معرفی کتاب برای عشق فوتبال ها
در این سال ها چندین عنوان کتاب درباره فوتبال چاپ شده اما حمیدرضا صدر با چهار عنوان کتاب تالیف و ترجمه و پس از آن عادل فردوسی پور با دو عنوان کتاب ترجمه، در این حوزه از دیگران پیش افتاده اند.
روزنامه هفت صبح: در این سال ها چندین عنوان کتاب درباره فوتبال چاپ شده اما حمیدرضا صدر با چهار عنوان کتاب تالیف و ترجمه و پس از آن عادل فردوسی پور با دو عنوان کتاب ترجمه، در این حوزه از دیگران پیش افتاده اند.
روزی روزگاری فوتبال/ حمیدرضا صدر
«روزی روزگاری فوتبال» یکی از آثار تالیفی بسیار خوب در زمینه فوتبال است که حمیدرضا صدر تلاش کرده نگاهی جامعه شناسانه در این کتاب به فوتبال داشته باشد. فوتبال در این کتاب تمام پهنه های جغرافیایی را طی می کند؛ از زمین های خاکی تهران تا ترکیه، از ایتالیا و اسپانیا تا آلمان و انگلیس، از برزیل و آرژانتین تا مکزیک.
حمیدرضا صدر در این کتاب از فرهنگی به فرهنگ دیگر می رود، فوتبال و مردم، فوتبال و سیاست و فوتبال و زندگی را در نگاهی موشکافانه به هم پیوند می زند و از پدیده ای سخن می گوید که دل های مردم سراسر دنیا را بی بهانه و با بهانه به هم وصل کرده است.
او این کتاب را نمایشگر رویارویی شور مردم و قدرت طلبی سیاست پیشگان حول مستطیل سبز و دایره سفید می داند؛ دایره ای که در این مستطیل از حرکت باز نمی ایستد و بی وقفه می چرخد. قلم حمیدرضا صدر در «روزی روزگاری فوتبال»، بازتابنده شیفتگی مهارناپذیر آدم هایی است که نمی توانند دل هایشان را از فوتبال بکنند؛ توصیف کننده برق چشم های مشتاقی که نمی توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند: «در پاییز ۱۹۹۷ چه حوادثی توجه جهانیان را جلب کرد؟ سرقت ۱۷ میلیون دلاری از بانک لومیس فراگو در کارولینای شمالی؟ قتل عام ۴۳ نفر در الجزایر؟ خاکسپاری بقایای جسد ارنستو چه گوارا در سانتا کلارا در کوبا؟ محروم شدن مایکل شوماخر به دلیل تخلف حین مسابقه؟ ولی پاییز ۱۹۹۷ برای ایرانیان با نبرد پرشور استرالیا در آخرین مسابقه برای راهیابی به جام جهانی فرانسه گره خورد، با کسب جواز راهیابی به جام جهانی... نبرد ملبورن، نبرد تاریخی فوتبال ایران شد. نبرد ملبورن در هشتم آذر ۱۳۷۶، در استادیوم MCG، پر تب و تاب ترین خاطره ایرانیان آن عصر شد... ویرا پس از بازی گفت: «نشسته بودم و دعا می خواندم.»
حمیدرضا صدر چهره شناخته شده عرصه فوتبال و تحلیلگر نام آشنای سالیان دراز این ورزش، از تجربیات و اطلاعات خود استفاده می کند و کتابی تاثیرگذار می نویسند به نام «روزی روزگاری فوتبال».
