خانوادههای خجالتی و بحران کودکان کمرو
شاید شنیده باشید که برآوردهکردن بیش از حد نیازها و خواستههای کودک و افراط در محبت و ناز پرورده بار آوردن کودک توسط والدین خطرناک است. یا بچه پررو میشود یا کمرو! مهم این است که متعادل نمیشود. حیف است که نتوانیم خانوادهای متعادل داشته باشیم.
سختگیریهای بیش از حد و کنترل رفتارهای کودک، توقعات نامعقول و بیش از اندازه، برخوردهای تند و عصبی، سرکوب هیجانات کودک و کمحوصلگی والدین در روند ایجاد کمرویی در کودکان بسیار موثر است. وقتی فشار مضاعف بر کودک وارد میشود احساس کمرویی دو سویه خواهد بود.
احساسی مرکب از هیجانهایی مثل ترس و علاقه، تنش و رضایت، میل و اضطراب. احساس خجالت موجب تندشدن ضربان قلب و بالارفتن فشارخون و کودک برای ورود به جمع محتاط و گوشهگیر میشود.
کودک خجالتی از آنجا که اعتماد به نفس ضعیفی دارد در گروههای پرشروشور جذب میشود. بعضی از آنها به دسته یا گروههای بیکار میپیوندند، گروههایی که افراد آن خیلی انگیزهای برای تلاش ندارند.
تعريف كمرويي
كمرويي، صفت فردي است كه به خاطر ترسويي، احتياط كاري و عدم اطمينان، نزديكشدن به آن مشكل است. فرد كمرو هوشيارانه از مواجهه با افراد يا چيزهاي مشخص يا انجام كاري همراه آنان بيزار است.
در گفتار يا كردار خود ملاحظه كار است، از ابراز وجود بيزار است و بهطور محسوسي ترسو است. ممكن است فرد كمرو كنارهگير يا بياعتماد يا از خميرمايه ديگري باشد: شخصيتي پرسشانگيز، بياعتماد و مشكوك. فرهنگ لغت، كمرويي رابه عنوان ناراحتبودن در حضور ديگران تعريف ميكند. اما بهنظر نميرسد كه اين تعريف مطلب زيادي به آنچه عموما درباره كمرويي ميدانيم بيفزايد، هيچ تعريف واحدي كفايت نميكند.
زيرا كمرويي براي افراد مختلف داراي معاني متفاوت است. كمرويي شرايط پيچيدهاي است كه آثار مختلفي بر جاي ميگذارد، از ناراحتي مختصر تا ترس بيمورد از مردم و روان رنجوري حاد.
علل كمرويي
كمرويي علل مختلفي دارد، بعضي از آنها از اين قرارند:
*وجود فرد كمرو در خانواده مثل پدر يا مادر كمرو و الگوگيري كودك از او
*تحقيــــر كـــودك در خانه و مدرسه
*برچسب كمـــرويي بر كـــودك زدن و تلقين كمــــرويي به او
*مقايسه كـــودك با ديگــــران
*توقــــع بيش از حد از كـــودك داشتن
*تجارب منفــــي كـــودك در موقعيتهاي مختلف
*نقل مكانهاي مكــــرر خانواده
*تـــــرتيب توالد
*طلاق يا مـــرگ يكي از والــــدين
*آرمانگــــرايي والدين يا جامعـــــــه
عوامل تشدیدکننده و موثر در کمرویی
کمرویی والدین:
کمرویی کودک در خانهای که پدر و مادرش کمرو هستند، تقویت میشود. کمرویی ارثی نیست، کودک کمرو باید این مسأله را بداند؛ در غیر این صورت هیچگونه سعی و کوششی برای برطرف کردن کمرویی خود نمیکند؛ زیرا میگوید چیزی که ارثی باشد غیرقابل اصلاح است، درحالیکه اگر احساس کند که کمرویی فقط یک عادت بد و ناراحتکننده است کمک بسیار موثری خواهد بود، تا به تدریج بر این عادت ناخوشایند غلبه کند.طبیعی است که اگر بزرگترها از حضور در اجتماعات، صحبتکردن و برخورد با دیگران بیم داشته باشند، کودکان نیز به همین منوال تربیت خواهند شد، ولی ناگفته نماند که گاه پدر و مادرهای کمرو اطفال خود را نصیحت میکنند از پیروی کردن از آنها خودداری کرده و کارهایی را انجام دهند که آنها به سبب کمروییشان جرأت انجام آن را نداشتهاند.
نقش والدین:
گاهیاوقات خجالت و کمرویی نتیجه توقع زیاد والدین نسبت به فرزندان است. گاهیاوقات خجالت و کمرویی نتیجه فقدان محبت والدین است. گاهی اوقات خجالت و کمرویی نتیجه اشتباهات والدین است.
