چرا زنان در خشونتهای خانگی اعتراض نمیکنند؟
خانه برای خیلی از ما با مفهوم آرامش گره خورده؛ جاییکه هر چقدر خسته و شکسته باشی، آنجا میتوانی بارت را زمین بگذاری و آرام شوی اما برای خیلی از زنان، خانه معنی دیگری دارد؛ برای آنها خانه گاهی اوقات مترادف با درد و تحقیر است.
زنانی که گویا تعدادشان اصلا هم کم نیست. اگر از آن دسته افرادی هستید که غرق در دنیای مجازی زندگی میکنند احتمالا با خودتان فکر میکنید ایران در زمینه خشونت خانگی علیه زنان پیشرفتهای خوبی داشته است چون هر روز انواع و اقسام پوسترها و تصاویر هشداردهنده دراینزمینه دستبهدست میشوند و فعالان ایرانی، همپای کشورهای دیگر علیه این ماجرا فعالیت میکنند اما آمارها نشان میدهد جامعه ما نهتنها دراینزمینه پیشرفتی نداشته بلکه میزان خشونت خانگی علیه زنان بیشتر هم شده است.
ردپای این آمارها را در حرفهای کارشناسان زیادی میتوان دید. مثلا مهرشاد شبابی، عضو هیأتعلمی دانشگاه و مسئول کلینیکهای حقوقی کرسی حقوق بشر دانشگاه شهیدبهشتی، دیروز به ایرنا گفته بود: «آمارهای بهدست آمده در سال ۱۳۹۴، نتایج بدی داشت که یکی از آنها مربوط به میزان خشونت خانگی علیه زنان بود. این آمارها نشان دادند ٦٦درصد زنان در طول دوران تأهل خود دچار خشونت میشوند.
نکته مهم دیگر آن است که زنان ۴۵ تا ۴۹ ساله، بیشتر مورد خشونت خانگی قرار میگیرند و زنانی که مهارتهای کلامی بالاتر دارند، کمتر مورد خشونت قرار میگیرند؛ البته در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی، شاهد آمار بالاتر خشونت خانگی نسبت به ایران هستیم.»
شکایت نمیکنم اما هستم
احتمالا شما هم وقتی این آمارها را میشنوید با خودتان میگویید چند زن اطراف ما مورد انواع خشونتها قرار میگیرند اما هیچکداممان نمیفهمیم که این دقیقا بزرگترین مسئله درباره خشونت علیه زنان است.
او ادامه میدهد: «در فرهنگ ما، شکایت از مرد مساوی با طلاق است و زنی که میخواهد از شوهرش شکایت کند یعنی زنی که میخواهد طلاق بگیرد تا جاییکه زنان فقط وقتی شکایت میکنند که بخواهند روی رأی دادگاه تأثیر بگذارند که اغلب هم باز مجبورند تمام حقوقشان را ببخشند تا بتوانند طلاق بگیرند. خیلی از آنها هم میخواهند به اطرافیان ثابت کنند که واقعا مجبور بودهاند طلاق بگیرند و واقعا تحتفشار بودهاند. همین موضوع باعث میشود که خیلی از آنها روند شکایت را دنبال نکنند چون واقعا بهدنبال مجازات شوهرشان نیستند.»
تحقیقات مختلف نشان میدهند باوجود آمارهای شوکهکننده درزمینه خشونت خانگی فیزیکی علیه زنان، آمار زنانی که مورد خشونتهای غیرفیزیکی قرار میگیرند بسیار بیشتر است؛ البته این را هم در نظر بگیرید که درصد بسیار زیادی از زنان قربانی هیچوقت در آمارها دیده نمیشوند. آنها بهعنوان زنان «سازشکار» و «صبور» لب به بیان مشکل باز نمیکنند که اگر هم باز کنند، چندان حمایتی دریافت نمیکنند.
محمدی درباره زنان قربانی این نوع خشونت میگوید: «اگر هم بتوانیم زنان را متقاعد کنیم که از راه قضائی در برابر خشونت خانگی بایستند باز هم تحقیر، توهین، رابطه جنسی بدون رضایت و... هیچوقت جایی در محاکم قضائی ما نخواهند داشت. اگر زنی به دادگاه مراجعه کند و بگوید شوهرش او را مورد آزار جسمی قرار میدهد قاضی او را به پزشکی قانونی میفرستد و فقط در صورتی که با جسمی مشخص کتک خورده باشد قابل پیگیری است.
قوانینی خاص برای خانه
قرار است قانون در تمام عرصههای اجتماعی از حقوق افراد دفاع کند اما مانند اینکه وقتی پشت در خانه میرسد باید توقف کند؛ حتی در بسیاری از موارد نمیتواند در خانهای را که در آن زنی قربانی خشونت خانگی است، بزند.
قانون در بسیاری از موارد، تفاوتی بین زن و مرد قائل نشده و اگر مردی به همسرش سیلی بزند همانقدر باید در برابر قانون پاسخگو باشد که وقتی به مرد دیگری سیلی میزند اما ملاحظات درون خانوادگی موجب میشود زن، چنین مطالبهای از قانون در برابر شوهرش نداشته باشد.»
درباره خشونتهایی مانند توهین، تهمت و تهدید هم باید بگویم در صورت اثبات، قابل پیگیری هستند و همینطور که مردی نمیتواند فرد دیگری را تهدید کرده یا به او توهین کند به همسر خودش هم نمیتواند اما سختی کار هنگام اثبات ماجراست و قبل از آن راضیشدن زن برای شکایت درباره اینگونه خشونتها.»
نظر کاربران
زن های قدیم بودند که در خشونت خانگی اعتراض نمیکردند...زنان امروز فرق دارن