اختلال «اضطراب اجتماعی» چیست؟
آیا افرادی که به خاطر اضطراب شدید نمی توانند در جامعه حضور یابند و از هرگونه تعاملی اجتناب می کنند، می توانند این حالت را ناشی از یک کمرویی ساده تلقی کنند؟
هفته نامه سلامت - دکتر هانیه زائر رضایی: همه ما وقتی قرار است برای اولین بار در جمع بزرگی صحبت کنیم یا اینکه در حضور افرادی که قضاوتشان برای ما اهمیت دارد سخنرانی کنیم، دچار دلهره و اضطراب می شویم، احتمالا پیشانی و کف دستمان خیس عرق می شود، ضربان قلبمان افزایش پیدا می کند و... این مساله کاملا طبیعی است اما اگر این اضطراب به حدی باشد که مانع بسیاری از فعالیت های خانوادگی، تحصیلی و اجتماعی مان شود، آن وقت باید به این مساله فکر کنیم که آیا به راستی این حالت طبیعی است؟
دانش آموز یا دانشجویی که از ترس قضاوت استاد یا همکلاسانش، هرگز در کلاس صحبت نمی کند، معلمی که هنگام رفتن به کلاس به خاطر اضطراب شدید نمی تواند در کلاس حضور پیدا کند، افرادی که به خاطر اضطراب شدید نمی توانند در جامعه حضور یابند و از هرگونه تعاملی اجتناب می کنند، آیا می توانند این حالت را ناشی از یک کمرویی ساده تلقی کنند؟ جواب این پرسش ها و اینکه اضطراب اجتماعی چگونه و چرا ایجاد می شود و چه راه حلی برای آن وجود دارد را در این مطلب خواهید یافت.
اضطراب اجتماعی چگونه تشخیص داده می شود؟
علائم اصلی اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی، ترس معنادار و دائمی از یک یا چند موقعیت اجتماعی است که باعث تعاملات اجتماعی می شود (مثل محاوره با افراد دیگر) یا تحت نظر قرار گرفتن را ممکن می کنند (مانند در معرض دید قرار گرفتن هنگام غذا خوردن در رستوران) و فرد از اینکه به خاطر نشان دادن اضطرابش رفتاری را بروز دهد که باعث قضاوت منفی دیگران شود، می ترسد. افراد مبتلا ممکن است فعالانه از این موقعیت ها اجتناب کنند یا هنگام مواجهه با این موقعیت ها دچار ترس و اضطراب شدیدی شوند.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که ترس یا اضطراب نباید به دلیل وجود شرایط پزشکی دیگری مثل بدشکلی ها یا چاقی مفرط یا بدریختی ناشی از سوختگی یا جراحت که ممکن است هر فردی را کمی نگران قضاوت دیگران کند، این ترس و اضطراب یا اجتناب بسیار افراطی باشد. این علائم باید همیشگی باشند و یا حداقل به مدت ۶ ماه طول کشیده و به طور مشخصی باعث اختلال در تعاملات اجتماعی و عملکرد فرد شده باشند.
چه عاملی باعث ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی می شود؟
این افراد هنگام تعاملات اجتماعی از این می ترسند که کاری انجام دهند یا علائم اضطرابی شان را به گونه ای بروز دهند که باعث قضاوت منفی دیگران شوند. یعنی نگران این هستند که اشتباهی کنند و شرمنده شوند یا مورد تمسخر واقع شده و طرد شوند و مورد اهانت قرار گیرند و این ترس و اضطراب به صورت قابل توجهی بیشتر از آن چیزی است که از موقعیت اجتماعی مذکور و زمینه فرهنگی- اجتماعی فرد انتظار می رود.
اختلال اضطراب اجتماعی با خجالتی بودن چه تفاوتی دارد؟
گرچه برخی بر این عقیده اند که خجالتی بودن ممکن است با اضطراب اجتماعی همراه باشد، اما داده های اخیر کمیته ملی هم ابتلایی ها نشان می دهد که فقط ۱۲ درصد از نوجوانان خجالتی معیارهای اضطراب اجتماعی را دارند از طرفی حدود ۷۰ درصد از نوجوانان مبتلا به اشتباه، خود را به صورت خجالتی می شناسند.
به علاوه، افرادی که مبتلا به اضطراب اجتماعی هستند به احتمال زیاد بیشتر از افرادی که فقط خجالتی هستند در معرض دیگر بیماری های روانی قرار دارند، بنابراین ممکن است کمرویی قسمتی از زنجیره باشد اما افرادی که معیارهای تشخیص دارند بالاترین حد این زنجیره را تجربه می کنند.
