از اختلال وسواس فکری - عملی نترسید
بسیاری از مبتلایان به اختلال وسواس فکری – عملی به علت ترس از انگ اختلال روانی، مشکلاتشان را دهها سال از خانواده مخفی میکنند یا در برابر اعتراضهای دیگران مشکل خود را نمیپذیرند و همین موضوع باعث شدیدتر شدن مشکلشان میشود.
درحالی که این افراد به نوعی اختلال اضطرابی دچارند که زندگی شان را تحت الشعاع قرار داده است. این مشکل روانشناختی که زمانی، فقط در متون تخصصی شناخته شده بود، اکنون بخشی از فرهنگ عامه شده است.
این مشکل گاهی آنقدرشدید می شود که باعث مشکلات زیادی از نظر اقتصادی، جسمی و ارتباطات اجتماعی می شود. مثلا افرادی که دارای نوعی وسواس به نام وسواس شستشو هستند بسیاری از ما در یکی از اقوام، اطرافیان یا دوستانمان موردی از آنرا سراغ داریم، بر اثر شستشوهای بسیار دچار مشکلات جسمی زیادی مانند کمردرد و اگزمای شدید پوست می شوند، چندین برابر بقیه هزینه آب پرداخت می کنند و به خاطر وسواسی که دارند ارتباط خود را با بسیاری از دوستان و اقوام خود که حساسیت آنها را در نظر نمی گیرند، قطع می کنند و حتی ممکن است سال ها باشد که مسافرت نرفته اند چون هیچ جایی را تمیز نمی دانند.
در این نوشته سعی داریم کمی در مورد علائم و نشانه ها روش های درمان این مشکل شایع روانشناختی صحبت کنیم. البته تمرکز ما در این مطلب بیشتر بر روی وسواس فکری - عملی است.
وسواس انواع مختلفی دارد و به صورت کلی به دو نوع وسواس فکری و وسواس فکری - عملی تقسیم می شود. اگر چه تکرار اجباری رفتار یا هجوم ناخودآگاه افکار تکرارشونده علامت اصلی وسواس است، بعضی علائم دیگر که ممکن است با وسواس همراه باشد عبارتند از:
* عجول بودن
* کمال گرایی
* تردید
* مشکل در تصمیم گیری
* حساس بودن بیش از حد به وقت و زمان
* اطمینان طلبی (پرسیدن نظر تعداد زیادی از اطرافیان در مورد یک تصمیم هر چند کوچک، مثلا رنگ یک لباس)
* سرزنش بیش از حد خود و دیگران
* احساس گناه بیش از حد
شیوع اختلال
پژوهش ها نشان می دهد میزان شیوع اختلال وسواس فکری - عملی در بسیاری از فرهنگ های گوناگون دنیا شبیه یکدیگر است. آمارها نشان می دهد از هر صد نفر، دو یا سه نفر در طول زندگی خود، این علائم را دارند.
اگرچه اختلال وسواس فکری - عملی معمولا در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود، ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود و البته احتمال بروز آن در زن و مرد یکسان است.
آیا من بیمارم؟
ممکن است شما کف منزلتان را آنقدر تمیز نگه دارید که برق بزند یا اینکه بخواهید خرت و پرت هایتان را مرتب قرار دهید. این مسئله به طور لزوم به این معنا نیست که شما اختلال وسواس دارید. در اختلال وسواس فکری - عملی، کیفیت زندگی شما به گونه ای آزاردهنده افت می کند و افکار سمج، اعمال و تشریفات وسواسی بیشتر وقت شما را پر می کند، طوری که در سایر حیطه های زندگی اعم از شغل، تحصیل و غیره دچار افت عملکرد می شوید و این مسئله باعث آزار اطرافیانتان می شود.
بسیاری از بزرگسالان، از وسواس های خود و اینکه بیشتر آنها بی معنا هستند، آگاهند اما قادر به کنترل آنها نیستند و خود را در چنگ آنها اسیر می بینند. البته کودکان مبتلا ممکن است متوجه نشوند مشکل دارند. کودکان ممکن است حضور در مدرسه را سخت بدانند و بزرگسالان کار کردن برایشان دشوار باشد.
چنانچه وسواس ها زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است، با یک روانشناس در ارتباط باشید. افراد وسواسی به طور عموم، از وضعیتشان خجل یا کلافه هستند اما اگرچه وسواس جزو مشکلاتی است که به درمان مقاوم است، می توان آن را تا حد قابل قبولی درمان کرد.
درمان وسواس فکری - عملی
اولین قدم در بهبود وسواس این است که فرد بپذیرد این مشکل را دارد و وسواس علت بسیاری از مشکلات دیگر اوست. در مواردی که درمان وسواس خیلی زود آغاز شود و مشکل چندان شدید نباشد، معمولا با استفاده از روان درمانی به تنهایی می توان آن را بهبود بخشید اما در مواردی که مشکل مزمن شده است یا علائم شدید است، معمولا ترکیب از روان درمانی و دارودرمانی اثربخشی بیشتری دارد. در بعضی موارد شدیدتر یا زمانی که مشکل شدید است و فرد قادر به مصرف دارو نیست، گاهی استفاده از شوک درمانی نیز مطرح می شود.
در سال های اخیر روشی به نام جراحی عصبی را برای موارد شدید و علاج ناپذیر این اختلال بررسی کرده اند. قبل از اینکه فرد به این جراحی حتی فکر کند، باید حداقل به مدت پنج سال دچار این اختلال باشد و به سایر روش های درمانی که اشاره شد جواب نداده باشد.
در روان درمانی وسواس، فرد با کمک یک متخصص از دلایل بروز مشکلش آگاه می شود و مهارت های لازم برای مقابله با استرس های زندگی اش را که سبب تشدید علائم می شود، تمرین می کند. در مدلی از روان درمانی که درمان شناختی - رفتاری نامیده می شود و بر اساس تحقیقات از روش های موثر در درمان وسواس است، فرد با افکار و باورهای ناکارآمد خود که در افکار و رفتار وسواسی او دخیل اند، آشنا می شود و پس از آن از تکنیک های رفتاری مختلف برای کاهش رفتارهای وسواسی استفاده می شود.
نقش مهم اطرافیان
بر اساس تجارب بالینی و تحقیقات، اطرافیان نزدیک و به ویژه خانواده یک فرد دچار وسواس، هم از آن تاثیر می گیرند و هم می توانند در تشدید یا بهبود علائم وسواس یک فرد تاثیرگذار باشند.
احتمال افسردگی و وسواس در فرزندان و همسر افراد وسواسی زیاد است. در بسیاری موارد اطرافیان از اینکه باید مدام مراقب رفتار خود باشند، تا مورد انتقاد فرد دچار وسواس قرار نگیرند، خسته و عصبی می شوند.
از این رو یکی از بخش های درمان این است که پس از آگاهی دادن به فرد در مورد مشکلش و اینکه اطرافیان با رعایت بیش از حد باعث تشدید مشکل او می شوند، از اطرافیان می خواهیم از اطاعت های بیش از حد از انتظارات غیرمعمول او اجتناب کنند تا هم خودشان در معرض آسیب قرار نگیرند و هم به درمان فرد دچار وسواس کمک کنند.
مثل مادری که از افراد خانواده انتظار دارد هر روز به محض ورود به خانه و قبل از دست زدن به چیزی، با آیین خاصی که او تعیین می کند مثلا رد شدن از روی روزنامه هایی که او از درب ورودی تا درب حمام چیده است، حمام کنند و همه لباس های خود را بشویند.
پاره ای نکات دیگر که خود فرد و اطرافیان می توانند در نظر گیرند عبارتند از:
۱- وسواس یک رفتار تکرار شونده غیر ارادی است، بنابراین فرد در مورد آن نباید احساس گناه کند و نیازی به جبران آنندارد. احساس گناه، وسواس را تشدید می کند.
۲- وسواس بیماری است که خودش، خودش را تقویت می کند. بنابراین هر چقدر به فرمان های وسواسی ذهنتان بیشتر توجه کنید، قوی تر می شوند. وقتی ذهن شما می گوید بیست بار بشور و شما ناخودآگاه این کار را می کنید، احتمالا باید دفعه بعد به سی بار هم تن دهید تا شاید از اضطراب خلاصی پیدا کنید.
۳- افراد رفتارهای وسواسی را انجام می دهند تا از اضطراب، احساس گناه، نگرانی و سایر احساسات ناخوشایند رهایی پیدا کنند اما متاسفانه این رهایی خیلی موقتی است و گاهی فقط چند دقیقه دوام دارد. مثل خوردن مسکن برای یک درد. در حالی که علت درد را هنوز نمی دانیم چیست.
۴- فرد مبتلا به اختلال را به انجام تکالیف درمانی تشویق کنید.
۵- اضطراب و نگرانی دائمی یکی از مشکلات عمده افراد وسواسی است. در محیطی همدلانه و عاری از سرزنش و تمسخر، به او اجازه دهیم درباره اضطراب و نگرانی اش با ما صحبت کند.
۶- از رفتارهای او تعجب نکنیم چون همانگونه که قبللا ذکر شد رفتارهای او اجبارگونه و فاقد اختیار است و خودش را نیز آزرده ساخته است. با هر بار تعجب و عکس العمل نادرست، او را یک قدم از درمان دور می کنیم.
۷- مسخره کردن یا مطرح کردن مشکلات رفتاری فرد وسواس در جمع، او را سرخورده و عصبی می کند و نتیجه آن چیزی جز تکرار همان رفتارها نیست.
۸- حتی پیشرفت های کوچک را هم تشویق کنید.
۹- از اطمینان بخشی در مورد وسواس ها پرهیز کنید.
۱۰- با کمک نکردن، کمکش کنید! (به آداب وسواسی وی دامن نزنید)
در پایان لازم به یادآوری است که وسواس از جمله مشکلات روانشناختی مهم محسوب می شود و نیازمند درمان های بالینی و دارویی است.
آشنایی با عواملی که می تواند در شکل گیری اختلال وسواس فکری - عملی موثر باشد
چه اتفاقی می تواند برای من افتاده باشد؟
عوامل مختلفی در ایجاد وسواس مؤثرند، که از آن جمله می توان به وراثت و نوع تربیت اشاره کرد.
وراثت و عوامل زیستی
تحقیقات بسیاری نشان داده است، وراثت یکی از عوامل مهم در بروز وسواس است. بنابراین احتمال بروز این مشکل د رافرادی که سابقه وسواس در پدر، مادر یا اقوام درجه یک پدر یا مادر آنها وجود دارد بیشتر است.
البته معمولا کسانی که سابقه خانوادگی وسواس دارند، زمانی دچار وسواس شدید می شوندکه به دلیل مشکلات محیطی یا سبک تربیتی ناکارآمد دچار استرس باشند.
از نظر زیستی نیز سروتونین یکی از انتقال دهنده های عصبی است (یعنی مواد شیمیایی در مغز که در جهت انتقال اطلاعات در سلولن های عصبی عمل می کنند) که به همخوردن تعادل شیمیایی آن در مغز، می تواند به اختلال وسواس دامن بزند.
اما سروتونین نیز پاسخ کامل نیست. به طور یقین عوامل دیگری نیز وجود دارندکه در بروز این اختلال نقش دارند.
برای مثال با استفاده از ابزار نوین تصویربرداری، مغز افراد مبتلا به این اختلال را با افراد عادی مقایسه کرده اند و در زمینه کارکرد مغز و اندازه قسمت های مختلف مغز آنان، تفاوت هایی را یافته اند.
عوامل محیطی
عوامل محیطی مختلفی در شکل گیری وسواس دخیل اند. مثلا بعضی از نظریه پردازان معتقدند سختگیری در آموزش آداب دستشویی رفتن در سال های اولیه کودکی، ممکن است منجر به بروز وسواس در کودک شود و تا سال های بزرگسالی باقی بماند.
علاوه بر آموزش توالت، کلا سبک های فرزندپروری بسیار سختگیرانه که در آن، والدین قوانین سخت اعمال می کنند و انتظاراتی بیش از حد توان بچه ها را دارند، می تواند زمینه ساز وسواس شود. تجربه نشان داده است افرادی که والدینشان از آنها بیش از حد انتظار داشته اند، معمولا خودشان هم از خود انتظار غیرواقع بینانه ای دارند و در زندگی به خودشان و شاید اطرافیانشان بسیار سخت می گیرند و به همین دلیل معمولا با اینکه افراد موفقی هستند، از زندگی شان چندان لذت نمی برند.
افرادی که اصطلاحا کمال گرا نامیده می شوند، معمولا دسته ای از این افراد هستند. از دیگر عوامل مهم، الگوبرداری از فرد دچار وسواس است.
کودکانی که در کودکی شاهد رفتارهای وسواسی والدین یا یکی از اطرافیان نزدیک خود بوده اند، ممکن است بر اثر مشاهده، این رفتار را آموخته باشند.
وقتی مادر یا پدر پس از بیرون آمدن کودک از دستشویی، از او می پرسد «دست هایت را شستی؟» و او جواب می دهد بله اما از او خواسته می شود برود و تمیزتر بشوید، به تدریج این مطمئن نبودن در خود بچه هم شکل می گیرد. البته این امر فقط مربوط به کودکی نیست.
تجربه بالینی نشان داده است گاهی رفتارهای وسواسی یکی از همسران سبب بروز یا شدت وسواس در دیگری شده است. استرس های مختلف نیز از جمله مواردی است که می تواند به بروز یا شدت گرفتن وسواس یک فرد منجر شود. بیشتر افراد دچار وسواس اشاره می کنند وقتی دچار استرس می شوند یا به هر دلیلی ناراحتی دارند، وسواس آنها شدیدتر می شود.
