در فصل بهار ممكن است چه بلاهايي سرتان بيايد؟
تا به حال چيزي درباره « سندرم بهار» شنيدهبوديد؟ فكرش را ميكرديد بهار با همه زيباييهايش ميتواند تغييراتي بيمارگونه در بدن شما ايجاد كند؟!
برترین ها: فصلها شوخي شوخي با ما بازيهايي جدي ميكنند و ما جدي جدي حالمان تغيير ميكند. نور كم ميشود يك جور واكنش نشان ميدهيم، زياد ميشود يك جور ديگر! آنقدر كه اصطلاح افسردگي پاييزه و زمستانه براي ما آشناست، تب بهاره را نميشناسيم. تب بهاره اصطلاحي است كه در بعضي منابع براي توصيف برخي علايم جسمي و رواني كه با فرا رسيدن فصل بهار در بدن ما ايجاد ميشوند، به كار رفته است. اما تب بهاره، ميتواند حالتهايي دوگانه را ايجاد كند؛ يك عده از شادي و هيجان زياد غش ميكنند و عده ديگر از اضطراب و افسردگي! براي هر ۲ راهكارهايي هست و پيشنهادهايي. هر چه كه هست نااميد نشويد زيرا نااميد شدن بزرگترين خيانتي است كه در حق خودتان ميكنيد! اين حالتها همه موقتي و زودگذر هستند و با كمي صبوري درست ميشوند. صبور باشيد!
وقتي فصل زمستان ميرسد، بدن انسان هورموني به نام ملاتونين آزاد ميكند كه روي ميزان خواب انسان تاثير زيادي ميگذارد. هر چقدر ميزان ملاتونين ترشح شده بيشتر باشد، ساعات خواب انسان هم بيشتر ميشود. با رسيدن بهار و بيشترشدن مقدار نوري كه روزانه دريافت ميشود، يكي از بخشهاي حساس به نور در چشم ما به مغز يك پيغام مهم ميفرستد: «زمستان تمام شده و بايد دست از ترشح ملاتونين برداري!» مغز هم با دريافت اين پيغام ملاتونينسازي را كم ميكند و يك نتيجه جالب به دست ميآيد؛ با كم شدن ميزان ترشح ملاتونين مقدار بيداري و هشياري انسانها به طرز معناداري بيشتر ميشود.
بهار كه ميرسد علاوه بر شكفتن گلها و چه چه زدن پرندهها، اتفاقهاي ديگري هم ميافتد كه چندان خوشايند نيستند. احساس سرگيجه يا گيجي، بمب انرژي بودن و اشتياق بيش از حد جزو همان مواردي است كه آدم بايد حواسش را جمع آنها كند، همه اينها زير سر «سروتونين» است. سروتونين بهبودبخش روحيه است و يكي از انتقال دهندههاي عصبي مهمي است كه نقش زيادي روي خلقوخو دارد. با رسيدن بهار مقدار ترشح سروتونين در بدن انسان افزايش مييابد. همين تاثير، تب بهاره را هم همراه دارد.
خيلي جالب است! انسانشناسان ميگويند، اجداد ما، انسانهاي اوليه، زمستان را در حالت نيمهبيداري ميگذراندند، يعني چيزي شبيه خواب زمستانه را تجربه ميكردند. احتمالا الان دليل رخوت و تنبلي زمستانه معلوم شد! با تمام شدن زمستان و رسيدن بهار، انسانهاي اوليه ناگهان با شرايط جديدي روبهرو ميشدند. فصل شكار، توليدمثل و جمعآوري آذوقه فرا ميرسيد و آنها بايد تمام توان خود را به كار ميگرفتند.
نكته جالب ديگر درباره خود عبارت تب بهاره است. تب بهاره توسط مستعمران ساكن در ايالات متحده استفاده ميشد و به علائمي مثل ضعف، خستگي، زود رنجي و بدخلقي اطلاق ميشد. البته اين علائم يك دليل ساده داشتند: «نرسيدن ويتامينهاي ميوهها و سبزيهاي تازه به بدن در فصل زمستان.»
احتمالا داستان بيماري اسكوروي را به خاطر داريد. دريانورداني كه بهعلت نرسيدن ويتامين C به بدن شان بيمار شدند و به محض دريافت اين ويتامين رو به بهبود گذاشتند. بنابراين در گذشته علائم اسكوروي به نوعي همان «تب بهاره» ناميده ميشد كه با گذشت زمان تغيير پيدا كرد.
داستان هر چه كه بوده، در يك نكته هيچ شكي نيست: «فصلهاي مختلف روي سلامت انسان و ميزان مقاومتش در برابر بيماريهاي مختلف تاثير ميگذارند.» قبل از همگاني شدن واكسيناسيون بيماريهايي مثل سرخجه و سرخك در فصل بهار بسيار زياد ميشدند. مشكلاتي مثل ورم و التهاب مفاصل هم بهعنوان تاثير بيماري نقرس در نظر گرفته ميشود كه در اين فصل بيشتر ميشود.
متخصصان پوست و مو هم در اين فصل سرشان شلوغ است چون ميزان شكايت از التهاب پوستي در بهار زياد است. متخصصان زنان و زايمان هم با قطعيت بهار را بهعنوان فصل بارداريهاي ناخواسته معرفي ميكنند. البته دليل اين مسئله هنوز مشخص نشده است. فقط افزايش ميزان اسپرم مردان در فصل بهار ميتواند سر نخي به دست متخصصان بدهد.
