خشم بدون داد و فریاد؟ مگه داریم؟!
اگر زود عصبانی میشوید، به كمك این توصیهها با خشم و عصبانیت راحتتر كنار بیایید.
مجله زندگی ایده آل - شیرین كرمی: وقتی در مهمانی های خانوادگی دورهم جمع می شوید افراد فامیل و دوستان را با دقت بیشتری زیر ذرهبین بگیرید؛ شاید افرادی را ببینید كه زودتر از بقیه عصبانی میشوند و گاهی با كوچكترین واكنشی از كوره در میروند.
گروهی از متخصصان بر این باورند كه گرسنگی و پایین آمدن قند خون، میتواند در بروز بعضی از رفتارها مانند عصبانیت تاثیر داشته باشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی ما مشكلاتی ایجاد كند. عصبانیت و تشدید آن میتواند به ارتباطات موثر ما با دیگران لطمههای جبرانناپذیری وارد كند. از این رو دكتر علیرضا شیری، مدرس آسیبشناسی شخصیت در دانشكده روانشناسی به بررسی این موضوع میپردازد. او به شما میگوید چه افرادی بیشتر عصبانی میشوند و راهحل رفع این عصبانیت چیست.
چرا سریع عصبانی میشوم؟
عصبانیت، مقدار و سرعت دارد. عصبانیت ممكن است به دلایل مختلفی به وجود بیاید. اما ریشه اصلی عصبانی شدن این است كه انتظارات و تخمینهای شما از خودتان واقعی نیست. به این مثال ساده توجه كنید؛ فرض كنید خانمی طبخ یك آش متفاوت را برای صرف افطار در ایام رمضان یاد گرفته است. او دوستانش را دعوت میكند تا این غذای جدید را برای آنها هم درست كند و نظرشان را جویا شود.
دوستانش غذا را میل میكنند و آنطور كه باید و شاید خوششان نمیآید اما انتظار آن فرد از دستپختش چیز دیگری بوده است. وقتی هم از دوستانش میپرسد غذا چطور بود و پاسخ میشنود كه بد نبود، توی ذوقش میخورد؛ همین موضوع كوچك علاوه بر عصبانیت، خستگی ذهنی هم برای آن فرد به همراه دارد.
ریشههای فردی عصبانیت
ریشههای فردی عصبانیت ناشی از بلد نبودن برخی تكنیكهاست؛ یعنی من بلد نیستم ارتباط برقرار كنم و خواستهام را به شما منتقل كنم. من از شما دلخورم و بلد نیستم آن را درست اعلام كنم. همچنین بلد نبودن مهارت ارتباط و دفاع از خود، باعث میشود فرد احساس «قربانی بودن» را تجربه كند و با كلی خشمهای پنهان اعلامنشده مواجه باشد؛ همه این مسائل در خانواده، محل كار و جامعه ذهن شما را خسته میكند.
با جرات پیامتان را منتقل كنید
گاهی اوقات تكرار یك اتفاق هم میتواند شما را عصبانی كند. در یك روز گرم تابستانی كه اتفاقا شما روزه هم هستید، فردی كه سابقه دیر آمدن دارد، باز هم دیر سر قرار میآید و ۴۰ دقیقه شما را جلوی پاساژ منتظر میگذارند. پیام درستی كه شما باید به این فرد منتقل كنید این است: «من ۴۰ دقیقه است كه منتظر شما هستم. نگران شدم و احساس كردم برایت مهم نیستم. لطفا دیر سر قرار نیا و دیگر جلوی این پاساژ قرار نگذاریم.» به یاد داشته باشید فردی كه منتظر بوده، نباید با رسیدن فرد بعد از ۴۰ دقیقه عقلش را تعطیل و اصل پیام (عدم تكرار این قضیه) را فراموش كند و به جای اصلاح رفتار به تخلیه خودش مبادرت كند زیرا فقط رابطه را كدرتر میكند.
