بهترین فیلمهایی که با روان شما بازی میکنند (۱)
در این مقاله تعدادی از بهترین فیلم های روانشناختی را به شما معرفی میکنیم.
زومجی: در این مقاله تعدادی از بهترین فیلم های روانشناختی را به شما معرفی میکنیم؛ آثاری که به اشکال مختلف، ذهن شخصیتهای محوریشان را مدام به چالش میکشند و دراینمیان با روان ما نیز بازی میکنند.
فیلم های رواشناختی به فیلم هایی گفته میشود که مستقیما ذهن کاراکتر اصلی را مورد هدف قرار میدهد. حال این درگیری ذهنی گاه میتواند فیلم را به یکی زیر ژانرهای وحشت بکشاند و گاه میتواند فیلم را بدل به معمایی پیچیده کند. شرط اصلی آن است که تمام تغییرات بنیادین کاراکتر، در ذهنش اتفاق بیتفد. به جنون کشیده شدن، سر باز زدن یک عقده، شکاکی، خیالبافی و غیره همه از ویژگیهای کاراکترهای محوری اینگونه از فیلمهاست. فیلم های روانشناختی بعضا دلهره و هیجان زیادی را به شما میدهند بهگونهای که به آنها تریلرهای روانشناختی هم میگویند.فیلم The Silence of the Lambs (سکوت برهها)، فیلم American Psycho (روانی آمریکایی) و فیلم Misery (بدبختی) تنها سه نمونه از اینگونه فیلمها هستند. البته آثار دیگر پولانسکی، لینچ، فینچر و ... پتانسیل حضور در این لیست را داشتند.
حال در این مقاله قصد داریم که ۲۲ مورد از بهترین فیلم های روانشناختی تاریخ را در قالب دو بخش به شما معرفی کنیم. بنابراین اگر شما هم از طرفداران این ژانر هستید، این مقاله را تا انتها دنبال کنید.
۲۲- فیلم جوکر(JOKER)
-
کارگردان: تاد فیلیپس
-
نویسنده: تاد فیلیپس و اسکات سیلور
-
بازیگران: واکین فینکس، رابرت دنیرو و زازی بیتز
-
میانگین امتیازات Joker در IMDB: ۸.۴
آرتور فلک در تلاش است تا مسیر و راه مناسب خود را در جامعه نابود شدهی شهر گاتهام پیدا کند و مدام با مشکلات در حال دستوپنجه نرم کردن است. او که در طی ساعات روز نقش یک دلقک را دارد، آرزو دارد که شبها تبدیل به یک استند آپ کمدین بشود... اما درنهایت جوک و طنز مسخرهای را که درباره خودش وجود دارد، پیدا میکند. آرتور که حسابی در این برهه زمانی عمر خود درون یک چرخه بیپایان بیعلاقگی و بیرحمیها گیر افتاده است، یک تصمیم اشتباه میگیرد؛ تصمیم بسیار اشتباهی که اتفاقات بسیار بد و شدیدی را بهدنبال خود دارد.
این مورد از بهترین فیلم های روانشناختی، نامزد دریافت ۳۶۱ جایزه متنوع از جشنوارهها و مراسمهای مختلف شده بود که درنهایت ۱۲۲ مورد آنها را دریافت کرد؛ از جملهی ۲ جایزه اسکار. با اینکه بازی فوقالعادهی فینکس، کارگردانی، سبک بصری، تدوین، موسیقیهای متن و فیلمبرداری مورد تحسین قرار گرفت، اما فضای تاریک، نمایش اختلال روانی و همچنین نحوه نمایس خشونت، نظرات مختلفی را بهدنبال داشت؛ برخیها تصور میکردند که ممکن است در زندگی واقعی، الهامبخش خشونتهای مشابهی شود. با وجود این موضوع، فیلم جوکر در باکس آفیس موفقیت فوقالعاده زیادی را بهدنبال داشت و اولین اثر با درجهبندی بزرگسال بود که توانست بیش از ۱ میلیارد دلار درآمد داشته باشد؛ درآمدی که باعث شد این اثر تبدیل به ششمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹ شود.
۲۱-فیلم بیخوابی(INSOMNIA)
-
کارگردان: کریستوفر نولان
-
نویسنده: هیلاری سیتز
-
بازیگران: ال پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانک
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷.۲
«روزها هیچوقت تمام نمیشوند. کابوسها واقعی هستند. هیچکس بیگناه نیست.» در نایت میوت، آلاسکا بدن بیجان کی کانل، ساکن ۱۷ سالهی این منطقه، پیدا میشود؛ پسر جوانی که به قتل رسیده بود. رئیس پلیس محلی نایت میوت، درخواست کمک کرد و به همین ترتیب دو کاراگاه پلیس در زمینه قتل و سرقت از لس آنجلس (ویل دورمر و هپ اکهارت) به آنجا اعزام شدند تا در روند تحقیقات کمک کنند. هم دورمر و هم اکهارت، با اینکه شهرت زیادی در دنیای پلیسی دارند، اما هر دو در لس آنجلس با یک سری مشکلات کاری و حرفهای روبهرو هستند. دورمر وقتی به نایت میوت میرود، دچار اختلال بیخوابی شدیدی میشود؛ هم به خاطر وضعیت مداوم خورشید نیمه شب در آن منطقه و هم به خاطر رازی را روی دوشش قرار دارد. این بیخوابی باعث شده که او هذیان بگوید و توهم بزند. چیزی که او در خواب ندیده، این است که قاتل با او ارتباط برقرار کرده است.
قاتل همه چیز را درباره قتل برایش توضیح داده است و این حقیقت را هم بیان کرده که میداند دقیقا چه اتفاقاتی دارد برای دورمر رخ میدهد. همین اتفاق باعث میشود تا یک ارتباط همزیستی بین آنها برقرار شود؛ دو نفری که به نفع خودشان، رازهای دیگری را پنهان میکنند. اما جاهطلبیهای یک پلیس جوان محلی به نام الی بر باعث میشود تا تکههای مختلف داستان کنار هم قرار بگیرد. این اثر که براساس رمانی با همین نام ساخته شده است، بازسازی یک اثر نروژی با نام Insomnia است که در سال ۱۹۹۷ ساخته شده بود. این فیلم با بودجه ۴۶ میلیون دلاری، درآمدی ۱۱۳ میلیون دلاری داشت و تحسین منتقدان زیادی را برانگیخته کرد؛ منتقدانی که اکثرا بازی پاچینو و ویلیامز را دوست داشتند.
۲۰- فیلم بازی(THE GAME)
-
کارگردان: دیوید فینچر
-
نویسنده: جان برانکاتو و مایکل فریس
-
بازیگران: مایکل داگلاس، شان پن و دبورا کارا اونگر
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷.۷
«خیلی ساده است، یا بازی کن یا با تو بازی میشود.» نیکولاس ون اورتون یک بانکدار بسیار ثروتمند در سانفرانسیسکو است. با وجود ثروتی که دارد، فرد بسیار تنهایی به شمار میرود؛ حتی تا حدی که تولدش را هم تنها سپری میکند. در تولد ۴۸ سالگیاش (همان سنی که پدرش خودکشی کرده بود)، برادرش یعنی کانرد ناگهان باز میگردد و کارتی به نیکولاس میدهد. این کارت، به او اجازه میدهد که به تمام سرگرمیهای غیرعادیای که توسط چیزی به نام «خدمات تفریحی مصرفکنندگان» ارائه میشود، وارد شود. کانرد مدتها پیش رفته بود و در مقابل انواع اعتیادها تسلیم شده بود. حالا با این کارت ورود، کنجکاوی نیکولاس را برانگیخته است تا به «خدمات تفریحی مصرفکنندگان» برود؛ جایی که باعث میشود انواع اتفاقات عجیب و غریب و البته بسیار بد، برای او رخ دهد.
فیلم بازی تا حد زیادی توسط منتقدان مورد استقبال قرار گرفت؛ خصوصا رسانههای مشهوری مانند راجر ایبرت و مجله نیویورک تایمز. اما در مقایسه با اثر بسیار موفق قبلی دیوید فینچر یعنی فیلم Seven (هفت)، آنقدرها هم درآمد زیادی در باکس آفیس بهدست نیاورد؛ با بودجه ۷۰ میلیون دلاری، ۱۱۰ میلیون دلار بازگرداند که سود کمتری نسبت به اثر قبلی این کارگردان داشت. جالب است بدانید که دیوید فینچر ابتدا قصد داشت فیلم بازی را بسازد و بعد به سراغ فیلم هفت برود؛ اما از آنجایی که برد پیت وقتش آزاد شده بود، تصمیم گرفت که اول سراغ همان پروژه برود. این فیلم تنها نامزد یک جایزه شد که آن هم در جشنواره ساترن و در بخش بهترین اثر اکشن/ماجراجویی/دلهرهآور بود؛ البته همین جایزه را هم نتوانست دریافت کند.