این افراد از مراوده ها و تعامل های خود بازخورد مثبتی نمی گیرند و در میان همسالانشان به افراد مضطربی که معمولا پذیرفته نیستند، شهرت دارند و قربانی بودن را تجربه می کنند، مهارت های اجتماعی ناچیزی دارند و از ارتباط غیرکلامی کمتر استفاده می کنند، چون در فهمیدن نشانه های غیرکلامی نیز به همان اندازه مشکل دارند.
تحقیقات همچنین نشان می دهد که افراد خجالتی پس از ایجاد ارتباط موفق، احساس منفی شان کم می شود ولی افرادی که اضطراب اجتماعی دارند احساس منفی شان حتی پس از یک رابطه اجتماعی نرمال باز هم باقی می ماند. درواقع ثابت شده که افراد مبتلا وارد یک روند نشخوار فکری می شوند که دایما احساسات و شناخت های منفی را مرور کرده و زنده نگه می دارند.
کدام موقعیت ها می توانند بیشترین ترس و اضطراب را ایجاد کنند؟
در مطالعه هایی که در این زمینه انجام شده، بیشترین موقعیت هایی که می توانستند ترس را به وجود آورند به این شکل مشخص شده است:
• صحبت کردن در مقابل یک جمع ناآشنا یا غریبه
• پاسخ دادن به سوالات در کلاس
• صحبت کردن در مقابل بزرگ ترها و افراد مهم
• گزارش دادن شفاهی یا بلند روخوانی کردن
• مهمانی های شبانه
اغلب افراد مبتلا افکار منفی ای درباره خودشان دارند. شکایت از درد معده و بیماری های جسمی خصوصا در بین کودکان کوچک تر بسیار شایع است. ترس از سرخ شدن یا لرزیدن در طول گزارش شفاهی و صدای لرزان هنگام سخن گفتن در جمع یا خیس عرق شدن، علائمی هستند که ممکن است دیگران را متوجه بیماری فرد کند و همین مشکل را بیشتر می کند.
افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی چه سرنوشتی خواهند داشت؟
سن شروع بیماری معمولا بین ۱۰ تا ۱۳ سالگی است، اما معمولا تشخیص آن تا اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی به تاخیر می افتد. شاید علت طبیعت این اختلال باشد که افراد مبتلا معمولا دیرتر از بقیه انواع اختلالات اضطرابی به فکر کمک خواستن می افتند و کسانی که ترس شدیدتری از اجتماع دارند آخرین افرادی هستند که به فکر درمان می افتند.
کودکان و نوجوانان مبتلا در معرض خطر جدی برای ایجاد افسردگی اساسی هستند که روز به روز بیشتر می شود و مهم است بدانید، افرادی که در کودکی یا نوجوانی مبتلا به اضطراب اجتماعی بوده اند، نسبت به کسانی که در بزرگسالی مبتلا شده اند، در آینده به نوع شدیدتر و مقاومی به درمان افسردگی اساسی دچار می شوند.
مطالعه ها نشان داده اند که اضطراب اجتماعی در نوجوانی مسیر همواری را برای ابتلا به اختلالات سوءمصرف مواد در بزرگسالی فراهم می کند. این امکان وجود دارد که افراد مبتلا در چرخه معیوبی بیفتند که در آن از نوشیدن الکل برای آسان تر شدن تعاملات اجتماعی استفاده کنند و از طرف دیگر الکل را برای ادامه مراودات اجتماعی شان ادامه دهند و به آن اوابسته شوند. این مشکل همانند دیگر اختلالات اضطرابی باعث مختلف شدن زندگی و شغل فرد و ازدواج متزلزل و در کل کیفیت بسیار پایین زندگی او می شود.
ناکامی در تحصیل به همراه دوره های نامطلوب زندگی و عواقب اجتماعی نامناسب، باعث وابستگی بیشتر فرد به خانواده اولیه و آموزش کمتر و اجبار برای ورود به کار می شود و فرد نهایتا سربار سیستم بهداشت روان خواهدشد.
چاره کار چیست؟
هم روان درمانی و هم دارو درمانی در درمان این اختلال مفید واقع می شوند. اکثر روان پزشکان بر این عقیده اند که استفاده از دارو و روان درمانی در کنار هم از هر یک به تنهایی موثرتر است. به چالش کشیدن این افکار منفی چه به کمک درمان گر و چه به صورت شخصی، راهی موثر برای عقب راندن این بیماری و کاهش اثرات آن است.
در روان درمانی اولین قدم، شناسایی افکاری است که در لایه های زیرین ترس های فرد وجود دارد. به طور مثال اگر فرد نگران سخنرانی در جمع افراد مهمی است، شاید یکی از افکاری که پشت این نگرانی مخفی شده این است که: «من سخنرانی را خراب خواهم کرد و همه با خود فکر خواهند کرد که من بی لیاقت هستم» یا اینکه «الان خیس عرق می شوم و همه می فهمند که چقدر ترسیده ام و آبرویم می رود.»
وقتی افکار منفی مشخص شدند، قدم بعدی تحلیل و به مبارزه طلبیدن آنهاست. وقتی که فرد این قدرت را پیدا می کند که افکار منفی خود را به چالش بکشد، دید واقع بینانه تری نسبت به موقعیت های اجتماعی پیدا می کند و با آرامش بیشتری به تعامل می پردازد.
بهتر است که فرد از قدم های کوچک شروع کند و کم کم این قدم های کوچک را به گام های بزرگ تبدیل کند. یعنی اول موقعیت اجتماعی ای را انتخاب کند که از آن هراس کمتری دارد و رفته رفته روی به شرایط سخت تر بیاورد.
اضطراب اجتماعی کودکان و بزرگسالان چه تفاوتی دارد؟
از آنجا که کودکان معمولا در برابر بزرگسالان، به خصوص بزرگسالانی که نگران قضاوتشان هستند مضطرب می شوند، یکی از معیارهایی که در کودکان به ما کمک می کند که اختلال را تشخیص دهیم این است که در کودکان مبتلا، این ترس فقط در برابر بزرگ ترها بروز نمی کند بلکه در موقعیت هایی که همسالان و همتایان کودک هستند نیز بروز می کند.
نکته دیگر اینکه مواجهه با موقعیت ترسناک اجتماعی یا موقعیتی که فرد را در معرض دید قرار می دهد، در کودکان می تواند خود را به صورت گریه کردن، قشرق راه انداختن، چسبیدن به مراقب، میخکوب شدن، لرزیدن، یا امتناع از صحبت کردن نشان دهد. برای این کودکان دوست پیدا کردن یا عضو گروهی بودن، یا بیان احساسات به صورت خودگزارش دهی، کار مشکلی است. در موقعیت ترس آور، کودک متبلا احساسات آزاردهنده ای چون خجالت و طردشدگی را به شدت تجربه می کند و پاسخ های این کودکان نشانه تمرکز افکار منفی این کودکان درباره خودشان است.
دکتر ماهیار آذر: فیلم هایی که در تاریخ سینمای جهان با موضوع اختلال اضطراب اجتماعی ساخته شده اند، یک دو تا نیستند اما در این بین فیلم هایی وجود دارند که از بقیه شاخص ترند یا به شیوه مطلوب تری، این اختلال روانشناختی را بر روی پرده سینما به تصویر کشیده اند. 4 نمونه زیر را می توان جزو بهترین نمونه های موجود در زمینه به تصویر کشیدن این اختلال دانست.
Marty (مارتی)
این فیلم محصول ۱۹۵۵ است و داستان قصابی ۳۴ ساله را به نمایش در می آورد که در بروکلین زندگی می کند و به این علت که خود را زشت می داند، فکر می کند که امکان ندارد بتواند کسی را برای ازدواج بیابد اما در یک مهمانی با دختری آشنا می شود ...
Rocky(راکی)
محصول ۱۹۷۶ است و داستان یک مشت زن ناموفق و کندذهن است که تا حد نظافتچی تنزل کرده است اما به کمک یک مربی کارکشته به قهرمانی می رسد.
Untamed Heart (قلب سرکش)
این فیلم محصول ۱۹۹۳ است و داستان زندگی پسری یتیم است که بیماری قلبی خطرناکی دارد و در رستورانی پادویی می کند. او عاشق یکی از گارسون های رستوران می شود اما از آنجا که از اضطراب اجتماعی رنج می برد هرگز این موضوع را به او نمی گوید تا اینکه...
Adaptation (انطباق)
این فیلم که محصول ۲۰۰۲ است، درباره نویسنده مشهور و موفقی است که از اختلال اضطراب اجتماعی به شدت رنج می برد و تعاملات اجتماعی بسیار محدودی دارد. این نویسنده برادر دوقلویی دارد که آرزوی نویسندگی دارد اما استعداد آن را ندارد...
*روان پزشک - عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
نظر کاربران
منم مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هستم. البته اولش مثل 99درصد مردم فکر می کردم که مشکلم خجالتی بودنه ولی بعدها فهمیدم یه چیز دیگه ست. درمان این بیماری چندان ساده نیست به خصوص اگر منشا ژنتیکی داشته باشد. به هر حال با خود درمانی به هیچ جا نمی رسید. حتما به مشاور خبره یا روانپزشک (ترجیحا هر دو) مراجعه کنید. این بیماری واقعا تاثیر بدی روی زندگی آدم میذاره.