نظر کاربران
بدک نبود......خوب بود
ممنون
تشکر
مرسی
وسواس لعنتی ادمو اسیر خرافات میکنه فقط باید باهاش کنار بیای و اهمیت ندی همین
ممنون خوب بود واقعا مشکل عجیبیه دارم دیوونه میشم
از درددم وسواسی خسته شدم
این مشکل خیلی سخته. من دو سه هفته است به طور مداوم دارم رو یه موضوعی که خودم هم می دونم احمقانه است فکر می کنم. هر چقدر بیشتر سعی می کنم مقاومت کنم کمتر موفق میشم. وقتی کتاب رازو خوندم برای یه روز حالم خیلی خیلی خوب بود اما الان روز از نو و روزی از نو
شلام خدارو شکر با نماز خوندن و ورزش کردن خیلی از مشکلاتمو حل کردم ب خدا الان از زندگی لذت میبرم. فقط کافیه چند بار ب افکار وسواسی توجه و عمل نکنی با این کار ریشه وسواس خشکیده میشه البته میگن درمان نوروفیدبک و. بیوفیدبک در درمان وسواس فکری عملی موثر هستیش. پس نماز و خدا و ورزش رو فراموش نکنید و ب وسواس اهمیت ندید نزارید افکار وسواسی رشد کنه انشا الله موفق باشید
باسلام دختری ام 17ساله من ازسن 5سالگی تا14سالگی ندانسته خودارضایی میکردم وفیلم وعکس وداستان های زیادی دراین رابطه خواندم وروزی درسایتی فهمیدم این کاربده وگناه داره وترک کردم وتاالآن بااختیاردربیداری تابه حال اون کارام وتابه حال نکردم ولی دردوران پریودی خیلی تحریک میشم من قبل قبلا مشکلی درطهارت نداشتم وراحت غسل وتوالت میرفتم واهمیتی نمیدادم تندتندنمازمیخواندم وبازهم اهمیت زیادی نمی دادم وشاید هم موقع شستن مجرای ادرارو کامل نمی شستم ودرسال اول دبیرستان دبیرقرآنمون گفت درنمازبایدلفظ عرب داشته باشی وکمکم یک کلمه یک کلمه حساس تاجایی که نمازم حدود بیست دقیقه طول میکشید واحساس میکردم بادمعده میدم ادرارم میریزهوهی وضو میگرفتم لباس عوض میکردم کمرشورمیکردم وکمکم توغسل هم حساس شدم ویک غسلم حدود دوساعت طول میکشه وبعددرسال دوم دبیرستان مشاورمذهبیمون گفت دخترا جنب میشن وقتی لذت میبرن منم اینقدرحساس شدم که هرلذتی میبردم غسل میکردم وهی گریه میکردم وبعدازچندماه فهمیدم من باکارهای قبلم به اوج شهوت میرسیدم وجنب میشدم وهم چنین توطهارت که بافشارآب مجرای ادرارم ومیشورم وآب بافشاردتم میزارم تابیاد حال الآن میترسم پرده ی بکارتم پاره شده باشه یک توالت من حدود 20یا15دقیقه طول میکشه براثرافکارم که فکرمیکردم شیرآب یاجاهای دیگه نجسه واقعابادست نجس به آنهادست زدم وفهمیدم تونمازبایدبدنآرومباشه موقع سجده قیام رکوع و...بدترشدم باسختی نمازمیخونم به سختی خودم ونگهمیدارم که بادمعده ندم احساس میکنم ادرارم میریزه وواقعا لباس زیرم رنگ زرد وآبکی روشه بعضی مواقع میزنم به سیم آخروبی اعتنابه ادراروبادمعده نمازمومیخونم ولی واقعا احساس میکنم ادرارم میریزه ولی یک سال پیش دکتررفتم مشکلی نداشتم شبامیترسم بخوابم ویاخونه ی کسی برم بخوابم ویامسافرت برم چون میترسم توخواب خودارضایی کنم وجنب بشم اون افکارهنوزتوذهنمه ولی واقعاخسته شدمازغسل کردن وحمام رفتن واززندگی کنکوردارم وتنهابایددرس بخونم تایادبگیرم ولی افکارم تمرکزندارم ازازدواج میترسم ازآیندم میترسم ازروی پدرومادرم خجالت میکشم که این همه آب مصرف میکنم چه قدردعوامم میکنن ولی نمی تونم ترک کنم خسته شدم کمکم کنیدبه زندگی عادی برگردم مثل بقیه کمکم کنیدیک بارتوخواب جنب شدم وچون پریودبودم فرداش رفتم حمام عرقم به گوشی تلفن شیرآب دستگیره در موبایل وخیلی جاها خورده حالا اگه غسل کردم ودوباره دستم خیس ویاعرق داشته باشه وبه این اشیابخوره وبعدبه لباسم بخوره آیاباآن لباس میتوان نمازخواند؟واقعا میترسم به چیزی دست بزنم هی بادستمال ودستکش باپارچه کارانجام میدم آخه به بقیه بگم چی شده؟کمکم کنیدمرجع من آقای مکارم شیرازیه ولی راه مذهبی خاصی ندارن بهم کمک کنید نه زیان توایندنیاببینم نه آخرت
پاسخ ها
اقای پل مکنا یه کتابی برای ترک سیگار نوشته که میتونی ازش برای این کار استفاده کنی .
سلام
تمام وسواس های من رو برای نماز و پاکی داری.
من رفتم پیش مشاور و روانپزشک.الان 25سالمه و از 9سالگی مشکل شرو شد.تو 14سالگی مشکلم درمان شد اما سایر مشکلات دیگه شرو شد.شما تو خواب خود ارضایی نمیکنی.تفکر خودته. در ضمن زنان ترشحات زیادی دارند که حتما جنب نیست.
عزیزم شما وسواست به دستورات مذهبی وابسته است به مشاوران مرجع تقلیدت پیام بزن همینایی که نوشتیو براشون بفرست تو سایتشون بری نوشته راه های ارتباط و پاسخگویی به سوالاتو حالا یا ایمیل یا تلگرام... اونوقت راهنماییت میکنن و تازه میفهمی چقدر همه فکرات اشتباه بوده و خیالت راحت میشه البته به نظر من اگه از یه پزشک به همراه این راهنمای مذهبی کمک بگیری که دارو هم بهت بده بسیار موثر تره . به خودت کمک کن موفق میشی اینا همش خبالاته همش
سلام ...بجز مشکل خودارضایی که بنده نداشتم بقیه موارد وسواسی رو عینا داشتم و کاملا هم در رابطه با اون موارد خوب شدم ...نماز نخوندم یه مدت و بی خیال همه چیز در این باره شدم ...ولی با این وجود از اونجایی که بخودم میگفتم بالاخره یه روزی قراره برگردی طرف نماز هنوز روی نجسی و پاکی و احساس دفع ادرار وسواس داشتم ولی خب شدتش کمتر بود چون نماز نمیخوندم و در نهایت بعدازکلی بی خیالی مشکل من شدتش خیلی کم شد ولی خوب خوب نشدم تا اینکه یه هفته بخودم گفتم که میخوام این هفته تمومش کنم و در عرض یه هفته تموم شد راهکار من توی اون یه هفته بی اعتنایی به افکار وسواسی بود منم الان هم سن شماهستم وپارسال در هفته اول تابستان تصمیم به ترک گرفتم ولی اگه نظرمو بخوای ترک نماز و روضه خودش یه اشتباه دیگه ست و اگه یه بار دیگه برگردم به اون روزا بلافاصله به مشاور مراجعه میکنم و مشکلمو رو خیلی زودتر ریشه کن میکردم
من بیست و پنج سالمه تازه فهمیدم مشکلم وسواس فکری بوده و از زندگیماصلا لذت نمیبردم.رفتم پیش روانپزشک و علاوه بر دارو با یکی از دوستام که اونم این مشکلو داشته مشورت میکنم.نمازمو هم میخونم و از خدا کمک میخوام.خانم فهیمه میدونم چقدر سختی کشیدی و میکشی به خدا توکل کن و به نظر من حتما به متخصص اعصاب و روان مراجعه کن و نا امید نشو یقین داشته باش که خوب خوب میشی چون تو هم مثل من یا تمام آدمای این دنیا حق زندگی و لذت بردن از زندگیتو داری فقط با توکل به خدا اصلا نا امید نشو
سلام من22 سالمه 4 ساله وسواس فکری دارم بعضی وقتا دلم میخواد بمیرم.نمیدونم چیکارکنم هزینه های درمانم خیلی زیاده و دوس ندارم خونوادم بفهمن و نمیخوام ازشون کمک بگیرم چیکارکنم؟
از درد واواس انقدر خسته شده ام که دیگر زندگی برایم جهنم شده مثلا احساس میکنم که یک جای پول گم کردم برمیگردم ان جارا صد بار نگاه می کنم
من هم اين مشكل رو دارم ولى اميدم رو از دست ندادم ما هم حق داريم خوب زندكى كنيم انسان موجود عجيبيه ناراحت نباشيد شما جزو بهترين ها هستيد به وسواسبى اعتنا باشيد خداوند در قران مى فرمايد:ايا اكر من نخواهم
اكر تمام اسمان ها وزمين بر ضد توتعه كنند كسى مى تواند
به تو اسيب بزند؟
درد وسواس خیلی درد بدی است من دوسال است که وسواس شده ام مثال فکر می کنم چیزی گم کردم ان قدر به خودم فشار می اورم دیگر نمی توانم زندگی کنم غذا نمتوانم بخورم شب ها نمی توانم راحت بخوابم دیگر نمی دانم چه کار کنم که این درد وسواس از ذهنم پاک بشه.
وسواس فکری و عملی انسان را از زندگی عقب می گذاردذهن انسان را به کارهای بی معنی مشغول می کند من هم چهار سال است که این مشکل را دارم ودیگر خسته شده ام اخر دیگر تحمل نداشتم وبه روانشناس مراجعه کردم ولی نتیجی نگرفتم دیگر نمی توانم چکار کنم.
با سلام .من 7 ماهه که به طور کاملا سنتی با همسرم عقد کردیم و اختلاف قدم با شوهرم حدود 24 سانته (من 160 و ایشون 184)من در ایام خواستگاری بدون هیچ منظور خاصی دمپایی رو فرشی 7 سانت میپوشیدم ولی به گفته شوهرم از اولین باری که منو بدون کفش دیده (در دوره ی نامزدی) ذهنش خیلی درگیر شده و لی هیچی به من نگفت اون زمان .تا اینکه عقد کردیم و ایشون هنوز هم گاهی اوقات درگیر این قضیه میشه که ای کاش قد من واقعا همونجوری بود که با روفرشی دیده .و خیلی وقتا این فکر اذیتش میکنه و میگه دست خودم میست و میترسم با این قضیه کنار نیام و نتونم بهت علاقه مند شم !!!باید بگم ایشون هیچکدوم دیگه از نشونه های وسواس فکری رو نداره فقط بعضی وقتا میره تو خودش و میگه کاش از همون اول بدون روفرشی میدیدمت میتو نستم اونجوری تصمیم بگیرم .خودش میگه من میدونم تو قدت نسبت به خیلی دخترا خوب و نرماله ولی از دیدگاه من اون چیزی که اول دیدمو بعدا دیدم خیلی ذهنمو درگیر کردی و میترسم نتونم کنار بیام !!الان هم جوری شده که اصلا حرف عروسی و مسافرت و آینده رو با من نمیزنه میگه بهم فرصت بده تا با خودم کنار بیام.دوبار مشاور حضوری هم رفتیم ولی فقط یکی از مشاورین گفت ممکنه وسواس فکری باشه مشاور دیگه ای هم رفتیم با اینکه خیلی حرفه ایه ولی اون میگه نیست تورو خدااااا بگید به نظر شما این علایم از وسواس فکری هست ؟؟؟ممکنه تا همیشه اینجور بمونه؟؟؟خودش میگه کلا به خیلی چیزا فگر میکنم و بروز نمیدم ولی میگه فکرام به این شکل نبوده .الان ما واقعا نمیتونیم تشخیص بدیم آیا این وضعیت دلیل بر وسواس فکریه یا نه ؟؟؟؟آیا بتید دارو مصرف کنه؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
چطوری تا حالا با همچین آدمی موندین؟
ازدرد وسواسی ان قدر خسته شدم که می خواهم سرم را به زمین بگذارم بمیرم دیگرخسته شده ام فکر میکنم که پولی گم کردم و بیخودی میرم ان جارا خوب میگردم ان قدر افسرده شده ام نمیتوانم از خانه به بیرون بروم چه کار کنم .
سلام متن بسیارخوبی بود امیدوارم همه کسانیکه مبتلا به وسواس هستند از جمله خودم درمان بشن
من مشکل وسواس فکری و عملی دارم کهزیاد ازاردهنده است وبه ذهنم یه چیز ه های می اید که مثال از خانه که خروج میشم چندبار در خونه را چک میکنم ویا در ماشینم را چندبار نگاه میکنم واحساس می کنم که پولی و یا مدارکی گم کرده ام و به روان شناس مراجعه کردم وهنوز وسواس را ترک نکردم و خیلی ازار دهنده است .
سلام من سه سال وبیشتروسواس دارم وباوجوداینکه پیش چندتادکترروانپزشک رفتم ولی همش خخوب شدم ولی دوباره رفتم دنبالش الان ی ادم بدبخت بیچاره شدم که نگوبه خدا دانشگاه نمیرم سرکاس برام غیبت میذارن اعصابم خورده ازخودم وهمه دیگه بدم میادداغونم خیلی گوشه گیریم خیلی زیادترشده خسته شدم دیگه نمیکشم ازخداوهمه ناامیدم هفته دیگه میخوام برم دکترتهران دارم روانی میشم
من بیشتر از 10 سال است که وسواس دارم. میدانم که وسواس بدترین دردهاست. ولی مطمئن باشین درمان داره و روزی درمان میشین. امیدتون رو از دست ندین. درمان وسواس با دارو تقریبا یک سال طول میکشه و اکثرا فلوکستین بیست بهترین درمان وسواس است ولی اینو بدونین که درمان باید هفت الی هشت ماه رو بگذره اگه زود درمان رو قطع کنی بازهم مریض میشین. لطفا نترسین و درمان رو ادامه بدین
توروخدااااااااااااااکمکم کنید من میترسم شایدچهارده ساله درگیره وسواسم من
توروخداکمک کنیدانقدرر دست بگلوم بردموووواستفراغ کردم ونخوردم ک پوستم چروک میشه بیاب شده کدرشده خشک وزشت خخخ لاغررشدم عمدانمیخورم چنرو زپیش ازحال رفتم سرم میخواستم بزنم مثلایروزصبونه شام ناهارنمیخورم فرداشم روزبدش کمی میخورم اونم باکلی وسواس ی میشورم اون چیزوکلی دعا میخونم کتاب ک فکرایوق اثری نداشته باشهههه براخودمم نوشته مینویسمم فایده ندارهه زندگییم واقااااجهنم شدهه شبوروزممم دشوییم خانواده دلشون میسوزه ولی همش مسخرم میکنن خونه ماخ تشویشه دعواومرافه وتوهینوافسردگی هستت خسته شدممم ازاین وضعع کاروپولم ندارمم خاهشااج بدیییددددمیترسم رابطه عاطفی ک من حس میزارم طرف نزاره وبیخیال وبیتوجه بازازبین مییرممم زندگیموخودموگم کردمم لذتم رفتهه باین سنن خانواده بیخودی دارمم مزحمتوووتحقیررمیکننن دعوااخسته شدمم دوسدارم بمییرمم واقاااا
منم دارم دیونه میشمممممممممممممممممممممممممممممممممم داغوون شدمم کسی کمک نمیکنهه 2 سالهه نصف شدممم وزنمم غذارومیدم بیروون افکاارلنتیییی پدرمودراوردهه هرلحظهههه وای قرصم یروزمیخورم یروزنه
خداوند میفرماید دین را آسان گرفته ایم پس هر کجا به سختی برخوردید آنجا دین نیست
سلام همسر من دچار وسواس عجیب و آزار دهنده ای هست روی باز شدن شیر آب و روشن بودن چراغ شدیدا حساسه اصلا خسیس نیست ولی به محض اینکه شیر آب رو برای ظرف شستن باز میکنم میاد آب رو میبنده و میگه خشکسالیه.. موقع شستن دستها با لگد در روشویی رو باز میکنه و داد میزنه که چقدر آب باز میکنی چند بار که تو حموم بودم آب رو قطع کرد تا چند ساعت.. و چند بار با مشت کلید لامپهی روشن رو شکست خواهش میکنم راهنماییم کنید زندگیم داره خراب میشه
پاسخ ها
منم تومدرسه همش چراغارو خاموش میکنم .بخاریوشیراب همچنین
من حدود 12ساله ک ب. وسواس فکری دچارم بقران از هر لحاظ اوکی ام خانواده درس ظاهراما بخدا این مشکل لعنتی باعث شده از زندگی هیچ لذتی نبرم از داشته هام خرسند نباشم زبانم تند باشه شاد نباشم افسرده و داغون باشم با وجود خواستگاران متعدد دلم نخواد ازدواج کنم چون با وجود اینکه دختر عاقلیم اصلااا آمادگی ازدواجو ندارم این فکرای کثافت نمیزارن ب چیز دیگه فکر کنم از آینده میترسم همه غصم از اینه که دارم لحظه های ارزشمند جوونی ام رو از دست میدم و دارم با زندگی تلخ و نفرت انگیزم که فقط جلوه بقیه نقاب خوشبختی رو رو چهره کشیدم تن میدم
پاسخ ها
سلام ندا خانوم نظرات رو خوندم منم مثله شما ازهرلحاظ اوکیم ولی واقعا این وسواس آرامشو ازم گرفته به هرکیم میگم وسواس دارم باورنمیکنه ازتون میخوام تاباکمک هم این غوله بی شاخو دمو نابود کنیم حتما تجربیاتمون بدردهمدیگه میخوره فقدازتون میخوام حرفمو باورکنید
سلام. وقتی درد دلهاتونو خوندم خیالم راحت شد که مثل من زیادند، منم دیگه از اینهمه شستن و حمام رفتن و تنهایی خسته شدم. هزینه های درمان و مشاوره زیاده ای کاش یه انجمن NGO تشکیل میدادیم به هم کمک میکردیم.
دیوونه شدم از دست این وسواس فکری شب نمیتونم بخوابم
یه دوستی دارم به اسم عباس میگه شب که افسردگی یا وسواس فکری میاد برام خودارضاعی میکنم که از فکرم بپره.