۱۹- فیلم «کشتن گوزن مقدس»(THE KILLING OF A SACRED DEER)
-
کارگردان: یورگوس لانتیموس
-
نویسنده: یورگوس لانتیموس و افتیمیس فیلیپو
-
بازیگران: کالین فارل، نیکول کیدمن و بری کوگن
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷
بعد از مرگ نابهنگام پدر مارتینِ ۱۶ ساله روی میز عمل، کم کم یک پیوند عمیق و همدلانه بین او و جراح قلب و عروق برجستهای به نام دکتر استیون مورفی شکل میگیرد. در ابتدا، این دکتر با هدایای گرانقیمت از او حمایت میکند و سرانجام او را دعوت به شام میکند. مدت زیادی نمیگذرد که این نوجوان یتیم توسط خانوادهی بینقص دکتر استیون مورد تایید قرار میگیرد؛ اگرچه از همان ابتدا، یک احساس مبهم و در عین حال نگرانکنندهای در رابطه با نیت صادقانهی مارتین وجود داشت. به ناگهان، این خانوادهی خوشحال و عادی بهطور غیرمنتظرهای متحمل یک مجازات شدید و بیرحمانه قرار میگیرند؛ در همین حال که این افراد بیگناه در حال رنج کشیدن هستند، کم کم همه چیز شروع به فروپاشی میکند. درنهایت مشخص میشود که گناهان یک نفر است که روی دوش تمام اعضای خانواده سنگینی میکند.
بنابراین تنها یک تصمیم غیرقابل تصور و غیرقابل تحمل است که میتواند این روح را پاک کند؛ تصمیمی که نیازمند یک قربانی خالص است. اما برای پاک شدن این روح، ابتدا باید فرد گناهکار به گناه خود اعتراف کند. داستان این فیلم براساس یک تراژدی باستانی یونانی به نام ایفیژنیا در اولیس است که توسط اوریپید نوشته شده بود. این مورد از فهرست بهترین فیلم های روانشناختی برای رقابت در بخش اصلی جشنواره فیلم کن برای جایزه بزرگ انتخاب شده بود اما سرانجام جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. این اثر نظر مثبت منتقدان زیادی را دریافت کرد. جالب است بدانید که صحنههای عمل جراحی کاملا واقعی هستند. زمانیکه این عمل در حال انجام روی یک بیمار واقعی بود، تیم تولید از آن صحنه فیلمبرداری گردند. کالین فارل اعتراف کرده که بعد از مطالعهی فیلمنامه، حالت تهوع گرفته بود.
۱۸- فیلم پی(PI)
-
کارگردان: دارن آرونوفسکی
-
نویسنده: دارن آرونوفسکی
-
بازیگران: شان گالت، مارک مارگولیس و بن شنکمن
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷.۳
«هیچ نظمی وجود نخواهد داشت، فقط هرجومرج خواهد بود.» در محلهی چینی نشینِ شهر نیویورک، مکس که یک نابغه ریاضی اما فردی منزوی به شمار میرود، زندگی میکند. او باور دارد که «همه چیز را میتوان براساس اعداد فهمید و درک کرد.» زمانیکه او از سردردهای زیاد رنج میبرد، تلاش میکند که الگویی را در سیستم پیدا کند. این شخصیت از سردردهای شدیدی رنج میبرد که با اسم سردردهای خودکشی هم شناخته میشد؛ یک وضعیت بسیار نادر که عمدتا بهعنوان دردناکترین وضعیتی که یک نفر میتواند تجربه کند، شناخته میشود. او با سول رابسون که قبلا معلم بوده، بازی تختهای گو یا ویچی را بازی میکند؛ از طرف دیگر هم با سیستم کامپیوتری خاص و پیشرفتهای که در ساختمان خود ساخته، درگیر است. هم یک شرکت وال استریتی و هم یک فرقهی حسیدی، زمانیکه از کار او خبردار میشوند، علاقه زیادی به او و کارش پیدا میکنند.
