مرگهاي خاموش و به ظاهر بيدليل
به ترشح آدرنالين معتادم!
شايد شما هم اين روزها در اطرافتان با اخبار ناخوشايندي درباره مرگ نابهنگام قهرمانان ورزشي روبهرو شده باشيد. جواناني كه لب به دخانيات نميزدند و البته حتي آمپول يا مكمل مجاز يا غيرمجازي هم مصرف نكرده بودند، اما ناگهان سكته ميكنند.
در پروندههايي كه براي اين افراد در پزشكي قانوني تشكيل ميشود هم نميتوان تشخيص داد دليل سكته قلبي چه بوده است، زيرا پاي هيچ دارو و مكملي وسط نيست. قاتل اين جوانان مادهاي است كه با ترشح طبيعي و طولانيمدت در خون ورزشكاران حرفهاي و افرادي كه عادت به خطر كردن دارند در نهايت باعث سكته قلبي و مرگ آنها ميشود.
در ادامه نوشت: تپش قلبش هي بالا و بالاتر ميرود، عرق سردي روي صورتش مينشيند، نفسهايش به شماره ميافتد، جوري كه انگار ميخواهد خفه شود. اگر چند ساعت در اين حالت باقي بماند احتمال سكته كردنش به هزار ميرسد، اما اين حالتها برايش خوشايند است. آنقدر خوشايند كه دوست دارد به هر دري بزند و هر كاري بكند تا هر روز اين حال برايش تكرار شود. ميگويد به ترشح آدرنالين معتادم! زندگي برايم مثل يك معتاد فقط شامل صحنههاي تكراري و خستهكننده است مگر اينكه موقعيتي پيش بيايد كه در آن احساس خطر كنم. اين خطر را به جان ميخرم و حتي به استقبال آن ميروم.
رفتن داخل قفس شيرها
نخستين بار خيلي اتفاقي اين موقعيت برايش پيش آمد. ورزشكار بود و از دود و دم متنفر! يك شب كه تا دير وقت با دوستانش بيدار بوده وقتي ميخواسته از منزل دوستش در جايي دور از شهر به خانه برگردد ماشينش خراب شده و وقتي ميخواسته پياده به مسير ادامه دهد، تحت محاصره و حمله چند سگ ولگرد قرار ميگيرد. او براي نخستين بار در اين موقعيت احساس ميكند انرژياش به طرز وحشتناكي زياد شده، به نحوي كه مسافتي چند كيلومتري را ظرف چند دقيقه ميدود و خسته هم نميشود.
وقتي از اين موقعيت خلاص ميشود ميلي در درونش قوت ميگيرد تا اين حالت برايش تكرار شود تا اينكه به مرور دستش ميآيد بايد خودش را در چه موقعيتهايي قرار دهد كه اين احساس برايش ايجاد شود. سقوط از ارتفاع، رفتن داخل قفس شيرها و حتي رانندگي با چشمان بسته! همه اين كارها را بارها و بارها به شكلي جنون آميز تجربه ميكند و البته مغز فرد به مرور به دليل اينكه بدن به ترشح اين هورمون عادت ميكند براي ترشح مجدد آن فرد را تحت فشار قرار ميدهد.
حس پرواز با خودروی شخصي
بدنش مثل دفتر يادگاري است. با انواع و اقسام جاي بخيه و جراحت از دوران كودكي تا امروز! يكي از چشمانش را در تصادف رانندگي از دست داده و شنوايي يكي از گوشهايش را هم. او نه جزو اراذل و اوباش است و نه ميتوان او را در دسته زورگيرها و شرخرها جاي داد. او در خانوادهاي مطرح و اسم و رسمدار بزرگ شده و هميشه پول و هر چيزي كه خواسته در اختيارش بوده است با اين وجود از كودكي عاشق خطر كردن و به قول خودش شر بوده است. نخستين تجربه اعتياد به آدرنالين او در سن ۱۳ سالگي و هنگام راندن موتورسيكلت رخ داد. ميگويد سعي ميكردم با حركات نمايشي در كوچه و خيابان توجه همه را جلب كنم. كل مسير يك خيابان را تك چرخ ميزدم آن هم با چشمان بسته!
بعد از اينكه با موتور حركات نمايشي ميكردم احساس هيجان و ترس از زمين خوردن و تصادف باعث لذت زيادي در من ميشد مخصوصا وقتي ميديدم ميتوانم بر اين موقعيت غلبه كنم. ديگر دستم آمده بود چه شرايطي باعث ميشود اين حس در من ايجاد شود و با تست همه آنها سعي ميكردم خودم را بيشتر در اين شرايط قرار دهم. او خودش را معتاد آدرنالين ميداند و ميگويد: وقتي ۱۸ سالم شد رسما معتاد آدرنالين شدم!
آدرنالين هورموني است كه هنگام ترس و اضطراب شديد در مغز افراد ترشح ميشود و من به اينكه چنين اتفاقي در بدنم بيفتد عادت عجيبي پيدا كردم. او ميگويد: رانندگي عجيب و غريب و ديوانهوار براي من و دوستانم عادي بود و براي اينكه توانايي هايمان را به رخ هم بكشيم هرچند وقت يك باردور هم جمع ميشديم و تكنيكهايي مانند دستي كشيدن در سرعت بالاي ۱۲۰ يا مو به مو رد كردن و حتي پرواز با ماشين را با هم تمرين ميكرديم.