سلام به دوستان گلم من 4 سال هست که وسواس فکری عملی دارم امیدم رواز دست ندادم خیلی سخته کسانی که سالم هستند نمی تونند بفمهمند ما چی مییم اما ما می تونیم همدیگه رو خیلی خوب درک کنیم وبه هم کمک کنیم دوست باشیم بچه ها تو خونه نمونید سعی کنید با کسانی که دوسشون دارید تلفنی در ارتباط باشین مثل دوستانتون به زیارت برید حتی امام زاده ها سعی کنید یه شغل برای خودتون پیدا کنید
سلام. 36ساله هستم دچار وسواس عجیب و آزار دهنده ای هستم البته قبلا من برای طهارت یکساعت ونیم در حمام می موندم ،اما با کمک مشاور الان نیم ساعت بیشتر در حمام نمیمونم..الان مشکل بسیار بزرگی که دارم این است که روی تلفظ و معانی کلمات شک دارم دوباره برمی گردم و در کتاب نگاه میکنم و یا کامپیوتر رو روشن میکنم و تلفظ و معانی اون عبارت رو در کتاب نگاه میکنم و یا از اینترنت serchمیکنم .می ترسم بعدا موقعی که شانسی اون کلمه به چشمم بیاد در جایی نامناسب باشه. مثلا این فکر بیهوده به سراغم میاد که اون کلمه در خیابان و یا جایی به چشمم بیاد و تمرکز کنم روی تلفظ و پایم به سطح ناهمواری برخورد کنه و بیفتم و یا موقعی که کسی معنی جمله ای رو بپرسه که اون کلمه در اون جمله باشه میترسم روی اون کلمه تمرکز کنم و وقتم تلف بشه و طرف مقابل خسته بشه و تحقیر بشم .آنقدر فکر می کنم که مجبور میشم برگردم به کتاب و یا کامپیوتررو روشن کنم تا کاملا اطمینان پیدا کنم. هرچقد فکر میکنم که سراغ اون کلمه در کامپیوتر یا کتاب نروم نمیتونم آرام بشم لطفا به من کمک کنید واقعا کلافه هستم
پاسخ ها
با سلام منم دچار وسواس هستم ده ساله شاید هم بیشتر به بدترین چیزی که ممکنه واست پیش بیاد فک کن بعد بگو که چی اصلا بر فرض بدترین حالتش هم اتفاق بیافته بر فرض تلفظ اشتباه باشه که چی و مقاومت کن و بر نگرد شما میتونی
خانم 33ساله ام،وسواس فکری دارم،ارسالی بموجب درگیرشم،مشاوره ودکتر هم رفتم ،اما.....فکر میکنم هرکه هرچی میگه منظورش منم،علی الخصوص درباره جوانی وپیری
خیلی خوبه این نوشته ها
مرسی خوب بود
سلام من هم وسواس فکری دارم واقعا درد بدیه و هیشکیم نمیتونه مارو درک کنه حتی روانشناسا خوشحال میشم یکی که این مشکلو داره چه دختر چه پسر باهم دوست بشیم و درد دل کنیم به نظرم کسی که این مشکلو داشته باشه میفهمه طرف مقابلش چه عذابی داره میکشه و از ترس اینکه بهش نگن دیوونه حتی نمیتونه مشکلشو به مادرش بگه من سایتا رو زیاد میخونم ولی واقعا نمیدونم چه جوری از این فکرای لعنتی خلاص شم
عزیزان حرف منفی فقط شما رو بدتر میکنه
منم 8 ساله دچار وسواس فکری شدید هستم ولی تنها راه خوب شدن وسواس فکری اینه که بدونید چرا اولین بار دچارش شدید! چی باعث شد!! منم تا نمیدونستم خیلی حالم بد بود ولی وقتی فهمیدم مشکل از کجا شروع شد دیگه سراغش خیلی کم میرم! ما هممون از ترس تکرار یک فکری اینطوری شدیم!!یک چیزی که برامون مهمه روش حساسیت به خرج میدیم!! امیدوار باشید،شاد باشید
انشاالله یکروزی که خوب بشید به اینروزا میخندیم
سلام.منم مثل شمام.واقعا سخته.من حسابدارم،وقتي يه چک مينويسم تا زماني که پاس بشه استرس دارم که نکنه مبلغو اشتباه نوشته باشم.يا وقتي درب محل کارم رو ميبندم همش بر ميگردم و نگاه ميکنم که درب رو بستم يا نه؟!سخته واقعا
سلام وسواس خیلی سخته خیلی
سلام وسواس خیلی سخته خیلی من از چهارم ابتدایی درگیر بودمو الان دارم دانشجو میشم وسواس رو درسم کنکورم همه ب زندگیم تاثیر گذاشته من تا حدی با وسواس عذاب میکشم ک حاضرم بمیرم. ولی خدا هوامو داره نمیدونم منشاش کجاست
من یک ماه با این بیماری دست و پنجه نرم کردم تا فهمیدم مشکل خوده خوده خودممم :)))) رو یه مسئله الکی خودمو گیر دادم یه لحظه فک کنید واقعا اون اتقفاقی که میخواهد بیوفتد چی میشه؟ دنیا به آخر میرسه واقعا بیخیالش وسواس فکری اصلا وجود خارجی نداره حتی اگه مشکل شما هم حل بشه باز یه چیز دیگه پیدا میکنید مغز شما عادت کرده به اضطراب همین بکشید بیرون ازش بهش فکر نکن میره خونه باباش :)))))))))))
باسلام،مگر وسواس فقط شستن چندین باره دست یا شک در مورد باز بودن یا نبودن شیر گاز است که تمام مطالب کپی شده شما در این مورد است و با اطمینان می گویم که مثال های ذکر شده جز دسته وسواس رفتاری یا عملی هستند یا به عبارتی دنباله وسواس فکری هستند نه خود ان.
با سلام خدمت همه ی دوستان گلم،راستش من فکر میکنم این بیماری بیشتر از همه به طرز فکر خودمون ربط داره،باید تا جایی که میتونیم کنترل داشته باشیم رو فکرمون ،راستش منم الان یه چهار ساله که دچار وسواس فکریم ،از همه چی بدتر بیکاری این افکارو بدتر و شدیدتر میکنه ،باید بیشتر به اهداف آینده مون تمرکز کنیم تا این افکار مزاحم ارزششو تو ذهن کم کنه.من خودم دچار یه سانحه ای شده بودم که خیلی هم دلخراش و غیر قابل فراموش کردن نبودولی خودم برای خودم تو تخیلم مشکل درست میکنم .تازه میفهمم آدم هر چی هست از فکرشه ،اگه فکرت مثبت باشه جسمت هم سالمتره ،یعنی جسم و روح به هم وابشته ان و آدم افسرده و وسواسی با یه مرده متحرک فرقی نداره
سلام به همه شما عزیزان
من این بیماری را داشتم و الان خیلی کم شده و در حال نابود شدنه ان شاالله ،و تجربیاتی برای درمان دارم میگم ان شاالله همه از خدای رحمان و رحیم شفا بگیریم
به هیچ وجه بیکار نباشید ، تحرک داشته باشید ورزش کنید ،خواب منظمی داشته باشید،هر موقع نیاز به دسشویی داشید اقدام کنید نگذارید فشار به شما بیاید، الکی عصبانی نشید انچه به ان علاقه دارید و استعداد دارید انجام دهید، آب بنوشید
سلام دوستان وسواسی...متاسفانه منم سالهاست که دچاروسواس فکری وعملی هستم..بااین رفتارها هم روحم وهم جسمموپیرترازسنم کردم..همیشه باشوهرم دعوا دارم..ازهمه چیزبدتر اونیکه مثل خوره روحمو خورده ومیخوره شک وبدبینی به موبایلای شوهرمه...اینکه ایاباکسی دوسته..مسیج عاشقانه داده بهش...چندنفر باهاش ارتباط دارن..این موضوع ده ساله که اعتماد بنفس وعزت نفس منو کشته..وباعث شده همسرم بمن لقب روانی روبده..هیچوقت هم کمکم نکرده تااین موضوع برام تموم بشه..بااین که خودش میدونه روابط نابجاش باهمکارهای خانم یاغریبه هاونوشته هایی که توگوشیش دیدم وشماره هایی که همشون بنام کوچیک زنها سیوشده بودوهست منو به اینروز انداخته...خیلی بدجنسه..ازاونزمان منم رواوردم به کاربیشترتوخونه...فقط همیشه میخوام خیالم راحت باشه هیچ کاری ندارم...همه جاتمیزوبدون گردوخاک بایدباشه...یخچال بایدبدرخشه...کمدهاوکشوها بایدمرتب ووسایلشون صاف صاف صاف باشه...بچه هام تمیزتمیزباشن بوی خوب بدن...شیشه میزها رو دولا میشم نگاه میکنم که پرز نداشته باشه...همیشه دیربهمه جا وبه چیزمیرسم چون هرروز گردگیری میکنم...کف زمینودستمال میکشم...ولی بازم ناراضیم انگارهمه اسباب خونه منوصدامیزنن که ما خاک گرفتیم بیا ماروتمیزکن..اونمنه یبارشایدپونزده بارسطح یه میزوپاک میکنم تاراضی شم اونم فقط ماله چندساعته...حسرت بیکاربودن وبازی کردن به بچه هامودارم..همش فکرمیکنم اونامزاحم کارای منن...داغونم..خسته ام...مهمون برام میادپیرمیشم...خدایااااچقدرازت بخوام که بمن شفابدی
دوستان گلم نظر کارشناسای بسیاری اینه که انچه دچارش هستید زاده ذهن شماست و برای دفع این بیماری بااستفاده از کمک دارو درمانی برای خونسردی وکمک دادن به همدیگه از نظر تجربه با این بیماری مبارزه کرد و بهبودی را بدست بیاریم نظر من اینه یه کانال تو تلگرام درست کنیم و باهم هم فکری وانرژی مثبت وراهنمایی دهیم چون دیگران مارو در ک نمی کنند وفقط خودمان باید به هم کمک کنیم
به خداانقدرزجرکشیده ام وخانواده ام راهم بااین وسواسم اذیت میشن به خدا بیش ازصدباربه دکتررفته ام دیگر این وسواس لعنتی درمان نیمشه هم پولم رفت هم خودم وخانواده ام اذیت شدنداحساس میکنم که درخرید پولم راگم کرده ام ومیرم انجارا نگاه میکنم وبقیه فکرمیکنن من دیوانه شده ام به خداخودم هم خسته شده ام اخر باعصبانی تصادف شدیدکردم والان هم وسواسم بیشترشده خدایا به من وکسانی که به این بیماری مبتلا شده اند شفا بده دیگر نمی دانم اخراین وسواس کی پایان میشود
سلام من 24سالمه از بچگی دچار وسواس فکری بودم اوایل که در مورد وسواس فکر نمی دانستم خیلی اذیت میشدم ولی الان تونستم بهش غلبه پیدا کنم تا حدودی ولی بازم گاهی اوقات افکاری بهرسراغم میاد که میگه یک کار رو باید چند بار تکرار کنم تا به رضایت درونی برسم اگه تکرار نکنم فلان اتفاق میفته یا به کسی آسیب میزنم به عبارتی دست روی نقطه ضعف های من میذاره واقعا خسته شدم امکان اینکه برم دکتر نیست لطفا راهنمایی کنین میخوام سالم باشم از نظر فکری
فقط خدا رو صدا کنین وسواس فکری عملی وجود خارجی نداره وهمش کاره شیطانه میدونین چرا چون همش داره شما رو وادار به انجام کارهایی میکنه که باعث اضطراب شما میشه و اینکه انسان عاقل اسراف نمیکنه شیطانه که بهش میگه اسراف کن به خدا توکل کنین باهاش حرف بزنین خودتون باید تلاش کنین شما رئیس ذهن افکارتونین نه اونا . نذارین آینده تون خراب بشه همیشه ذکر بگین فکر مثبت کنین هر وقت این افکار اومدن سراغتوت بهش بی محلی کنین چون با بی محلی میره مثل یه بجه کوجولو باهاش رفتاد کنین آیا وقتی یه بچه کوچولو یه حرف بد میزنه شما دعواش نمیکنین پس دعواش کنین و اینکه هر روز بگین من میتونم افکار وسواسی رو کنار بذارم با خدا دوست بشین
من وسواس ازنوع شدیدچهارساله که به وسواس مبتلا شده ام به خداانقدرذهنم رامشغول میکنم که دیوانه شده ام انسان موجودی ضعیف ای است به خدا ذجرمیکشم به دکترچندباررفتم انواع داروهارامصرف کردم خوب نشدم به ذهنم میادکه پولی درجایی گم کرده ام راه رفته رابازبرمیگردم خدایا یامرابکوش یاشفابده بااین اخلاقم خانواده ام راهم اذیت میکنم دیگه خسته شدم لطفامن راراهنمایی کنید
سلام منم افكار خيلي بد وسواسي داشتم اما هر بار از خدا خواستم به دادم برسه و نماز خوندم و ورزش ميكنم خدا رو شكر خيلي بهتر شدم يه سري دعاها و رژيم غذايي هست كه خيلي خوبه براي درمان وسواس و يه نكته خيلي خيلي خيلي مهم اينكه بهترين راه درمان وسواس بي اعتنايي است بهترين راه درمان وسواس بي اعتنايي است
دوستاي گلم منم مثل شماها وسواس عملي و فكري داشتم و ميفهمم چقدر سخته ولي بخدا دين اسلام اينو از ما نميخواد كه به سختي و مشقت بيفتيم واسه عبادت كردن ، اسلام دين آسونيه و كساني كه وسواس پاكي و نجاست دارن بايد سعي كنن بي اعتنا باشند و مثل مردم ديگه عادي رفتار كنند اونا هم سخت نگرفتند و دعاها و نمازاشون مقبول درگاه حق قرار گرفته و ميگيره ،واسه افكار وسواسي هم بهش پيله نكنيد و اهميت بهش نديد خودش رد ميشه كم كم ، ورزش يادتون نره هر روز ورزش كنيد هم سالم و سرحال و خوش اندام ميشيد هم وسواستون رفع ميشه
سلام.منم این بیماری رو داشتم اما بعد از هفت ماه خوب شدم خداروشکر چون به شدت به فکر کنکور و خپندن برای اون بودم.خواهشا امیدتونو از دست ندین و کاملا خودتونو به چیزای دیگه مشغول کنید اولش خیلی وحشتناکه ولی زود تاثیر می زاره.از قرص هم بخه هیچ وجه استفاده نکنید.
پاسخ ها
قرص اگه با دستور پزشک باشه هیچ اشکالی نداره
دوستان آیا میدونیددراون دنیاهرانسانی باافکاری وصفاتی که دراین دنیاداشته محشورمیشه.یعنی اگه بااین افکاربمیریم اون دنیاهم همین وضعیت رو داریم ونه تنهاهیچ اجری بابت این رنجهایی که خودمون به خودمون تحمیل کردیم نمیگیریم بلکه این رنجهاروباخودمون به اون دنیامیبریم یعنی نه دنیاداریم نه آخرت.به امید شفای دلهای بیمارمان بااراده وتوکل به خدا.
پاسخ ها
شماها به جز ایجاد رعب و وحشت کار دیگری ندارید؟ وسواس و خیلی مسائل دیگه بیماریه.. نه گناه
دوستان پیشنهاد میکنم مبحث افزایش سودای مغز رو مطالعه کنین.
ولی خواهشا گیاهان دارویی رو خودسرانه مصرف نکنین.
