بچه پولدارهای گریزان از موسیقی
چگونه کودکان را با موسیقی آشتی دهیم؟!
کودکي که امکان فراگيري موسيقي را دارد، بسيار خوش اقبال است و اين موهبت زماني به کمال خود ميرسد که از يک معلم خوب و يک خانواده جدي و پيگير نيز بهرهمند باشد، زيرا موسيقي والا و اصيل، کودک را از همان دوران کودکي با اخلاق، منظم و منضبط رشد ميدهد
کودکي که امکان فراگيري موسيقي را دارد، بسيار خوش اقبال است و اين موهبت زماني به کمال خود ميرسد که از يک معلم خوب و يک خانواده جدي و پيگير نيز بهرهمند باشد، زيرا موسيقي والا و اصيل، کودک را از همان دوران کودکي با اخلاق، منظم و منضبط رشد ميدهد، قدرت حافظه و تمرکز و دقت او را بيشتر ميکند و موجب شادي و نشاط او ميشود. اگر به موسيقي نگاهي پاک داشته باشيم و تحقيق و مطالعه کنيم، درمييابيم که چه انسانهاي شريف و بزرگي به اين حرفه پرداختهاند و چه آثار گرانقدر و وزين از خود بر جاي گذاشتهاند و متوجه ميشويم که اين هنر چطور ميتواند باعث اعتلاي روحي و شخصيتي انسان شود.
بسياري از معلمين نهايت تلاش خود را ميکنند تا از جديد ترين و بهترين روشهاي آموزشي براي تربيت هنرجوي خود بهره گيرند، به مطالعه و تحقيق روي ميآورند و با حوصله و پشتکار و با خلوص نيت به تربيت شاگرد خود ميپردازند، اما گاه فراموش ميکنند که روش تمرين را به هنرجو بياموزند و اين مورد بخصوص در مورد کودکان اجتنابناپذير است. خوب درس دادن، تأكيد براي تمرين، استفاده مفيد از زمان کلاس، عشق به هنر و تعليم هنر، وجدان کاري، همه اين موارد به جاي خود اما فراموش نکنيم کودک هنگامي که به منزل ميرود براي تمرين فقط سراسر قطعه را مينوازد و خود را خسته ميکند و در پايان هم نتيجه لازم را نميگيرد و اين مسئله باعث خستگي و کسالت او ميشود و تمام اشتياق او به تمرين از بين ميرود. هر معلم ميتواند با توجه به نوعساز و نوع قطعه برنامهاي مشخص براي تمرين به کودک ارائه دهد. به عنوان مثال برايساز پيانو اگر کودک قرار است سوناتين فا ماژور از بتهوون در کتاب کلاسيک فوريت را بنوازد، معلم قطعه را به شش قسمت تقسيم ميکند تا در هر روز ۱۰ يا ۱۲ ميزان را تمرين کند و ابتدا يک دستي بنوازد، در حالي که براي يافتن ريتم قطعه بلند ميشمارد. در غير اين صورت، هنرجو هر روز از ابتدا تا انتها مينوازد خود را خسته ميکند، قسمتهاي اول قطعه را ياد ميگيرد و بقيه را تا چندين جلسه نميتواند بنوازد. اين يک نمونه بود. ارائه روش تمرين ميتواند بسيار متنوع و خلاقانه باشد. علاوه بر اين معلم بايد دائماً با والدين در ارتباط باشد و وظايف آنها را يادآوري نمايد. همچنين معلم بايد شناخت کافي از روحيه شاگرد خود داشته و در ميان انبوه قطعات آنهايي را انتخاب کند که براي هنرجو جذابتر است. البته بايد اذعان كرد که قطعات مورد علاقه کودکان اغلب براي اجرا به تکنيکي پيشرفته و خارج از توانايي آنان نياز دارد. کودک از جلسه چهارم حضور در کلاس تمايل دارد فوراليز بتهوون يا مارش ترک موتزارت را بنوازد و نميتواند بپذيرد که براي رسيدن به آن بايد سوناتهاي ساده تر اما از نظر او بيمعني ترِ بتهوون را بنوازد. بسياري از قطعات از نظر معلم زيبا و شگفتانگيز و فوقالعاده و از نظر شاگردان کسلكننده هستند. گاهي آنچه معلم را به ملکوت ميبرد، شاگرد را به خميازهاي ميرساند و بدتر از آن اينکه براي نواختن آن چند هفته بايد زمان بگذارد. با اين حال ميتوان با کنکاش، قطعات کودک پسند و البته در جهت اهداف آموزشي پيدا کرد تا آنها با علاقه بيشتري به طرفساز خود بروند. علاوه بر اين معلم بايد قطعهاي در حد توان شاگرد به او بدهد تا کار براي هنرجو سخت نباشد و با رغبت به تمرين بپردازد.