او درباره پرواز با ماشين توضيح ميدهد: پلي ابتداي شهرمان بود كه ما اسم آن را سكوي پرواز گذاشته بوديم. با سرعت بالاي ۱۸۰ كيلومتر روي اين پل رانندگي ميكرديم و اين باعث ميشد وقتي پل تمام ميشود ما بين زمين و آسمان معلق بمانيم و اين حس پرواز با ماشين را به ما القا ميكرد. او ميگويد: در يكي از همين پروازها وقتي ۱۷۰ كيلومتر سرعت داشتم و دوستم هم كنارم بود وقتي ميخواستم فرود بيايم متوجه شدم چند ماشين جلوی راهم هستند و من نميتوانم از روي آنها رد شوم پس وقتي فرمان را كج كرده و به درخت برخورد كردم، چون سرعت ماشين بالا بود روي درخت رفته و از بالاي تير چراغ برق رد شده و روي زمين سقوط كرديم.
در اين حادثه دوستم فوت كرد و من هم بينايي يكي از چشمانم و شنوايي يكي از گوشهايم را از دست دادم. او با وجود اين تجربيات باز هم احساس ميكند نميتواند بدون هيجان زندگي كند و با وجود اين اتفاق هنوز هم نميتواند از خطر دست بكشد. او براي درمان نزد كيومرث شيباني آمده است. روانپزشكي كه ميگويد بيش از معتادان مواد مخدر در چند سال اخير با بيماراني مواجه شده است كه به ترشح آدرنالين اعتياد دارند.
تحريك مصنوعي براي ترشح طبيعي هورمون غلبه بر ترس
يك روانپزشك با بيان اينكه اعتياد به ترشح آدرنالين در بدن از ديرباز در سراسر دنيا در ميان ورزشكاران رزميكار و برخي افرادي كه كارهاي محيرالعقول انجام ميدهند، وجود داشته ميگويد: نوع جديدي از اعتياد كه در اثر دستكاري مصنوعي ترشحات هورمونهاي مغزي ايجاد ميشود چند سالي است كه بهشدت ميان جوانان ايراني باب شده است. كيومرث شيباني درباره اين بيماري توضيح ميدهد: بالا رفتن ضربان قلب حتي در حالتي كه فرد با بالاترين سرعت ممكن بدود بيشتر از ۱۵۰ ضربه در دقيقه نخواهد بود، با اين وجود اگر شما در موقعيتي قرار بگيريد كه بينهايت بترسيد در اين حالت ممكن است ضربان قلبتان به ۱۸۰ ضربه در دقيقه هم برسد.
اين روانپزشك عنوان ميكند: وقتي ضربان قلب به اين ريتم بدآهنگ و سريع ميزند فعل و انفعالاتي در بدن رخ ميدهد كه حتي با تزريق قويترين مواد مخدر هم اين حالت ايجاد نميشود. شيباني عنوان ميكند: بااين وجود براي افرادي كه بدني آماده دارند و مشكلي به لحاظ جسماني ندارند اين وضعيت نه تنها ناخوشايند نيست بلكه به مرور به يك اعتياد تبديل ميشود. اين روانپزشك درباره آدرنالين توضيح ميدهد: در بالاي كليهها غدههاي فوق كليوي قرار گرفتهاند، اين غدهها مادهاي ترشح ميكنند كه آدرنالين ناميده ميشود.
آدرنالين براي آمادگي بدن در انجام فعاليتهاي شديد يا دفاع از خود ترشح ميشود. وقتي كه بسيار هيجان زده باشيد، غدههاي فوق كليوي ناگهان مقدار زيادي آدرنالين در خون ترشح ميكنند. آدرنالين سبب افزايش شدت ضربان قلب و كارآيي آن ميشود. اين ماده، رگهاي متصل به ماهيچهها را گشاد ميكند و علاوه بر آن موجب افرايش غلظت قند در خون ميشود. به اين طريق است كه بدن خود را با شرايط تطبيق ميدهد.
مرگهاي خاموش و ظاهرا بيدليل
اين روانپزشك توضيح ميدهد: اعتياد مغزي حالتي است كه در آن شما با مصرف طولانيمدت يك ماده باعث ميشويد بدنتان به صورت مصنوعي هورمونهايي را ترشح كند كه در حالت عادي به صورت اتوماتيك آنها را ترشح ميكرده است. با قرار گرفتن در موقعيتهاي ترسآور باعث ميشويد دفعات بعدي مغز خودش اين فرمان را صادر نكند و به ترشح هورمون به صورت تحريك مصنوعي عادت كند.
مانند عضلهاي كه در اثر كار نكردن فرسوده ميشود اين دستور طبيعي مغز هم به مرور زمان مختل ميشود. او ميگويد: علاوه بر اين، قرار گرفتن در موقعيتهاي خيلي خطرناك و عادت دادن مغز به ترشح دائمي اين هورمون درست مانند اين است كه شما آمپول وريدي آدرنالين را هر روز به بدنتان تزريق كنيد. اين در نهايت باعث ميشود سطح قند خون به دليل ترشح دائمي اين هورمون بالا و بالاتر برود و در نهايت در حالتي عادي و بدون رخداد خاص يا مصرف دارو فرد ناگهان سكته قلبي ميكند. شيباني ميگويد: مرگهاي خاموش و ظاهرا بيدليلي كه اين روزها در برخي جوانان شاهد آن هستيم به همين علت است.
ارسال نظر