سلام من 22 سالمه در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل دارم همه ازم فاصله میگیرن وقتی کسی باهام حرف میزنه به حرفاش گوش نمیدم حواسم به اینه که چجوری دارم بهش نگاه میکنم'چی داره راجع به من فکر میکنه'من هیچی از حرفای طرف مقابلم نمیفهمم'همه چی واسم بی اهمیت شده'من دارم دیوونه میشم'حالت چهرم به خاطر فکرهایی که تو سرم ناخوداگاه میاد عوض میشه'بقیه تعجب میکنن یا ازم ناراحت میشن حس میکنن من ناراحتم'یا دارم مسخرشون میکنم'من حالم اصلا خوب نیست'این حالاتی که دارم وسواس فکری هست؟فقط بهم بگید هست یا نه'خواهش میکنم.من حتی نمیدونم مشکلم چیه'جوابمو بدید
پاسخ ها
اره عزیزم منم اینجوری ام خدا صبرت بده
منم مثل شما بودم گلم ولی خداروشکر دو ساله ک خوبم سعی کن به حرفاشون دقت کنی و وارد بحث بشی اگرم نتونسی تاالان مشکلتو رفعش کنی میونی قرص سروتونین بگیری من هفت ماه مصرف کردم بااینکه دکتر گفته بود باید یه سال رو مصرف کنی ولی چون تصمیم به بارداری داشتم قرصمو قطع کردم و الانم خوبم همه مشکلاتم بدون برگشت خوب شدن امیدوارم شمام سریعتر خوب شین سعی کنین از حاشیه ها بیاین بیرون و تو واقعیت زندگی کنین حاشیه ها هیچ فاییده ای برای شما و اطرافیانتون نخواهند داشت
سلام. من هم مدتی است که دچار این بیماری شدم و واقعا برایم سخت میگذرد. هر وقت ک میخواهم اعتنا نکنم احساس گناه میکنم و یا فک میکنم که نمازم قبول نمیشه. شدیدا وسواس طهارت دارم و حمام رفتن مکرر در روز خسته ام کرده و حس میکنم اگر هر روز حمام نروم بدنم نجسه. همه کارها برایم بسیار سخت شده و نمیتوانم بر ان غلبه کنم. انقد زیر اب میمونم ک کمر درد شدید گرفتم . حتی وقتی قران میخوانم ده بار بسم الله .... رو میگم و همش فک میکنم ک نگفتم . کلافه و خسته شدم و نمیدانم چکار کنم اعتنا ک میکنم بدتر میشم وقتی هم ک نمیکنم احساس گناه میاد سراغم . خدا خودش ب دادمون برسه
سلام به علت بی عدالتی وبیکار شدنم افسرده شدم ونمی توانم با مشکلات فکری خودم کنار بیام وتنها کار در بیرون خانه راضیم میکنه ودرضمن از طرف خانواده ام کار کردن درهمه جا محدودیت دارم متشکر
داغونم داغون همه چیز را میدانم ولی به هیچ کدام عمل نمی کنم .
دوستان منم چهار سال وسواس فکری دارم .و این وسواسم مربوط به اعمال دینی میشه .تقریبا دو هفته س که به روانپزشک مراجعه کرد .فلووکسامین دادن با دوره پنج ماهه ولی چون عوارضش بده میترسم مصرف کنم از طرفی هم دیگه از این وسوااااااااااس خسته شدم و رو زندگیم خیلی تاثیر گذاشه .الان 22 سالمه ولی به خاطر این وسواس اصلا از زندگیم لذت نمیبرم ی امید روزی ک هممون خوب شیم
پاسخ ها
فلوکسامین چه عوارض بدی داره؟؟؟؟؟؟
من خودم مصرف کردم عالیییییه عالی
چرا الکی خودتو عذاب میدی
اینم عین قرص خوردن واسه سرماخوردگیه
خودمم بخاطر اینجور فکرا چندین سال دیرتر به پزشم مراجعه کردم و خودمو عذاب دادم فقط
سلام یه دوست خیلی خوبمون یه مطلب عالی نوشته بود که اسمش این بود''وسواس شدید بنده خدا''که گفته بودن تو وسواس فقط از خدا کمک بخواید.من وسواس شدید هم از نوع فکری و هم عملی داشتم بزارید یه چند تا مثال براتون بزنم از کارام مثلا چون از شبکه 7 صدا سیما یعنی شبکه اموزش خاطره بد داشتم فکر میکردم که اگه شبکه هفت ببینم مادرم فوت میکنه اصن وقتی کسی شبکه اموزش میدید لرزه به تن من میوفتاد.یا مثلا وقتی میخواستم لباسم رو بپوشم اگه تو لحظه پوشیدن شلوار به مرگ کسی فکر میکروم میترسیدم که واقعا بمیره این کار باعث میشد که هی شلوارمو در بیارم هی بپوشم گاهی سی بار تکرار میکردم انقدر تکرار میکردم که چند بار نزدیک بود پیش فامیل هام لو برم .اما من احمق یک لحظه فکر نکرده بودم پیش خودم که عمر دست خداست خدا بخواد بنده ای که خودش افریده رو میبره نخواد هم نه به من هیچ ربطی نداره.یا یک روز یک برنامه ی کودک نگاه میکردم روز بعد رفتم مدرسه معلم منو زد از کلاس انداخت بیرون من تو فکرم بود که اون برنامه ی کودکه باعث شده اینطوری بشم خخخخخ اون برنامه رو تحت هیچ شرایطی نگاه نمیکردم.اینا فقط بخشی از مشکلات من بود فقط یک روز تصمیم گرفتم ترک کنم وسواسو گفتم خدایا توکل برتو تو پشتم باش من ترک میکنم یا علی گفتم رفتم برای درک روش من این بود من با شبکه اموزش مشکل داشتم ؟هر روز هر ساعت تلویزیون ما رو شبکه اموزش بود اعتراف میکنم اولش انقدری میترسیدم که خوب شد سکته نکردم ولی بعد سهروز فقط سهروز دیدم هیچ اتفاقی نیوفتاد .کم کم ترسم کامل ریخت رفتم برای بعدی شلوارمو همیشه با فکر کردن به مرگ کسی میپوشیدم از قصد و دیگه درنمیاوردم چند روز گذشت بازم دیدم اتفاقی نیوفتاد رفتم برای بعدی تماشای برنامه کودکی که بهتون گفتم .الان به خدا قسم همهی اون کارارو انجام میدم هیچ مشکلی هم برای اعضای خانوادم پیش اومده نه کسی مرده خدارو شکر.
بِسْم الله الرحمن الرحيم
دوستان عزيزم من خودم از بچگي دچار انواع وسواس فكري و عملي بودم ، خيلي وقتها ناراحتي و درد كشيدم ولي به لطف خدا به مرور ياد گرفتم بايد با اين بيماري چه كرد ، در وهله اول بايد بگم شما بايد توكل به خدا داشته باشيد و بخاطر هر احساس گناهي كه داريد به درگاه خدا توبه واقعي كنيد و خودتونو ببخشيد ، خواندن سوره ناس و ذكر لا اله الا اله و أدعيه خيلي خوبه ، بعد از اون شما بايد حتما با بيماريتون آشنا بشيد و ازش شناخت داشته باشيد و اينكارو از طريق مطالعه كتب مذهبي و علمي درباره وسواس و راهاي درمانش ( كه خيلي هم خداروشكر زياد هستند ) و از طرق ديگه اي كه در دسترستون هست انجام بدهيد ، وقتي ميفهميد ميليونها نفر مثل شما هستند كه اين بيماري يا افكار از نظر خودتون وحشتناك رو دارند آروم ميشيد و بهتر ميتونيد دنبال راههاي ديگه درمان باشيد
نكته مهم ديگه اينكه اين بيماري با روح و جسم انسان در ارتباطه ، شما راههاي زيادي واسه درمان داريد ، حتي تغذيه شما و سلامت معده خيلي در بهبود اين بيماري موثره ، شما بايد به سلامت جسمتون و ورزش هم توجه كنيد از اونجايي كه بعضي بيماريها ممكنه واستون اضطراب ايجاد كنه و در شما كه زمينه وسواس داريد منجر به رفتار يا افكار وسواسي بشه ، ورزش منظم هم از اون جهت كه باعث شادابي و ترشح سروتونين و هورموناي ضد استرس ميشه خيلي موثره ، تغذيه هم خيلي مهمه پرخوري نداشته باشيد و تا كاملا سير نشديد دست از غذا بكشيد ، لقمه هاتونو كاملا بجويد ، از غذاهاي ناسالم پرهيز كنيد و خلاصه سلامت معده رو در نظر داشته باشيد
مزاج خودتون رو از نظر طب سنتي شناسايي كنيد و طبق مزاجتون تغذيه داشته باشيد ( مثلا شخصي كه مزاج گرم داره با خوردن تندي و غذاهاي پر ادويه و سرخ شده زيادي ممكنه دچار اضطراب بشه و همين درش وسواس ايجاد كنه )
خوردنيهاي مفيد براتون : روزي دو قاشق عسل خوردن ، كندر خوردن ، انار خوردن ، به ، سيب ، نعنا ، و خيلي مواد غذايي سالم و خوب ، مسواك زدن و غيره
از بين درمانهاي دارويي گل گاو زبان و سنبل الطيب ضد وسواس هستند اما بايد با دقت مصرف كنيد چون با بعضي قرصاي فشار خون و داروهاي اعصاب و داروهاي ديگه اگر ميخوريد ممكنه تداخل پيداكنه ولي اگه منع مصرف نداشته باشيد اين دمنوش فوق العاده هست و خودش يه قرص گياهيه ضد وسواسي ، دوستان مهمتريييييييييين راه بعد از اينا در دمان وسواس ، بي اعتنائي به وسواس هست
شايد اولش سخت باشه ولي به مرور لبخند شادي رو به لباتون مياره
اينو بدونيد شما بايد با توكل به خدا خودتون هم تلاش براي خوب شدن داشته باشيد پس همين بي اعتنايي شما به فكر يا عمل وسواسي خودش يه تلاش بزرگه ، اين بيماري ميتونه شما رو رشد بده ، وسواسيها آدماي باهوشي هستند پس ميتونيد همونطور كه اين بيماري اومده همونطور هم از ذهن و قلب و وجودتون بيرونش كنيد
هميشه راهي وجود دارد
بخنديد هيچي نيست غولش نكنيد وسواسو
شما ميتونيد و موفق خواهيد شد
خدا همه ما رو سلامتي بده
زندگي بسيار ساده و راحت است
سلام من 23 سالمه از سن 12 سالگی بدلیل یک دعوای بد و استرس شدید از اونموقع وسواس گرفتم که دارم واقعا داغون میشم... 20 سالم بود رفتم دکتر و با روان درمانی و ورزش خیلی خوب شدم بطوریکه وسواسم یک سوم شد ... اما چون دانشجو بودم نتونستم به قرصای خواب اور ادامه بدم ... الانم وسواس خیلی اذیتم میکنه بطوریکه اینکه کار پیدا نمیکنم و خانوادم نمیزارن ازدواج کنم و خوندن ارشد و ترس از اینده که حالم بدتر بشه و نتونم حتی به ارزوهام برسم خیلی حالمو بد میکنه ... من حتی شکست عشقیم بخاطر خانوادم خوردم وقتی نذاشتن با یوی از خواستگارام ک عاشق هم بودیم ازدواج کنم حالا این قضیه شکست عشقی خیلی اذیتم میکنه
آیا واقعا جراحی عصبی موثره که من خودم رو زیر تیغ جراحی قرار بدم یا نه؟
سلام من دو ماهه احساس میکنم وسواس فکری گرفتم وقتی پیش کسی هستم هرصدایی ک بیاد صدای در و...میترسم ک فکرکنن من بودم که...بعدش ک برمیگردم خونه روزها حرص میخورم ک دیدی چطور ابروم رفت تا حالا چند بار خواستم خودکشی کنم بخاطر همین افکار پوچ تروخدا چیکار کنم یکی بگه؟؟؟؟
سالهاست از این مشکل در عذابم دریغ از ی لحظه ارامش
سلام منم وسواس ب بیماری دارم همش فک میکنم ی مریضی دارم موقع هایی ک ناراحت میشم یا عصبی بیشتر میشه اصلا وضع خوبی ندارم لطفا برام دعا کنین بتونم دووم بیارم
خدایا به همه ی ما رحم کن ترو به بزرگیت قسم الهی
خواهش ميكنم به سوال من جواب بدين
من دارم ديونه ميشم ،من بيماري وسواس فكري دارم والان چن وقته كه در زمينه هاي جنسي و حاملگي دچار وسواس شدم.
چند وقت بيش دوستم تعريف ميكرد كه تو شهرشون يه دختري بدون رابطه جنسي دچار حاملگي شده يعني ميگفت اسبرم كه دفع ميشه توي دستشويي وقتي بعدش يه دختر بره دستشويي احتمال اينكه رحم زن اسبرم رو جذب كنه و حامله بشه وجود داره
از وقتي اينو شنيدم من به مرز ديوونگي رسيدم .وقتي ميرم دستشويي اولش كلي اب ميريزم اما بازم به زور ميشينم حس ميكنم اسبرم اونجا هست يا وقتي شيرابو با ز ميكنم چون دست زدم به شير اب ديگه دلم نمياد به خودم دست بزنم خودمو بششورم حس ميكنم اينطوري حامله ميشم يا حس ميكنم دستگيره در دستشويي كثيفه نفر قبلي بهش دست زده منم بهش دست بزنم بعد خودمو بخوام بشورم حامله ميشم
جديدا ديگه وحشتناك شدم
تو روشويي صورتمو شستم يه خورده اب رفت رو لباسم ،اب تمييز...گفتم حامله شدم
يا كيفم رو روي كفشاي داداشم گذاشتم داشتم كفشمو ميبوشيدم بعدش كلي فكر عجيب غريب كخ من حامله شدم
تو رو خدا به من كمك كنيد
ايا حرف دوستم درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه درسته يايد چيكار كرد كه اين اتفاق نيفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهشا منو راهنمايي كنين
تو رو خدا من منتاظرم جوابتونم
پاسخ ها
عزیزم این حرفا بی اساسه
اگه اینجوری بود که همه حامله بودن خواهر من :/
سلام عزیزم خیالت راحت با این چیزا آدم حامله نمیشه اگه رابطه ای در کار نباشه مخصوصا دختر که احتمالش صفره اینا همش تو ذهن خودته بهش بی توجه باش ............... خیالت راحت که اینا همش الکیه خودتو حرص نده بیخودی عزیزم
واقعا بیماریه بدیه و ادم وقتی درگیرش بشه دیوونه میشه
من خودم این مشکل رو ندارم و مادرم مبتلا هستن ولی بیماریه ایشون داره تمام اعضلی خانوادرو درگیر میکنه و واسه همه یه مشکلی ایجاد کرده مخصوصا واسه من ک یه نوجوونم ......احسای میکنم خودمم دارم درگیر این بیناری میشم و واقعا این موضوع نگرانم میکنه.....مادرم پیش روانشناس های زیادی رفته و بی تاثیر هم نبوده ولی هنوز کامل خوب نشده
خواهش میکنم یگین ما جیکار کنیم یا حداقل مادرم رو پیش جه دکتری ببریم.....ممنون
سلام. یه سوال. من هم خیلی بیش از حد فکر می کنم و فکرهای عجیب و غریب و درهم که ناخاسته به مغزم میان و فکر میکنم بخاطر بسیار جزعی نگر بودنمه. وسواس از دیدگاه شما فقط جنبه ی وسواس بهداشتی و ... داره یا منظورتون هر نوع وسواس و افراطی در فکره؟ من خیلی جزعی نگرم و این باعث شده روز به روز افکارم شدید تر بشن و از کلیات زندگی بیفتم. یعنی تمرکزم برای کارهای کلی کم بشه. اونقد زیاد و ریزن که حتی سختمه بخام در موردشون کامل صحبت کنم. لحظه لحظه ناخاسته درگیرشونم. حالا چه باید کرد؟؟؟!راهی جدا از پیگیری های مشاوره هست که خودم بتونم تمرین کنم؟
سلام دوستان.من هم مثل شماها بودم ازسن 16سالگی دچاروسواس فکری شدم درس کنکورهمه چیزم روازدست دادم همیشه ام شاگرداول بودم .واقعاعلبه بهاین افکارشیطانی خیلی سخته ولی به شما نویدمیدم میشه علبه کرد.خیلایا میگفتن فکر نکن ب افکارت چون اونانمیدونن ماهاچی میکشیم یامثلا میگن خودتو مشعول به کاری کن اتفاقا بدترم میشه من حتی دست به خودکشی هم زدم ولی خدانگهم داشت زمین بااین وسعتس برام یه وجب شده بود.ولی بلاخره ازانسانهای سالم هم توکنترل حتی افکارمعمولی ویاخیلی سمج کنترل دارم الان دیگه به هرچی بخوام فکرمیکنم.به شماهم دعامیکنم.امیدوارباشید.تصمیم مقتدر،اراده،پشتکار.
سلام من در پاکی و طهارت وسواس دارم من مادر دو فرزندم همسرم کم کم داره از دستم خست میشه دیگه بریدم نمیدونم چی کار کنم همسرم بهم میگه بی خیال باش دو بار این کار رو انجام نده از سرت میافته اما اختیار دست خودم نیست یه بار با همسرم دعوام شد و گفت دیگه تحمل کاراتو ندارم من این موضوع رو با کسی در میون نزاشتم گفت ابآبروتو میبرم به همه میگم خسته شدم کمکم کنید
سلام . به رنگ سبز هم فکر کنه هم در لباس ها و وسایلش از رنگ سبز استفاده کنه . یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام دوستان بنده هم یکسال بود دچار وسواس شدم در حدی که کل بدنمم شبا میلرزید و فقط توخونه راه میرفتم و گریه میکردم .
سلام دوستان بنده هم یکسال بود دچار وسواس شدم در حدی که کل بدنمم شبا میلرزید و فقط توخونه راه میرفتم و گریه میکردم ..وسواسم از نوع مذهبی بود و فکر میکردم شیطان کامل کنترلمو به دست گرفته...تنها چیزی که ادمو از پا در میاره ترسه...ااصلاااا نترسین چون همتون خوب میشین فک کنم از من شدید تر بینتون نیست ..ولی من الان خیلی خوب و ارومم ...روان شناس رفتم درحد چهار جلسه...حتما نماز بخونین خیلیییی موثره...خدا کنارتونه ولی باید صبر و مقاومت داشته باشین...یک روش که روان شناسم گفت اینه که فرار نکنین به افکار بگین بیاین من نمیترسم و دیگه اصلااا نمیان...ریلکسیشن هم سرچ کنین انجام بدین موثره...اگه وضعیتشو دارین به پزشک مراجعه کنین البته نکنین هم همتون خوب میشین ب شرط اینکه بخواین ....من اینو بعنوان کسی میگم که وخیم ترین حالو داشتم....یاعلی
سلام . به فرموده امامان شک از جانب شیطان است و در دینمان چون باعث اتلاف وقت و انرژی می شود گناه محسوب می شود من هر وقت دچار وسواس می شوم با خودم چندین دفعه تکرار می کنم که وسواس گناه است که متوجه قبح آن شوم خداروشکر وسواسم کمتر شده است .
یاعلی
اللهم عجل فولیک الفرج
سلام . به فرموده مولا میرالمومنین علی ع مواظب افکارت باش که گفتارت می شود مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود مواظب رفتارت باش که عادتت می شود مواظب عادتت باش که شخصیتت پس همه چیز از افکار انسان شروع می شوشومواظب افکارمان باشیم کاملا روایات علمی است حتی شاید هنوز علم کشفشان نکرده من روانشناسی خوندم فلان دانشمند چند صد سال پیش یه چیز گفته نهم البلاغه رو که می خوندی مولا امیرالمومنین علی ع هزار سال پیش اون صحبت رو کردن .
عاشقتم یاعلی
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام . بعضی از کسانی که وسواس دارند سرد مزاج هستند توصیه می شود از غذاهایی که طبع گرم دارند مثل عسل استفاده کنند .
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام . باتوجه به فرموده مولا امیرالمومنین امام علی ع عادت از اعمال شکل می گیرد .اگر مواظب اعمالمان باشیم عادت نمی بکنیم.
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
ممنونم از اینکه متوجه شدم افکارم تو دنیای واقعی وجود خارجی نداره حس میکنم ده مرحله از درمانم و انجام دادم . خدایا حسینم و ازم جدا نکن ...
همسرم بهترین اتفاق زندگیم بود و من افکار ده ساله ی وسواسیمو بهش می گفتم . اون ب شدت از من سرد شد و اتفاقاتی بینمون افتاد ک هیشکی باورش نمیشه ! التماس میکنم شوهرتون رو با مشاور اشتباه نگیرین !!!
سلام . اگر بخواهیم بالاتر از روانشناسی دین رو بگوییم که کامل و جامع تمام علم هاست وسواس گناه است که باید این گناه ترک شود .
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
وسواس گناه است باید این گناه را ترک کرد
سلام .وسواس فکری و وسواس عملی هر دو گناهند.
یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج
انشاالله به حق امام حسین همتون خوب میشین
سلام من 27 سالمه پنج سال درگیر وسواس شستو شو بودم اعتبارمو شخصیتم تو جامعه نابود شد
ولی خبر خوب اینکه الان کاملا خوب شدم چیزی ک خیلی کمکم کرد ورزش کردن و تو خونه نموندن بود
کلاسای مدیتیشن و ریلکسیشن هم خیلی به اروم شدن ذهنم کمک کرد
سلام عزیزان من برای درمان وسواس هیچ داروی گیاهی بهتر از علف چای نیست بعد از یک یا دو هفته، دیگران کاملا متوجه بهبودی سریع شما می شوند این دارو را باید ادامه دهید تا اثرات عجیب آن را ببینید یک قاشق مرباخوری دم کنید و صبح و شب یه فنجان بنوشید
سلام
ببخشید که الان دارم اینو مینویسم
من همین الان که دارم این مطلبو مینویسم
تو توالت هستم
معذرت میخوام که اینو میگم
ولی به سختی میتونم از توالت بیام بیرون !!!!!!!
وقتی با افکار منفی و ازار دهنده خودم و جمع و جور میکنم
تا بیام بیرون
فکر میکنم نیومدم بیرون !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی یه استرس و فکر منفی به من میگه همون جا موندم و
خیال میکنم اومدم بیرون !!!!!!!!!!!!
شاید باورش سخت باشه بعضی وقت ها
تا چند ساعت تو دستشویی میمونم
مثلا از ساعت ۲ شب تا ۱۰ صبح !!!°!!!!!
واقعا به من بگین که چمه !!!!!
قبلا دارو میخوردم
ولی تا حالا خوب نشدم
چیکار کنم
خیلی درد دارم
کمکم کنید .......................
باسلام .منم مثل همه ی دوستان ،وسواس دارم از نوع حاد وشدیدش وهم افسردگی وحمله پانیک یعنی استرس داءم ،الان حدود 5 ساله .دارو درمانی شدم اماتنها باخوردن قرص ارامبخش بهبود یافتم بدون اونا ،حالم بده ،ترس ازخوردن ،ترس ازمهمونی ،ترس ازفوحش دادن به کسی تومهمونی یاجیغ زدن تو جمع دارم ،همش فکر میکنم ولذت نمیبرم ،،،درمورد شما اقای شهاب،، درکتون میکنم خیلی سخته فقط به روانپزشک مراجعه کنیید ،،اما من هرروز شاکرتر از دیروزم به خاطر بیماریم وامیدوارم به خوب شدن ومیخندم وشیطانو شکست میدم،خیلیا وضعیتشون از ما بدتره ،ما چشم داریم دست وپا داریم وخیلی چیزا
پاسخ ها
سلام دوست عزیز منم همین رفتارهایی رو که شما گرفتید رو دارم فکر آسیب زدن به دیگران باجاقو یا جیغ زدن در جمع و... وسواس و افسردگی و حمله پانیک دارم وقتایی که تن هام شوهرم میره سرکار قلبم تند تند
سلام دوستان ،من هم از اين موضوع رنج مي بردم ولي با توكل بر خدا تونستم بهش غلبه كنم و واقعا مديون خداوند بلند مرتبه و رحمان الرحيم و و حضرت محمد(ص) و خاندانشون هستم ،اين آيه رو بخونيد و از اون ها رها بشيد :بسم الله و بالله محمد رسول الله صلى الله عليه اله و لا حول و لا قوه الا بالله اللهم امسح عني ما احذر ، بعد دستتون رو بر روي شكم بماليد و اين دعا رو سه مرتبه بخونيد و بعد سه مرتبه بخونيد انشاء الله رفع خواهد شد. اين كار رو حضرت صادق براى نابودي اونها فرمودند.
خدايا شكرت ...اميدوارم همتون با توكل به خدا سلامتي فكري تون رو بدست بياريد.براي من هم دعا كنيد .
سلام منم نوعی وسواس فکری دارم فقط همین که سخته هیشکی ام درک نمیکنه همه میگه بابا فکر نده کلا هیچی دیگه من الان ۱۰ ماهه اینجوری شدم دکترم رفتم و ورزش هم رفتم کاملا خوب شدم ولی هم ورزش رو گذاشتم کنار هم دارو رو شدم مثل اوایل امیدوارم به یگانگی خداوند هممون خوب شیم ولی مطمن باشین یه روزی میخندیم به اینا نا امید نشین یا علی
ترس ترس وترس عامل اين بيماري سعي كنيد بر ترساتون قلبه كنيد قلبه بر ترس اين بيماريرو به آتيش ميكشه
ترس ترس وترس عامل اين بيماري سعي كنيد بر ترساتون قلبه كنيد قلبه بر ترس اين بيماريرو به آتيش ميكشه
سلام.من در سن 23سالگی دچارش شدم.بیماریه سختی ولی انسان به کمک خدا میتونه از پس هرمشکلی بر بیاد.اولش چند هفته درگیرش بودم و نمیدونستم چیه ولی با خود درمانی حلش کردم بعد دو ماه دوباره شروع شد ویه مدت اذیت کرد رفتم پیش روانشناس و اون بهم گفت وسواس فکری داری ولی من توجهی نکردم و رفتم پیش روانپژشک و اون برام دارو تجویز کرد گفت باید حداقل شیش ماه ادامه بدی.ماه دوم گذاشتم کنار رفتم سفر تو راه حالم بد شد و اورژانسی شدم.برگشتم داروهامو کامل مصرف کردم تا رفتم خدمت.خدمت داروهامو گذاشتم کنار و چسبیدم به زندگی.حالم خوبه خوب بود.عالی بودم.تو این مدتم کارها و اتفاقات پرتنشی رو گذروندم.مثلا مشروب میخوردم درحالی که موقع وسواس وحشتناک از این کار ترس داشتم یا اینکه پدربزرگمو از دست دادم و ...8ماه بود که عالی بودم تا اینکه یه روز خونه تنها بودم و وقتی شب اومدم خونه یه ترس و وف عجیبی منو گرفت و من دوباره درگیر وسواس شدم اونم شدید.باز با مشغول کردن خودم و مهمتر از همه توکل بر خدا و اراده قوی و درسایه دوستان و خانواده خوب و حامی که داشتم خوب شدم ولی الان دوباره درگیرش شدم.همین الان که دارم مینویسم درگیرشم ولی اینو میدونم که این بیماریم مثل همه دردا و رنجا و مریضیا بلاخره حل میشه.تو روزایه اوج این بیماری فکرایه مزخرف و پی در پی اونقدر بهم فشار می آورد که فکر میکردم دارم دیونه میشم یا آخرش کار دست خودم میدم سرم داشت میترکید.گریه میکردم.افسرده میشدم.اضطراب داشتم.دچار بی خابی میشدم و.. در شرایطی که نمیدونستم این چه دردیه و اسمش چیه برای من خیلی سخت تر بود تا اونایی که از مریضیشون آگاه بودن.خلاصه کلام من این وسواس و این بیماریو شکست دادم و بازهم شکستش میدم وتلاش میکنم که به امید خدا ریشه کنش کنم اما چطور؟
اولین و مهمترین کمک کننده خداست.خدا خدا و فقط خدا.
باید مشغول باشین.یه مشغولیتی که کاملا ذهنتونو درگیر کنه تا افکار وسواسی فراموش بشن.اجتماعی تر بشین با دوستاتون مشغول باشین و بیشتر سراغ دوستانی برین که انرژی مثبت بهتون میدن.خانواده خیلی مهمه و عامله اساسی میتونم بگم مادرم برادرم و پدرم به من خیلی کمک کردن و هوایه منو خیلی داشتن و این خیلی کمکتون میکنه.و در آخر خودتون،قوی و با اراده باشید قبل از این و مخصوصا زمان هایی که دچار این بیماری بودم فک میکردم خیلی ضعیف و کم ارادم ولی وقتی این بیماریو شکست دادم به خودم ایمان آوردم و این به من خیلی کمک کرد.با خدا باشید.قوی باشید و عزم کنید و سراغ رفقا و خانواده خود برین و اگر لازم شد حتما سراغ روان شناس و روان پژشکم برین تا ببینید که میشه خیلی راحت بیماری وسواس فکری و درمان کرد.به امید سلامتی همتون
با سلام به همه دوستان من هم چند سالی است که بیماری وسواس فکری دارم که خیلی اذیتم می کنه یه مدت قرص هم می خوردم ولی بازم خوب نشدم خوشحال میشم کمکم کنید ممنون
با سلام به همه دوستان من هم چند سالی است که بیماری وسواس فکری دارم که خیلی اذیتم می کنه یه مدت قرص هم می خوردم ولی بازم خوب نشدم خوشحال میشم کمکم کنید ممنون
دوستان من هم دچار این بیماری هستم و کاملا این وضعیت رو درک میکنم.اینکه کارهایی که میکنی دست خودت نیست.اینکه میدونی و مطمئنی که بی فایده هست و منطقی پشت فکرت نیست ولی سعی میکنی خودتو به صورت منطقی و یا بعضی اعمالی که انجام میدی موقتا آروم بکنی ولی میبینی که حالت هرروز بدتر میشه بیشتر بهش فکر میکنی و بیشتر یک سری تشریفات بیهوده رو انجام میدی که از دست افکار منفی خلاص بشی و به جایی میرسی که کل زندگیت بهم میریزه فکرای منفی همه جا باهاته تمام انرِژیتو میگیره و تمام کارهاتو مختل میکنه جوری که به خودت میگی اگه زندگی اینه نمیخوامش. یا تو گذشته هستی یا آینده و زمان حال میسوزه. سوال معروفی که همه مبتلاها از خودشون میپرسن:چی میشه اگر... و بعد هجوم افکار و دوباره درگیری ذهنی.
من هم مثل بسیاری از دوستان به روانپزشک و روان شناس رفتم و در این زمینه مطالعه هم داشتم.اطلاعاتی که من بدست آوردم از این بیماری اینه که این بیماری هم ممکنه ژنتیکی باشه و هم بر اثر عوامل محیطی بوجود بیاد.نکته مهمی که باید بدونید اینه که شما هرنوع وسواسی داشته باشین ریشه اصلیش از شک میاد و به چیزی هم شک میکنین که یا براتون خیلی مهمه یا ازش میترسین و همیشه دنبال اطمینان مطلقین. ولی در قدم اول هرچقدر هم که به نظرتون وحشتناک باشه باید بپذیرین که از هیچ چیزی هیچوقت نمیشه کاملا مطمئن بود هر آدمی ممکنه چیزی رو جایی جا بگذاره یا دری رو قفل نکنه یا به چیز آلوده ای دست بزنه یا افکار کفرآمیز به سراغش بیاد یا به نزدیکترین افراد زندگیش آسیب وارد کنه یا تصادف کنه یا چیزای دیگه اما تفاوتی که ما با افراد عادی داریم اینه که اونها این شک رو پذیرفتن و اصلا بهش فکر نمیکنن ولی ما دوست داریم حتما مطمئن بشیم که این اتفاق نیفتاده یا نمیفته.نکته دیگه ای که باید بدونید افکار منفی از ضمیر ناخودآگاهتون میاد و احساستون. پس اصلا تعجب نکنید اگه افکار مهاجم به نظرتون منطقی نمیاد طبیعتا با حرفای منطقی هم این افکار از بین نمیرن کاری که شما باید بکنید اینه که رو ضمیر ناخودآگاهتون کار کنید و مساله سوم که اصلا هم چیز خوبی نیست اینه که این افکار ممکنه برای مدتی از بین برن ولی بعد از یه مدت امکان داره با یه شکل دیگه دوباره برگردن بعبارت دیگه شما نمیدونید ممکنه بعدا چه چیزی براتون وسواس ایجاد میکنه پس حواستون باشه بیماریتونو جدی بگیرین و سعی کنین حتما درمانتونو پیگیری کنین تا دوباره برنگرده یا اگه برگشت سریع بتونین کنترلش کنین.
در آخر سه تا پیشنهاد کلی دارم برای دوستان اول اینکه اگه براتون امکانش هست حتما به روانشناس مراجعه کنید تا تکنیک های کنترل روی ذهن ناخودآگاهتون و تکنیک های مبارزه با این بیماریو بهتون یاد بده و اگر نیاز به دارو بود به روانپزشک معرفیتون بکنه و به این موضوع توجه کنین فقط مصرف دارو بیماریو از بین نمیبره بنابراین ممکنه نیاز باشه شما همزمان به روانشناس و روانپزشک برای درمانتون مراجعه کنین. دوستانی هم که نمیخوان یا نمیتونن به روانشناس مراجعه کنن مطالعه کتاب در این زمینه میتونه بهشون کمک بکنه از جمله کتاب وسواس فکری نوشته جاناتان گریسون. دوم اینکه تا میتونید خودتونو مشغول کنید و تو اجتماع باشید و خودتونو تنها نگذارید تا افکار منفی کمتر به ذهنتون بیاد و مورد سوم یاد خدا و دعا بسیار بسیار اثر داره.
سلام من واقعا خسته شدم دیگه نمیتونم هی فکرای الکی میاد ذهنم از ترس نمیتونم چیزی بخورم بالا میارم چیکار کنم خانوادمم دیگه ولم کردن دکتر هم نمیبرن میخوام خودکشی کنم
با سلام به همه دوستان
من وسواسم خیلی خیلی بهبود پیدا کرده. از سال 82 که 10 سالم بود داشتم و منشاهای اضطرابم رو تونستم پیدا کنم. این بهبودی رو مرهون 2 چیز هستم:
1-خواندن کتاب درمان شوپنهاور و وقتی نیچه گریست
2-مصرف فلوکسیتین، دپاکین، پرانول و امگا3 تحت نظر پزشک
پ.ن: وسواسم این اواخر به قدری زیاد بود که به افسردگی شدید مبتلا شده بودم و 1 خودکشی داشتم.
سلام.من 21 سالمه الان 9 ماه هست که درگیر وسواس فکری عملی شدم مدامم خودمو سرزنش میکنم.اوضاع روحی روانیم خیلی بد بود اگه میرفتم توالت حتما باید بعدش دوش میگرفتم پامو از خونه بیرون نمیذاشتم با لباس امکان نداشت برم توالت از کناره یه چیز کثیف میگذشتم فک میکردم خوردم بهش در صورتی که خیلی فاصله داشتم باهاش...به همه تو خونه گیر میدادم قشنگ 3 ماه تابستونو با همه قطع ارتباط کردم ولی کم کم به خودم کمک کردم از اون اوضاع در بیام مثلا منی که نمیتونستم با لباس برم توالت نباید یهو کامل لباس بپوشم برم اینکار یه شک وارد میکنه به ادم یهو نمیشه مثلا اول تی شرت تا یه مدت بعد کم کم شلوار بعدم تمرین کنید با لباس بیرون برین تا بعد بتونین از توالت هایه عمومی استفاده کنین.دوستایه عزیز قرص خوردنو این چیزا به جایه خوب کردن حالتون بیشتر مغزتونو داغون میکنه قرصم بذارین کنار باز وسواستون برمیگرده بهترین کار اینه خودتون کم کم به خودتون کمک کنید از استرس دور باشین نماز بخونین خیلی موثره بیکار نباشین ورزش کنید کم کمش در هفته دو بار با دوستاتون برین بیرون نا امیدم نشید من 9 ماه درگیرم 3ماه هست شروع کردم به درمان خودم تا اینجا 70 درصد حل شده به امید خدا 30 درصدم حل میشه
درمان واقعی که روی بیش از 50 نفر طی 6 ماه جواب داده:
به مدت یک هفته اون فکرایی که میاد و باعث آزار و اذیت میشه را نادیده گرفته و مبارزه کنید فقط یک هفته، قسمتی از مغز مدیریت این کارها را اداره میکنه که اگر اعتنا نکنید باعث ترشح بیش از حد ماده شیمیایی سروتونین میشه که ظرف یکماه به حالت نرمال برمیگرده بازحذب سروتونین بالا میره، افراد وسواس این ماده در مغز خیلی کم ترشح میشه و عامل بسیار مهم افسردگی و وسواس هست ، در عالم واقعی این افکار پوچ هستند خود افراد هم میدونن فقط اراده قوی ندارن که مبارزه کنن، اگر فقط یه هفته مبارزه کنید و تمام افکار مزاحم را طرد کنید مغز اتومات بازخورد عالی نشون میده و به سرعت کمکتون میکنه. فقط یک هفته مثل افراد دیگرزندگی کنید، تمام روانپزشکان هم به نوعی همین روش را ادامه میدن، دنبال داروی شیمیایی نباشید، درمان دست خودتون هست،
منتظر اعلام نتایج مثبت از دوستان هستم، ظرف 6 ماه امار دارم بیش از 50 نفر به زندگی عادی برگشتن
دوستان تنها راه نجات از وسواس ورزشه ،اگر هفته ای سه روز یک ساعت ورزش کنید به طوری که حتمأ بشدت عرق کنید ،درمان میشید چون با اینکار تمام سموم از بدنتون رفع میشه ،من بیست سال پیش که همسن اغلب شما بودم با این روش کاملأدرمان شدم
دوستان گلم نظراتتون رو خوندم منم این مشکلو دارم لطفا هرچه زود تر ب روانپزشک مراجعه کنید و با مصرف دارو راحت بشید...من الان خیلی بهترم و بسیار آرومم درسمم بهتر از قبل میخونم
سلام.من خودم 5ساله ک این مشکلو دارم ب دکتر روانپزشک مراجعه کنید کمکتون میکنه من ی سری از تجربیاتمو در اختیارتون میذارم سعی کنید از موقعیت اضطراب اور فرار نکنید با ذهنتان باهاش مواجه شین و اینو بدونین ک هیچ چیزی تغییر نمیکنه جز ذهنتان پس سعی کنید ذهنیتتان را تغییر دهید
من خودم بیشتر از دو ساله ک دارو مصرف میکنم خیلی ذهنم بهتر شده دیگه از لحاظ ذهنی هیچ فکرای مزاحمی ندارم
من خودم بعد چند سال تونستم درمان بشم اگ کسی کمکی میخاد میتونم بهش راه کار بدم بهم پی ام بدین خوشحال میشم اگ بتونم ب کسی کمک کنم
سلام دوستان اولین قدم برای درمان وسواس اینه که بپذیرین ذهنتون دچار مشکله بعد سراغ مرحله دوم برین این پذیرش میتونه خیلی ارومتون کنه برای مرحله بعد
دوستان اونایی ک حالشون بهتر شده کامنت بذارن ک بچههای دیگه هم امیدوار بشن
سلام توکارهاتون جدی باشید معنی چی برگردم ببینم دررو بستم یانه
سلام بچه ها بعضی از وسواس از ضطراب به وجود میاد اول باید اضطراب رو درمان کرد اضطراب که درمان شه وسواس هم خودش کم کم درمان میشه اضطراب نداشته باشین استرس نداشته باشین اهنگ های اروم شادگوش بدین بعضی وقت ها از سردمزاجی هم هست عسل با ابلیمو قاتی کنیدبخورید اگرمخلوط عسل وابلیمو رو دوست ندارین عسل بخورین
سلام دوستای خوبم من تو دبیرستان یه دختر خیلی زرنگ بودم شاگرد اول مدرسه بودم ولی تو امتحانای نهایی به خاطر استرس زیادم و بی خوابی های زیادم بعدش وسواسی شدم و همش به سرم فشار میاد و تپش قلب می گیرم تنگی نفس دارم انگار یکی سرمو گرفته محکم داره فشار میده اصلا هم تمرکز ندارم و از همه مهم تر اینکه وقتی اینجوری میشم محیط اطرافمو نمی تونم خوب درک کنم و نمی تونم رو محیط اطراف تسلط داشتم باشم شما هم اینجوری میشید یا فقط من اینجوریم ؟؟؟؟؟
سلام دوستان. من 11 ساله که ابن بیماریو دارم.امانمو بریده بود. تا اینکه با رفتار درمانی آشنا شدم. به دکتر روانپزشکتون بگیدیک دکتر روانشناس خوب برای این کار بهتون معرفی کنه. اولش یکم ترسناکه ولی بعدش خوب خواهبد شد.
پاسخ ها
.سلام ببخشيد شما اسم دكترتون چي بود براي رفتار درماني وكجاست مطبش؟
سلام دوستان من هم دچار وسواس فکری و عملی هستم خیلی اذیت کننده ست واقعا.مخصوصا در رابطه با سلامتی خودم و خانواده م دچار افکار منفی میشم به نظرم باید سعی کنیم خودمون رو سرگرم و مشغول نگه داریم و تا جایی که امکان داره بی اعتنایی کنیم به افکاری که تو ذهنمون هس ریشه وسواس از افسردگیه اگه زندگی شادی رو برای خودمون بسازیم میتونیم کم کم درمان بشیم به این فک کنیم که 99.99درصد افکار وسواسی که سراغمان میاد درس نیس و اتفاق نمیفته و این شیطان رجیمه که ما رو تشویق میکنه افکار منفی رو تو ذهنمون پرورش بدیم خدا لعنتش کنه.این نکته رو همیشه تو رهنمون داشته باشیم که خدا می فرماید:"من نگهبان همه موجودات هستم" یعنی خدا حواسش به ما هس لازم نیس ما همه چیز رو کنترل کنیم.و یه جای دیگه خدا میگه که اگه من بخواهم یه اتفاق خیر برای شما بیفته کسی نمیتونه مانع بشه و اتفاق میفته و اگه بخوام اتفاق بد برای شما بیفته باز کسی نمیتونه مانع بشه.پس همه چیز دست خداست.برای منم دعا کنین.
برای بررسی ذهنی هر فکر یا موضوع که ما بهش میگیم پرونده یه وقت ذهنی مثلا سه شنبه ساعت۱۱:۲۲ قرار بدید، در اون ساعت به مقدار لازم مثلا ۱۰ دقیقه در یک جای آرام با داشتن یک قلم و کاغذ و نوشتن افکار لازم بهش فکر کنید و کامل بررسی کنید اگر مختومه شد پرونده را ببندید اگر نه وقت دیگری هم تعیین کنید.
هر زمان ناخودآگاه ذهنتان یاد آن موضوع افتاد مشکلی نیست فقط پرونده را باز و بررسیش نکنید، این بخاطر حرمت گذاشتن به شخصیت شماست که آدم مهمی هستید و وقت ملاقات برای کارها دارید و آدم هرجایی و قابل دسترسی نیستید.
وقت ملاقات را باید ذهنی بخاطر بیاورید یعنی در گوشی و ... آلارم ذخیره نکنید ، اگر زمان ملاقات گذشت و بخاطر نیاوردید که معمولا هم همین اتفاق می افتد و اصلا هدف همین بوده است! تنبیهتان این است که زمان دیگری برای چندین روز دیگر تعیین کنید!!
این راهکار یکجور بازی دادن لجبازانه و لذتبخش ذهن با افکار منفی و سعی در فراموشی تعمدی آنها بوده و تجربه شخصی خودم است که علیرغم وسواس فکری بسیار حاد نتیجه بسیار عالی گرفتم و درمان شدم ، به مرور بازه ها را آنقدر زیاد کردم که ذهن ماجرا را فراموش کرد.
سلام... بسیاربانظر اقا یا خانوم بابایی موافقم ...من خودم همونجوزی خوب شدم تازگیا....اصلن راهش همینه...البته خیلی کار سختیه ولی ممکنه ...من باسابقه 8سال وسواس شدید...اعلام میکنم که الان در سلامتی کامل به سر میبرم .درضمن هیچ دارویی هم مصرف نکردم.
منم سالهاست دچارشم.فقط خودمون خودمونو درك ميكنيم.حاضرم بميرم ولي از اين بيماري راحت شم.مخصوصا الان كه ازدواج كردم و همسرم هم درگير شده:(((((
حتما حتما بخونين
سلام داداشاي خوبم خواهراي گلم لطفا نوشته هاو مطالبي ك ميگم رو حتما بخونين وخوب فك كنين
من سابقه ي ٣ بار افسردگي و استرس و وسواس دارم و ميدونم چه زجري ميكشين ولي هر سه مرتبه به ياري خدا برشون غلبه كردم موارد زير منو خوب كردند
١-هيچ وقت از رحمت خدا نوميد نباشين و مطمين باشين روزايي مياد كه شما كاملا بهبوديتونو پيدا مي كنين ؛سلامتي و بيماري همه و همه امتحانه پس اين مدت خيلي كم ك بيمارين از درگاه خدا رانده نشين.