ترس:
در اغلب موارد تشخیص علت ترس کودک آسان نیست. ترس در بعضی از اطفال حتی قبل از اینکه بتوانند لب به سخن بگشایند شروع میشود و این ترس در دوران طفولیت غالبا ممکن است مقدمه ترسهای کودک در آینده نیز شود. برای مثال میشود ترس از بیماری را توضیح داد.
ترس از تصادفات و بازیهای خطرناک کودک را از خیلی کارها باز داشته و او را از دیگران دور میسازد.
متاسفانه بعضی از مادران عادت کردهاند که همواره برای مواظبت از طفل و پیشگیری از حوادث غیرمنتظره مراقب کودک خود باشند و به مجردی که قدمی از آنها دور میشود دادوفریاد به پا میکنند، در این صورت اگر طفل کمی خودسر نباشد سعی میکند حرف مادر خود را گوش کرده و از کنار او تکان نخورد یا لااقل بازیهایی را که مادر اجازه میدهد، انجام دهد.
متاسفانه این مادران متوجه نیستند که با این کار از رشداجتماعی طفل جلوگیری میکنند. کودک بعد از مدتی، از بازی کردن دور از مادر، تنها در اتاق ماندن یا خوابیدن میترسد و به هیچوجه حاضر نیست از مادر خود دور شود، جالب اینجاست که با این وضع بعضی از مادران از اینکه کودک دقیقهای آنها را رها نمیکند ناراحتند و گله میکنند، درحالیکه خود مسبب این مصیبت هستند. اگر به آنها نصیحت شود که این کار را نکنند و کمی کودک را به حال خود گذارند تا احساس مسئولیت کند، میگویند: طفلک، مگر میشود کودک را تنها گذاشت!
علل جسمی (به رخ کشیدن ضعفها، نارساییها بهخصوص نقص جسمانی و عیوب بدنی او):
یکی دیگر از علل خجالت کشیدن و کمرویی اطفال ضعف بنیه در آنهاست. شرایط نامساعد زندگی میتواند وضع طفل را عوض کند و همچنین احساسات وی را درباره زندگی تغییر بدهد. اطفالی که مبتلا به رماتیسم قلبی هستند، همیشه به علت ضعف جسمانی و ممنوعیتهای ناشی از مرض، خجول و کمرو هستند.
مشاهدات علمی ثابت کرده است که در اینگونه موارد ترس و ناراحتی والدین از ضعف جسمانی کودک و سختگیری بیش از حد ایشان در مواظبت از کودک مزید برعلت میشود.
کودکی که مبتلا به تشنج عضلانی است، از افتادن ترس دارد. کودکان نابینا از رفتن به جاهای غیرآشنا خجالت میکشند. کودکیکه مبتلا به ثقل سامعه است از اینکه مبادا کسی دنبالش بیفتد و او را غافلگیر کند، وحشت دارد. (ناگفته نماند که در این گونه موارد خجالت و کمرویی خود باعث حفظ جان کودک میشود.)
بایستی به این کودکان آموخت که چطور وسایلی را که در محیط اطراف خود دارند، مورد استفاده قرار دهند. آنان به مواظبت فوقالعاده و صبر و شکیبایی کلیه افراد فامیل سخت احتیاج دارند.
از علل دیگر، حوادثی است که ممکن است در اوایل زندگی برای کودک اتفاق بیفتد، از قبیل سوختگی شدید، مجروحشدن در اثر تصادف خودرو، پرتشدن از ارتفاع زیاد، سگ گزیدگی و... که ممکن است کودک را در بعضی موارد ترسو نیز بار بیاورد.
خیلی از بچهها که سابقه ترس دارند از صحبتکردن نیز بیم و هراس دارند و خیال میکنند اگر درباره موضوع ترسآور صحبت کنند همین صحبتکردن و گفتوگو ممکن است باعث به وجود آمدن همان حادثه ناگوار شود.
بههرحال عدهای هستند که ناراحتیهای خود را ابراز نمیدارند و نمیدانند که بهترین راه علاج و نگرانی همان ابراز آن است.
