چرا بچهها وقتي گرسنه نيستند، باز هم غذا ميخورند؟
شکم کودک گرسنه اعصاب ندارد!
بعضي وقتها مغز كودك گرسنه است، نه شكمش! «گرسنگي عصبي» بيشتر باعث پرخوري و چاقي كودكان ميشود تا گرسنگي واقعي اما از كجا بفهميم كدام گرسنگي واقعي است و كدام عصبي؟
اگر بخواهيد هوشمندانهتر به تغذيه فرزندتان برسيد، تنها راه دقت كردن بيشتر در غذاهايي كه براي او انتخاب ميكنيد نيست بلكه بايد توجهتان را به يك نكته ديگر هم معطوف كنيد و آن اينكه او چه وقت واقعا گرسنه است.بد نيست بدانيد در بسياري از موارد افراد و از جمله كودكان، به اين دليل غذا ميخورند كه از نظر روحي احساس نياز به غذا ميكنند و حقيقتا از نظر جسمي گرسنه نيستند. گرسنگي فيزيكي زماني است كه بدن از نظر جسمي گرسنه است و نياز به انرژي دارد. درحاليكه گرسنگي عصبي يا احساسي، زماني است كه كودك بهدليل احساس بيحوصلگي يا تنهايي دلش ميخواهد چيزي بخورد و به اين ترتيب اين احساسات را از بين ببرد. گرسنگي عصبي يا احساسي باعث پرخوري و چاقي ميشود.
مغز ميتواند فهميدن اينكه بدن واقعا نيازمند چه چيزي است را براي ما دشوار كند. زماني كه كودك احساس ناراحتي ميكند، بيحوصله است، استرس دارد يا هيجانزده است، ممكن است تلاش كند تا اين احساسات را با غذا خوردن اصلاح كند. اين كار باعث پرخوري كودكان ميشود و بهعلاوه، كمكي هم به برطرف شدن اين احساسات و بهويژه استرس يا بيحوصلگي نميكند. بنابراين قبل از اينكه اجازه بدهيد فرزندتان به خوردن روي بياورد، بايد از او بخواهيد چند لحظه فكر كند. از او بخواهيد تا به اين سوالها در ذهن خود پاسخ دهد: «آيا واقعا گرسنه هستم؟ آيا شكمم خالي است؟ يا فقط دلم ميخواهد چيزي بخورم؟» البته تشخيص گرسنگي عصبي از گرسنگي واقعي كار آساني نيست و ياد دادن آن به كودكان نيز نميتواند ساده باشد ولي با كمي تمرين شما ميتوانيد علائم گرسنگي عصبي را آموخته و به كودكتان نيز راه شناخت آن را ياد بدهيد.
گرسنگي فيزيكي روندي است كه به مرور زمان شكل ميگيرد و ناگهاني اتفاق نميافتد. هر چه كودك از زمان غذا خوردن فاصله ميگيرد، بيشتر گرسنه ميشود و بدن او بهطور طبيعي احساس نياز به انرژي ميكند. مثلا شما شاهد آن بودهايد كه نيم ساعت قبل پسر 6 سالهتان يكبار گفته كه گرسنه است. يك ربع قبل نيز يكبار ديگر اين حرف را تكرار كرده و حالا پيش شما ميآيد و ميگويد كه خيلي گرسنه است و حتما بايد چيزي بخورد. البته گرسنگي فيزيكي ممكن است با علامتهاي ديگري هم همراه باشد و بعضي از بچهها به جاي ابراز گرسنگي ممكن است اين علامتها را به شما بگويند:
- خستگي
- قار و قور كردن شكم
- احساس فقدان تمركز
- سردرد
- بدخلقي
بهترين راه براي كمك به شناخت گرسنگي عصبي توسط خود كودك آن است كه به كودكتان بگوييد از خودش اين سوال را بپرسد كه آيا غذا خوردن بهتر مشكلش را حل ميكند يا بغل كردن مامان؟ غذا خوردن يا يك چرت كوتاه؟ حتي شايد هم يك ليوان آب؟ به اين دليل كه در بسياري از موارد مغز ما تشنگي را با گرسنگي اشتباه ميگيرد و همين باعث ميشود تا به جاي نوشيدن آب به خوردن روي بياوريم. اگر جواب هر يك از اين سوالات مثبت باشد، كودك بايد به جاي اينكه مستقيم سر يخچال رفته و چيزي بخورد، دوباره در مورد غذا خوردن فكر كند.