صحبت نكردن هم گاهی خشم ایجاد میكند
گاهی اوقات «خودكمبینی تجمعیافته» هم خشم ایجاد میكند. فردی را در نظر بگیرید كه بارها از آقای جمالی ناراحت شده است؛ هیچ وقت هم به روی آقای جمالی نیاورده و حرفهایش را نزده است. بعد هم ژست آدمهای خیلی صبور را میگیرد و با این حس كه آدم باید صبور باشد، هیچ چیزی به طرف مقابل نگفته است اما این را هم نمیداند كه این دلخوری جمع شده و به یك باره مثل یك آتشفشان فوران میكند.
لطفا سكوت را رعایت كنید
خشم، رنجش ایجاد میكند و اگر بلد نباشید این رنجش را حل كنید مشكلساز میشود. وقتی وسط گفتوگو با نامزد، همسر یا در محل كار حس میكنید كه در حال عبور از خطقرمزها هستید، بهتر است سكوت كنید. سكوت نشانه پذیرفتن آن مساله از جانب شما نیست، بلكه یك تكنیك است. اصرار بیخود و بیجهت در مورد یك مساله اشتباه است. كمی با زاویه نگاهی دورتر به مسائل نگاه كنید.
نگذارید این دغدغهها بیش از آنچه باید شما را خسته كند. باید بدانید هزینه ترمیم زخمی كه الان از سر خشم به همسرتان میزنید، در آینده بهمراتب بالاتر از سكوت شما در آن لحظه خاص است. اگر در محل كار میدانید كه رفتار فرد مقابل شما پرخاشگرانه است، تا جایی كه امكان دارد از آن فرد فاصله بگیرید. در ورزش رفتینگ (قایقسواری دسته جمعی در رودخانهای وحشی) همیشه وقتی جریان آب تند میشود و احتمال واژگونی قایق هست، قایق را به كنار هدایت میكنند؛ این یك تكنیك ارتباطی است.
چطور با خشم میانسالی مواجه نشوید؟
خشم میانسالی این است كه فرد احساس فقدان فرصتهای از دست رفته را میكند و این خشم تبدیل به پوچی و بیمحتوایی در زندگی میشود. فهم و ادراك درست این است كه از حالا كه جوانتر هستید، حساب و كتاب زندگیتان را داشته باشید تا در سنهای بالاتر دچار خشمهای پنهان نشوید. اگر الان با مسائل حلنشده زندگیتان روبهرو شوید خیلی بهتر از این است كه در دوران میانسالی حس خوبی نسبت به خود و عملكردتان در زندگی نداشته باشید.
تخمینهای غیر معقول ممنوع
فرض كنید كاری را به فردی سپردهاید و چون قبلا او دو بار كارش را درست انجام داده، تخمین شما این است كه فرد كلا كارش درست است. بعد كه بار سوم كاری كه به او سپردهاید را درست انجام نمیدهد، ذهنیت شما در رابطه با آن فرد به هم میریزد. تخمینی كه شما در مورد این فرد میزنید به طرحوارههای قبلی ذهن شما برمیگردد؛ طرحوارههایی كه از قبل در مورد آن فرد در ذهن شما شكل گرفته است. شاید همین موضوع به ظاهر ساده بسیار شما را عصبانی كند چون انتظار دیگری از تخمینهای خودتان در ذهن داشتهاید.
ریشههای اجتماعی عصبانیت
ریشههای اجتماعی عصبانیت از پر شدن خشاب یا ظرفیت آدمها در یك جامعه نشأت میگیرد. مثل مساله به ظاهر كوچك قرار گرفتن در ترافیك سنگین كه بارها تكرار میشود یا مثل تكرار یك عمل نابخردانه یك مسوول اداری در جامعه. همه این مسائل اجتماعی و بسیاری از فایلهای حلنشده دیگر در ذهنمان باقی میمانند، بعد كمكم دچار ناامیدی و احساس بیعدالتی اجتماعی میشویم.
این خشم، خشم طبقه متوسط رو به بالای جامعه است. درستش چیست؟ اینكه در مورد سادهای مثل پخش یك فیلم مثلا با صحنههای خشن همیشه اعلام شود كه این برنامه به دلیل وجود صحنههای خشن برای كودكان شما مناسب نیست. همین جمله ساده حس خوبی به مخاطب میدهد؛ این حس كه شما و خانوادهتان بهعنوان یك ركن اساسی در جامعه مهم هستید و حتی چیزی كه میبینید هم مهم است.