اما او حواسش با حملات خاموشی، توهمها و هذیانهای پارانوئیدی، پرت شده است و دیگر به هیچ چیزی توجه ندارد. این مورد از فهرست بهترین فیلم های روانشناختی که سبکی نئو-نوآر و دلهرهاور دارد، اولین اثر سینمایی دارن آرونوفسکی به شمار میرود. آرونوفسکی برای ساخت این اثر توانست جایزه بهترین کارگردان را در جشنواره فیلم ساندنس، جایزه ایندیپندنت اسپیریت برای بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردان جدید در مراسم جوایز گاتهام. آرونوفسکی در این اثر جذاب، مضامین مذهب، عرفان و ارتباط دنیا با ریاضیات را مورد بررسی قرار داده است. منتقدان هم حسابی از آن تعریف کردند و آن را بسیار جذاب، بهطرز ترسناکی هوشمندانه و اثری لینچی خواندند. جالب است بدانید که هیچکدام از صحنههای این فیلم، در جایی فیلمبرداری نشدند که مجوز داشته باشد. به همین خاطر همیشه یکی از اعضای تیم مجبور بود نگهبانی دهد تا اگر پلیس به سراغ آنها آمد، سریع بساط فیلمبرداری را جمع کنند.
۱۷- فیلم ماشینچی(THE MACHINIST)
-
کارگردان: برد اندرسون
-
نویسنده: اسکات کوزار
-
بازیگران: کریستین بیل، جنیفر جیسون لی و آیتا سانچز گیجون
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷.۷
«اگر خواب نباشید، چطور از یک کابوس بیدار میشوید و بیرون میآیید؟» ترور رزنیک، ماشینکاری در کارخانه است که به خاطر بیخوابی شدید، یک سال اصلا نخوابیده است. همین اتفاق باعث شده تا بدنش تقریبا به مرور زمان پژمرده شود و رو به نابودی برود. او وسواس شدیدی نسبت به نوشتن یادداشتهای مختلف برای خودش پیدا کرده تا همه چیز را به خود یادآوری کند؛ همچنین وزن رو به کاهشش را پیگیری کند. او این موارد را روی برگههای چسبناک زردی مینویسد و در آپارتمانش میچسباند. ترور علاقه زیادی به ماریا دارد؛ پیشخدمت مجردی که بچه دارد و در غذاخوری فرودگاه کار میکند. ترور از اتفاقات زندگی خود برای هیچکس نمیگوید (اتفاقاتی که باعث شده تا این اندازه لاغر و ضعیف شود).
به همین دلیل هم همکاران ترور نمیتوانند با او ارتباط برقرار کنند و به او اعتماد داشته باشند. از طرف دیگر هم ترور یک سری کاغذ ناآشنا در آپارتمان خود پیدا میکند. به همین دلیل هم اینطور برداشت میکند که فرد یا افرادی (احتمالا یک یا چند تن از همکارانش)، بهدنبال او هستند؛ آن هم با کمک یک کارمند خیالی به نام ایوان که پیشروی آنها قرار دارد. ترور تصمیم میگیرد که جستوجو برای ایوان را آغاز کند تا هم محل سکونت او را پیدا کند و هم به مدارکی از نقشههای او برسد. اما در همین حین با چیزهایی برخورد میکند که میتواند درک درستی از علت اصلی بیخوابیهایش به او بدهد. یکی از نکاتی که باعث شد توجه افراد خیلی زیادی به سمت این فیلم جلب شود، میزان تعهدی بود که بیل نسبت به پروژه و نقش خود داشت. او برای ایفای این نقش، چیزی حدود ۲۸ کیلوگرم وزن کم کرد. فیلم ماشینچی، بعد از اکران حسابی مورد توجه منتقدان قرار گرفت که اکثرا هم بازی بیل را مورد تحسین قرار داده بودند.
