پیچیدهترین فیلمهای تاریخ سینما (۱)
گاهی یک فیلم شما را برای روزها یا حتی ماهها رها نمیکند؛ اثری که ساختار یا ایدههای پیچیدهای دارد و ذهنتان در کندوکاو است تا آن را بهتر بفهمد. در اینجا، به فیلمهایی پرداختهایم که به اصطلاح چندلایه دارند، عمدتا عمیق هستند و مخاطبان را به چالش میکشند.
دیجی کالا مگ: گاهی یک فیلم شما را برای روزها یا حتی ماهها رها نمیکند؛ اثری که ساختار یا ایدههای پیچیدهای دارد و ذهنتان در کندوکاو است تا آن را بهتر بفهمد. این فیلمهای پیچیده را باید بیش از یک بار تماشا کرد و دقت بیشتری در مورد آنها به خرج داد تا داستان، پیامها و درونمایههایشان را درک کنیم.
یک اثر سینمایی به دلایل مختلف میتواند پیچیده باشد؛ برای فرمی که فیلمساز اتخاذ کرده و خطوط داستانی گوناگون را به شکل افراطی درهم بافته است تا ساختاری که روایت خطی مرسوم را به کلی کنار میگذارد یا هنگامی که به پیرنگ، اِلمانهای سورئال اضافه میشود تا دنبال کردن قصه برای بیننده سخت شود. بعضی از فیلمها هم به مفاهیم پیچیدهی علمی و نگرشهای فلسفی میپردازند یا اینکه شامل یک معنای پنهان میشوند که به راحتی قابل رویت یا درک نیست. در فهرست زیر، به فیلمهایی پرداختهایم که به اصطلاح چندلایه دارند، عمدتا عمیق هستند و مخاطبان را به چالش میکشند.
۲۵- استاکر (Stalker)
- سال انتشار: ۱۹۷۹
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: الکساندر کایدانوفسکی، آناتولی سولونیتسین، نیکولای گرینکو، آلیسا فرایندلیش
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
استاکر از آن فیلمهای علمی-تخیلی جاودانه است که شما را به دنیای دیگری میبرد و خیلی زود فراموش میکنید کجا هستید و در این دنیای سیاه اما شاعرانه و فلسفی، غرق میشوید. ماجراها در «منطقه» رخ میدهد؛ جایی که یک راهنما (استاکر)، قصد دارد تا یک نویسنده و یک دانشمند را بهصورت غیرقانونی به «اتاق» برساند. مردم منطقه بر این باور هستند که در اتاق، همهی آرزوهای انسانها برآورده میشود.
استاکر در دورهی اکران با نقدهای چندان مثبتی روبرو نشد اما با گذشت زمان، ارزشهایش را بیشتر نشان داد و حالا برای درونمایههای روانشناختی و فلسفی که دارد، یک شاهکار در نظر گرفته میشود. فیلم حاصل ایدهها و تفکرات پیچیدهی تارکوفسکی است که شاید با یک بار تماشا کردن اثر، نتوانید همهی آنها را درک کنید.
به استاکر میتوان از زوایای مختلفی نگاه کرد اما یکی از مضامینی که تارکوفسکی به آن پرداخته است، اهمیت «اعتقاد» در یک دنیای مدرنِ سکولار و منطقی است. در سوی دیگر، فیلم به ماهیتِ تمایلات و آرزوهای انسان نیز میپردازد؛ تمایلاتی که حتی گاهی خودمان از آنها بیخبر هستیم و شاید بهتر باشد هرگز به آنها نرسیم، زیرا ممکن است نابودی ما را رقم بزنند.
اینجا باید به دیگر ساختهی درخشانِ تارکوفسکی، «سولاریس» (۱۹۷۲) هم اشاره داشته باشیم که آن نیز پیچیدگیهای خاصی دارد. داستان آن فیلم در رابطه با روانشناسی است که به یک ایستگاه فضایی فرستاده میشود تا دلیل دیوانگی اعضای خدمه را کشف کند. سولاریس، تاثیرات انزوا بر روان انسان را در کانون توجه قرار میدهد و برای درک کامل آن هم شاید یک بار تماشا کردن اثر کافی نباشد.
