خلاصه داستان + نقد فیلم
سعادت آباد: گورستان زناشویی!
گورستان زناشویی، موجز ترین، بهترین وکامل ترین تعریفی ست که می توان در توصیف آخرین ساخته مازیار میری به کار برد، اصطلاحی که رومن پولانسکی در ساخته جنجالی خود «Bitter Moon» از زبان کاراکتر خود «اسکار» در توصیف رابطه ای که خیانت قسمت جذاب آن است، بکار برد...
خلاصه داستان:
یاسی (لیلا حاتمی) در تدارک برگزاری یک جشن تولد کوچک و دوستانه برای شوهرش محسن (حامد بهداد) است. تا خاطرات خوش گذشته را دوباره زنده کند. در این مهمانی دو زوج دیگر نیز حضور دارند. شب مهمانی فرا میرسد، علی (امیرآقایی) که استاد دانشگاه است به رفتارهای غیرعادی لاله (مهناز افشار) مشکوک است و تمام مدت مهمانی فکرش درگیر حل معمایی ست که او در ذهنش ایجاد کرده است.
زوج سوم قصه نیز بهرام (حسین یاری) و تهمینه (هنگامه قاضیانی) در آستانه جدایی از یکدیگرند. اختلافات این سه زوج تا قبل از شام و مراسم تولد، مانند آتش زیر خاکستر پنهان است که گهگاهی گرمای آن جلب توجه میکند، اما ناگهان همه چیز عوض میشود، علی پی به راز لاله میبرد و واکنشی که از خود نشان میدهد فضای مهمانی را (که از ابتدا نیز شبیه یک جشن تولد نبود) عوض کرده و...
تحلیل:
«سعادت آباد» را از دو منظر میتوان قضاوت کرد، میتوان از این زاویه وارد شد که بعد از «قطعه ناتمام»، «به آهستگی»، «پاداش سکوت» و «کتاب قانون» مازیار میری به فیلمی با ویژگیها و مختصات «سعادت آباد» رسیده که از کارگردانی و فیلمبرداری و تدوین گرفته تا بازی بازیگرانش (از بازی مطلقا برونگرای حامد بهداد تا بازی کاملا درونگرای لیلا حاتمی) یک سروگردن بالاتر از آثار پیشین وی است و در نگاه دوم میتوان روی مضمون فیلم متمرکز شد و به تحلیل محتوای آن پرداخت.
از منظر اول اینگونه میتوان گفت که میری این بار در فضای محدود زمان و مکان به بهترین شکل داستان خود را به تصویر کشیده و به خوبی شخصیتها و داستاناش را روایت میکند. برخلاف ادعاهایی که «سعادت آباد» را وام گرفته از فیلمهای فرهادی (مخصوصا درباره الی...) میدانند، فیلمنامه «سعادت آباد» روایت داستانی است که ابهام بخش مهمی از آن را تشکیل میدهد و برخلاف فیلمهای فرهادی که در پایان همه چیز آشکار میشود، پایان «سعادت آباد» آغازی ست بر سوالاتی که فیلمنامه به آنها پاسخ نمیگوید و ترجیح میدهد به جای اینکه در بند یافتن حقیقت باشد، تنها یک موقعیت دراماتیک را به تصویر بکشد.
موقعیتی که از تلاش یک زن (یاسی) برای زنده کردن خاطرات خوش گذشته آغاز و با تنهایی مضاعف وی به پایان میرسد، و این خط داستانی به خودی خود قادر است مخاطب را درگیر خود کند.
اما مشکل اصلی «سعادت آباد» به مضمون آن برمی گردد، وقتی به محتوای فیلمهای قبلی میری مینگریم متوجه این نکته در کارنامه کاری وی میشویم که وی سلیقه، نگاه و موضع بخصوصی در سینما ندارد، و همان طور که یک داستان حاتمی کیایی (پاداش سکوت) به داستانی از جنس دغدغههای کمال تبریزی (کتاب قانون) رسید، حالا به یک داستان به اصطلاح فرهادی وار رسیده است.
که به مانند دو فیلمی که اشاره شد، در انتقال معنا از الگوهای ارجینال خود عقب افتادهتر است. پرداخت به مناسبات طبقه متوسط ایران امروز یکی از موضوعاتی ست که اخیرا با توجه به اهمیت و نقش پررنگ و تاریخی این طبقه در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران (از انقلاب مشروطه گرفته تا حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸) فیلمسازان بسیاری را مشغول خود کرده است، «چهارشنبه سوری»، «کنعان»، «به همین سادگی»، «درباره الی»، «محاکمه در خیابان»، «دعوت»، «دایره زنگی»، «بیپولی»، «هفت دقیقه تا پائیز» و «جدایی نادر از سیمین» مهمترین فیلمهای چند سال اخیرند که پیچیدگیها و اشتراکات افراد متعلق به این طبقه را به تصویر کشیدهاند.