براي اينكه كودكتان بتواند تشنگي را از گرسنگي تفكيك كند بايد كاري كنيد تا مغز او نسبت به تشنگي حساس شود. حساسيت مغز نسبت به تشنگي با نخوردن آب كم ميشود و با خوردن آب افزايش پيدا ميكند. اگر كودك شما عادت كند روزانه بهطور منظم آب بنوشد، مغز او هم با اين روند تطابق پيدا كرده و نسبت به تشنگي حساس ميشود. در صورتي كه اين اتفاق نيفتد، مغز كودك گرسنگي را با تشنگي اشتباه گرفته و در مواقع تشنگي هم به كودك دستور ميدهد تا به جاي نوشيدن آب، چيزي بخورد. اگر فرزند شما عادت كند كه دهان خود را هميشه و بهويژه در اين روزهاي گرم تابستان، مرطوب نگه دارد، قادر خواهد بود تا در مواقع تشنگي، به درستي نياز بدنش را شناخته و با نوشيدن آب آن را برطرف كند. فايده ديگر اين اتفاق آن است كه نوشيدن آب به لاغري و حفظ وزن مناسب او كمك ميكند.
بر خلاف گرسنگي فيزيكي، گرسنگي احساسي يا عصبي، به صوت ناگهاني بروز ميكند. البته گرسنگي عصبي علامتهاي ديگري هم دارد مثلا:
- كودك بهانه يك غذاي خاص را ميگيرد، مثلا فقط ميگويد كه شكلات ميخواهد.
- وقتي غذاي مورد علاقهاش را به او ميدهيد، بيشاز مواقع عادي ميخورد چون مغز او نميتواند درست فرمان دهد كه چه زماني از خوردن دست بكشد.
- بعد از خوردن غذا كودك احساس بهتري ندارد و همچنان بدخلقي يا بهانهگيري ميكند.
اگر متوجه شديد كه كودك شما عادت دارد در مواقع خستگي يا استرس و هيجان غذا بخورد، بايد به او كمك كنيد تا اين عادت را از بين ببرد.
در قدم اول بايد بدانيد كه كودك شما به چه چيزهاي ديگري غير از غذا خوردن علاقه نشان ميدهد، مثلا ممكن است فرزندتان به يك بازي خاص يا برنامه تلويزيوني مشخصي علاقهمند باشد. سپس سعي كنيد در مواقعي كه به دليل گرسنگي عصبي سر يخچال ميرود يا بهانه غذاي خاصي را ميگيرد، او را به كارهاي ديگر سرگرم و تشويق كنيد.
اگر كودك بيحوصله است، ميتوانيد براي فرزندتان كتاب بخوانيد يا او را براي قدم زدن يا بازي بيرون ببريد، اگر احساس اضطراب ميكند، با او صحبت كرده و سعي كنيد مشكل را به كمك يكديگر پيدا و حل كنيد و اگر فرزندتان احساس تنهايي ميكند اجازه بدهيد تا به يك دوست يا همكلاسي تلفن بزند يا او را به خانه دعوت كند. البته يادتان باشد همه اين كارهها فقط براي آن نيست كه شما كودك را از خوردن بازداريد تا سلامت جسمي او را تضمين كرده باشيد بلكه برخورد مناسب شما با انواع احساسهاي كودك به او ميآموزد تا احساسات خود را به درستي تشخيص داده و با روشهاي درست و منطقي آنها را كنترل كند.
ارسال نظر