از رنجی كه میبریم
آدمهایی كه رنج را میشناسند آن را انكار نمیكنند و سهم خودشان را در ایجاد رنج و سختی شجاعانه میپذیرند. زندگی فقدان و رنج هم دارد. محیط پیرامون زندگی را غیرواقعی نبینید. ممكن است سهم رنج این باشد كه شما در یك رابطه نامناسب هستید و فقط منتظرید كه ببینید چه میشود. مدام منتظر هستید شاید اتفاقهای خوبی را تجربه كنید.
باید بدانید سهم شما در زندگی این است كه تكلیفتان را خودتان مشخص میكنید. گذران زندگی كه در آن تكلیفتان را دیگران تعیین كنند، تاوان سنگینی دارد. كسی كه از خرد تجربههای قبلی استفاده كند، كمتر آسیب میبیند. اگر خرد تجربه را با خودتان و اتفاقهای جدید زندگی همراه نكنید، محكوم میشوید یك تجربه اشتباه را بارها و بارها تكرار كنید.
خشم ناشی از عقده حلنشده
آقای جمالی یك مهندس برجساز موفق با امكانات عالی است كه كارمندهای بسیاری هم زیر دستش كار میكنند اما بیپولی، مشقتهای اولیه و رنج دیدهنشدن در دورانهای گذشته زندگی را هنوز با خودش حمل میكند. امكانات فراوانی هم دارد اما در رابطه پدر و پسریاش مساله دارد. سن ازدواج پسر رسیده و میخواهد امكاناتی را فراهم كند تا پسر سر خانه و زندگیاش برود، اما نمیتواند. با خودش میگوید من سالها مشقت و آوارگی كشیدم مگر میشود به همین راحتی امكانات در اختیار پسرم قرار دهم؟ همیشه فرزند این مرد متهم به سوسولبازی
در آوردن، بیعرضه بودن و. . . از طرف پدر است. هرگز هم پدر خانواده به این فكر نمیكند كه پسرش با استانداردهایی متفاوت از خودش رشد كرده. البته كه پسر باید با آداب درستی بزرگ شود اما آن شیوهای كه از جانب پدر منتقل میشود مدل عجیب و غریب و نادرستی است. حتی برعكس این موضوع هم صادق است؛ پدرهایی كه امكاناتی بیش از حد توانشان در اختیار فرزندشان میگذارند، این هم یك جور عقده حلنشده است.
گروهی از متخصصان بر این باورند كه گرسنگی و پایین آمدن قند خون، میتواند در بروز بعضی از رفتارها مانند عصبانیت تاثیر داشته باشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی ما مشكلاتی ایجاد كند. عصبانیت و تشدید آن میتواند به ارتباطات موثر ما با دیگران لطمههای جبرانناپذیری وارد كند. از این رو دكتر علیرضا شیری، مدرس آسیبشناسی شخصیت در دانشكده روانشناسی به بررسی این موضوع میپردازد. او به شما میگوید چه افرادی بیشتر عصبانی میشوند و راهحل رفع این عصبانیت چیست.
چرا سریع عصبانی میشوم؟
عصبانیت، مقدار و سرعت دارد. عصبانیت ممكن است به دلایل مختلفی به وجود بیاید. اما ریشه اصلی عصبانی شدن این است كه انتظارات و تخمینهای شما از خودتان واقعی نیست. به این مثال ساده توجه كنید؛ فرض كنید خانمی طبخ یك آش متفاوت را برای صرف افطار در ایام رمضان یاد گرفته است. او دوستانش را دعوت میكند تا این غذای جدید را برای آنها هم درست كند و نظرشان را جویا شود.
دوستانش غذا را میل میكنند و آنطور كه باید و شاید خوششان نمیآید اما انتظار آن فرد از دستپختش چیز دیگری بوده است. وقتی هم از دوستانش میپرسد غذا چطور بود و پاسخ میشنود كه بد نبود، توی ذوقش میخورد؛ همین موضوع كوچك علاوه بر عصبانیت، خستگی ذهنی هم برای آن فرد به همراه دارد.