٢-سعي كنين نمازاتونو اول وقت و باحضور قلب بخونين باخدا تنها بشين و ازش كمك بخواين؛گريه و زاري به درگاه خدا سلاح ما بنده هاس معنويات خيلي موثره وشفا فقط از جانب خداس كسايي ك خيلي معتقدند نماز شب هم بسيار موثره
٣-با امام زمان ارتباط برقرار كنين نميدونم چقدر به اين قضيه معتقدين ولي من بطور مكرر با امام زمان خلوت ميكردم و متوسل ميشدم و هروقت حالم خيلي وخيم ميشد عريضه مينوشتم و از حضرت كمك ميخواستم و هرموقع عريضه نوشتم حضرت منو نجات داد چون دعاي امام زمان در دم مستجابه و امام در هر زمان از حال همه خبر داره وعاطفه و احساس ائمه از همه آدما بيشتره
٤- درمواردي كه مشكلتون خفيف نيس و زندگيتون رو مختل كرده حتما حتما به روانپزشك مراجعه كنين افسردگي و بيماريهاي روحي مث بيمارياي جسمي اند روح آدمم مث جسمش مريض ميشه مغز انسان خيلي پيچيدس كافيه يه عضوش درست كار نكنه اونوقت روح زجر ميكشه و بعضي بيماريهاي روحي چندين سال ممكنه طول بكشه تا كاملا ازبين بره ولي قرار نيس هميشه بمونن پس نترسين از مريضياي روحي ضمنا اكثر داروهاي روانپزشكي دير جواب ميدن يعني بايد حداقل يه ماه بخورين تا جواب بگيرين از عوارضش نترسين بهش عادت ميكنين ؛اگ داروهاتون بعد يه ماه جواب نداداز دكترتون بخواين عوض كنه اينقد عوض كنه ك حالتون خوب بشه؛اگ خوب نشد دكترتونو عوض كنين
٥-سعي كنين پيش يه مشاورخوبم برين خيلي ميتونه موثر باشه ولي پيش كسي برين ك دائما اميد بده نميدونم ازچيزي به اسم ضميرناخودآگاه خبردارين يانه؛حرفاي مشاورين به ضمير ناخودآگاهتون خودبه خود تلقين ميشه چون معمولا هزينه هاي مشاوره زيادن اگ هزينشو ندارين از كتاب استفاده كنين و كتاباي ضد افسردگي وروانشناختي رو بخونين فقط دست رو دست نذارين
٦- روزانه ١٠ دقيقه باخودتون خلوت كنين و؛بجنگين با بيماريتون و افكار مثبت رو به خودتون تلقين كنين حتي اگ بهشون اعتقاد ندارين رو كاغذ بنويسين بلندبخونين مثلا اينطور بنويسين ؛روحيه ي من بسيار قوي است؛خدا ياور من است و كسي كه خدا رو داره از هيچ چيز و هيچ كس نميترسه خدا خودش ميگه (فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا يحزنون :كسايي ك از من اطاعت ميكنن نه ترسي برآنها است و نه اندوهگين ميشن سوره بقره ٣٨ )اينا باعث ميشه خودبه خود افكار به ضميرناخودآگاهتون تلقين بشه و تبديل به باور بشه براتون پيشنهاد ميكنم جلسات صوتي تكنولوژي فكر از دكتر آزمنديان رو دانلود كنين و همشو تا آخر گوش كنين
اگرم استرس دارين و از چيزي ميترسين خودتونو توش قرار بدين امام علي ع ميفرمايند:
هرگاه از كاري ترسيدي خود را به كام آن بينداز
٧-حتما حتما ورزش رو در دستور كارتون قرار بدين و توخونه نمونين ؛ورزش اعتماد به نفس رو بالا ميبره و اعتماد به نفس كه بره بالا جنگيدن با بيماري خيلي راحتتره ؛ورزش هاي بوكس؛تنيس؛يوگا واسه استرس خيلي موثرند پيشنهاد خودمن ورزش بكس هس يا كيك بوكسينگ
٨-رفته رفته كه بهبود پيدا كردين سست نشين و تاآخر برنامه هارو اجرا كنين؛البته پيشنهاد ميكنم بعضياش مث معنويت ؛ورزش و تفريح روهميشه تو برنامه زندگيتون قرار بدين
٩-براي خوب شدن بايد به آب و آتيش بزنين هركسي ميگه مريضم و نشسته تا يه معجزه خوبش كنه سخت در اشتباهه يا هركسي ميگ زجر روحي ميكشم و به آب و آتيش نميزنه دروغ ميگه؛در روايات هس يكي از پيامبران ك فك كنم حضرت موسي هس مريض شد و از خدا خواست بدون دكتر رفتن خوب بشه خطاب رسيد تو بااينكار ميخواهي حكمت مرا زير پا بذاري ؛براي شفا پيش طبيب برو (منظور روند درمانيتو انجام بده)آنگاه شفاي تو از جانب خدا مقدر خواهد شدپس از ماحركت و از خدا بركت
اينو بدونين و ايمان داشته باشين آدم هرچيو اراده كنه و واسش تلاش كنه بهش ميرسه
بلندشين ازهمين الان با ياد و نام خدا دست به كارشين و برا خوب شدنتون برنامه رو اجرا كنين
اينا تجربياتي بودن كه من طي سالها و دفعات مكرر بدست آوردم
واسه همديگ و واسه منم دعا كنين
ايشالا سلامتيتون هميشه پايدار باشه
با سلام. تحقیقات نشون داده در افراد وسواسی بخشی از مغز به نام آمیگدالا بیش از حد رشد کرده و بیش فعال شده. کلا هر قسمتی از مغز که زیاد ازش کار کشیده بشه رشد میکنه و بیش فعال میشه. افراد وسواسی باید با بی توجهی به افکار مزاحم کاری کنند که امیگدالا به حجم اولیه اش برگرده. اولش خیلی سخته مثل ترک اعتیاد که درداوره ولی بعدش راحت میشه. راهش اینه وقتی افکار مزاحم سراغتون اومدند به خودتون بگید که اینها افکار وسواسی اند و و واقعی نیستند و بعد به خودتون بگید 15 دقیقه دیگه بهشون فکر میکنم و تو این 15 دقیقه خودتون رو با یک کار مورد علاقه تون سرگرم کنید. اگه 15 دقیقه بعد یادتون رفت که چه بهتر وگرنه ببینید اصلا نیازی دارید بهش فکر کنید. به مرور زمان این 15 دقیقه رو افزایش بدید. چند ماهی طول میکشه درمان و تو این مدت امیگدالا کم کم به حجم اولیه اش برمیگرده. موفق باشید
سلام مینا خانوم ؛
من شهابم . . .
همون که پیام گذاشته بود چند ماه پیش . . .
میخواستم بدونم حال شما بهتره ؟
ای کاش تمام وسواسی های دنیا میمردن تادنیا از وجود نهس این هیولاهای وحشتناک پاک میشد خدا بکشد پدرومادر که با پنهون کاری دختر وسواسیش رابه من قالب کرددلم می خواد همه تون به درک واسل شیدبرید به جهننم
پاسخ ها
خودت به درک واسل شو بی ادب همه ممکنه دچار مشکل بشن، حتی خودت، از کجا معلوم خودت تا ابد سالم بمونی نمیترسی یه روز چه از لحاظ جسمی چه روحی مریض بشی؟؟ یعنی زنت هیچ ویژگی مثبتی نداره؟؟ عوض اینکه کمش کنی نفرین میکنی؟؟ خدایا عجب ادمایی پیدا میشن
داداش بعد دعوا با زنت پیام نذار. مشکل مردم چیه که ابراز نفرت شما رو باید بخونن؟
نحس/واصل
سلام من چندسال است که وسواس خیلی خیلی شدیددارم به روانپزشک هم مراجعه کردم دوسال هم دارومصرف کردم ولی خوب نشدم دیگه پول دارونداشتم مثلا وسواس من فکرمیکردم که پول گم کردم میرفتم زمین رانگاه میکردم پول را پیداکنم یادرماشین رابیست بارنگاه میکردم یافکرمیکردم همه ازمن بدشون میادبه خدادیگه بریده بودم اززندگی یه روزتصمیم گرفتم خودموازبین ببرم وهمین کاروهم کردم خودموازچهارطبقه انداختم پایین نمردم کاش مرده بودم دست وپام شکست والان هم درست نشده زندگی برایم شده جهنم خداوندفقط به دادمن وخانواده ام برسه
سلام من چندسال است که وسواس دارم وسواسی یک بیماری است که انسان راازلحاظ فکری روحی وروانی تحت فشارقرار می دهدمن چندسال است که وسواس شدیدی دارم این بیماری من راازندگی عقب گذاشت مثلا من وقتی دستم رابه جیبم می گذاشتم ودرمی اوردم فکرمیکردم که پولم افتاده زمین یا گم شده میرفتم انجارامیگشتم این بیماری خیلی بددردی بخدابریدم حوصله کارندارم همسرم به دلیل این بیماریم طلاق گرفت گفت من بااین اخلاق تونمی توانم زندگی کنم وسواسی دست خود ادم نیست بخدا هیچکس ادم رادرک نمی کنه الان موندم تنهادارم دیوانه میشم وقتی میرفتم دنبال پولم که گم نشده میگشتم همه یه جوردیگه به ادم نگاه میکردند بخدادست خودم نیست این بیماری توذهن فشارمی اره این کاررا بکنم خدایا یه روزی میرسه که من هم درمان بشم مثل بقیه انسان ها خوب زندگی کنم
سلام یک سال که دارم ازاین نریضی رنج میکشم من وسواس دارم رو بیماری فکرمیکنم مریضم ی مریضی لاعلاج خسته شدم ازدکتر دارو نصیحت.توروخداهرکسی بهتر شده بهم بگه دارم دیوونه میشم دلم میسوزه به حال خونوادم
نظر من اینه که فقط بسوزین و بسازین چون خودم ۲۰ ساله همین درد دارم داروهم مصرف میکنم حالا دیگه لرزش گرفتم
سلام،من چن وقته ک همش فکر میکنم نامزدم داره بهم خیانت میکنه با این ک میدونم این فکر بیخوده ولی نمیتونم بهش فکر نکنم و باهاش سرد شدم.این هم یه نوع وسواس فکریه؟
لطفا جواب بدید
با سلام میخواستن ببینم من چطور میتونم خودم رو درمان کنم اینکه میگن فرد وسواسی نباید به شکش اعتنا بکنه اخه بعضی چیزا شک نیستن شاید به خاطر این باشه که به خوبی از ححکمش اگاهی نداریم ایا ما برای درمان وسواس باید به همه سواالاتی که در ذهن داریم جوا بدیم خیلی ممنونف
سلام شما با پذیرش موقعیت، نترسیدن،از موقعیت فرار نکردن، ورزش،خود را دوست داشتن میتونید بهتر بشید و نیازی نیست ب همه سوالای تو ذهنتون واسش ی جواب بیاری
سلام من لیسانس مشاوره دارم شمارمو میزارم اگ کسی میخاد میتونم تا حدی کمکش
سلام
من هم حدود يك سال و نيم وسواس فكري شديد داشتم به حدي كه باعث تپش قلبم ميشد و فقط گريه ميكردم...
سال كنكورم رو از دست دادم ولي الان خيلي خوشحالم چون حالم دوباره خوب شده
سلام سعی کنید همیشه از هر موقعیت برای بهتر شدن حالتون و درمان استفاده کنید هیچوقت بخاطر درس و کنکور خودتونو سرزنش نکنید ک چرا اون چیزی نشد ک من میخوام من الان خودم هیچی خوشحالم نمیکنه حتی بهترین خونه بهترین ماشین دنیا ، تنها چیزی ک خوشحالم میکنه و واسم ی ثروت بزرگیه همین ارامش روحی روانی هستش ک با هیچی عوضش نمیکنم
بچه ها منم تمام اين مشکلات رو داشتم حتما به روانپزشک مراجعه کنين حتما خوب ميشين ولي يه هفته طول ميکشه دارو اثر کنه صبور باشين بعد هم خودتون رو مشغول کنين بهترين چيز ورزشه
سلام دوستان گل. من مشکل خیلی خیلی خیلی داغونی دارم شاید از همتون بدتر باشم. مشکل من اینه وقتی فکر منفی میاد سراغم ک دوس ندارم اون اتفاق بیفته یا افتاده باشه یهو یه صدایی تو مغزم میپیچه میگه راسته یا واقعیه بعدش انقد عذاب میکشم ک حتی بفکر خودکشی میفتم یا مثلا وقتی ب چیز منفی دارم فکر میکنم اگه صدایی بلندی مثل استکان شکستن بیاد من فک میکمم اینم اتفاق واقعیه. خواهش میکنم کمکم کنین دارم دیوونه میشم
این نظر اخر خیلی غیر واقعیه لطفا فکر نکنید من خودم وسواسیم ولی این دیگه خیلی مسخره هست
منم دو ساله وسواس فکری دارم حالم بهتر شده بود تا اینکه یک فرد ناشناسی از طریق شبکه مجازی ازم کمک مالی خواست و من چون نمی شناختمش بهش کمک نکردم گفته بود مادرش بیمار است حالا احساس خوبی ندارم همش ميگم نکته اتفاقی برای مادرش افتاده باشه این روزا نميشه به کسی اعتماد کرد از بس دروغ و کلاهبرداری زیاد شده نمی چه جور با این فکر منفی کنار بیام خدایا کمکم کن دوباره آرامش روحی ام رو بدست بیارم
شما کار درست انجام دادید این فکرا هم وسواس هستش ک باهاش مواجه میشید شما باید سعی کنید فکرتونو تغییر بدید و به چیزای خوب فکر کنید
سلام من پنج سال است که بیماری وسواس شدید دارم وسواس خیلی بیماری زجراوره من خودم پنج سال است که بااین بیماری رنج میبرم مثلا در خانه را ده بارنگاه میکنم بسته شده یانه فکرمیکنم که پولم را گم کرده ام شیر اب را چندبارنگاه میکنم شایدبرای بعضی ادم ها مسخره بیایدولی بخداوسواسی دست خود ادم نیست فقط انسان های وسواس دارند انسان رادرک میکند حتی بعضی وقتها خانواده هم درک نمیکند خداوندکمک کند تااین وسواس ازذهنمان بیرون برود
سلام من اصلا نمیدونم وسواسم یا نه مثلا اینکه یه اشتباه کردم بعدش توبه کردم اما همش فکر میکنم نکنه اون فرد بره به کسی حرفی بزنه نکنه بیاد تو جمعی چیزی بگه یا شدید که شد هرکیو میدیدم میگفتم نکنه به این شخص چیزی گفته باشه بعد به خودم میگم اصلا گفته باشه مگه چیه بعد همش اعتماد بنفسم پایین میاد اصلا داغونم.قبلا هم وسواس فکری و عملی بودم اما اینو نمیدونم چیه یه ماهی هست درگیر این پروژه جدیدم.کسی میگه این وسواسه یا نه
اختلال وسواس بد مرضي هستش... يكي از دلايلش حساسيت و مهم بودن ي سري مسايل هستش مثلا حساسيت در مورد چشم باعث ميشه شما در باره سلامت چشم تون وسواس بشيد.. وسواس هنوز علاء مشخص نيس و هنوز كشف نشده چرا سروتونين مغز مياد پايين من احتمال ميدم يك عامل ماورايي باشه مثل شياطين مختلف كه ههمواره در ذهن تمام ادم ها وسوسه ميكنه ولي به بعضيا خيلي گير ميدن اتفاقا افراد وسواسي انسان هاي پاك تري بوده اند و شيطان با اينها بيشتر كار داره چون شيطان قسم ب گمراهي انسان خورد... طبق احاديث امامان هم همين برداشت رو ميشه احتمال داد... يا استناد ب سوره فلق و ناس در قران ... وسواس خناس يعني وسوسه گر پنهان شونده ... كه در قلب هاي مردم وسوسه ميكند از جنس مردم و جنيان... و شيطان هم از جنيان بود... شيطان ب باور غلط مردم فرشته نبود بلكه شيطان كه لقب ابليس مي باشد از خانواده جنيان است... شيطان لقب هر كسي ميتواند باشد ب كسي كه از رحمت خدا دور شده باشد شيطان گويند ... علت اصلي وسواس شياطين أنس و جن هستند...
سلام من هم وسواس دارم که انشالله دارم خوب میشم وسواس کار شیطانه میخاد آدمو فلج کنه تا جایی که دیگه روحت نتونه قدم از قدم برداره نوعی از تسلط انرژی منفی بر وجود آدمیست که به نوعی این انرژی منفی وارد وجود ادم میشه که کم کم تموم این انرژی منفی وجود آدمو میگیره که روز به روزم بدتر میشه تا جایی که انسان کلا احساس ناامیدی میکنه.خیلی زجر کشیدم خیلی زیاد..... گریه های زیادی کردم نمیخواستم اینطوری زندگی کنم میخواستم زندگیه بدون وسواس داشته باشم اون انرژی منفیه که گفتم چیزی نیست جز از ناحیه ی شیطان واقعا اینو باور کنید ترک وسواس اراده ی قوی میخاد تا انرژی منفی دور شه و جاش افکار مثبت بیاد میدونم خیلی وقتا دست خود آدم نیست هر چی بیشتر روی یه فکر پافشاری بشه اون فکر بیشتر جون میگیره تو خونه نباید تنها موند تا افکار منفی جون بگیرن باید سرگرم بود نذر کردم چهل و یک روز سوره ی حشر رو بخونم الان وسطای نذرمم اما حالم داره بهتر میشه چهار قلو با تموم وجودم خوندم با توجه به معنیش الان واقعا دارم بهتر میشم وسواس یه بیماریه درونی و روحی.خوب شدنو از درون میشه فهمید و من واقعا خدا رو شکر این احساسو دارم هیچکس جز خود آدم و خدای آدم نمیدونه افکار منفی و آزاردهنده با آدم و زندگیش چی کار میکنه.وسواس دور شدن از گذشته و روزهای سادگیم بود خیلی وقتا خیلی چیزا به دلم می یفته به نوعی الهام میشه بهم یکیشونم اینه که من خودم به شیطون میدون دادم اومد تو وجودم پا گرفت خواهشا حرفامو دقت کنید ببینید من خودمو دارم میگم وسواس دارم اما میخام علت و درمانو پیدا کنم من نگاه به خودم که میکنم مییینم اون روزا رو با الانم که مقایسه میکنم خیلی اون روزا صاف و زلال بودم اما الان نه .الان با این وضعیت وسواس و افکار منفی که میدونم از ناحیه ی شیطانه پس شیطان قطعا خیلی قدرت گرفته که تونسته تسلط پیدا کنه.خب چرا؟من که زلال بودم پاسخش اینه که من در زمانی و نقطه ای از زندگیم به شیطان گفته ام بیا نمیخواستم آگاهانه و ارادی بگم اما با اعمالم و رفتارم و نوع زندگیم و یا با ترجیح دادن رضایت مردم بر رصایت خدا و اینکه مردم چی میگن و.....به شیطان گفتم بیا وقتی اومده روز به رو با انرژی منفیش بر من مسلط شده البته مسلط بود الان واقعا دارم تغییرو حس میکنم و خواهش میکنم به اون چیزایی که بهش رسیدم دقت کنید وسواس سراغ آدمای پاک میره من در گذشته خیلی پاک بودم قلبم صاف بود خالی از هر کینه ای واقعا با قلب و دل پاک خدا رو صدا میکردم خلاصه اینکه بایستی اون انرژی منفی شیطان دور شه اینو باور قلبی داشته باشید چون ادمای بد خودشون زدی رو دارن شیطان به سراغ شیطان نمیره بدکا به نزد پاکان میره تا منحرفشون کنه تا جایی که دیگه در وسواس ادمی روحش تحمل نداره میخاد زندگیشو خاتمه بوه و من به این فکر هم رسیدم اما خدا ره هزاران بار شکر که با ان ته مانده ی اراده ام تمام این افکارو از خودم دور کردم رسیدن به این نقطه یعنی بدترین نوع ارتکاب گناه نزد خدا و شیطان هم همینو میخاد.شیطان میخار رابطه با دیگرانمو خراب کنه از همه بدم بیاد منو میخاد خونه نشین و گوشه گیرم کنه اما من نمیزارم شیطان یعنی اون انرژی منفی و اون ورود و میدون دادن و یا به طرق دیگر وارد شدن انرزی منفی به وجود ادمی چرا که وسواس سرچشمه اش افکار منفی و پر شدن وجود از افکار و انرژی منفی.