همانطور که این طبقه در مواردی چون جایگاه اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی تقریبا به ثبات نسبی رسیده و از آرامش خاطر نسبی برخوردار شده است، در عوض در حوزه اخلاقیات به شدت با چالشهای گوناگونی رو به رو شده است، دروغ، پنهان کاری، خیانت، دورویی، روزمرگی و در نهایت افسردگی بزرگترین مشکلات این طبقه است که هر یک به نوعی در فیلمهایی که به آنها اشاره کردیم وجود دارد اما آنچه «سعادت آباد» را از این فیلمها جدا میکند، تصویر چرکی ست که از طبقه متوسط به نمایش میگذارد، چرکی که هرچه بیشتر تلاش کنی آن را از بین ببری، آلودگیاش به جاهای دیگر سرایت میکند.
امیر عربی و مازیار میری که قبل از این در مجموعه تلویزیونی «گاو صندوق» با هم همکاری کرده بودند، خواسته یا ناخواسته بر خلاف گفته خود که «سعادت آباد» نقد طبقه متوسط است، فیلمی ساختهاند ضد طبقه متوسط که فضای تیره و تارش، آنقدر زیاد است که سکانس کلیشهای و نمادین پایانی فیلم (آنجا که یاسی به توصیه تهمینه عمل میکند و جای اینکه قرصاش را بخورد، لیوان آب را پای گلدان میریزد) که قرار است از یادمان ببرد در چه منجلابی غوطه ور بودهایم نیز نمیتواند آن را تطهیر کند.
حال چرا میگویم «سعادت آباد» فیلمی ضد طبقه متوسط است؟ به نام فیلم و تاکیدی که فیلمساز روی محله سعادت آباد دارد دقت کنید (نشان دادن تابلوی سعادت آباد هنگام رانندگی یاسی در ابتدای فیلم و برگزاری مهمانی در آنجا) مگر نه اینکه سعادت آباد محله ایست که آن را به نام طبقه متوسط میشناسند؟ پس چگونه است در فیلمی با همین نام، از میان انبوهی از لاپوشانی و دروغ و دورویی تنها یک شخصیت (یاسی) است که از هر انگی مبراست، که او هم دچار افسردگی شدید است؟
میشد اینگونه قضاوت کرد که اینها سه زوج از این طبقه هستند و نمیتوان آنها را آئینه تمام نمای طبقه متوسط دانست، اما وقتی به نام فیلم، نگاه فیلمساز به شخصیتها و موتیفی که خلق میکند (آئینه شکستهای که یاسی در ابتدای فیلم روبه روی آن مینشیند و خود را آماده ضیافت شبانه میکند و تاکید دوباره در پایان فیلم، که این بار لاله روبه روی آئینه شکسته خانهاش به نظاره خود مینشیند) را مینگریم، به چیزی خلاف گفتههای عوامل سازنده «سعادت آباد» میرسیم.
گورستان زناشویی، موجزترین، بهترین وکاملترین تعریفی ست که میتوان در توصیف آخرین ساخته مازیار میری به کار برد، اصطلاحی که رومن پولانسکی در ساخته جنجالی خود «Bitter Moon» از زبان کاراکتر خود «اسکار» در توصیف رابطهای که خیانت قسمت جذاب آن است، بکار برد، گورستان زناشویی جایی ست که یک رابطه به بن بست میرسد، آنجا که درخت تعلق خاطر، ثمرهای ندارد، جایی که فردیت به چنان ابتذالی میرسد که افراد را در خویشتن خویش غرق میکند، آنجا که نزدیکی تنها در فقدان فاصله میان تنها خلاصه میشود.
آنجا که افراد همگی نقاب بر چهره دارند و با آنچه میگویند زمین تا آسمان متفاوتاند، آنجا که محسن خبر بارداری یاسی (همسرش) را از زبان معشوقهٔ خود (مینا) میشنود، آنجا که رابطه علی و لاله در میان پنهان کاریها و دروغهای لاله متلاشی میشود، آنجا که ارتباط بهرام و تهمینه به قدری متزلزل شده که دو طرف رابطه کوچکترین تمایلی برای ارتباط (حتی از نوع کلامی) با هم ندارند.
بالاخره جایی که سه زوج برای برگزاری یک جشن تولد گرد هم میآیند اما هیچگاه آنها را دور هم نمیبینیم، تنها لحظهای که هر شش کاراکتر فیلم گرد هم میآیند، لحظه شام و موقع بریدن کیک تولد است که عمر هر دو لحظه به کوتاهی حیات یک لبخند است. لبخندی که گذرا میآید و غمی که پایدار میماند.
منبع: کافه سینما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
باید برم ببینم
دیشب این فیلمو دیدم دقیقاً کپی درباره اِلی درست کرده با این تفاوت که پایان درست و حسابی نداره.