علل خانوادگی (رفتار بد خانوادگی، به رخ کشیدنها، سرزنش، اختناق در خانواده، موفقیت فرزند، نامهای زشت):
تغییرات خانواده : عدمرعایت عدالت مابین کودکان، از عوامل حقارت بهشمار میرود. تولد یک نوزاد سبب کمرویی طفل میشود زیرا او احساس میکند نوزاد جانشین او شده و دیگر کسی به او محبت نمیکند و برای جلب این محبت خود را کمرو و کوچکتر از آنچه هست نشان میدهد تا به این وسیله محبت از دست رفته پدر و مادر را بازیابد. گاه مقام و مرتبه کودک در خانواده موجب کمرویی او میشود. مثلا پسر کوچکی که پنجمین و آخرین فرزند یک خانواده بود به جز مراقبت و اظهار محبت دایمی پدر و مادر همواره مورد محبت بیش از حد خواهران و برادران خود قرار میگرفت و آنها مانند یک عروسک با او بازی و تفریح میکردند، آنچه مسلم است کودک در مدرسه با چنین وضع خوشایندی روبهرو نشده بلکه گاه با تمسخر و سرزنش آموزگار و دوستان نیز روبهرو میشود، این پسر کوچک که عادت کرده بود همواره از حمایت پدر و مادر یا خواهران و برادران خود برخوردار باشد، نمیتوانست این وضع را تحمل کرده و در مقابل حملات و تمسخر دوستانش تاب مقاومت بیاورد و این امر در روحیه او تاثیر کرده مدام رنجش میداد. درحالیکه اگر به کودک کمرویی برای رفع مشکلات فقط راهنمایی شود امکان دارد به کمرویی خود غالب آید و به تدریج این عادت را ترک کند.
وضع خانواده : کمبودی که کودکان در زندگی خود و خانوادهشان احساس کنند مانند کمبود عواطف یا فقیر اقتصادی که توأم با فقر فرهنگی باشد، از عوامل احساس حقارت در آنها بهشمار میرود. خانواده نیز میتواند عامل حقارت باشد. سرکوب کردن امیال و خواستههای کودک و سلب آزادی از او.
در اغلب گفتهها ما روی مسئولیت پدران و مادران تکیه میکنیم ولی نباید فراموش کرد که برادران، خواهران و افراد نزدیک فامیل از قبیل عمو، عمه و ... در طرز رفتار و افکار کودکان بیتأثیر نیستند. خیلی اتفاق افتاده که برادر یا خواهر کوچکتر تحتتأثیر کارهای برادران یا خواهران بزرگتر از خود واقع شده و تغییر رویه داده است. کودکان معمولا سعی میکنند که خود را جای بزرگانی که مورد علاقه آنها است قرار دهند.
در مواردی کودکان از محبتهای پدر و مادر محروم هستند خواه این محرومیت ناشی از طلاق باشد یا مرگ یا ناخوشی، به هرصورت در این گونه موارد برادر یا خواهر کوچکتر غالبا برادر یا خواهر بزرگتر را سرمشق قرار میدهد. برادران و خواهران بزرگتر گاهی زندگی را به کام برادر یا خواهر کوچکتر تلخ میکنند برادران یا خواهران بزرگتر ممکن است برادر یا خواهر کوچکتر را مانعی در راه خود ببیند و درنتیجه شروع به اذیت و آزار و با این کار خود، کودک را خجول و کمرو کنند.
- انتقاد و تمسخر (سرکوب و سرزنش و مقایسه او با کسانیکه کودک قدرت هم گامی با آنان را ندارد.)
- تمسخر و نیشخند درباره امری که در آن مرتکب خطا شده است
- معرفی او در جمع به کمرویی
- عیبجویی از جوان یا نوجوان و انتقاد عملی از او
- آسیبوارد کردن به شخصیت کودکان که سبب حقارت آنها میشود
کودکی که اعتماد به نفس ندارد دایم دلیلی مییابد تا با اقامه آن از انجام هر کاری سر باز زند. یکی از این دلایل انتقاد و تمسخر دیگران است. او اگر یک دفعه مورد تمسخر قرار گرفت به این دلیل که هر کار او ممکن است با انتقاد و تمسخر دیگران همراه باشد از اقدام به هر عملی خودداری میکند، هر چه بیشتر به سرخ شدن و خجالت او بخندید به تشدید کمرویی او کمک کردهاید. گاهی جوان و نوجوان به قدری به خود علاقهمند است که حاضر نیست معایب او ظاهر شود، بنابراین نباید مورد انتقاد قرار گیرد.
عدم معاشرت با او به علت کثرت اشتغالات و واگذاشتن او در حالت انزوا و تنهایی:
یکی دیگر از عوامل کمرویی عدممعاشرت با دیگران و عدمشرکت در مجالس عمومی است، کودکانی که در طفولیت به مجالس عمومی برده نمیشوند، وقتی بزرگ میشوند افراد خجول و کمرویی هستند.بعضی از پدرومادرها به قدری به کارهای خود مشغولند که کمتر بچه را آزاد میگذارند تا به دلخواهش زندگی کند. آنها چون فرصتی برای رسیدگی به فرزند خود ندارند، همواره او را از انجام کارهای مورد علاقهاش باز میدارند تا بتوانند با خیال راحت به کار خود بپردازند. کودک پس از مدتی به این عادت کرده در نتیجه طفلی کمرو میشود.
ارسال نظر