سعادت آباد: وکیل مدافع خیانت
نیمه دوم سال با اکران دو فیلم مهم «یه حبه قند» و «سعادت آباد» وارد موج تازهای از اتفاقات و بحثهای سینمایی خواهد شد. مطمئنا در روزهای آینده شاهد انتشار نقدها و تحلیلهای بسیاری پیرامون این آثار خواهیم بود.
فیلمهایی که هم نام فیلمسازان مطرحی چون رضا میرکریمی و مازیار میری روي آنهاست و هم از تیم فنی و بازیگری باسابقه و پروپیمانی سود بردهاند. در جشنوارهها و جشنها مورد توجه بودهاند و نگاه بسیاری از اهالی سینمایی به این موضوع بوده که چه اتفاقی در اکران، در واکنش مردم و منتقدان و در گیشه برای این دو فیلم خواهد افتاد. در این شماره از ستون زندگی دیگران درباره «سعادت آباد» و بازیگرانش خواهیم نوشت و امیدواریم بحث در مورد این فیلم بحث برانگیز ادامه داشته باشد.
وکیل مدافع خیانت
سختی فاصلهگذاری بین بازی خوب بازیگران و نتیجه بد کل اثر بزرگترین چالشی خواهد بود که در نقد فیلم یا نقد بازیگری «سعادت آباد» با آن روبهرو خواهید شد. جمعی از بازیگران برتر چند سال اخیر سینمای ایران در حکم یک اجتماع کوچک دور هم جمع شدهاند تا یک اثر اجتماعی را بدون حضور فیزیکی در آن به تحلیل و نقد بکشند.
فیلمی که به تقلید از آثار برگزیده چند سال اخیر سینمای ایران مخصوصا با الگوبرداری از نوع سینمای اصغر فرهادی سعی داشته که یک طبقه اجتماعی(اینجا طبقه متوسط) را در چالشی ذهنی و روانی بگذارد و به نمایش واکنشها و نقد ظرفیت پایین ذهنی آدمهایش بپردازد. منتهی این فیلم از یک اعتقاد ناقص میآید.
یک تفکر دم دستی که برخلاف سینمای فرهادی انسانها را قضاوت شده و بی اعتقاد در یک جریان رسواکننده قرار میدهد. اینکه در جامعه امروز ایرانی دروغ و دورویی و تزویر ریشه دوانده و نمایش خوب بودن و آدم بودن از اصالت آن پیشی گرفته است شکی وجود ندارد، ولی اینکه چطور بتوان در مرز باریک قضاوت به شرایط و چراییهای این وضعیت اجتماعی نزدیک شد نکته اصلی و عقیم مانده در فیلم «سعادت آباد» است.
«سعادت آباد» جدا از اینکه یک نام آشنا و یکی از محلههای معروف شهر تهران است، در معنای کلمه هم معرفی کننده سعادت و خوشبختی است. فیلم هم در آغاز با جشن و انتظار شادی آغاز می شود و دور هم نشینی آدمهایی که در ابتدا دوستشان داریم و بعد عمدا مورد اتهامهای با بهانه و بی بهانه قرارشان میدهیم. همین هم یکی از موارد اصلی انتقاد نسبت به فیلم است. در واقع فیلمساز و یا فیلمنامه نویس فضایی را فراهم میکنند که شک و نارضایتی در مورد احتمال خیانت آدمهای قصه به یکدیگر واقعی باشد و بر حق.
فضایی که معنایش میتواند به یک آخرالزمان انسانی و احساسسی تعبیر شود. به هر صورت نگارنده در ابتدا و قبل از موضعگیری درباره بازیگران این فیلم که موضوع اصلی این ستون و این یادداشت هم هستند باید جایگاه و تکلیفش را با کلیت اثر مشخص میکرد. اینکه موفقیتهای اصغر فرهادی در سینمای ایران و مطرح شدنش به عنوان یک فیلمساز جهانی باعث الگوبرداری دیگر فیلمسازان باشد خیلی هم خوب است اما ای کاش مقداری از عمق و تاثیرگذاری و باورپذیری داستانهای فرهادی و مقداری از شناخت فرهادی از آدمهای قصه اش هم مورد توجه فیلمسازان قرار ميگرفت.