فوتبال علیه دشمن/ سایمون کوپر/ ترجمه عادل فردوسی پور
«فوتبال علیه دشمن» یکی از کتاب های ستایش برانگیز عرصه فوتبال است. سایمون کوپر، خبرنگار انگلیسی به ۲۲ کشور جهان سفر می کند و تاریخ فوتبال رادر بازی های تاثیرگذار و جنجالی مرور می کند. در این کتاب فوتبال پا از یک «بازی» فراتر می گذارد و در مقاطعی حتی پا به عرصه نبردهای بین المللی و صحنه های سیاسی می گذارد: «دو روز پس از اینکه وارد بوینس آیرس شدم، آرژانتین به مصاف برزیل رفت. مسابقه رسما صدمین سالگرد فدراسیون فوتبال آرژانتین را جشن می گرفت، ولی دلیل اصلی شادی مردم، بازگشت دیه گو مارادونا به تیم ملی برای اولین بار پس از محرومیتش به خاطر استعمال کوکائین بود... در ورزشگاه سروصدای زیادی برای بازی مقابل برزیل به پا شده بود. در پاسخ به شعار «اگر نپری، انگلیسی هستی» (اشاره به جنگ آرژانتین و انگلیس بر سر جزایر فالکلند)، نیمی از جمعیت به پرواز درمی آمدند، اما به من گفتند اکثر اوقات آنها فقط این آواز را می خواندند: برزیلی ها، برزیلی ها/ چقدر بدبخت به نظر می رسید/ مارادونا آرژانتینی است/ و از پله بهتر است».
در این کتاب جزییات دوستی ها، خصومت ها، پیشینه برخی شعارها و جنجال های تاریخی فوتبال، همگی حضور دارند. کوپر با فوتبالیست ها، هواداران، خبرنگارها و حتی سیاستمدارهای زیادی در سراسر جهان صحبت می کند؛ در آمریکا، اروپا و آفریقا و خاورمیانه و کشورهای دور و نزدیک. او می خواهد تاثیر فوتبال بر سیاست و فرهنگ کشورها را دریابد. مصاحبه های دردسرساز و ممنوعه ترتیب می دهد، به برنامه های گروه های تروریستی سرک می کشد، اطلاعات عجیب و غریب از گروه های مافیایی و دست های نامرئی فوتبال کشف می کند و کتابش را در بازه زمانی حدود یک سال شکل می دهد.
سایمون کوپر نشان می دهد فوتبال برای بازیکنان و هواداران و حتی سیاستمداران تنها یک بازی نیست، بلکه بسیار فراتر از چیزی است که ما به نام فوتبال می شناسیم. این کتاب با ترجمه عادل فردوسی پور، یکی از بهترین کتاب هایی است که در جهان در زمینه فوتبال نوشته شده.
نیمکت داغ: از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو/ حمیدرضا صدر
کتاب «نیمکت داغ: از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو»، کالبدشکافی زندگی و رویکرد مربیان بزرگ تاریخ فوتبال است. مردانی مثل الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو. مثل آرسن ونگر و مارچلو لیپی. مثل فابیو کاپلو و پپ گواردیولا. مثل حشمت مهاجرانی که برای نخستین بار ایران را راهی جام جهانی کرد.
او در این کتاب هم مثل کتاب های دیگرش روایتی جذاب و مستند به تاریخ فوتبال ارائه می دهد: «نگاه مان را از چمن سبز به نیمکت مربیان برگردانیم. از بازیکنان و ستاره های محبوب مان به سوی مردانی که همیشه هم سرشناس نبوده اند. همیشه هم محبوب نبوده اند. روی نیمکت پشت دروازه می نشستند؛ کنار زمین. گاهی خاموش و آرام مثل علی دانایی فرد، مربی تاج/ استقلال و گاهی بسان آلن راجرز، مربی پرسپولیس، همیشه ایستاده و برابر دوربین ها. بعدها از خودم پرسیدم نخستین مربیانی که شناختیم چه کسانی بودند؟ آنها را برای چه به یاد می آوریم؟ پیروزی تیم هایشان اهمیت داشتند یا بازی هایی که ارائه دادند؟ شخصیت شان قوی بود یا هوش فراوانی داشتند؟ ستاره های بزرگی در تیم شان بازی می کردند یا با دست خالی جلو می رفتند؟ مدیر بودند یا مربی؟»
لابلای جمله های حمیدرضا صدر، مربیگری و تحولات تاکتیکی، مبارزه گروهی درون میدان با چالش های فردی گره می خورند. نشستن روی نیمکت به نبرد پیچیده تری بدل می شود. با طراحی نقشه های نو، برای چنگ زدن به پیروزی. تقلا برای بیرون آمدن از ورطه شکست. با گذر از معبر امروز. به سوی فردا. از این بازی تا بازی بعد: «تکه ای از جمله اش حین ورود به لندن در سال ۲۰۰۴ در دهان ها می چرخید: «من مربیان را به دو گروه خوب و بد تقسیم نمی کنم. من مربیان را به آنهایی که موفق می شوند و آنهایی که نمی شوند تقسیم می کنم. بازیکنان ثابتی ندارم. من به همه آنها نیاز دارم و آنها به یکدیگر. ما یک تیم هستیم. لطفا مرا متکبر نخوانید، در عین حال خب قهرمان اروپا به شمار می روم و تصور می کنم خاص هستم.»
