هر آن چه از یک سریال میخواهید، اینجا جمع است
چند نکته که احتمالا باعث شدهاند راز بقا دیدنی و متفاوت باشد.
برترینها- سیامک رحمانی: چند نکته که احتمالا باعث شدهاند راز بقا دیدنی و متفاوت باشد.
یک- بهرام افشاری که در اغلب کارهایش در سایه نقش «بهتاش فریبا»ی پایتخت نتوانسته بود استعدادهایش را بروز دهد، این بار در غالب یک شخصیت پرداخت شده و متفاوت میخواهد خودنمایی کند. اتفاقی که معلوم است زیر حضور و تجربه سنگین سعید آقاخانی به عنوان کارگردان به شکل مناسبی نتیجه داده.
دو- خود سعید آقاخانی در اولین سریالش برای شبکه نمایش خانگی توانسته با راحتی عمل و طراوت بیشتری به خواستههایش عمل کند. نقشی که خودش ایفا میکند به عنوان شخصیت مذهبی و معتمد محل که در عینحال خالی از ضعف نیست، از آن ترفندهایی است که جز از طرف خود آقاخانی و جز جایی بیرون از سیما، امکان بروز نداشت.
سه- بسیاری از شوخیهای سریال حرکتی مخاطرهآمیز روی خطوط قرمز است. رفتار خود سعید آقاخانی و استفاده مکرر و بامزهاش از احادیث نصفه و نیمه، صلواتهایی که با جا و بیجا فرستاده میشود و باعث تغییر فضا میشود و نشان دادن فرهنگ سنتی طبقه پایین شهری به شکلی طنزآمیز و اغراقشده، همه از علایق توامان نویسنده سریال و سعید آقاخانی است.
چهار- امیر وفایی در نقش نویسنده سریال حالا به پختگی رسیده و زوجش با سعید آقاخانی کارگردان نتیجهای داده که شاید از سریال «نون.خ» هم بالاتر است. حیف که نمایش در شبکه خانگی امکان دیده شدن بیشتر را به راز بقا نمیدهد. سریالی که اگر در سیما پخش میشد حالا یخش حسابی گرفته بود و تکیهکلامهایش ورد زبان بسیاری بود. اما اینجا شاید امکان ادامه فصلهای بعد را هم از دست بدهد.
پنج- درباره قوت سریال باید گفت که این بار نه به طنز موقعیت و شوخیهای کلامی بسنده شده و نه همه بار طنز را روی تیپسازی بستهاند. امیر وفایی و آقاخانی اینجا توانستهاند بالانس مناسبی بین خط قصه پرجزییات و دارای کشش، شخصیتسازی و البته شوخیهای لحظهای و کلامی برقرار کنند. اتفاقی که در «نون.خ» هم شاهدش بودیم و این بار به شکل پررنگتری به چشم میآید. ریتم سریع سریال در عین حفظ تمپوی مناسب، از امتیازاتی است که در کمتر سریال طنز ایرانی میتوان دید. ترکیبی که حتی در کارهای متاخر پیمان قاسمخانی هم دیده نمیشود و او هم با افتادن در دام عامهپسندسازیهای رایج، قدرتش را در توجه به جزییات از دست داده است.
شش- کاراکتر حسن معجونی، با وجود داشتن تشابه با بسیاری از شخصیتهای از این دست در فیلمها و سریالهای ایرانی، توانسته شوخیهای سیاسی-اجتماعی کار را به چشم بکشد. نقش کاریکاتوری معجونی که در عین حال گرتهبرداری از بعضی شخصیتهای واقعی است با طعنه زدن به موضوعات روز و سوههای مشهور، شیرینی بهاندازهای دارد. فرصتطلب کمسوادی که با ریاکاری و پشتهماندازی میخواهد پلههای قدرت را سریع بالا برود، با نشان دادن لایههای چالشبرانگیز چنین سازوکاری، به نرمی از خطوط قرمز رد میشود و سریع برمیگردد. اتفاقی که احتمالا جز در شبکه نمایش خانگی و بیرون از صدا و سیما تصورش سخت است و این را باید ممنون تیم سازنده سریال و البته گسترش فضای رسانهای باشیم که جلوی بسته شدن چنین منافذی را گرفتهاند.
نظر کاربران
خوبه.خودتون هم بعد از مدتها ادعا کردن در مورد اینکه تلویزیون بیننده نداره بالاره اعتراف کردید که بیننده های تلویزیون قابل مقایسه با جای دیگه نیست
پاسخ ها
برای اینکه خیلی از مردم به دلیل فقر تنها دلخوشیشون تلویزیون هستش
بسیار جذاب و دیدنی حتما ببینید ای کاش از تلویزیون پخش میشد