ریشههای فردی عصبانیت
ریشههای فردی عصبانیت ناشی از بلد نبودن برخی تكنیكهاست؛ یعنی من بلد نیستم ارتباط برقرار كنم و خواستهام را به شما منتقل كنم. من از شما دلخورم و بلد نیستم آن را درست اعلام كنم. همچنین بلد نبودن مهارت ارتباط و دفاع از خود، باعث میشود فرد احساس «قربانی بودن» را تجربه كند و با كلی خشمهای پنهان اعلامنشده مواجه باشد؛ همه این مسائل در خانواده، محل كار و جامعه ذهن شما را خسته میكند.
با جرات پیامتان را منتقل كنید
گاهی اوقات تكرار یك اتفاق هم میتواند شما را عصبانی كند. در یك روز گرم تابستانی كه اتفاقا شما روزه هم هستید، فردی كه سابقه دیر آمدن دارد، باز هم دیر سر قرار میآید و ۴۰ دقیقه شما را جلوی پاساژ منتظر میگذارند. پیام درستی كه شما باید به این فرد منتقل كنید این است: «من ۴۰ دقیقه است كه منتظر شما هستم. نگران شدم و احساس كردم برایت مهم نیستم. لطفا دیر سر قرار نیا و دیگر جلوی این پاساژ قرار نگذاریم.» به یاد داشته باشید فردی كه منتظر بوده، نباید با رسیدن فرد بعد از ۴۰ دقیقه عقلش را تعطیل و اصل پیام (عدم تكرار این قضیه) را فراموش كند و به جای اصلاح رفتار به تخلیه خودش مبادرت كند زیرا فقط رابطه را كدرتر میكند.
صحبت نكردن هم گاهی خشم ایجاد میكند
گاهی اوقات «خودكمبینی تجمعیافته» هم خشم ایجاد میكند. فردی را در نظر بگیرید كه بارها از آقای جمالی ناراحت شده است؛ هیچ وقت هم به روی آقای جمالی نیاورده و حرفهایش را نزده است. بعد هم ژست آدمهای خیلی صبور را میگیرد و با این حس كه آدم باید صبور باشد، هیچ چیزی به طرف مقابل نگفته است اما این را هم نمیداند كه این دلخوری جمع شده و به یك باره مثل یك آتشفشان فوران میكند.
لطفا سكوت را رعایت كنید
خشم، رنجش ایجاد میكند و اگر بلد نباشید این رنجش را حل كنید مشكلساز میشود. وقتی وسط گفتوگو با نامزد، همسر یا در محل كار حس میكنید كه در حال عبور از خطقرمزها هستید، بهتر است سكوت كنید. سكوت نشانه پذیرفتن آن مساله از جانب شما نیست، بلكه یك تكنیك است. اصرار بیخود و بیجهت در مورد یك مساله اشتباه است. كمی با زاویه نگاهی دورتر به مسائل نگاه كنید.
نگذارید این دغدغهها بیش از آنچه باید شما را خسته كند. باید بدانید هزینه ترمیم زخمی كه الان از سر خشم به همسرتان میزنید، در آینده بهمراتب بالاتر از سكوت شما در آن لحظه خاص است. اگر در محل كار میدانید كه رفتار فرد مقابل شما پرخاشگرانه است، تا جایی كه امكان دارد از آن فرد فاصله بگیرید. در ورزش رفتینگ (قایقسواری دسته جمعی در رودخانهای وحشی) همیشه وقتی جریان آب تند میشود و احتمال واژگونی قایق هست، قایق را به كنار هدایت میكنند؛ این یك تكنیك ارتباطی است.
چطور با خشم میانسالی مواجه نشوید؟
خشم میانسالی این است كه فرد احساس فقدان فرصتهای از دست رفته را میكند و این خشم تبدیل به پوچی و بیمحتوایی در زندگی میشود. فهم و ادراك درست این است كه از حالا كه جوانتر هستید، حساب و كتاب زندگیتان را داشته باشید تا در سنهای بالاتر دچار خشمهای پنهان نشوید. اگر الان با مسائل حلنشده زندگیتان روبهرو شوید خیلی بهتر از این است كه در دوران میانسالی حس خوبی نسبت به خود و عملكردتان در زندگی نداشته باشید.
