مدیریت پرخاشگری از کودکی تا بزرگسالی
رفتار پرخاشگرانه رفتاری است که آسیب جسمی و روحی زیادی به فرد وارد می کند. از توهین های زبانی تا نابودی اموال را می توان در حیطه رفتارهای پرخاشگرانه به حساب آورد.
رفتار پرخاشگرانه عمدتا عمدی محسوب می شود به این معنی که با هدف انجام می گیرد. افراد پرخاشگر هنجارهای اجتماعی را نقض می کنند و یک رابطه خوب را به ورطه نابودی می کشانند. علت اصلی چنین رفتارهایی، مشکلات عاطفی شخص پرخاشگر است.
طغیان گاه به گاهی رفتارهای پرخاشگرانه، عادی و حتی طبیعی است اما رفتار پرخاشگرانه یک مشکل محسوب می شود زیرا به طور مکرر رخ می دهد و اطرافیان را عصبی می کند. در واقع، رفتار پرخاشگرانه از ناتوانی در کنترل رفتار نشأت می گیرد و یا فرد پرخاشگر از رفتارهای مناسب آگاه نیست و در نتیجه رنج می کشد.
ممکن است علت چنین رفتاری، انتقام از رفتار طرف مقابل یا واکنش عصبی نسبت به حرف یا رفتاری از او باشد. این احتمال هم وجود دارد که فرد پرخاشگر به دنبال تحریک قربانی باشد و به نحوی می خواهد احساس خود را نسبت به او نشان دهد. چنین فردی می تواند احساس خود را کارگردانی کند و به طرف مقابل بقبولاند.
برای حل مشکلات رفتاری افراد پرخاشگر، باید با علت های اصلی رفتارهای پرخاشگرانه آشنا شویم و آنها را حل و فصل کنیم.
علل رفتارهای پرخاشگرانه
عوامل گوناگونی وجود دارد که باعث می شود فرد رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد. در ادامه به برخی از این عوامل اشاره می کنیم:
* ساختار خانوادگی
* رابطه با دیگران
* محیط مدرسه یا محیط شغلی
* عوامل اجتماعی یا عوامل اقتصادی - اجتماعی
* ویژگی های فردی
* بهداشت و روان
* مشکلات روانشناختی
* تجربه های زندگی
رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان
پرخاشگری در کودکان معمولا یکی از نتایج ثانویه تربیت بد والدین، عوامل بیولوژیکی یا فقدان مهارت های ارتباطی است. در بسیاری از موارد کودک در معرض خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه قرار می گیرد و همان رفتار را تکرار می کند.
همین تقلید از رفتار ممکن است توجه والدین، معلمان یا همسالان کودک را به خود جلب کند. بزرگترها باید مراقب باشند که با عدم توجه به چنین رفتاری ممکن است کودک را به تکرار دوباره آن تشویق کنند. علاوه بر این، مواظب باشید که ناخواسته چنین رفتاری را تشویق نکنید.
در برخی از کودکان، رفتار پرخاشگرانه یکی از علت های جنون در اختلال دو قطبی است. علاوه بر این، افسردگی هم می تواند موجب تحریک پذیری کودک شود.
گاهی اوقات به دلیل ترس یا سوءظن، کودک چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهد. این موارد به خصوص در بیماری های روانی چون اسکیزوفرنی و پارانویا دیده می شود.
یکی از علت های دیگر پرخاشگری را می توان به ناتوانی در مقابله با احساساتی چون سرخوردگی نسبت داد. این ویژگی معمولا در کودکانی مشاهده می شود که اوتیسم دارند یا از نوعی اختلال عقب ماندگی ذهنی رنج می برند. اگر چنین کودکانی سرخورده شوند، ممکن است نتوانند شرایط را تشخیص داده و به خوبی کنترل کنند.
کودکانی که از اختلال بیش فعالی یا سایر اختلال های مخرب و آزار دهنده رنج می برند، ممکن است توجه ضعیف، درک پایین و تکانشگری بالا داشته باشند. چنین رفتارهایی اگر جامعه را به هم بریزد و آشفتگی ایجاد کند، در زمره رفتارهای پرخاشگرانه قرار می گیرد.
رفتارهای پرخاشگرانه در بزرگسالان
رفتارهای پرخاشگرانه در بزرگسالان معمولا از تجربه های بد زندگی در گذشته یا بیماری های روانی نشأت می گیرد. در برخی از موارد افرادی که از افسردگی، اضطراب یا اختلال اضطراب پس از سانحه رنج می برند، پرخاشگرانه رفتار می کنند. درباره افرادی که از اختلال عاطفی یا پزشکی رنج نمی برند، رفتار پرخاشگرانه معمولا نتیجه سرخوردگی و ناامیدی است. اگر فرد بزرگسال مورد بی مهری قرار گیرد و به او توجه نشود، ممکن است با پرخاشگری رفتار کند.