۲۴- دشمن (Enemy)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: جیک جیلنهال، ملانی لوران، ایزابلا روسلینی، سارا گدون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
«آدام»، فیلمی را تماشا میکند که یکی از بازیگران آن دقیقا شبیه او است. این معلم تاریخ در ادامه مصمم میشود تا این بازیگر را پیدا کند.
دشمن، هیچکدام از ساختارهای روایی آشنای سینمایی را دنبال نمیکند، علاقهی زیادی به توضیح دادن همه چیز ندارد و زمانی که نمای پایانی آن را مشاهده کردید، برای دقایقی شوکه هستید و میخواهید از سفر خوابمانندِ دیوانهواری که همراه با این فیلم داشتهاید، معنایی پیدا کنید. البته فیلم هم تا حدودی به شما کمک میکند، برای زندگی آدام از یک رنگ زردِ غبارآلود استفاده شده تا پوچ بودن آن وضوح بیشتری پیدا کند و در سوی دیگر، زندگی «آنتونی» با رنگبندی روشنتری عرضه شده است.
فیلمبرداری درجه یک «نیکلاس بولداک» و موسیقیمتن «دنیل بنسی» هم کمک کردهاند تا در تمامی دقایق، این حس را داشته باشید که به یک رویا قدم گذاشتهاید. فیلم به طور کلی، در رابطه با ضمیر ناخودآگاه مردی است که تصمیم میگیرد معشوقهی خود را رها کرده و نزد همسر باردارش بازگردد. همانطور که دنی ویلنوو فیلم را توصیف کرده است، دشمن یک تریلر روانشناختی پیچیده است که داستان تعلیقآمیز خود را همراه با اِلمانهای فراواقعگرایانه ارائه میدهد.
از داستان دو مرد همسان که نسبت به یکدیگر کنجکاو هستند، میتوان این برداشت را داشت که در واقع هر کدامشان، نیمهای از یک مرد هستند که با خود در جنگ است و خواستههای درونیاش به دو سوی کاملا متفاوت میروند. دشمن، این «نبرد با خود» را به شکلی هوشمندانه به تصویر میکشد و جیک جیلنهال در نقش اصلی، کمنظیر است.
هر کدام از این دو مرد، چیزهایی را در زندگی فرد دیگر میبیند که باعث میشود در رابطه با خود سوالاتی را مطرح و به عواقب کارهای گذشتهاش فکر کند. درونمایههای دشمن به همین نکات ختم نمیشود، کافی است که نمای آخر فیلم را یکبار دیگر تماشا کنید.
۲۳- رنگ سرچشمه (Upstream Color)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: شین کاروث
- بازیگران: ایمی سایمتز، شین کاروث
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
شین کاروث میتوانست به یکی از بزرگترین فیلمسازان ژانر علمی-تخیلی در تاریخ تبدیل شود اما در هر دهه تنها یک فیلم میسازد و هنوز هم بسیاری از سینمادوستان، او را نمیشناسند. هر دو ساختهی کاروث در این فهرست قرار دارد و میتوان انتظار داشت که سومین فیلم او (که به گفتهی خودش، پس از آن بازنشسته میشود) نیز اثر پیچیدهای باشد.
اگر تریلر رنگ سرچشمه را ببینید، یک اثر سینمایی نسبتا عادی به نظر میرسد اما پس از تماشای خود فیلم، احتمالا نظر دیگری خواهید داشت. داستان در رابطه با یک انگل است که روی افراد، تاثیرات روانی عجیبی میگذارد و حتی باعث میشود تا کنترل خود را از دست دهند یا گرایشات تازهای پیدا کنند. فیلم به زندگی دو آدم میپردازد که قربانی این انگل مرموز شدهاند و ناخواسته، به یکدیگر نزدیک میشوند.
«کریس»، دخترکی مظلوم است که یک روز دزدیده میشود. فرد آدمربا، کرم انگلی را وارد بدن او میکند که ظاهرا هیپنوتیزمکننده هم هست. سارق با این کار، همهی حسابهای بانکی دخترک را خالی و سپس او را به حال خودش رها میکند. بازگشت کریس به زندگی عادی اما با اتفاق عجیبتری همراه است.
او با غذا خوردن، باعث میشود تا انگلهای درون معدهاش رشد کنند. سپس موجی غریب را حس کرده و به سوی آن میرود. این موج را یک پرورشدهندهی خوک به نام «سمپلر» فرستاده است که انگیزههای شخصی خودش را دارد. او کرمها را از بدن کریس خارج و آنها را به بدن یک خوک منتقل میکند. زندگی کریس باز هم دچار تحول میشود، وجود او حالا با یک خوک گره خورده است.
رنگ سرچشمه فیلم گیجکنندهای است؛ شین کاروث داستان خود را ابهامآمیز روایت میکند و خبری از شفافسازی نیست، حتی در پایان. فیلم ایدههای زیادی در ذهن شما میکارد که تا مدتها به آنها فکر میکنید.
۲۲- تقدیر (Predestination)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: مایکل اسپیریگ، پیتر اسپیریگ
- بازیگران: ایتن هاک، سارا اسنوک، نوآ تیلور
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
این فیلم تریلر-فانتزی استرالیایی را مایکل و پیتر اسپیریگ ساختهاند و یک اثر تراژیک است که ژانرهای مختلف را با یکدیگر تلفیق میکند. فیلم به شدت خلاقانه است و اگرچه شامل اِلمانهای کلاسیک ژانر علمی-تخیلی میشود اما ایدههای نوآورانهای دارد. ایتن هاک در نقش یک شخصیت بینام، نقشآفرینی کمنقصی ارائه داده اما این سارا اسنوک است که با مهارتهای بازیگری مثالزدنیاش، مخاطبان را غافلگیر میکند.
ایتن هاک نقش یک مامور سفر در زمان را برعهده دارد که برای یک سازمان مخفی کار میکند و با دستکاری زمان، جلوی جرایم را میگیرد. او در آخرین ماموریتش، باید جلوی یک تروریست را بگیرد که در سال ۱۹۷۵، بمب بزرگی را در شهر نیویورک منفجر کرد و ۱۱ هزار نفر را به کشتن داد. این ایدهی اولیه، گویای همه چیز نیست و ما با یک فیلم هوشمندانه و تفکربرانگیز روبرو هستیم که تا آخرین لحظه، شما را میخکوب میکند.
۲۱- آقای نوبادی (Mr. Nobody)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: ژاکو وان دورمال
- بازیگران: جرد لتو، سارا پلی، دیانه کروگر، ریس ایفانز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
داستان فیلم از سال ۲۰۹۲ آغاز میشود، در دورانی که تنها یک انسان فانی دیگر روی کرهی زمین باقی مانده است. «نمو نوبادی» یک پیرمرد ۱۱۸ ساله که ادعا میکند همهی رویدادهایی که ممکن بوده در زندگیاش رخ دهد را تجربه کرده است، البته ما میدانیم که چنین چیزی در واقعیت امکانپذیر نیست. با وجود این، شاید نوبادی دچار توهم نیست و دروغ نمیگوید، شاید او از هر زندگیای که تاکنون در دنیاهای موازی داشته است هم آگاهی دارد؛ اگرچه که مطمئن نیست کدام یک را واقعا تجربه کرده است.
نوبادی در آستانهی مرگ، از چند نقطهی حساسِ زندگیاش سخن میگوید که با بحران روبرو شد یا رویداد عجیبی را تجربه کرد. در هر کدام از آن نقاط، او به نتیجهی تصمیماتش هم میپردازد؛ تصمیماتی که شاید گرفته شدهاند یا نشدهاند. از طرف دیگر، تصمیمات او در هر خط زمانی، بر دیگری تاثیر میگذارد. در نتیجه، خط روایی داستان مکررا عقب و جلو میرود و به لحظاتی میرسد که تصمیمات شخصیت اصلی، روی خطوط زمانی احتمالی او از یک زندگی دیگر، تاثیر گذاشته است.