به هر حال بازیگران فیلم باعث می شوند هر سینما دوستی به وسوسه دیدن سعادت آباد بیفتد و ما هم فقط به همین دلیل یعنی دیدن کار بازیگران فیلم دیدن این فیلم را هم توصیه می کنیم. به همین بهانه و از این میان خیلی کوتاه به حضور لیلا حاتمی و حامد بهداد میپردازیم.
لیلا حاتمی
لیلا حاتمی در «سعادت آباد» ایفاگر نقش شخصیتی است که چیزی نزدیک به آن را در «لیلا» از او دیده بودیم. سکوت و نگاه در بازی او از ارکان اصلی هستند و در جایگاه خودش بسیار مورد قبول و بجا استفاده شدهاند. ولی وقتی از یک بازیگر چنین بازی درخواست میشود باید شرایط و موقعیت را به شکلی فراهم کرد که این سکوت معنا بخش و مفهوم باشد.
در واقع زبان بازیگر در این مواقع زبان فضاست و متاسفانه مازیار میری در این زمینه موفق عمل نکرده. بر خلاف همان نمونه مورد مثال یعنی فیلم «لیلا» که داریوش مهرجویی با استادی تمام با شکل دادن فضا شخصیت را طوری شکل میدهد که دیگر سخنی برای گفتن باقی نمی ماند. هر نگاه نماینده یک بحران فردی و یک درام تاثیر گذار است. در اینجا اما جدای از این بحث که چندان به خود لیلا حاتمی مربوط نیست باید بازی این بازیگر را در ادامه کارهایش یک نقش آفرینی برجسته و خوب به حساب آورد و مورد تقدیر قرار داد. کم کم به این نتیجه رسیدهایم که لیلا حاتمی بد وجود ندارد.
حامد بهداد
همکاری بهداد و حاتمی به عنوان یک زوج پیش از این در فیلم «هر شب تنهایی» رسول صدرعاملی هم تجربه شده بود و اتفاقا این موضوع در آن فیلم نقطه اتکای اصلی و از عوامل دوستداشتنیتر شدن فضای کار بود. اما به دو دلیل در «سعادت آباد» این اتفاق نیفتاده و این ارتباط با کیفیت مطلوبی شکل نمیگیرد.
اول اینکه کثرت شخصیتها تمرکز بر ارتباط این دو بازیگر را ناقص کرده است و به اندازه کافی زمان شخصیتپردازی و نمایش نوع رابطه این دو شخصیت شکل نگرفته است. البته این موضوع در مورد دیگر بازیگران و زوجهای فیلم هم صادق است.دوم هم اینکه جنس بازی برونگرای حامد بهداد در«هرشب تنهایی» به درستی کنترل شده بود و این باعث یک باورپذیری در پذیرش یک رابطه شده بود.
رابطهای که سوی دیگرش لیلا حاتمی با آرامش همیشگیاش بوده است. ولی در «سعادت آباد» باز هم با بهدادی شلوغ روبهرو هستیم که اتفاقا حضور خوب و گرمی در صحنه دارد ولی این موضوع به ارتباط این دوبازیگر لطمه زده است. حامد بهداد امسال هم اوج قله را با حضور در فیلم «جرم» تجربه کرده و اخیرا هم سقوط آزادی در سریال «سقوط آزاد» را تجربه کرده است. یکی از پر کار ترین بازیگران نیمه اول سال 1390 بوده و به نظرم بر خلاف گذشته کمیت بیشتر از کیفیت در آثار او دیده میشود.
برای یکی از محبوبترین و بهترین بازیگران سینمای ایران این نگرانی وجود دارد که به تکرار بیفتد و تازه در اوج شکوفایی خود حامیان اصلی و متعصبش را هم از دست بدهد. همه اینها به معنای بازی ضعیف او در «سعادت آباد» نیست که اتفاقا شخصا حضورش را دوست دارم ولی دیگر در مورد حامد بهداد صرفا یک حضور خوب راضیمان نمیکند.
منبع: کافه سینما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر