کودکی متولدین دهههای پنجاه و شصت خورشیدی کودکی متفاوتی بوده، کارتونهایی که آنها دیدهاند بعضا فضاهای غریبی داشته، کاراکترهای ترسناک، داستانهای غمگین. در اینجا نگاهی انداختهایم به ترسناکترین کاراکترهای کارتونی؛ از سمندون تا دون دون
برترینها: کودکی متولدین دهههای پنجاه و شصت خورشیدی کودکی متفاوتی بوده، کارتونهایی که آنها دیدهاند بعضا فضاهای غریبی داشته، کاراکترهای ترسناک، داستانهای غمگین. در اینجا نگاهی انداختهایم به ترسناکترین کاراکترهای کارتونی؛ از سمندون تا دون دون.
انگل خان
سریال «کاش و کاشکی» به کارگردانی «مصطفی راور» و «حسین پهلوان نشان» در سال ۱۳۷۶ از برنامه کودک شبکه یک پخش میشد.
«کاش و کاشکی» روایت زندگی «سعید» پسری که آرزوهای کودکانه اش توسط عروسکی عجیب برآورده میشود و در نهایت از این نظر که آن پسر بچهها هرگز نمیتواند در حد و اندازههای آرزوهایش باشد، تنبیه شده و پند میگیرد.تصویر عروسک عجیب را گذاشتهایم، ببینید که بچههای بختبرگشته آن دوران با چه نمادهایی تفریح میکردند! به غایت هولناک.
سمندون
«سمندون» یکی از معدود کارهای کودک تلویزیون است که هنوز هم از فضای خوف آمیزش باید ترسید.سمندون سریالی به نویسندگی و کارگردانی ناصر هاشمی است که در سال ۱۳۷۳ تولید و در سال ۱۳۷۴ پخش شد.
داستان فیلم در مورد بچه غول ۲۰۰۰ سالهای به نام سمندون است که در زیر زمین خانهای قدیمی زندگی میکند. در منزل عمه زیر زمین اسرارآمیزی وجود دارد که برادر زاده عمه میخواهد از آن استفاده کند. بعد از اینکه پا به این زیر زمین میگذارد متوجه میشود یک بچه دیو ۲۰۰۰ ساله در آنجا زندگی میکند و در انتظار رسیدن مادرش است. . این کاراکتر سمندون از فرط ترسناک بودن، همین حالا هم در شوخیهای فضای مجازی تبدیل به یک نماد از مظلومیت بچههای آن دوران شده.
چاق و لاغر
«چاق و لاغر» دو شخصیت عروسکی بودند که در سال ۱۳۶۵ از شبکه دو پخش میشد. داستان این سریال دربارهی دو شخصیت عروسکی به نامهای «چاق» و «لاغر» بود که از طرف رئیس بزرگ مأموریت داشتند تا دست به خرابکاری بزنند؛ ولی با بیعرضگی خود همواره سبب عصبانی شدن رئیس بزرگ میشدند.
از نکات جالب این سریال، عروسکگردانی و گویندگی حسن زارعی و حسن پورشیرازی، به جای دو عروسک چاق و لاغر بود. نکته اما اینجا بود که فضای کلی سریال وهمزده بود. موسیقی دلهرهآور و دو کاراکتر اسرارآمیز که دائما تشویش را در وجود مخاطب زنده نگه میداشت.
اسمشو نبر
شهر موشها فیلم سینمایی عروسکی تولیدی سال ۱۳۶۴ به کارگردانی سینمایی محمدعلی طالبی و کارگردانی عروسکی مرضیه برومند است.
یک گربه سیاه که موشها به آن میگفتند «اسمشو نبر» به شهر موشها حمله میکرد. به خاطر همین موشها به یک شهر دیگر میروند. قرار میشود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچهها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانیتر را انتخاب میکنند. از اسم و تصویرش مشخص است که تماشای آن چه کار دشواری بوده.
برونکا
«چوبین» را خیلی از بچههای دهه شصتی به یاد دارند. یک شخصیت کارتونی کوچک و دوست داشتنی، اما زیرک و باهوش و خلاق و فعال که تلاش میکرد تا با نیروهای شیطانی که از عوامل برونکا بود، ستیز کند و معمولا هم در این نبردها پیروز بود.
برونکا، همواره ماشینهای عجیب و غریب و ترسناکی را برای مقابله با چوبین ارسال میکند، اما هیچ گاه نمیتواند در برابر قدرت دست بند چوبین، مقابله کند.
ملخ سبز
«ماجراهای هاچ زنبور عسل» انیمهای ژاپنی ۹۱ قسمتی در سال ۱۹۷۰ ساخته شده است. این انیمیشین داستان زنبوری به نام «هاچ» است که وقتی کودک بود مورد تهاجم زنبورهای بیعسل قرار گرفته بودند و از مادرش که ملکه زنبورها بود، جدا شد.
هاچ به سفری دور و دراز دست میزند تا مادر گمشدهاش را پیدا کند. در حالی که طبیعت همیشه با او مهربان نیست و خطرات زیادی تهدیدش میکند. در به دری، بدبیاری و اصلا مساله فقدان مادر، از این مجموعه یک دنبالهدار اندوهگین ساخته بود.
شنی
سریال «پنج بچه و شنی» داستان پنج خواهر و برادر به نامهای «جین»، «لمب»،«سری»، «رابرت» و «آنتیا» است که خود را در شرایط خطرناکی میبینند. پدر آنها به جبهه اعزام شده و مادرشان هم داوطلبانه به عنوان پرستار به جبهه رفته است.
آنها که توانایی مراقبت از خود را ندارند به منطقهی دیگری که دایی عجیب و غریبشان آلبرت و پسر مریضش زندگی میکنند فرستاده میشوند. آنها در ساحل به موجودی عجیبی به نام «شنی» برخورد میکنند که با آنها دوست میشود.
کرکس
«بچهها سلامت باشید» یک مجموعه عروسکی بود که در دهه شصت پخش میشد. هدف عمده از ساخت این برنامه بالا بردن سطح بهداشت و سلامتی کودکان و نوجوانان بود.
این برنامه عروسکی در فضای دلهره آور و ترسناکی روایت میشد. در واقع سازندگان برنامه با انتخاب عروسکهایی چون موش و کرکس و ایجاد فضاهایی تاریک سعی داشتند روی مخاطبان کودک و نوجوان اثری را به جا بگذارند که باعث دوری آنها از فضاهای آلوده شود.
دون دون
«دون دون» شخصیت عروسکی سریال «السون ولسون» بود که در ۲۹ قسمت ۱۳ دقیقهای در سال ۱۳۷۴ بر روی آنتن شبکه دو سیما رفت.
داستان این سریال پیرامون دو پسر بازیگوش با نامهای «السون» و «ولسون» است که در کلبهٔ کوچکی زندگی میکنند،شخصیت دیگر سریال، «دون دون» است که سعی دارد به بهانههای مختلف، السون و ولسون را وسوسه کند تا شکلات و شیرینی بخورند و دندانهایشان مثل او خراب بشود و ...سریال عروسکی «السون ولسون» پیامهایی دربارهی بهداشت دهان و دندان برای کودکان داشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
بدبخت ما دهه شصتی ها که اون دوران با اون کاراکترهای وحشتناک بودیم و الان با کاراکترهای وحشتناک تری مثل بیکاری ،تورم،گرانی،ناامیدی و...
پاسخ ها
بدون نام
گل گفتی
ⓜⓞⓢⓐⓕⓔⓡ
من از سمندون خیلی ترسیدم
چاق و لاغر هم ترسناک بود تا یه حدودی
خب اون موقع فکر کنم که به مقوله زیبا شناختی عروسک فکر نکرده بودن چون عروسک های زیبا و با نمک باعث جذب کودک و ماندگاری و خاطره خوش در ذهن کودک میشه ...
بدون نام
دقیقا، من با همشون مشکل شب بیداری داشتم، خیر نبینید چقدر کتک خوردیم بابت آبیاری شبانه مون که علتش این کارتونا بود
بدون نام
بیشتر اینا مال دهه پنجاهیها بود تکرارشو به شما نشون دادند.ضمن اینکه سوخته اصلی ما بودیم که نسل و صدامون زیر سر و صدای دهه شصتیهای ننر دفن شد
بدون نام
بچه های دهه 60 که متولدین نیمه دوم دهه 50 بودند اینقدر در جنگ چیزهای رسناک واقعی دیده بودند که این چیزها براشون ترسناک نبود.اینها برای متولدین دهه 60 ترسناکه همونطور که سه نفری نشستن در نیمکتها براشون رنج بزرگی بود هه
پنجاه و هشتی
باور کردنی نیست شصتیها می تونن در مورد همه جیز روضه خونی کنند همه بچگی من در جنگ گذشت به اندازه یک متولد 66 زنجموره نکردم
ⓜⓞⓢⓐⓕⓔⓡ
شما دهه پنجاه که اعتراض میکنی
از چی مینالی؟
دهه شصتی ها تا چشم باز کردن جنگ بود و موشک و گلوله جنگ که تموم شد مملکت ویران و داغون رو دیدن بعد هم شدید ترین تحریم ها رو تجربه کردن
شما دهه پنجاهی ها که خوبه دوران قبل از انقلاب در ناز و نعمت بودید ....
بدون نام
۱۷:۱۰
برو بابا سمندون و من که متولد ۶۲ هستم راهنمایی بودم برای اولین بار از تلویزیون پخش کرد شماها که اونموقع دبیرستانی بودید اگه شما میترسید پس دهه شصتیها چی بگن ...
بدون نام
موقع پخش چوبین و اون خفاشه من همش سرمو میکردم زیر پتو و گوشامم میگرفتم
بدون نام
تا الان که چهل ساله شدم فکر میکردم من تنها آدم ایرانم که از چاق و لاغر میترسید ، تازه فهمیدم تنها نبودم
شصتیها از همه چیز می ترسند و در مورد همه چیز روضه می خونند چون رنج واقعی ندیدند .اولین نسل لوس ایران
بدون نام
خونه ی مادر بزرگه از قلم افتاد
بدون نام
من از سمندون خیلی میترسیدم اینا چی بودن واسه بچه های دهه ۶۰ و نیمه دوم دهه ۵۰ میذاشتن
پاسخ ها
بدون نام
سمندون سریالی به نویسندگی و کارگردانی ناصر هاشمی است که در سال ۱۳۷۳ تولید و در سال ۱۳۷۴ پخش شد
بدون نام
ملخه در هاچ هنو با چهل سال سن منو میترسونه ،بسیار این کارتونو دوس داشتم و لی ازین شخصیت بشدت وحشت داشتم و دارم
بدون نام
لعنت به چاق و لاغر
هنوز هم حس بسیاااار بدی از دیدنشون بهم دست میده.
پاسخ ها
بدون نام
من خلی ازشون خوشم می اومد هنوزم خوشم میاد
بدون نام
به نظر من ترسناک ترین شخصیت ژاور بود در بینوایان
البته الان جامعه ما به یک یا چند تا مثل ژاور نیاز داره چون بسیار قانون گرا و اهل نظم بود
و به یک شهردار مادلن هم نیاز داریم یا چند تا از هر کدوم
حسین
عجب دورانی بود.واقعا وحشتناک بودن.هنوزم تو ۴۰ سالگی از اون فضای دلهره آور چاق و لاغر میترسم.چی بود آخه
پاسخ ها
بدون نام
چاق و لاغر که خنده دار و سرگرم کننده بود
کدوم فضای دلهره آور؟
علی
کجاش ترسناک بود؟
بدون نام
هاپوکومار خونه ی مادر بزرگه خیلی ترسناک بود خدایی
پاسخ ها
بدون نام
خود مادربزرگه
بدون نام
من خیلی از هاپوکومار میترسیدم خیلی
احسان
یادش بخیر، چه زود گذشت..
بدون نام
واقعا عالی بودن و همین دهه ۶۰ الان مرد و زنایی هستن ک احساساتشون قویه و بچه دارن سوسول بار نیومدن
پاسخ ها
بدون نام
واسه قضاوت زوده بذار ببینیم بچه های دهه نود چی در میان بعد از دهه شصت تقدیر کنیم
البته اگر دهه شصتی ها تن به ازدواج داده باشن با این گرونیها
مریم
واسه همین تحمل اینهمه بدبختی رو داریم
بدون نام
من سازندگان محله بهداشت رو هیچ وقت نمی بخشم .هنوز حتی از اسمش حس وحشت بهم دست میده
چقدر بی سوادو نادان و بی مسئولیت بودند که با همچین مدلی میخواستند به ما بهداشت یاد بدن
بدون نام
یه کارتن خارجی بود گربه خپله راوی قصه صداش خیلی ترسناک بود
پاسخ ها
بدون نام
یا خدا
بدون نام
واقعا
صد رحمت به کلبه وحشت
م
چاق ولاغر خیلی وحشتناک بود
یک ایرانی
علاوه بر همه این کاراکترهای وحشتناک من از کارتون نل هم می ترسیدم مخصوصا از اون کسانی ک دنبالشون بودن
پاسخ ها
بدون نام
عجبا
:((
بدون نام
بچه شنی گوگولیه چقدر
بدون نام
من از آدم اهنی سریال چاق ولاغر خیلی میترسیدم.
پاسخ ها
بدون نام
ایکس۶۲۵؟ اون ترس داشت؟
امیر
بازیگر ایکس 675 افشین سنگجاپ بود فکر کنم
بدون نام
من خیلییی از کارتون چوبین میترسیدم.
این چه کارتونهایی بود.
بدون نام
متولد نیمه دوم سال ۶۲ کارتون های ژاپنی که داستانش در اروپا بود.
پاسخ ها
بدون نام
اولا کامنت من سانسور شد بعدم ننوشتم متولد نیمه دوم ۶۲ هستم نوشتم متولد ۶۲ هستم و چه فرقی بین ما و شما بود از کارتون های ژاپنی هم ننوشتم حداقل همون کامنت سلنسور شده رو درست بخون عمیقه دهه پنجاهی بعدم تو باید خودت و نهایتا با متولدان نیمه اول دهه شصت مقایسه کنی نه با متولدان نیمه دوم دهه شصت ما خودمون و با متولدان ۶۶ مقایسه نمیکنیم شما میکنید ؟!
بدون نام
حالا مسابقه ی کی از همه بدبخت تره شروع شد. دهه شصتی ها میگن مابدبخت تیم، دهه پنجاهی ها میگن ما بدبخت تریم.
بدون نام
خوبه كه همه مون ازشون مي ترسيديم و منتظر قسمت بعديش مي مونديم تا پخش بشه
بدون نام
خداییش این کامنتها رو واسه مسخره بازی و خنده نوشتید یا جدی جدی از این کارتونها میترسیدید ؟؟
***
من نمیترسیدم که
حمد
یکى ازعلل وجودچنین برنامه ھایى نبود فریضه امربھ معروف ونھى ازمنکرھ افرادیکھ شاکی اند آیا باروابط عمومی صداوسیماتماس گرفته اند بطورمثال اعتراض بھ عدم توجه بھ سبک زندگی ایرانی اسلامی دربرنامھ کودک پخش ترانھ ھاى طربدار کھ غم انگیزھ
لیلیان
با سی و چهار سال سن و سه تا بچه هنوزم از چاق و لاغر میترسم بطوریکه دستمو گذاشتم رو صورتشون نبینمشون۰۰۰
معین
هیچی ترسناک تر از کارتن دختری به نام نل نبود موقعی که اون مرد چاقه با کلاه و عصاش و دوتا دستیارش دنبال نل و پدربزرگش میکردن.چهره صدام تو ذهنم نقش میبست
بدون نام
منم از انیمیشن گربه خپل وحشت داشتم با اون راویش
مادربزرگ تو خونه مادربزرگم هم ترسناک بود
نمی دونم زمزمه گلاکن یادتون هست ، نقاشی ترسناک با روایت ترسناک ، من زمان پخش زمزمه گلاکن کمی بزرگ شده بودم و ازش خوشم ميومد
یا برادران شیردل با اون اژدها
تو بچه ها سلامت باشید اولش یک بچه ها سلامت باشید ميگفت که نصف بچه های اون موقع از ترس شب ادراری میگرفتن
ولی به نظر من دون دون ترسناک نبود
نصف کارتونها هم آدم رو افسرده می کردن مثل دخترک کبریت فروش ، نل
نظر کاربران
بدبخت ما دهه شصتی ها که اون دوران با اون کاراکترهای وحشتناک بودیم و الان با کاراکترهای وحشتناک تری مثل بیکاری ،تورم،گرانی،ناامیدی و...
پاسخ ها
گل گفتی
من از سمندون خیلی ترسیدم
چاق و لاغر هم ترسناک بود تا یه حدودی
خب اون موقع فکر کنم که به مقوله زیبا شناختی عروسک فکر نکرده بودن چون عروسک های زیبا و با نمک باعث جذب کودک و ماندگاری و خاطره خوش در ذهن کودک میشه ...
دقیقا، من با همشون مشکل شب بیداری داشتم، خیر نبینید چقدر کتک خوردیم بابت آبیاری شبانه مون که علتش این کارتونا بود
بیشتر اینا مال دهه پنجاهیها بود تکرارشو به شما نشون دادند.ضمن اینکه سوخته اصلی ما بودیم که نسل و صدامون زیر سر و صدای دهه شصتیهای ننر دفن شد
بچه های دهه 60 که متولدین نیمه دوم دهه 50 بودند اینقدر در جنگ چیزهای رسناک واقعی دیده بودند که این چیزها براشون ترسناک نبود.اینها برای متولدین دهه 60 ترسناکه همونطور که سه نفری نشستن در نیمکتها براشون رنج بزرگی بود هه
باور کردنی نیست شصتیها می تونن در مورد همه جیز روضه خونی کنند همه بچگی من در جنگ گذشت به اندازه یک متولد 66 زنجموره نکردم
شما دهه پنجاه که اعتراض میکنی
از چی مینالی؟
دهه شصتی ها تا چشم باز کردن جنگ بود و موشک و گلوله جنگ که تموم شد مملکت ویران و داغون رو دیدن بعد هم شدید ترین تحریم ها رو تجربه کردن
شما دهه پنجاهی ها که خوبه دوران قبل از انقلاب در ناز و نعمت بودید ....
۱۷:۱۰
برو بابا سمندون و من که متولد ۶۲ هستم راهنمایی بودم برای اولین بار از تلویزیون پخش کرد شماها که اونموقع دبیرستانی بودید اگه شما میترسید پس دهه شصتیها چی بگن ...
موقع پخش چوبین و اون خفاشه من همش سرمو میکردم زیر پتو و گوشامم میگرفتم
تا الان که چهل ساله شدم فکر میکردم من تنها آدم ایرانم که از چاق و لاغر میترسید ، تازه فهمیدم تنها نبودم
حالا کـل بدبختی انداختین ، اصلا شما پنجاهیا بدبختیرین بیا خوشبختی منم مال تو
همون موقع هم برامون کاراکترهای ترسناکی نبودند
پاسخ ها
شصتیها از همه چیز می ترسند و در مورد همه چیز روضه می خونند چون رنج واقعی ندیدند .اولین نسل لوس ایران
خونه ی مادر بزرگه از قلم افتاد
من از سمندون خیلی میترسیدم اینا چی بودن واسه بچه های دهه ۶۰ و نیمه دوم دهه ۵۰ میذاشتن
پاسخ ها
سمندون سریالی به نویسندگی و کارگردانی ناصر هاشمی است که در سال ۱۳۷۳ تولید و در سال ۱۳۷۴ پخش شد
ملخه در هاچ هنو با چهل سال سن منو میترسونه ،بسیار این کارتونو دوس داشتم و لی ازین شخصیت بشدت وحشت داشتم و دارم
لعنت به چاق و لاغر
هنوز هم حس بسیاااار بدی از دیدنشون بهم دست میده.
پاسخ ها
من خلی ازشون خوشم می اومد هنوزم خوشم میاد
به نظر من ترسناک ترین شخصیت ژاور بود در بینوایان
البته الان جامعه ما به یک یا چند تا مثل ژاور نیاز داره چون بسیار قانون گرا و اهل نظم بود
و به یک شهردار مادلن هم نیاز داریم یا چند تا از هر کدوم
عجب دورانی بود.واقعا وحشتناک بودن.هنوزم تو ۴۰ سالگی از اون فضای دلهره آور چاق و لاغر میترسم.چی بود آخه
پاسخ ها
چاق و لاغر که خنده دار و سرگرم کننده بود
کدوم فضای دلهره آور؟
کجاش ترسناک بود؟
هاپوکومار خونه ی مادر بزرگه خیلی ترسناک بود خدایی
پاسخ ها
خود مادربزرگه
من خیلی از هاپوکومار میترسیدم خیلی
یادش بخیر، چه زود گذشت..
واقعا عالی بودن و همین دهه ۶۰ الان مرد و زنایی هستن ک احساساتشون قویه و بچه دارن سوسول بار نیومدن
پاسخ ها
واسه قضاوت زوده بذار ببینیم بچه های دهه نود چی در میان بعد از دهه شصت تقدیر کنیم
البته اگر دهه شصتی ها تن به ازدواج داده باشن با این گرونیها
واسه همین تحمل اینهمه بدبختی رو داریم
من سازندگان محله بهداشت رو هیچ وقت نمی بخشم .هنوز حتی از اسمش حس وحشت بهم دست میده
چقدر بی سوادو نادان و بی مسئولیت بودند که با همچین مدلی میخواستند به ما بهداشت یاد بدن
یه کارتن خارجی بود گربه خپله راوی قصه صداش خیلی ترسناک بود
پاسخ ها
یا خدا
واقعا
صد رحمت به کلبه وحشت
چاق ولاغر خیلی وحشتناک بود
علاوه بر همه این کاراکترهای وحشتناک من از کارتون نل هم می ترسیدم مخصوصا از اون کسانی ک دنبالشون بودن
پاسخ ها
عجبا
:((
بچه شنی گوگولیه چقدر
من از آدم اهنی سریال چاق ولاغر خیلی میترسیدم.
پاسخ ها
ایکس۶۲۵؟ اون ترس داشت؟
بازیگر ایکس 675 افشین سنگجاپ بود فکر کنم
من خیلییی از کارتون چوبین میترسیدم.
این چه کارتونهایی بود.
متولد نیمه دوم سال ۶۲ کارتون های ژاپنی که داستانش در اروپا بود.
پاسخ ها
اولا کامنت من سانسور شد بعدم ننوشتم متولد نیمه دوم ۶۲ هستم نوشتم متولد ۶۲ هستم و چه فرقی بین ما و شما بود از کارتون های ژاپنی هم ننوشتم حداقل همون کامنت سلنسور شده رو درست بخون عمیقه دهه پنجاهی بعدم تو باید خودت و نهایتا با متولدان نیمه اول دهه شصت مقایسه کنی نه با متولدان نیمه دوم دهه شصت ما خودمون و با متولدان ۶۶ مقایسه نمیکنیم شما میکنید ؟!
حالا مسابقه ی کی از همه بدبخت تره شروع شد. دهه شصتی ها میگن مابدبخت تیم، دهه پنجاهی ها میگن ما بدبخت تریم.
خوبه كه همه مون ازشون مي ترسيديم و منتظر قسمت بعديش مي مونديم تا پخش بشه
خداییش این کامنتها رو واسه مسخره بازی و خنده نوشتید یا جدی جدی از این کارتونها میترسیدید ؟؟
من نمیترسیدم که
یکى ازعلل وجودچنین برنامه ھایى نبود فریضه امربھ معروف ونھى ازمنکرھ افرادیکھ شاکی اند آیا باروابط عمومی صداوسیماتماس گرفته اند بطورمثال اعتراض بھ عدم توجه بھ سبک زندگی ایرانی اسلامی دربرنامھ کودک پخش ترانھ ھاى طربدار کھ غم انگیزھ
با سی و چهار سال سن و سه تا بچه هنوزم از چاق و لاغر میترسم بطوریکه دستمو گذاشتم رو صورتشون نبینمشون۰۰۰
هیچی ترسناک تر از کارتن دختری به نام نل نبود موقعی که اون مرد چاقه با کلاه و عصاش و دوتا دستیارش دنبال نل و پدربزرگش میکردن.چهره صدام تو ذهنم نقش میبست
منم از انیمیشن گربه خپل وحشت داشتم با اون راویش
مادربزرگ تو خونه مادربزرگم هم ترسناک بود
نمی دونم زمزمه گلاکن یادتون هست ، نقاشی ترسناک با روایت ترسناک ، من زمان پخش زمزمه گلاکن کمی بزرگ شده بودم و ازش خوشم ميومد
یا برادران شیردل با اون اژدها
تو بچه ها سلامت باشید اولش یک بچه ها سلامت باشید ميگفت که نصف بچه های اون موقع از ترس شب ادراری میگرفتن
ولی به نظر من دون دون ترسناک نبود
نصف کارتونها هم آدم رو افسرده می کردن مثل دخترک کبریت فروش ، نل