اگر این توضیحات گیجکننده به نظر میرسد، به این دلیل است که با یکی از پیچیدهترین فیلمهای تاریخ روبرو هستیم؛ فیلمی که نه تنها ایدههای فلسفی متعددی دارد، بلکه برای روایت داستان، از فرضیههای چندجهانی و ساختار غیرخطی استفاده میکند.
فیلم از نظر لحن، سبک، داستان و فضاسازی گاهی آنقدر دچار تغییر میشود که توجهِ کامل بیننده را میطلبد. گاهی شاید این حس را داشته باشید که به طور همزمان، در حال تماشای ۲۰ فیلم هستید! آقای نوبادی یک تجربهی سینمایی متفاوت و عمیق است که از یاد نمیرود.
۲۰- جان مالکوویچ بودن (Being John Malkovich)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: اسپایک جونز
- بازیگران: جان کیوساک، کامرون دیاز، کاترین کینر، اورسن بین، جان مالکوویچ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
جان مالکوویچ بودن فیلم جنونآمیزی است و تمایل ندارد تا ایدههایش را صریح و مستقیم ارائه دهد. داستان پیرامون «کریگ» اتفاق میافتد، یک عروسکگردان مغموم که در دفتر کار خود، یک درب مخفی پیدا میکند که از قضا به مغز بازیگر مشهور هالیوودی، «جان مالکوویچ» راه دارد.
کریگ همه چیز را از نگاه مالکوویچ میبیند و به عبارت دیگر، او میتواند جان مالکوویچ باشد. عروسکگردان قصه، در ادامه یاد میگیرد که چگونه این بازیگر را کنترل کند و بدن او را در دست بگیرد.
جان مالکوویچ بودن، همان چیزی است که از همکاری اسپایک جونز و «چارلی کافمن» انتظار دارید و به شدت نوآورانه و بامزه است. این فیلم عجیب و سورئال شما را به دنیای متفاوتی میبرد و درون ذهن یک انسان دیگر قرار میگیرید.
با گذشت بیش از دو دهه، ذرهای از پیچیدگیهای این فیلم کاسته نشده است و فیلمنامهی چارلی کافمن اگرچه برای هر نوع سلیقهای مناسب نیست اما مخاطبانِ فکور را راضی میکند.
۱۹- درخت زندگی (The Tree of Life)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: ترنس مالیک
- بازیگران: برد پیت، شان پن، جسیکا چستین، کری مچت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
یکی از جاهطلبانهترین فیلمهای تاریخ که حتی توضیح دادن داستان آن هم کار سادهای نیست. درخت زندگی با تولد جهان آغاز میشود و سپس تمرکز خود را روی دوران بلوغ پسرکی قرار میدهد که در دههی ۶۰ میلادی در غرب تگزاس زندگی میکند.
«جک» میان نوع نگاههای متفاوت والدینش گرفتار شده است؛ مادرش میخواهد بخشندگی و انسانیت را به او آموزش دهد و پدرش میخواهد او را با راه و رسم طبیعت آشنا کند. جک در مسیر خودشناسی، تفکرات والدین خود را مورد بررسی قرار میدهد. شخصیت پدر، بخش تاریکِ وجود جک را بیدار میکند اما او هدف شومی ندارد، تنها میخواهد فرزندش برای خشونت و سختیهای حاضر در دنیای واقعی آماده شود. پدر از اینکه نتوانست زندگیاش را آنطور که میخواهد پیش ببرد و به بعضی از آرزوهای خود نرسید، دچار حسرت است و دوست ندارد این اتفاق برای فرزندش هم تکرار شود.
ترنس مالیک در بررسی موشکافانهی زندگی و مرگ، رویکرد رادیکالی را در پیش میگیرد و به این مسئله میپردازد که شفقت و خواستههای شخصی، چگونه در خلقت کرهی زمین و شکل دادن تاریخ انسانها نقش داشته است؛ مسیری که طی شده تا در نهایت به سوالات هستیگرایانهای ختم شود که جک با آنها در کشمکش است.