۱۶. فیلم حس ششم(THE SIXTH SENSE)
-
کارگردان: ام. نایت شیامالان
-
نویسنده: ام. نایت شیامالان
-
بازیگران: بروس ویلیس، هالی جوئل آزمنت و تونی کولت
-
میانگین امتیازات فیلم: ۸.۲
در این فیلم بسیار جذاب که مورد جدیدی از بهترین فیلم های روانشناختی است، ما با یک پسر کوچک آشنا میشویم که میتواند افرادی را که مردهاند، ببیند؛ از طرف دیگر هم این بچه یک روانشناس دارد که با تمام توان خودش تلاش میکند تا کمکی به این بچه برساند. مالکوم کرو روانشناس مخصوص کودکان محسوب میشود که یکی از بیماران سابقش که بسیار هم ناراضی است، به ملاقاتش میرود؛ درست در همان شبی که او موفق به دریافت جایزهای مهم میشود. بعد از این ملاقات، کرو مصمم میشود تا پسر بچهای را که دقیقا بیماریهای همان بیمار سابق را دارد، درمان کند. از آنجایی که کرو مدت زمان زیادی از زندگی خود را صرف این کودک میکند، باعث ناراحتی و آزار همسرش میشود. از طرف دیگر هم مادر کول (پسر بچه) تمام تلاش خود را میکند تا برای مشکلات فزاینده پسرش کاری انجام دهد. اما دکتر کرو، تنها امید این پسر بچه محسوب میشود.
اگر شما هنوز این فیلم را ندیدید، اولا باید بگوییم که فرصت زیادی را از دست دادهاید، بعد هم نترسید زیرا ما قصد نداریم در این مطلب تجربه شما را خراب کنیم که باز هم از این به بعد سراغ آن نروید؛ پس به خاطر خدا هم که شده این فیلم را در اولویت خود قرار بدهید. البته همین اول به شما بگویم که از اول تا آخر فیلم، نشانههای پنهان خیلی زیادی وجود دارد و چند بار دیدن لازم است تا شما متوجه تک تک آنها بشوید. اما امان از آن زمانیکه شما این فیلم را تمام کنید؛ دیگر نمیتوانید همان دید قبلی را به آن داشته باشید. بازی هنرمندان، فضا و اتمسفر و همچنین پیچ و تابهای داستان، چیزهایی بودند که نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کرد. حس ششم نامزد دریافت ۶ جایزه از آکادمی اسکار شد؛ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین بازیگر مکمل زن. همچنین، این فیلم دومین اثر پرفروش سال ۱۹۹۹ شد که با ۴۰ میلیون دلار بودجه، موفق به دریافت ۶۷۳ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی شد.
۱۵- فیلم سوزاندن(BURNING)
-
کارگردان: لی چانگ دونگ
-
نویسنده: اوه جونگ-می و لی چانگ دونگ
-
بازیگران: یو آه-این، استیو یئون و جون جونگ سئو
-
میانگین امتیازات فیلم: ۷.۵
جونگ سو یک تحویل دهنده است که در خیابان مشغول انجام دادن کارهایش است. در همین حین، با دختری به نام هائمی برخورد میکند؛ کسی که زمانی در همسایگی او زندگی میکرد. هائمی از جونگ سو میخواهد تا در صورت امکان، در مدت زمانیکه او برای سفر به آفریقا میرود، از گربهاش مراقبت کند. زمانیکه از سفر بازمیگردد، مرد جوان و مرموزی به نام بن را به جونگ سو معرفی میکند؛ کسی که در طی همین سفر با او آشنا شده بود. یک روز، زمانیکه بن و جونگ سو با هم هستند، بن در مورد غیرمعمولترین سرگرمی خود برای جونگ سو توضیح میدهد. همین موارد باعث میشود تا جونگ سو حسابی به بن مشکوک شود و کم کم به این باور برسد که هائمی در خطر است. یکی از نکات مهم این فیلم، این است که براساس داستان کوتاهی به نام Barn Burning ساخته شده است؛ داستان کوتاهی که در کتاب The Elephant Vanishes از هاروکی موراکامی منتشر شده است.
از طرف دیگر هم برخی از المانهای آن، از داستانی به همین نام با نویسندگی ویلیام فاکنر الهام گرفته شده است. لی چانگ دونگ بعد از یک غیبت ۸ ساله این اثر را ساخت که در جشنواره فیلم کن، جزو رقیبان جایزه بزرگ بود اما سرانجام جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم را از این مراسم به خانه برد. این فیلم تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان جهانی قرار گرفت و حتی نمایندهی کره در مراسم آکادمی اسکار بود اما نامزد نشد. اما با این وجود، توانست جایزههای زیاد دیگری را کسب کند و حتی در فهرست ۱۰ اثر برتر آن سالِ مجلههای مشهور زیادی قرار گرفت. حتی برخی از منتقدان، آن را یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ میدانند. علاوهبر این، این مورد از بهترین فیلم های روانشناختی، در یک نظرسنجی که بین ۲۸ کشور و بیش از ۱۵۰ منتقد انجام شده بود، بهعنوان بهترین اثر کرهای تاریخ سینمای این کشور انتخاب شد.
۱۴- فیلم دختر گمشده(GONE GIRL)
-
کارگردان: دیوید فینچر
-
نویسنده: گیلین فلین
-
بازیگران: بن افلک، رزموند پایک و نیل پاتریک هریس
-
میانگین امتیازات فیلم: ۸.۱
«تو نمیدانی که چه چیزهایی داری، تا اینکه...» نیک دان، در روز پنجمین سالگرد ازدواج خود، گزارشی را ثبت میکند که همسرش ایمی، ناپدید شده است. بلافاصله نیک به خاطر چنین اتفاقی، تحت فشار نیروهای پلیس و همچنین جنون رسانهای که لحظه به لحظه هم بیشتر میشد، قرار میگیرد؛ فشاری که باعث میشود چهره آرام و معصومی که از خود به نمایش گذاشته بود، شروع به فرو ریختن بکند. خیلی زود دروغها، فریبها و رفتارهای عجیب و غریب او باعث میشود که در سر همه یک سؤال تیره و تار به وجود بیاید: آیا نیک دان، همسرش را کشته است؟ گیلیان فلین که فیلمنامهی این اثر را نوشته، داستان آن را براساس رمانی که خودش با همین نام در سال ۲۰۱۲ منتشر کرده بود، نوشته است. همانند اکثر آثار دیوید فینچر، دختر گم شده هم حسابی مورد تحسین منتقدان و استقبال مخاطبان قرار گرفت و موفقیت بسیار بزرگی را کسب کرد؛ با بودجهای ۶۱ میلیون دلاری توانست ۳۶۹ میلیون دلار در باکس آفیس درآمد داشته باشد.
همین فروش باعث شد تا این فیلم به پرفروشترین اثر سینمایی فینچر تبدیل شود. امروزه، این فیلم یک کالت کلاسیک به شمار میرود و حتی برخیها آن را «یک اثر عاشقانه» میخوانند. بیشتر از هر چیزی، بازی پایک بود که نظر منتقدان را به خود جلب کرد و حتی نامزد جایزه اسکار، بفتا، گلدن گلوب و انجمن بازیگران سینمایی هم شده بود؛ البته این فیلم نامزدیهای دیگری هم داشت. بهصورت کلی دختر گم شده میتوانست ۲۵۲ جایزه کسب کند اما درنهایت ۶۴ مورد آنها را به خانه برد. بن افلک برای ایفای نقش در این اثر، کارگردانی یکی از پروژههای خود را عقب انداخت و حتی عنوان کرد که «تنها کارگردانی که او میشناسد و توانایی این را دارد که بهترین نسخهی بازیگری را از درون هرکسی بیرون بکشد، دیوید فینچر است.»
۱۳- فیلم یادگاری(MEMENTO)
-
کارگردان: کریستوفر نولان
-
نویسنده: کریستوفر نولان
-
بازیگران: گای پیرس، کری ان ماس و جو پانتولیانو
-
میانگین امتیازات فیلم: ۸.۵
«برخی خاطرات، بهتر است فراموش شده بمانند.» این مورد از فهرست بهترین فیلم های روانشناختی دو داستان جداگانه از لئونارد را حکایت میکند؛ بازرس سابقه بیمه که دیگر نمیتواند خاطرات جدیدی بسازد. او در تلاش است تا قاتل همسر خود را پیدا کند؛ آخرین اتفاقی که به خاطر دارد. یک خط داستانی در زمان به جلو حرکت میکند (با رنگ سیاه و سفید)؛ درحالیکه خط داستانی دیگر، داستان را به عقب بازگو میکند (با تصاویر رنگی)... اتفاقی که باعث میشود هر بار، چیزهای جدیدی برای ما آشکار شود. نولان در نظر داشت که با استفاده از این تکنیک متفاوت بودن رنگها، وضعیت روانی شخصیت اصلی داستان را برای مخاطب شبیهسازی کند. دو خط داستانی هم در پایان فیلم با یکدیگر برخورد میکنند و یک روایت داستانی کامل و منسجم را به وجود میآورد. یادگاری که اثر نئو نوآر، اسرارآمیز و دلهرهآور دیگری از کریستوفر نولان است، براساس ایدهای ساخته شده که برادر او یعنی جاناتان ارائه کرده بود؛ خود جاناتان هم براساس آن داستانی را با نام Memento Mori نوشت و منتشر کرد.
