، اما اعضای خانواده معتقدند که این اتفاق «ذبیح» و «غـلام» را که آدم لات و دردسرسازی هستند، روبهروی یکدیگر قــرار میدهد.
برترینها: مهمان این شبهای تلویزیون حوالی ساعت ۹ شب از شبکه سه سیما پخش میشود. «حکم رشد» جدیدترین سناریوی سعید نعمتالله برای سیماست. برخی عقیده دارند که از معدود کارهای سالهای اخیر سیماست و برخی دیگر نیز ارتباطی با اثر نگرفتند. در ادامه مروری داریم بر جزییات سریال.
خلاصه داستان
قصه «حکم رشد» درباره سرهنگی است که میخواهد ریاست کلانتری منطقهای را بپذیرد که برادر شیریاش در آن جا زندگی میکند، اما اعضای خانواده معتقدند که این اتفاق «ذبیح» و «غلام» را که آدم لات و دردسرسازی است، روبهروی یکدیگر قرار میدهد.
بازیگران و عوامل حکم رشد
ثریا قاسمی (توران)، مهلقا باقری (محبوبه)، پیام احمدینیا (غلام)، مجتبی فلاح (ذبیح)،شهین تسلیمی (عالیه)و علیرضا مهران (نوید)از جمله بازیگران شاخص سریال «حکم رشد» هستند.
سعید نعمتالله و حسن لفافیان نیز به ترتیب نویسنده و کارگردان این مجموعه هستند.
بررسی اثر؛ حکم دشوار برادری!
رضا صائمی عضو هیات مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران در یادداشتی درباره سریال ملودرام پلیسی و خانوادگی «حکم رشد» مینویسد:
«سریال «حکم رشد» به کارگردانی حسن لفافیان، داستان سرهنگی است که میخواهد ریاست کلانتری منطقهای را بپذیرد که برادر شیریاش در آنجا زندگی میکند، اما اعضای خانواده معتقدند که این اتفاق «ذبیح» و «غـلام» را که آدم لات و دردسرسازی هستند، روبهروی یکدیگر قــرار میدهد.
این جدال به واسطه همین سویههای خانوادگی و عاطفی، فراتر از نبرد قهرمان و ضدقهرمان بهصورتبندی این رویارویی میانجامد که علاوه بر کشمکشهای بیرونی ناشی از پارادوکس موقعیت پلیس و مجرم، از کشمکشهای درونی و تراژیک دوئل دو برادر هم برخوردار شده و احساس و عاطف مخاطب را هم در کنار درگیریهای ذهنی با قصه گره زده و برمیانگیزد.
قطعا در این موقعیت دوگانه و دوقطبی، وضعیت و شرایط ذبیح دشوارتر از بقیه است. او باید از جنگ با خود بین عاطفه و وظیفه، پیروز بیرون بیاید تا بتواند در این جدال برادرانه نابرابر دچار کج راهه و گمراهی نشده یا تن به ظلمی ناخواسته ندهد. در واقع حکم ذبیح صرفا سویه شغلی و حتی جغرافیایی ندارد. او به یک منطقه شهری مامور نشده بلکه نبرد او در منطقه خانواده است. جایی که در صدر شرورهای آن برادر شیری است ایستاده. جایی که میان او و غلام کسی ایستاده که گذشتن از او به سادگی ممکن نیست. کسی که برای اگر برای غلام حکم مادر را دارد برای ذبیح خود مادر است. مادر واقعی اش. مادری که به منطق و منطقه کاری فرزندش کاری ندارد. اگر پسرش ذبیح مامور و معذور است او مادر و معذور است. اگر ذبیح معذوریتش را از حکم عقل می گیرد دلیل او حکم دل است. این وضعیت دشوار، این دشواری وظیفه برای ذبیح سویه های دیگر هم دارد.
هاشم باجناقش هم یک سوی دیگر جبهه مقابل اوست که با غلام کار می کند و به نوعی خزانه دار اوست. وقتی ذبیح به این موضوع پی می برد و به خانه هاشم می رود تا از ماجرا مطمئن شود این بار خواهر زنش مانع او می شود و می خواهد که اغماض کند. ذبیح پلیسی است که در مخمصه سخت عاطفه و وظیفه گرفتار شده اما همواره تلاش می کند تا در کنار عدالت بایستد نه مصلحت. حتی اگر تعقیب و گریز او با هاشم با تصادف و مرگ هاشم گره بخورد. مرگی از سر اتفاق که ذبیح را در وضعیت دشوارتری قرار می دهد. حالا او انگ قاتل را هم باید به جان بخرد آنهم از سوی خواهر زنش. این اتفاق البته رابطه او با همسرش زهره را هم دچار آسیب میکند. حالا او برای مبارزه با شرارت و خلاف و خلافکار در منطقه استحفاظی خود یک مانع بسیار بزرگ و سترگ دارد: خانواده اش.