تصاویر شکوهمندانهای که مالیک به نمایش میگذارد، برداشتِ او از «زندگی پس از مرگ» را نیز به شکل دقیقی ترسیم میکند (برداشت او این است که جهان باقی، «بازتابی از خاطرات» شما از زندگی است). دیدگاه جک نسبت به زندگی بعد از مرگ، شامل تصاویری از دوران کودکیاش و داستان خلقت است.
فیلمهای کمی در تاریخ سینما وجود داشتهاند که از نظر جهانبینی و ایدههای داستانی، چنین وسعتی داشته باشند، سوالات بزرگی مطرح کنند و بر مخاطب تاثیری ماندگار بگذارند.
۱۸- پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)
- سال انتشار: ۱۹۷۱
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: مالکوم مکداول، پاتریک مگی، میریام کارلین، آدرین کوری
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای تاریخ که شما را تا لحظهی آخر رها نمیکند و کمتر از این هم از استنلی کوبریک افسانهای انتظار نمیرود.
فیلم شامل هیجانات افراطی، ایدههای نامأنوس، انحراف و خشونت وحشیانه است و فیلمساز برای عرضهی ایدههایش و بیان حرفهایش، نهایتِ شجاعت را به خرج داده است. این شاهکار بلامنازعِ کوبریک، از زمان خود جلوتر بود و هنوز هم فیلم تاثیرگذاری به حساب میآید که حرفهایش چندان از جوامع مدرن فعلی دور نیست.
فیلم آیندهای را نشان میدهد که فساد، جرم و جنایت در آن موج میزند. در این میان، یک بزهکار جوان به نام «الکس»، گروهی از جوانان نامتعادل و کمعقل را رهبری میکند؛ آنها بلندپرواز و نترس هستند و کارهای خلافکارانهای انجام میدهند، از سرقت و کتک زدن آدمها تا تعرض و آسیبزدن به شهر. هنگامی که الکس، یک آدم بیگناه را به کما میفرستد و او در بیمارستان جان خود را از دست میدهد؛ توسط نیروهای پلیس دستگیر و به جرم قتل زندانی میشود.
مدتی بعد، راهی برای آزادی به الکس پیشنهاد میشود. او میتواند در آزمایشی به نام «لودویکو» شرکت کند که یک نوع شستشوی مغزی است و ظاهرا با حذف تفکرات هرجومرجطلبانهی وی، او را درمان میکند که در این صورت، دیگر لزومی ندارد زندانی باشد. او میپذیرد و این آزمایشات به شکل کابوسواری برای دو هفته ادامه پیدا میکند؛ پس از آن به نظر میرسد که الکس واقعا بهبود داشته اما او قدرت اختیار خود را نیز از دست داده است. آزادی جوانک از زندان، شاید آغازی دوباره برای او باشد اما اگر واقعبین باشیم، پایانی تلخ برای او است.
تماشای پرتقال کوکی لذتبخش نیست اما کمالگرایی همیشگی کوبریک در کنار بازی تکرارنشدنی مالکوم مکداول در نقش الکس، منجر به این شده که مخاطب دربارهی اتفاقات و دنیای فیلم، جدیتر فکر کند. فیلم چند سوال مهم نیز از شما میپرسد، از جمله اینکه «اگر حق انتخاب انسان در خصوص خوب یا بد بودن را از او بگیریم، آیا آدمیت وی را هم از بین بردهایم؟».
۱۷- کلاود اطلس (Cloud Atlas)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: تام تیکور، واچوفسکیها
- بازیگران: تام هنکس، هلی بری، جیم برودبنت، هوگو ویوینگ، جیم استرجس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
کلاود اطلس، شش خط زمانی مختلف را شامل میشود که پس از هر سکانس، جای خود را با یکدیگر عوض میکنند. چنین ساختاری باعث شده تا فیلم بهشدت پیچیده شود. این ساختهی واچوفسکیها با همکاری تام تیکور، تیم بازیگری فوقالعادهای دارد اما از سوی منتقدان برای جاهطلبیهای افراطی و شخصیتهای درهمتنیدهاش مورد انتقاد قرار گرفت.