تاثیر رفتارهای پرخاشگرانه
عوامل زیادی وجود دارند که موجب رفتارهای پرخاشگرانه در افراد می شوند. البته خیلی از این علت ها ناشی از بیماری های جدی در افراد پرخاشگر است. اگر پرخاشگری و فرد پرخاشگر را رها کنیم و به فکر چاره درمان نباشیم، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مختلف گریبان شخص پرخاشگر و جامعه را می گیرد. به برخی از این پیامدهای خطرناک اشاره می کنیم:
* مشکلات ارتباط و تعامل مناسب در محیط های مدرسه، شغل، خانه و جامعه
* فقدان ارتباط اجتماعی
* روابط مشکل دار میان والدین و کودک
* اخراج از مدرسه یا از دست دادن شغل
* بیکاری
* مصرف مواد مخدر
* افزایش خطر آسیب پذیری
* نقض قوانین و هنجارهای اجتماعی
* صدمه به خود
* خودکشی یا خشونت
رابطه رفتار پرخاشگرانه و بیماری ها
بیماری های مختلفی سبب می شود تا فرد، رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهد. حتی در برخی موارد، یک سرماخوردگی ساده نیز فرد را پرخاشگر می کند اما بیماری های روانی یکی از علت های اصلی پرخاشگری هستند. نشانه های پرخاشگری در بیماری های افسردگی، اختلال دو قطبی، اختلال شخصیت پارانوئید، اسکیزوفرنی و زوال عقل دیده می شود.
با این حال، بیش از یک سوم افرادی که از بیماری زوال عقل رنج می برند، رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می دهند. دلایل مختلفی برای چنین رفتارهایی وجود دارد که باعث ایجاد استرس و نگرانی در بیماران و مراقبان آنها می شود. در ادامه به برخی از این رفتارهای پرخاشگرانه اشاره می کنیم.
کلامی: فحش دادن، فریاد کشیدن، جیغ زدن و تهدید کردن.
رفتاری: کتک زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، ناخن کشیدن روی پوست و کشیدن موها.
این بیماران معمولا قبل از اینکه به زوال عقل مبتلا شوند، افرادی تندخود و تا حدی پرخاشگر بوده اند که این بیماری باعث تشدید چنین رفتارهایی در آنها شده است. مراقبان باید حواس شان به چنین رفتارهایی جمع باشد و در صورت تشدید این علائم، حتما بیمار را به پزشک نشان بدهند و از او مشاوره بخواهند.
درمان رفتارهای پرخاشگرانه
در کوتاه مدت، رفتار پرخاشگرانه منفعلانه روش راحت تری برای ابراز خشم است تا اینکه به جسارت و مستقیم حرف زدن متوسل شویم اما در بلندمدت، تاثیر مخرب چنین رفتاری بسیار بیشتر است و آثار سوء بیشتری به جامعه وارد می کند.
بهتر است احساس خود را مستقیم و بی پرده بیان کنیم اما سعی کنیم آرام باشیم و حرف بزنیم. برای درمان رفتارهای پرخاشگرانه، باید علت های اولیه و ثانویه چنین رفتارهایی را شناسایی و بررسی کنیم. رایج ترین روش برای درمان یا کاهش رفتارهای پرخاشگرایانه، روان درمانی است.
یکی از این روش ها، رفتار درمانی شناختی است. این روش درمانی، کنترل رفتارها را به فرد آموزش می دهد. علاوه بر این، باید به فرد پرخاشگر کمک کرد تا مکانیسم های مقابله با چنین رفتارهایی را یاد بگیرد و پیامدهای چنین رفتارهایی را ارزیابی کرده و آنها را حل و درمان کند.
گفتار درمانی هم یکی از روش های جذاب برای مقابله با چنین رفتارهایی است؛ بر اساس این روش، فرد پرخاشگر از علت های اصلی پرخاشگری آگاه می شود و مقابله با آنها را یاد می گیرد. این روش های درمانی به تنظیم احساسات، شناسایی محرک ها و توسعه مهارت های مقابله با چنین رفتارهایی کمک می کند.
تفاوت ساختار مغز افراد پرخاشگر و معمولی
پژوهشگران در تحقیقات اخیر خود با تصویربرداری از مغز دریافتند ساختار مغزی افراد پرخاشگر و خشن با ساختار مغزی افراد معمولی متفاوت است. گروهی از پژوهشگران برای بررسی نوع فعالیت مغز هنگام تماشای فیلم های خشن، مطالعه ای را به انجام رساندند.
در این پژوهش ابتدا از 54 شرکت کننده خواسته شد تا به پرسشنامه ای پاسخ دهند. پس از بررسی پاسخ ها، این افراد به دو گروه پرخاشگر و غیرپرخاشگر تقسیم شدند. افراد پرخاشگر کسانی بودند که سابقه خشونت هایی نظیر درگیری فیزیکی در زندگی داشتند و گروه دوم فاقد چنین سوابقی بودند.
در مرحله بعد، فعالیت مغزی شرکت کنندگان حین تماشای فیلم های مختلف بررسی شد. دانشمندان متوجه شدند طی دوره ای که شرکت کنندگان فیلمی برای تماشا نداشتند و کار خاصی هم انجام نمی دادند ،فعالیت در «شبکه پیش فرض» افراد پرخاشگر بیشتر از افراد معمولی بود.
منظور از «شبکه پیش فرض»، بخشی از مغز است که وقتی کار خاصی داریم فعالیت می کند. این یافته نشان می دهد که ساختار مغزی افراد پرخاشگر با ساختار مغزی افراد معمولی و غیرپرخاشگر متفاوت است.
همچنین در حین تماشای صحنه های خشن، قشر اوربیتوفرانتال مغز افراد پرخاشگر فعالیت کمتری نسبت به همین قشر از مغز افراد غیرپرخاشگر داشت. این بخش از مغز، در تصمیم گیری های هیجانی خودکنترلی نقش دارد.
ارسال نظر