از این رو باید گفت که «حکم رشد» به سریال پلیسی متعارف شباهتی ندارد و بیش از آنکه یک ژانر پلیسی با مولفههای آشنایش باشد یک ملودرام خانوادگی است. به همین دلیل کمتر شاهد صحنه های اکشن و زد و خوردهای معمولی که در آثار پلیسی هستیم در اینجا می بنیم. در واقع در «حکم رشد» به نوعی ساختار شکنی ژانری در یک کار پلیسی رخ می دهد که تعلیق آفرینی و گره گشایی های آن بیش از آنکه بر موقعیت های دراماتیک پلیسی استوار باشد بر کشمکش ها و جدال های خانوادگی بنا شده و دست به نوعی آشنایی زدایی در این زمینه می زند. از این حیث مجتبی فلاحی در نقش ذبیح پلیس قصه، کار دشواری در پیش دارد. او باید از یک سو اقتدار پلیسی خود را حفظ کند و از سوی دیگر در مقام پسر بزرگ خانواده، پدر و باجناق و همسر و مهمتر از همه برادر، شرط برادری و خانوادگی را به جا آورد. از این رو ذبیح را بیش از آنکه در کسوت پلیس و سرهنگ نیروی انتظامی ببنیم بیشتر به چشم یک مرد خانه و خانواده می بینیم و همین ویژگی هم به حس همدلی و همسویی بیشتر مخاطب با او کمک کرده و به دل می نشیند. به عبارت دیگر او پلیسی است که به جای آنکه ترس در مخاطب ایجاد کند، حس امنیت ایجاد می کند و خصلت ها رفتاری و مرام و تعهدی که نسبت به خانواده و آشنایان دارد تصویری از یک پلیس ایرانی را در شمایل او بازنمایی میکند.
«حکم رشد» داستان خود را در ساحت درستی از درام قرار میدهد. در درون مناسبات خانوادگی و گره زدن نبرد بین خیر و شر در جدال دو برادر. موقعیتی که با توجه به روانشناسی مخاطب ایرانی، میتواند مخاطب را با کشمکشها و فراز و نشیبهای خود همراه کرده و عواطف و احساسات آنها را به روح قصه پیوند زده و برانگیزد. با توجه به ویژگیهایی که این درام پلیسی-خانوادگی دارد، ریتم و ضرب آهنگ آن مناسب است. نه تند است نه کند و تلاش میکند روابط بین آدمهای قصه را با دیالوگهای جذاب بین آنها قوام ببخشد و در نهایت بر ارزشهایی مثل خانواده، برادری و حفظ حرمتها در خانواده تاکید کرده و بدون اینکه دچار سانتی مانتالیسم اخلاقی شود بر مخاطب تاثیر درست بگذارد. اگر هنوز موفق به تماشای این سریال نشدید ادامه آن را از دست ندهید.»
کاربران چه میگویند؟
* فیلمای قانون و قیصر و پهلوانان نمی میرند و میکس کردن شده سریال حکم رشد!
* سریال حکم رشد دلمو آشوب میکنه
* سریال حکم رشد از جذابترین و یونیکترین سناریوهایی بود که تاحالا ساخته شده. هر قسمت شگفتزده میشی از پلان به پلانش.
* ثریا قاسمی تو این سریال چقدر عوض شده!
نظر کاربران
من عاشق ذبیح هستم ،چه قدوبالایی داره
پاسخ ها
من به فداش ،اگه تو سریال بمیره دیگه سریالو نیگاه نمیکنم
اصلا قشنگ نیست گریم ها وچهره ها به ذات نقش نمیخوره خیلی مصنوعی درست کردن.گریم غلیظ اشنیاهی لات ولوت ها را آرایش کردن.پلیس بی جذبه .
نعمت الله کلاکارهاش خیلی بده
پاسخ ها
اون حمیدشونه که خوبه.سعید نعمت الله افتضاحه سریالهاش اه اه
اونم عاشقته
پاسخ ها
ذبیح خودتی، عزیزم
چرا ادامه برف بیصدا میبارد و نذاشتن بجای این سریال آبگوشتی
پاسخ ها
دقیقا
من از نویسندگی سعید نعمت اله اصلا خوشم نمیاد دیالوگ ها رو جوری مینویسه انگار دارن یه جور شعر میخونن بطوریکه اولین بار تا سریال رو دیدم با چندتادیالوگ اول فهمیدم نویسنده سعید نعمت اله هستش یه جور خاصی دیالوگ مینویسه نمیدونم میتونم منظورم رو خوب برسونم یا نه
همینطور که مردان هنوز کفن زنشون خشک نشده دنبال زن جدید هستن چه اشکالی داره زن هم هنوز کفن شوهرش خشک نشده شوهرکنه وتو این سریال زن هاشم شوهرش مرده به چهلمش نرسیده میخواد شوهرکنه،آفرین به این سریال زیبا
فقط بازی نوید
من از این نحو دیالگوگ بسیار متنفرم از همه سریالهایی که دیالوگ غیر معمول دارن بیزارم
اعصاب آدم را بهم میریزه
فقط نقش غلام، من گندم، من غلامم. لعنت بر افشین کافر و چاپاری. زنده باد غلام
برف زمستون میاد
اصلا نوید چرا اسمش تی تیش مامانیه به قیافش نمیخوره این اسم اسمش باید یچیزی تو مایه های اسکندر چنگیز طغرل...باشه