وافعا بیماریه بدیه من بکس کار میکردم بعد سه ماه خجالتم ریخت هرکی تو کلا س بوده حتی اونای که که هفت هشت ماه اوده بودن نا کوت میکردم
ولی بیرون کلاس از اضطراب موچه هم نمی تونستم لحه کنم
تو مسابقه تو راند اول حال حریفو می گرفتم رانده دوم
حالت تهوع بهم دست میداد
مجبور به انصراف میشدم
وگرنه باید روی داور می آوردم بالا
هیچه راهی نداره چون آدم های که این بیماری رو میگرن خیلی کله شقان تنها راهش زدن گرده (((((مورفین)))
ولی حیفه که آدمو معتاد میکنه وگرنه
اگه راهنمایی دارید ارسال کنید لطفا
به یاد بکس هنوز
آدمو نابود میکنه به قران دیشب خوش رو بودم امشب دوباره همون استرس قبلی اومده سراغم
سه سال که به این بیماری دچار شدم و تو این. سه سال خدا میدوند. که چی قدرتحقیر شدم از. طرف دوستان.....و الانم به دنبال راهی. برای از بین بردن این بیماری هستم لطفا. مطالب بیشتری رو بزار چون امکان دسترسی به روان پزشک و.....ندارم ممنون
من از اون روزی که یادم میاد دچار این اختلال بودم و هستم تو دوران بچگی هیچ دوستی توی محلمون نداشتم هیچوقت تو کوچه با کسی بازی نکردم و تو مدرسه هم هیچوقت رفیق واقعی نداشتم و همیشه تو خونه بودم و با کامپیوتر بازی میکردم...
نوجوون که شدم بحث هورمون های جنسی هم وارد ماجرا شد و چون همیشه خونه بودم و تقریبا به کامپیوتر وارد بودم با پورن آشنا شدم و متاسفانه غرق در خودارضایی و پورن شدم و در کنار اختلال اجتماعی به تدریج به اعتیاد پورن و خودراضایی هم مبتلا شدم...
در شانزده سالگی بخاطر شدت گرفتن سختی ها و شکنجه های روحی که در مدرسه میشدم دووم نیاوردم و ترک تحصیل کردم... به تدریج چند ضربه سنگین عاطفی خوردم و بخاطر کم تحرکی و خودارضایی بیش از حد ضعیف و ضعیف تر شدم و روز به روز افسرده تر... اینم بگم زندگی خانواده ما پر از بالا و پایین بوده و ما دائما در حال تغییر مکان زندگیمون بودیم و وضع مالی خوبی هم نداشتیم که این یکی از اصلی ترین دلایل درمان نشدن مشکل من بوده
این یه قسمت خیلی کوتاه از ضربه هایی بود که ریشش به اختلال اجتماعی میرسید و من تجربش کردم
امروز که 25 سالمه تنها چیزی که حس میکنم افسردگی نسبتا شدید با بدن ضعیف و گوشه گیر تر از همیشه با نا امیدی روزا رو به سختی سپری میکنم و حس میکنم به تهه تهه خط رسیدم و دائم به خودکشی فکر میکنم و احتمالا در نهایت هم انجامش میدم
فکر نمیکنم دیگه درمانی برای امثال ماهایی که بخاطر شناخته نبودن این مشکل در اجتماع هر روز تنها تر و افسرده تر و ضعیف تر میشن پیدا بشه
باید این مشکل رو همون اول در کودکی یا نهایت در نوجوانی ریشه یابی و ریشه کن بشه وگرنه چنان نابودت میکنه حتی خدا هم بعیده بتونه دوباره سالمت کنه
من الان 30 سالمه؛ 10 ساله که دچار اضطراب اجتماعی هستم؛ با بدبختی فوق لیسانس مهندسی گرفتم که ای کاش توی این مملکت نمیکردم اینکارو؛ من وضع مالی خیلی خوبی دارم؛ ولی نباید فکر کرد که این مساله نجات دهنده ست؛ الان توی این سن وقتی من نمیتونم رابطه برقرار کنم؛ وقتی بیکارم؛ وقتی نمیتونم حتی به ازدواج فکر کنم، چه فایده ای داره؛ اگر کسی تجربیاتی در این زمینه یا مشابه اون داره، خوشحال میشم که بشنوم؛ ایمیل من هست: saeedmohajer84@gmail.com