اما در نگاهي ديگر اگر بخواهيم نقش خانواده را در يک کلمه خلاصه کنيم، آن کلمه «جديت» خواهد بود، يعني اينکه خانواده و بخصوص مادر که بيشتر با کودک ارتباط دارد بايد به کار اهميت دهد به همان اندازه که به مدرسه و علوم و رياضي اهميت ميدهد. نگاه تفنني به موسيقي راه به جايي نميبرد. کودک هوشمندانه درک ميکند که درجه اهميت موسيقي از نظر خانواده چقدر است. پيشرفت هر کودک رابطه مستقيم با نگاه خانواده او به هنر دارد. علاوه بر اين خيلي خوب است که ساعت تمرين در منزل، به صورت ساعت مشخصي تعيين شود. همان طور که کودک در سرماي زمستان ساعت شش صبح از خواب بيدار ميشود تا به مدرسه برود و آن را بديهي ميداند به همان شکل هم عادت خواهد کرد که به عنوان مثال هر روز از شش تا هفت بعد از ظهر به تمرين موسيقي بپردازد. البته يک ساعت تمرين روزانه منجر به تربيت يک نوازنده عالي نخواهد شد، اما با توجه به تکاليف مدرسه بيش از اين نميتوان انتظار داشت مگر شاگردي که بسيار مصمم و با برنامه بخواهد زمان بيشتري را به موسيقي اختصاص دهد. حال اگر در اين ساعت مشخص پدر يا مادر کنار فرزند در سکوت کامل بنشينند و تمرين کردن او را تماشا کنند نتيجه بسيار بهتر خواهد بود مگر اينکه کودک اجازه چنين کاري را ندهد، هر چند غالب کودکان در اين وضعيت با لذت و انگيزه بيشتري تمرين ميکنند. به هر حال هنگامي که ساعت تمرين به صورت مشخص و ثابت تعيين شود ساعت دروني بدن نيز خود را با آن وفق ميدهد و راحت تر به اين کار ميپردازد. تنها تمرين و تکرار است که در نواختنسازي ايجاد مهارت ميکند. تمرين صحيح هر چه بيشتر، نتيجه به دست آمده قابل قبول تر خواهد بود. انباشته شدن درسها، برنامههاي تلويزيون، بازيهاي رايانهاي و... دست به دست هم ميدهند تا نه در ذهن کودک جاي خالي براي دريافت موسيقي و نه در روز کودک جايي براي تمرين بماند. در زمان تعطيلي تابستان بهترين زمان براي تمرين صبح است زيرا ذهن در اين زمان آمادگي بالايي براي فراگيري دارد و در زمان مدارس بدترين زمان بلافاصله بعد از رسيدن از مدرسه به خانه است زيرا ذهن کاملاً خسته است.
از موارد ديگر که در آخر ميتوان نام برد انتخاب صحيح ساز است که انگيزه را براي تمرين بيشتر ميکند. اگر کودک نميتواند سازي را انتخاب کند پدر و مادرساز مورد علاقه خود را براي او انتخاب کنند چون در اين صورت صداي آنساز بيشتر به مذاق والدين خوش خواهد آمد و فرزندان را از اعماق دل و با اشتياق واقعي تشويق ميکنند. بديهي است که اين انتخاب با مشورت کودک و بدون تحکم يا اجباري صورت گيرد. تشويق دائمي کودک و در کانون توجه قرار دادن او از وظايف مهم خانواده است. بردن کودک به کنسرتهاي خوب و قوي و تهيه آثار صوتي و تصويري ارزشمند و هنري، کوک کردن به موقع ساز و کارهايي از اين قبيل از ديگر مسئوليتهاي خانواده است که انگيزه کودک را افزايش ميدهد زيرا کودکان درمييابند که والدين آنها براي موسيقي ارزش قائل ميشوند و در نتيجه آنها نيز برايساز خويش ارزش قائل خواهند شد. با توجه با آنچه گفته شد درمييابيم که تمرين نکردن کودک يا نوجوانان ميتواند دلايل مختلف و گوناگوني داشته، دلايلي که کودک را تبرئه ميکند و تقصير اصلي را به شرايط تحميل شده بر او مياندازد و به همين دليل معلم و خانواده بايد با او مدارا کند و با همکاري يکديگر تا حد امکان زمينه را براي تمرين او فراهم كنند.
نظر کاربران
Iam very happy to join this part of news all of sections are cool and useful some articles very importent to me due to music and art !