تخمینهای غیر معقول ممنوع
فرض كنید كاری را به فردی سپردهاید و چون قبلا او دو بار كارش را درست انجام داده، تخمین شما این است كه فرد كلا كارش درست است. بعد كه بار سوم كاری كه به او سپردهاید را درست انجام نمیدهد، ذهنیت شما در رابطه با آن فرد به هم میریزد. تخمینی كه شما در مورد این فرد میزنید به طرحوارههای قبلی ذهن شما برمیگردد؛ طرحوارههایی كه از قبل در مورد آن فرد در ذهن شما شكل گرفته است. شاید همین موضوع به ظاهر ساده بسیار شما را عصبانی كند چون انتظار دیگری از تخمینهای خودتان در ذهن داشتهاید.
ریشههای اجتماعی عصبانیت
ریشههای اجتماعی عصبانیت از پر شدن خشاب یا ظرفیت آدمها در یك جامعه نشأت میگیرد. مثل مساله به ظاهر كوچك قرار گرفتن در ترافیك سنگین كه بارها تكرار میشود یا مثل تكرار یك عمل نابخردانه یك مسوول اداری در جامعه. همه این مسائل اجتماعی و بسیاری از فایلهای حلنشده دیگر در ذهنمان باقی میمانند، بعد كمكم دچار ناامیدی و احساس بیعدالتی اجتماعی میشویم.
این خشم، خشم طبقه متوسط رو به بالای جامعه است. درستش چیست؟ اینكه در مورد سادهای مثل پخش یك فیلم مثلا با صحنههای خشن همیشه اعلام شود كه این برنامه به دلیل وجود صحنههای خشن برای كودكان شما مناسب نیست. همین جمله ساده حس خوبی به مخاطب میدهد؛ این حس كه شما و خانوادهتان بهعنوان یك ركن اساسی در جامعه مهم هستید و حتی چیزی كه میبینید هم مهم است.
از رنجی كه میبریم
آدمهایی كه رنج را میشناسند آن را انكار نمیكنند و سهم خودشان را در ایجاد رنج و سختی شجاعانه میپذیرند. زندگی فقدان و رنج هم دارد. محیط پیرامون زندگی را غیرواقعی نبینید. ممكن است سهم رنج این باشد كه شما در یك رابطه نامناسب هستید و فقط منتظرید كه ببینید چه میشود. مدام منتظر هستید شاید اتفاقهای خوبی را تجربه كنید.
باید بدانید سهم شما در زندگی این است كه تكلیفتان را خودتان مشخص میكنید. گذران زندگی كه در آن تكلیفتان را دیگران تعیین كنند، تاوان سنگینی دارد. كسی كه از خرد تجربههای قبلی استفاده كند، كمتر آسیب میبیند. اگر خرد تجربه را با خودتان و اتفاقهای جدید زندگی همراه نكنید، محكوم میشوید یك تجربه اشتباه را بارها و بارها تكرار كنید.
خشم ناشی از عقده حلنشده
آقای جمالی یك مهندس برجساز موفق با امكانات عالی است كه كارمندهای بسیاری هم زیر دستش كار میكنند اما بیپولی، مشقتهای اولیه و رنج دیدهنشدن در دورانهای گذشته زندگی را هنوز با خودش حمل میكند. امكانات فراوانی هم دارد اما در رابطه پدر و پسریاش مساله دارد. سن ازدواج پسر رسیده و میخواهد امكاناتی را فراهم كند تا پسر سر خانه و زندگیاش برود، اما نمیتواند. با خودش میگوید من سالها مشقت و آوارگی كشیدم مگر میشود به همین راحتی امكانات در اختیار پسرم قرار دهم؟ همیشه فرزند این مرد متهم به سوسولبازی
در آوردن، بیعرضه بودن و. . . از طرف پدر است. هرگز هم پدر خانواده به این فكر نمیكند كه پسرش با استانداردهایی متفاوت از خودش رشد كرده. البته كه پسر باید با آداب درستی بزرگ شود اما آن شیوهای كه از جانب پدر منتقل میشود مدل عجیب و غریب و نادرستی است. حتی برعكس این موضوع هم صادق است؛ پدرهایی كه امكاناتی بیش از حد توانشان در اختیار فرزندشان میگذارند، این هم یك جور عقده حلنشده است.
پ
ارسال نظر