فیلم ژانرهای متفاوتی هم دارد، از علمی-تخیلی و درام تاریخی تا کمدی و عاشقانه تا همانند آقای نوبادی، این حس را داشته باشید که همزمان در حال تماشای چند فیلم مختلف هستید. رمان کلاود اطلس، نوشتهی «دیوید میچل»، یکی از بهترین رمانهای قرن ۲۱ در نظر گرفته میشود که داستان خود را از اقیانوس آرام در قرن نوزدهم آغاز میکند و در نهایت به یک آیندهی آخرالزمانی میرسد. این رمان به مضامینی همچون تناسخ، ذات انسان و طعمهجویی میپرداخت و از جمله کتابهایی بود که اقتباس آن در مدیوم سینما، امکانپذیر به نظر نمیرسید.
اما واچوفسکیها اینکار باورنکردنی را انجام دادند و این رمان چالشبرانگیز را جلوی دوربین بردند. اگر رمان را خوانده باشید، درک بهتری از اتفاقات فیلم خواهید داشت؛ در غیر این صورت، کمی دچار سردرگمی خواهید شد. این فیلم سهساعته، در گیشه شکست خورد اما به منبع اصلی نزدیک است و شجاعتهایش را باید تحسین کرد.
۱۶- چشمه (The Fountain)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: هیو جکمن، ریچل وایس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۳ از ۱۰۰
هنگامی که چشمهی آرونوفسکی روی پرده رفت، چندان از سوی منتقدان و مخاطبان مورد توجه قرار نگرفت اما با گذر زمان، به یک فیلم کالت تبدیل شد. آرونوفسکی که معمولا عادت دارد یک ایدهی پیچیده را به شکل پیچیدهتری ارائه دهد، اینجا هم از روشهای سنتی روایت داستان فاصله گرفته است. شما میتوانید برداشتهای مختلفی از فیلم داشته باشید و هر کدام از این دیدگاهها شاید درست باشد. زیبایی فیلم چشمه در همین ظرافتی است که دارد و به بیننده اجازه میدهد تا رویدادها را با نوع نگاه شخصی، واکاوی کند.
فیلم از سه خط زمانی مختلف بهره میبرد که همزمان پیش میروند و قهرمان داستان، «تام» را در سه فرم مختلف مشاهده میکنیم. اولین خط داستانی، او را در کالبد یک فاتح و کشورگشا نشان میدهد که در قرن شانزدهم، در جستجوی درخت زندگی است. خط زمانی دوم ما را به زمان حال میبرد، جایی که دکتر تام در تلاش است تا راهی برای درمان همسر بیمارش پیدا کند. خط زمانی سوم در سال ۲۵۰۰ رخ میدهد، جایی که تامِ فضانورد در جستجوی یک سیارهی مرموز است.
چشمه یک تجربهی بصری کمنظیر به حساب میآید و موسیقی متن «کلینت منسل» هم کمک کرده است تا با فضای آن ارتباط بهتری برقرار کنید. خطوط داستانی فیلم در کنار یکدیگر، گاهی گیجکننده هستند اما هرگز بیمعنا نمیشوند. دارن آرونوفسکی به مضامینی همچون جاودانگی، کنار آمدن با مرگ و اهمیت عشق پرداخته است و نگاه متفاوتی به انسان دارد.
۱۵- آسمان وانیلی (Vanilla Sky)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کارگردان: کامرون کرو
- بازیگران: تام کروز، پنهلوپه کروز، کرت راسل، جیسون لی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۲ از ۱۰۰
این تریلر روانشناختی که از اِلمانهای علمی-تخیلی نیز بهره میبرد، بازسازی یک فیلم اسپانیایی به نام «چشمانت را باز کن» است. توصیه ما این است که ابتدا نسخهی اصلی را تماشا کنید اما نسخهی انگلیسیزبان هم کیفیت قابل قبولی دارد. فیلم مخاطب را به یک سفر احساسی میبرد و در نهایت، شما را با ترس، غم و سوالات تفکربرانگیز تنها میگذارد. تام کروز نقش «دِیو» را بازی میکند، مرد خوشچهرهای که در زندگیاش همه چیز دارد، از ثروت تا زیبایی.