شایدم من تنگ نطری یا ناخواسته میخواستم فقط خودم پیشرفت کنم و خوب باشم و توی چشم و این انرژی منفیه بازتابش به خودم برگشته این واقعا رفتار غلطی بود که من داشتم و با حذف این اخلاقم از بازگشت انرژی منفی که به سمت دیگران داده ام و به سمت خودم برگشته و حال خودم را روز به روز بدتر کرد جلوگیری کنم یا روزی از روی غرور حرفی زدم که کسی در دل مرا نفرین کرده که ابن رفتارم را بایستی حذف کنم و از خداوند طلب بخشش و برای آن شخص اگر چنین موردی بوده در پیشگاه خداوند از ان شخص طلب بخشش کنم چون من نمی دونم آن شخص کیه و کجاست و از این به بعد مواظب باشم با کلام و رفتارم دل کسی را نشکنم.
من خیلی ذهنمو شلوع کرده بودم میخواستم همزمان کلی کارو تو زندگیم انجام بدم که همین اشتباه محض بود سعی کنید فشارهای روحی یا انجام کار خارق العاده یا کلی کارهای مختلف در زندگیتان نباشد چون باعث ایجاد فشار میشه....
ببخشید زیاد صحبت کردم الهی که حال همگیتون خوبه خوب باشه و از بند وسواس رهایی یابید.
من خودمم دارم مبارزه میکنم تا کامل خوب بشم این ها دردل و حرف های خواهرانه بود و تجربیات شخصیه من حالا نمیدونم نظرات و تجربیات شمام همینطوره؟
راستی یه موقع زیاد نخوابید سعی کنید همیشه به اندازه بخوابید چون خواب زیاد اراده رو ضعیف میکنه ارادتونو قوی کنید تا بتونید صبحای زود از خواب بیدار شید حتما نماز صبحتونو بخونید برای فرداتون برنامه ریزی کنید و فقط اینو با تموم وجودتون به خودتون بگید که باید خوب شید امید و انگیزه ای در زندگی پیدا کنید که بهتون شادی بده به خاطر اون انگیره هه هم که شده فقط به خودتون بگید که باید خوب شم بااااید خوب شم.
یه چیزه دیگه اینکه وسواس از لحاظ جسمی کبود ماده ای در بدنه به نام سروتونین که مال اعصابه که در گروه ویتامین ب۶ و ویتامین دی و کلسیم هست اینا رو تو بدنتون همیشه تنظیم کنید ببینید کمبودی در بدنتون اتفاق نیفتاده باشه.ویتامین دی در آفتاب هست.ویتامین ب۶ را هم یه سرچ کنید مواد غذاییشو مصرف کنید در کنارش میتونید قرص مکملشو استفاده کنید قرص ویتامین دی هم مفیده البته زیاد نخورید مضره متعادل مصرف کنید تحت نظر دکتر باشه با آزمایش بهتره فقر آهنم بررسی کنید چون در سلامتی و خلق و خو موثره.
برای دور ماندن از چشم و نظر حسودان و بدخواهان و راهیابی انرژی منفی دیگران به وجودتان که از طریق چشمانشان به وجود یک شخص وارد میکنند همیشه چهار قل و ایه ی و ان یکاد و ایه الکرسی را بخوانید این ها را از همین حالا گهگاهی بخوانید و به خودتون فوت کنید اما یه موقع دنبال رمال و دعانویس نرید بگید یه موقع چشم خوردید یا طلسم شدید چون ممکنه یه چیزی بهتون بدن بعد با انرژی منفی خودتون قاطی شه حالاتتون خیلی بدتر و وخیم شه همینا رو فقط بخونید خوده خدا کافیه برای آدم.پس دوباره تاکید میکنم یادتون باشه خواهشا هیچ وقت در مورد چشم و نظر با هیچ کس صحبت نکنید چون اطرافیان شاید ادمو وادار کنن پیش دعانویس برین و یه چیزی بخورین و بدتر شه اما بدونید چشم و نظر راسته و در قرآنم هست و همونایی که گفتم مداوم بخونید انشالاه برطرف میشه و با کسی هم دشمنی نکنید که بگید فلانی چشمم کرد چون بعضیا ناخواسته چشم میکنن.
این ها دانسته ها و تجربیات شخصیم در مورد وسواس بود انشالله مفید واقع شود.
انشالله شاد و موفق باشید.
به امید سلامتی.یا حق.
پاسخ ها
سلام ممنون الهام خانم خیلی التماس دعامنم دچار این بیماری هستم ای کاش میدونستم چرا این بیماری رو گرفتم ای کاش
سلام من چند سالی وسواس دارم خیلی هم عذاب میکشم
نمیدونم چیکار کنم همیشه عصبیم مثلا یه سری پشت سر دوستم حرف زدم .الان همش نگرانم که نکنه کسی صدامو ظبط کرده لاشه این موضوع خیلی منو عصبانی میکنه .چه کنم من
سلام الهام خانم ممنون از راهنمایی هاتون برای منم دعا کنید خیلی حالم بده
من از بچگی دچار وسواس بودم یه فکرای عجیب میگردم
مثلا میگفتم نکنه دیوونه شم
نکنه مثلا توی کلاس که معلم داره درس میده یهو کارای مسخره انجام بدم
وسواس شست و شو هم داشتم
و وسواسم همه ی کارامو در برگرفته بود
تا اینکه تو 17 سالگی رفتم پیش دکتر مغز و اعصاب
قرص خوردم و حدود 4 ماه و اینا طول کشید تا خوب شدم
وااای احساس به شدت خوبی بود انگار رو ابرام
فقط کسایی که وسواس شدید داشتن میتونن بفهمن چه حس خوبیه
فقط ایرادش این بود که عوضش به شدت بیخیال شدم
و کنکورمو گند زدم :(
گاهی وقتا احساس میکنم افکار وسواسیم برمیگردن
الان قراره دوز قرصامو کم کنم ولی نمیدونم تلقین میکنم هی حس میکنم افکارم برمیگرده
من خیلی ازون فکرا میترسم
حاضرم بمیرم ولی دیگه اونجوری نشم
کسی هست راهنمایی کنه؟
الان 18 سالمه
پاسخ ها
سلام مریم جان منم دچاراین بیماریم
ابجی منم اینجوری بودم تو دوران کنکور دارو مصرف کردم در عرض سه ماه خوب شدم رتبمم 500 شد چرا بیخیال شدین اخه اتفاقا من چون هدفم برام مهم بود به شدت شبو روز درس خوندم الانم دبیری راهنمایی و مشاوره شدم البته من فقط 6 ماه دارو خوردم الان دو ساله ک کامل خوبم دختر خالمم الان 7 ساله کامل خوبه نترس اصلا برنمیگرده وسواست بهش فکر نکن و اززندگیت لذت ببر:
سلام. منم یک سال دچار وسواس فکری شدم. بی نهایت زود رنج شدم. کینه ای شدم. فک میکنم همه دارن راجب من بد میگن. شکاکم. زیاد سوال میکنم. وسواسم دیونم کرده. من معلم هستم. دوس ندارم دارو مصرف کنم. نمی دونم چرا احمقانه فکر میکنم. وسواس روی حرف زدن دارم.
باسلام منم حدودهفت ساله درگیروسواس فکری وعملی شدم نمیدونم چکارکنم همش فکرای بدتوسرم میادفکرمیکنم همشون راسته دکترم نرفتم کسی هست که مثل من بوده باشه خوب شده باشه توروخداراهنماییم کنید
سلام دوستان
من چندساله دچار وسواسم خسته شدممم خواهشا کمکم کنید
من به دست زدن به بینی خیلی حساسم کسی که دست به بینی بزنه و دست بده بهم یا به وسایلام دست بزنه باید بشورمش خسته شدم کمکم کنیددددوو
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه برید پیش ی روانشناس حتما نتیجه خاهید گرفت مشکل شما راه درمان داره
باسلام پس چراکسی نظری نمیده راهکاری نمیده به خدادارم دیوونه میشم وسواس فکری دارم
باسلام پس چراکسی نظری نمیده راهکاری نمیده به خدادارم دیوونه میشم وسواس فکری دارم
سلام. منم. وسواکس فکری عملی دارم. خیلی سخته .کتابای روانشناسی زیاد خوندم ولی بازم اذیتم میکنه .
عزیزان این بیماری در اثر ازدیاد خلط سودا در بدن بویژه بر روی مغز به وجود میاد که باعث بهم خوردن تعادل بین گیرنده هاو فرستنده های عصبی میشه برای درمان کامل این بیماری مصرف گیاهان دارویی سودا بر هست که عطاریها وجود دارد و قویترین گیاه افتیمون هست که باعت دفع سودا در بدن میشه ولی از انجایی که این گیاه طبع بسیار گرمی داره برای افراد گرم مزاج باعث مشکلهایی میشه ولی تنها راه درمان بی ضرر و بسیار قوی که خود من درمان کامل شدم (ورزش صبح همراه با تعرق)
سلام واقعا بدترین درده تا حالا چندبار خواستم خودکشی کنم ولی نشده این هم بیماریه هم شیطانه ک داره با فکارت بازی میکنه واقعا دیگه خسته شدم راه درمانش چیه واقعا. آیدی تلگراممو میذارم هرکی راهی واسه درمانش داره بهم بگه ازش ممنون میشم mmbbkm آیدیمه
منم همینطورم.هرجا دست میزنم باید دستمو بشورم
من دارم با نماز و روان درمانی هیچی حل نمیشه الان قرص اس سیتالوپرام پیخورم خیلی خوب شده و راحتم
منم وسواس فکری دارم فکرای چرت و پرت به سرم میزنه مثلا من چرا منم از تنهایی میترسم فکر میکنم دارم دیوونه میشم توروخدا کمکم کنید
پاسخ ها
به روانپزشک مراجعه کنید. روش ها و داروهای خوبی برای جلوگیری از وسواس وجود داره که بسیار موثر. وقت رو تلف نکن و سریع به روانپزشک مراجعه کن.
دمنوش افتیمون و افسطین و برگ حنضل رو حتما حتما حتما امتحان کنید من که 90درصد جواب گرفتم 10درصد دیگه هم بستگی داره به خودتون
ولی من ازهمتون خیلی خیلی بدترم مشکلم اختلال ووسواس فکری هست آرزوم اینه که پنج سال دیگه بیشتر زنده نباشم ولی همین پنج سالوبدون افکار مزاحم زندگی کنم
پاسخ ها
منم
چرا وسواستون اینهمه طول کشید یکی میگ ده ساله وسواس دارم من واقعا چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟ من سه ماه درگیرش بودم اخرشم حذف شد خود ب خود الانم اون فکرا برام خیلی مسخره میاد جالب بود حرفاتون الکتروشوک درمانی راه حل خوبیه نمازاتونو بخونین بعدشم سوره ی بقره رو نگران نباشین بهش فکر نکنین غلط میکنه سراغتون بیاد
سلام اول اینکه اینقدر هی سنتون رو ننویسید اصلا لزومی نداره این مشکلات سن و سال نداره حالا میخواد ۲۰ باشه ۳۰ باشه ۴۰ یا ۶۰ سال .واینکه واقعا دراین سایت همه ما داریم ازمشکلمون میگیم وهیچکس هم نیست جوابگو باشه کمکمون کنه به نظرم کسایی که واقعا خوب شدن روشهاشون رو بگن که چکار کنیم ماهم خوب بشیم.من جایی خوندم باید خودمون رو سرگرم کنیم که ذهنمون ازاین وسواس لعنتی دور بشه اما نگفته بود دیگه سرگرم چی.
منم ۱۲سال که ۱۵سالم بود وسوسه فکری درباره خدا وقران گرفتم بی احترامی واینجور چیزا اون موقع نمیتونستم همه دچارش میشن به جای این که کمکم کنم فراموش
کنم به حرفام و فکرام فکر میکردم بعدش تمام مغزمو گرفت که حتی الان ایمانمو از دس دادم هر فکری حتی بدتر میکنم برام عادی شده دلم واسه اون دختری که پاک بود حتی از اسم خدا که میومد تنس میلرزید تنگ شده دوباره اون دختری که ایمان به خدا داشت و بشم اگه کسی راه حلی داره بگه لطفا
سلام کسی نیس
باسلام من خیلی خوابای پریشان میبینم مثلابعضی وقتاباخودم میگم اگه دستمونشورم فلان خوابومیبینم بعدهی اذیت میشم ودنبال تعبیرخوابم اینم وسواسه بایدچکارکنم خیلی فکرم مشغوله چکارکنم
باسلام من خیلی خوابای پریشان میبینم مثلابعضی وقتاباخودم میگم اگه دستمونشورم فلان خوابومیبینم بعدهی اذیت میشم ودنبال تعبیرخوابم اینم وسواسه بایدچکارکنم خیلی فکرم مشغوله چکارکنم
با سلام خدمت همه دوستان گلم . دوستان فکرتون رو درگیر نکنین با این مسائل.خدا به شما عقل داده من هم شما رو درک میکنم ولی این شیطان درون که آدم رو وسوسه میکنه شما باید به حرفش گوش نکنید شما عقل داری می فهمی داری چیکار میکنی . شما تو دهنتون میگید وسواس فکری پس این یه چیز عادیه که شاید اکثرا همه داشته باشن بابا برین خوش بگذرونین زندگی فراتر از اینهاست ممنون که وقت گذاشتین
جناب مدیر برترینها چرا نظر من ثبت نشد؟؟، لطفا جواب بدین ممنونم
با سلام دوستان عزیز متوجه شدم امید وارم بتونم بر علیحه وسواسم قلبه کنم التماس دعا ...س
سلام من یکسالو نیمه که مبتلا به وسواس فکری هستم یه مشاوره رفتم هیچی بلد نبود وهمه هم میگفتن نرو این بدبرد نمیخوره اما من رفتم گفت مشکلی نداری دارم داغون میشم میترسم اصلا هیچوقت خوب نشم اصن خوب میشم یا کسانی هستند که از این بیماری نجات پیدا کردن؟؟
من دوازده سالمه مبتلا به وسواس فکری شدم یه فکری ده دقیقه ده دقیقه یادم ترس دارن که این فکر همیشه تویادم بمونه آیا خوب میشم یا اصلا کسانی هستند که خوب شدن
من دوازده سالمه مبتلا به وسواس فکری شدم یه فکری ده دقیقه ده دقیقه یادم ترس دارن که این فکر همیشه تویادم بمونه آیا خوب میشم یا اصلا کسانی هستند که خوب شدن
خوب بود ممنون
خوب بود ممنون