پسری روی سکوها/ حمیدرضا صدر
«پسری روی سکوها» نوشته حمیدرضا صدر جزییات گفته و نگفته بیش از چهار دهه فوتبال ایران است؛ بازتابنده تاریخ و سیاست همان سال ها؛ آمیخته به دردهای خصوصی و بی پروا. این کتاب در واقع با تأسی از رمانی که صدر از دیوید پیس با عنوان «یونایتد نفرین شده» ترجمه کرده، نوشته شده.
البته مضمون کتاب همانطور که گفته شد، جزییات فوتبال ایران است اما روایت کتاب به گونه ای است که گویی در حال خواند رمان هستیم. در توضیح باید گفت یکی از مؤلفه های مهم رمان «روایت» است و دیگری «شخصیت»؛ که هر دو در این کتاب حضور دارند. صدر هم روایت می کند و هم راوی دارد که گاهی با آنچه در رمان به آن می گوییم «شخصیت»، قرابت دارد. گرچه به جهت بار تاریخی و وقایع نگاری، کتاب رمان نیست اما می شود نام رمان گونه روی آن گذاشت. حتی گاهی احساس می کنید به جهت جذابیت هایی که نویسنده در روایت ماجرا ایجاد کند، یک رمان پرفراز ونشیب می خوانید: «شنیدن خبر نخستین پیروزی تیم ملی پس از انقلاب. شنیدن خبر پیروزی در مسابقات مقدماتی فوتبال المپیک مسکو ۱۹۸۰. شنیدن خبر پشت سر گذاشتن چین و کره. شنیدن خبر پیروزی با چهار گل برابر میزبان. برابر شیر برفی سنگاپور در آخرین دیدار. با دو گل حسین فرکی و گل های بهتاش فریبا و عبدالرضا برزگری. با کاپیتانی علی پروین. با ورود هدایت شعار غفاری به عنوان چهره ای نوظهور. شنیدن و خواندن. تلویزیون بازی ها را پخش نمی کند. بار دیگر از قدرت تصور بهره می برید. بار دیگر گل ها را مجسم می کنید. حرکات و دریبل ها را. بار دیگر به عکس ها رو می آورید. به عکسی که حمید علی دوستی، حسین فرکی، بهتاش فریبا، ناصر فریادشیران و ... پرچم کشور را در دست گرفته و می دوند... ایران برای چهارمین بار به مسابقات فوتبال المپیک راه یافته. تا دل تان به این پیروزی نه فقط به مسکو، بلکه به اسپانیای ۹۸ هم می اندیشید. به جام جهانی.»
تبانی، فوتبال و تخلف سازمان یافته/ دکلان هیل/ ترجمه علی آخوندان
در ۱۹ آگوست ۲۰۰۸، دو قتل وحشتناک و خونین در نیوکاسل اتفاق افتاد. جسدهای مردی به همراه نامزدش در آپارتمانی کوچک در مرکز شهر پیدا شد. یانگ و ژو، نه تنها به قتل رسیده بودند بلکه قبل از مرگ، ساعت ها شکنجه شده بودند: گلوی پسر بریده و جمجمه دختر خرد شده بود.
پلیس در ابتدا گیج شده بود. زوج محبوبی به نظر می رسیدند که با افراد زیادی دوست بودند و دشمن خاصی نداشتند. پرونده به بن بست خورده بود تا اینکه پلیس شغل واقعی یانگ را کشف کرد. او سرکرده جوانان چینی تبار ساکن در بریتانیا بود که برای یک شبکه آسیایی غیرقانونی و بسیار ثروتمند شرط بندی در فوتبال کار می کردند.