یادگاری، حسابی توسط منتقدان مورد تحسین قرار گرفت و با بودجهای ۹ میلیون دلاری، درآمدی ۴۰ میلیون دلاری بهدست آورد. منتقدان اکثرا ساختار چند خطی و نقشمایههای خاطره، ادراک، سوگواری و خود فریبیِ آن را دوست داشتند. این فیلم نامزد دریافت دو جایزه اسکار در بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین تدوین فیلم شد که نتوانست آنها را دریافت کند. اما هنوز هم که هنوز است، بهصورت گسترده یکی از بهترین کارهای نولان و یکی از بهترین آثار دهه ۲۰۰۰ به شمار میرود. وضعیت پزشکیای که لئونارد در این فیلم تجربه میکند، یک حالتِ واقعی است؛ حالتی که در آن، دیگر ذهن نمیتواند بعد از اتفاقی که باعث ایجاد یادزدودگی شده، خاطره جدیدی بسازد.
۱۲- فیلم قوی سیاه(Black Swan)
-
کارگردان: دارن آرنوفسکی
-
نویسنده: مارک هیمن، آندرس هاینز، جان مکلالین
-
بازیگران: ناتالی پورتمن، ونسان کسل، میلا کونیس
-
میانگین امتیازات فیلم: ۸
قوی سیاه علاوهبر فهرست بهترین فیلم های روانشناختی، در بین بهترین آثار ترسناک هم قرار دارد. اگر از آن دسته افرادی هستید که ترکیب وحشت و روانشناختی را دوست دارید، اصلا این مورد را از دست ندهید. موضوع اصلی این فیلم جذاب حول محور طراحی و تولید بالهی خاصی از پیوتر ایلیچ چایکوفسکی به نام دریاچه قو یا Swan Lake میچرخد که یک شرکت نیویورکی باله قرار است کارهای تولیدی آن را انجام دهد. در این نمایش باله، قرار بود که یک بالرین، نقش یک قوی سفید شکننده و معصوم را ایفا کند و برای این کار، نینا انتخاب شده بود و گزینه عالیای برای آن محسوب میشد. علاوهبر این هم یک قوی سیاهِ تاریک و هوسران در نمایش حضور داشت که رقیب جدیدی به نام لیلی آن را ایفا میکرد. نینا فشار فوقالعاده زیادی را به خاطر رقابت برای کسب این نقش احساس میکرد و حسابی او را تحت تاثیر قرار داده بود؛ همین ماجراها باعث شد که او دیگر توانایی تشخیص واقعیت را نداشته باشد و کم کم به سمت دیوانگی و جنون پیش برود. با استناد به همین خلاصه داستان هم میتوان کاملا به این نتیجه رسید که ما با یک اثر اصیل و نوآورانه طرف هستیم؛ چیزی که قبلا نمونهاش را ندیده بودیم.
آندرس هاینز که از نویسندگان این پروژه محسوب میشد، پیش از این یک داستان اصیل و اوریجینال را به قلم خودش نوشت که سرانجام منجر به ساخته شدن این فیلم شد. دارن آرنوفسکی اعلام کرده بود که رمان The Double از فیودور داستایفسکی یکی از منابع الهام بزرگ او برای ساخت این فیلم محسوب میشد. جالب است بدانید که فرایند ساخت این فیلم تقریبا از سال ۲۰۰۰ آغاز شده بود و سرانجام در سال ۲۰۰۹ بود که این اثر تولید شد. پورتمن و کونیس هم برای ایفای این نقش، چندین ماه دوره باله را پشت سر گذاشته بودند تا بتوانند تا زمان فیلمبرداری آماده باشند.
نظر کاربران
حس ششم و دختر گمشده عالیه
همشون عالی بودن ولی ممنتو (یادگاری) یه چیز دیگه بود
تو این لیست فقط جوکر و ممنتو خوبه و جای شاتر آیلند، درخشش، وکیل مدافع شیطان و خیلیی دیگه خالیه ...
خوب نبودند فقط جوکر
شاتر آیلند باید تو صدر جدول می بود ولی اصلن نبود