اما یک تصادف مرگبار همه چیز را خراب میکند و دِیو زیباییاش را از دست میدهد. او در ادامه وارد مسیر عجیبی میشود که تلفیقی از کابوس و واقعیت است. این فیلمِ رویاگونه، از آن آثاری است که با هر بار تماشایش، با ایدهها و نکات تازهای روبرو میشوید.
آسمان وانیلی شما را راضی خواهد کرد اما یکبار دیگر یادآوری میکنیم که نسخهی اصلی را هم از دست ندهید.
۱۴- جزیرهی شاتر (Shutter Island)
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، مارک رافلو، بن کینگزلی، میشل ویلیامز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
جزیرهی شاتر یک تریلر روانشناختی نئو-نوآر است و داستان دو مامور فدرال را روایت میکند که به یک جزیره قدم گذاشتهاند تا در رابطه با فرار یک قاتل از بیمارستان روانی تحقیق کنند. فیلم شامل چرخشهای داستانی شوکهکنندهای است که مخاطب را دچار سردگمی میکند.
این اقتباس وفادارانه از کتابی به همین نام، نوشتهی «دنیس لیهان»، به احساسات مخاطب حمله میکند و این شما هستید که باید با کنار هم قرار دادن قطعات پازل، به حقیقت برسید؛ حقیقتی که البته اثبات آن چندان آسان نیست. پایانبندی فیلم بر غافلگیریها میافزاید و احتمالا به این مسئله فکر میکنید که فیلم را به درستی تماشا نکردهاید و باید یک بار دیگر از ابتدا پای آن بنشینید.
این ساختهی مارتین اسکورسیزی واقعا هم نیاز به بازبینی دوباره دارد تا جزئیاتی که بار اول از دست دادهاید را کشف کنید. جزیرهی شاتر از آن فیلمهایی است که درک شما از روایت و داستان را در تماشای دوم به کلی تغییر میدهد. این فیلم سیاه شاید باعث شود تا در رابطه با میزان سلامتی روان خود نیز دچار تردید شوید.
ادامه دارد...
نظر کاربران
سال گذشته در مارین باد ، اینلند امپایر ، ماجرا ( آنتونیونی) ، سایه های فراموش شده ی نیاکان ما ( پاراجانف)
هنوز درگیر ابعاد فیلم استاکر کارگردان فقید تارکوفسکی هستم. پرتغال کوکی هم بسیار شکه کننده بود.
همه فیلمها یک طرف جزیر شاتره یک طرف بعداز دیدن فیلم نگاهم به همه چیز عوض شد
سرچشمه موسیقی فوق العاده ای داره
اژدها وارد میشود
پاسخ ها
شوخی نکن....
دشمن فوق العاده است
فیلم ورود یا arrival
چه لیست قشنگی دست نویسنده درد نکنه فیلم مستر نوبادی چند وقت پیش دیدم به شدت پیچیده هست
فیلم پیچیده فقط فیلم های کریستوفر نولان مانند تنت،دانکرک،تلقین یعنی باید بیست بار ببینی تا ازشون سردربیاری
بسیار عالی، ولی هیچکدام به جذابیت فیلم مشدی عباد نیست
همه رو دیدم... به شدت توصیه میکنم اگه وقت کردید همه رو ببینید.. موقعی ببینید که از لحاظ روحی بخواید یه فیلم معنی گرا ببینید.. اونایی که اکشن و کمدی دوست دارن وقت خودشون رو تلف نکنن
دستتون درد نکنه و اینکه خواستم بگم جزیره شاتر رو اگه ده بار هم ببینید باز لذت میبرید
فیلم تیمارستان دکتر هرست هم جالبه
جزیره شاتر درباره ی پروژه مخفی آمریکا برای ساختن سرباز
با دستکاری ژنتیکیه عجیبه هالیوود اجازه داده پخش بشه
شاید اسکورسیزی با روانی نشون دادن دی کاپریو در لفافه
حرفش خواسته بزنه و این پیچیدگی اثر رو بیشتر کرده