آنها به ورزشگاه ها می رفتند، بازی ها را می دیدند و گزارشی زنده را با موبایل هایشان به آسیا می فرستادند. این کاری ساده، شفاف و پردرآمد بود اما با وجود این، زمانی که یانگ تصمیم گرفت به کارفرمایانش خیانت کند، قتل خود و نامزدش را امضا کرد.
قاتل دستگیر شد اما چنان ترسانده شده بود که حاضر نشد هیچ حرفی راجع به رؤسای خود بزند و البته بعدها مشخص شد پشت ماجرا شبکه ای پیچیده از شرط بندی در فوتبال و پیرو آن زد و بند و تبانی با تیم های مختلف برای رقم زدن نتیجه های بازی های مختلف است.
این حرکت از لیگ های آسیا شروع شد، به اروپای شرقی رسید و پس از مدتی دامن لیگ های اروپای غربی و آمریکای شمالی را نیز گرفت. در کتاب «تبانی، فوتبال و تخلف سازمان یافته»، پرونده های اینچنینی که در تاریخ فوتبال اتفاق افتاده و مستنداتی راجع به آن وجود دارد، باز می شوند، مورد بررسی قرار می گیرند و خواننده را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. به طور خلاصه باید گفت در این کتاب شما درباره تبانی کننده هایی خواهید خواند که به شکل سازمان یافته لیگ های دنیا را تحت نفوذ دارند و نتیجه بازی ها را رقم می زنند.
کتاب جامع فوتبال/ دیوید کلدبلت/ ترجمه عادل فردوسی پور
«کتاب جامع فوتبال»، دایره المعارفی فوتبالی است که در آن تلاش شده هر اتفاقی که تاکنون در دنیای فوتبال رخ داده، ذکر شود. در واقع این کتاب، یکی از کتاب های مرجع در این حوزه به شمار می رود. مترجم کتاب در عین حال به بخش «ایران» هم نظر داشته و گفته است تا اندازه ای که به کشورمان پرداخته شده، در ترجمه آمده است.
او در گفتگویی راجع به این کتاب درباره کار گرافیکی آن صحبت کرده بود و اظهار امیدواری کرده بود در چاپ های بعدی شاهد کیفیت بالاتری باشد. در توضیح بیشتر باید گفت «کتاب جامع فوتبال»، یک مرجع تصویری از تمام ویژگی ها، اتفاقات و حاشیه های جذاب ترین ورزش دنیاست: با تمام لحظات مرگ و زندگی و نقاط تاریخی آن و سازندگان این تاریخ که همان بازیکنان، مربیان و هواداران هستند. این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ در انگلستان منتشر شد.
تهیه و تدوین این کتاب را یک تیم حرفه ای متشکل از کارشناسان فوتبال و روزنامه نگاران مطرح کشور انگلستان برعهده داشته اند و ترجمه آن برای علاقمندان فوق العاده حائز اهمیت است. این کتاب در ۳۷۰ صفحه از سوی انتشارات بهشت منتشر شده و مترجم درباره آن گفته است چون ویژگی دائره المعارفی دارد، بهتر است که هر سال به روزرسانی و اطلاعات تازه فوتبال به آن اضافه شود.
کتاب های خارجی
آنچه من واقعا به زیدان گفتم/ نوشته مارکو ماتراتسی
«آنچه من به زیدان گفتم» عنوان کتابی است به قلم مارکو ماتراتسی که انتشارات روشه آن را به زبان ایتالیایی منتشر کرده. این کتاب در واقع واکنش ماتراتسی به ضربه زیدان در بازی فینال معروف سال ۲۰۰۶ بین ایتالیا و فرانسه است. زین الدین زیدان در آن بازی ضربه ای به سینه ماتراتسی وارد کرد که منجر به اخراج این بازیکن شد و مدت ها سوژه رسانه های ورزشی دنیا بود.
بسیاری بر این اعتقاد بودند که چنین واکنشی فقط می تواند به خاطر دشنامی زشت یا جمله ای نژادپرستانه از زبان ماتراتسی باشد تا جایی که حتی فیدل کاسترو رئیس جمهور کوبا و ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه نیز درباره آن اظهار نظر کردند.
فیدل گفته بود: «زیدان قطعا فحش بدی شنیده که چنین برخوردی کرده...» و شیراک نیز اینطور اظهار نظر کرد که: «وقتی کسی مثل زیدان واکنشی نشان می دهد، بی دلیل نیست و آنجا اتفاقاتی افتاده...»
ماتراتسی بعد از جنجال های رسانه ای که درباره اش ایجاد شده بود، تصمیم گرفت کتابی بنویسد با عنوان «آنچه من به زیدان گفتم» که اینطور آغاز می شود: «خواننده عزیز، نام من مارکو ماتراتسی است و یک فوتبالیست حرفه ای ام. من در تیمی توپ می زنم که در سری «A» ایتالیا حضور دارد و چند وقتی است در خدمت تیم ملی کشورم هستم. اخیرا توانستم در بازی فینال جام جهانی شرکت کنم؛ نه به خاطر شایستگی هایم، بلکه به خاطر بدشانسی که گریبانگیر یکی از بازیکنان های تیم شد. نمی دانم شما بازی فینال جام جهانی را دیدید یا نه اما در هر حال لابد شنیده اید که همه می گویند من باعث و بانی خطای زیدان بودم...»
ماتراتسی جملاتش را با لحنی عادی شروع می کند و بعد از آن می رسد به طعن و طنز و حتی گاهی هجو صحنه ای که منجر به ضربه زیدان شد. او در صفحات بعدی به طعنه می گوید: «بهتر است هر بازیکنی قبل از بازی بگوید به چه جمله هایی حساس است تا دیگران از آن استفاده نکنند!» بعد هم 250 جمله ای را که می توانسته به زیدان گفته باشد به شکل هجویه ای طنزآمیز مطرح می کند. مثلا در یکی از آنها می نویسد: «من به زیدان گفتم هی زیزو! جوراب هات بو می ده!» یا «هی زیزو! تابلوی لبخند ژکوند ما رو پس بده!» سر آخر هم 15دیالوگ مضحکی که می توانسته بین خودش و زیدان رد و بدل شده باشد را ضمیمه کار می کند!
اندوه زیدان/ نوشته ژان فیلیپ توسن
در آن سوی ماجرا اما کتابی منتشر شد نوشته ژان فیلیپ توسن، نویسنده بلژیکی تبار فرانسوی زبان با عنوان «اندوه زیدان». این کتاب که تعداد صفحات بسیار اندکی دارد، کتابی فوق العاده تاثیرگذار و قابل تأمل است. توسن در واقع یکی از چهره های فرهنگی مطرح فرانسوی زبان است که کارگردانی چندین فیلم سینمایی را نیز در کارنامه خود دارد. او متولد 1957 است و کتاب های «حَمّام» (1985) و «تلویزیون» (1997) از جمله آثارش هستند.
توسن همچنین در سال 2005 برای مجموعه آثارش شایسته دریافت جایزه معتبر مدیسیس شده و جایزه دسامبر بلژیک را نیز در سال 2013 از آن خود کرده. او در همان سال (2006)، پس از ضربه معروف زیدان، سوگنامه ای نوشت تحت عنوان «اندوه زیدان» که یکی از معتبرترین انتشارات فرانسه (مینویی) آن را منتشر کرده.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم: «زیدان در اوج بود. می توانست در اوج خداحافظی کند و این خداحافظی برای او به منزله پایان زندگی فوتبالی اش بود اما زیدان با این ضربه، کاری کرد که هرگز تمام نشود. هیچ کدام از تماشاچیان یا افراد داخل استادیوم نتوانستند اندوه زیدان را درک کنند.
زیدان چند لحظه قبل از آن ضربه، توپی سمت دروازه ایتالیا زد که بوفن آن را به بهترین نحو مهار کرد. اینجا بود که زیدان فهمید دیگر توانایی گل زدن ندارد. اما هنرمند هرگز زانو نمی زند. همه می دانیم بین هنر و اندوه، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد و زیدان نیز، ناتوان از آن ضربه آخر، بر آن شد تا ضربه ای کاری بزند بر دل و جان. حالا دیگر شب شده، چراغ ها خاموش است و زیدان احساس می کند که آسمان روی شانه هایش سنگینی می کند.»
نظر کاربران
خوب کتاب هایی دارید
بد نبود
فوتبال...