در فصل بهار ميزان خودكشي افزايش پيدا ميكند اما ميزان حمله قلبي، عملكرد نامناسب بدن و آنفلوآنزا خيلي كم ميشود، درست بر خلاف زمستان كه اين مشكلات بيشتر هستند. دربهار مقدار بيماريهاي مقاربتي هم رو به كاهش ميگذارد. در حقيقت تاثيراتي كه بهار روي ذهن و بدن انسانها ميگذارد بيش از هر چيزي وابسته به هورمونهاست. هورمونها هستند كه عاشق پيشگي بهاره، رفتارهاي بدون فكر، گيجي و حتي ناراحتي و افسردگي را توجيه ميكنند.
پزشكان تب بهاره را بخشي از واكنش انسان نسبت به تغييرات فصلي ميدانند. تقريبا از اواسط دهه ۸۰ ميلادي جامعه پزشكان «اختلال عاطفي فصلي» را به دنيا معرفي كردند كه شامل اختلال در خلق و افسردگي پاييزه و زمستانه ميشد. جالب بود كه بعد از معرفي افسردگي زمستانه، علائم قابل توجهي از اختلالات بهاره را هم كشف كردند. يكي ديگر از دلايل اصلي اين اختلال بهاره، تغيير ساعت بدن به دليل ميزان نور دريافتياش است. ريتم شبانه روزي ساعت بدن تحتتاثير ميزان نور تغيير ميكند. (دقت كردهايد وقتي قرار است راس ساعت معيني بيدار شويد، حتي بدون كوك كردن ساعت هم ميتوانيد حول و حوش آن ساعت از خواب بلند شويد؟ اين همان ساعت بدن است.)
تحقيقات نشان ميدهند، آب و هواي بهاره ميتواند موجب شيدايي خفيف و كم شدن ساعت خواب شود كه دومي بهدليل همان ماجراي ملاتونين و سروتونين است.
دنيا كه ماشيني بشود نتيجهاش همين ميشود ديگر؛ زبان طبيعت را نميفهميم و حرص ميخوريم، در محيطهاي بسته كار ميكنيم و از تغييراتي كه در بيرون از محل كار اتفاق ميافتد بيخبريم. انسانها به جاي استفاده از نور خورشيد بايد به نور فلورسنت قناعت كنند. براي اينكه با تغييرات فصلي بهار در محل كارتان راحتتر كنار بياييد، بهتر است اين توصيهها را به كار بگيريد و نتيجه را خودتان به چشم ببينيد.
- گلدانهاي كوچك سفيد و رنگي با گلهاي تازه و شاداب را از دست ندهيد. حتما ميز كارتان براي يك گلدان كوچك جا دارد؛ پس از اين جاي هر چند كوچك استفاده كرده و كمي رنگ و بو به محل كارتان اضافه كنيد. هيچكس به اندازه شما به فكرتان نيست پس خودتان از روحيه خودتان مراقبت كرده و حسابي سر حالش بياوريد.
- صبحها زودتر بيدار شويد و ورزش كنيد. ساعتتان را 30 دقيقه زودتر از هميشه كوك كنيد و براي ورزش كردن بيرون از خانه برويد. پياده روي و دويدن براي شما مناسب است. حتي اگر بتوانيد 3 روز در هفته هم ورزش كنيد خيلي زود تاثيرات شگفت آور آن را روي شرايط جسماني و روحيهتان خواهيد ديد.
- كنفرانسهاي كاري را بيرون از محل كار تشكيل بدهيد. خيلي از شركتها و ادارات فضاهاي سبز دارند يا در نزديكي شان پاركهاي كوچكي وجود دارد كه براي تشكيل دادن كنفرانسها مناسب هستند. پرينت مواردي كه بايد مطرح كنيد را در كيفتان بگذاريد و به همراه همكاران به فضاي سبز برويد و از اين روش ميتوانيد براي ملاقاتهاي كاري هم استفاده كنيد.
- خيليها از حالا براي تعطيلات سال بعدشان برنامهريزي كردند شما لازم نيست برنامهريزيهاي دور و دراز داشته باشيد. اگر از حالا براي تابستان و مسافرت برنامهريزي كردهايد چرا براي كارتان برنامهريزي نكنيد؟ اينكه براي خودتان هدفگذاري كنيد ميتواند به شما كلي روحيه بدهد. مثلا قرار بگذاريد كه تا اوايل تابستان يكي از مهارتهايي كه در كارتان مفيد واقع ميشود را ياد بگيريد يا به كلاس زبان برويد، مهارتهاي كامپيوتريتان را بهبود ببخشيد و هزار و يك كار ديگر. شما سعي كنيد براي خودتان هم يك جايزه در نظر بگيريد. بهطور مثال در كنار ياد گرفتن مهارتهايي كه به باعث پيشرفت شغليتان ميشود، يك كار هم براي دل خودتان انجام بدهيد.
- از تعطيلاتتان به درستي استفاده كنيد. باور كنيد كه تعطيلات را براي استراحت و تنوع گذاشتهاند نه براي خانه نشيني و خوابيدن! به اندازه كافي بخوابيد اما روزتان را با خواب از بين نبريد. اگر از آخر هفتهها و روزهاي تعطيل بهخوبي استفاده كنيد، براي هفته كاري انرژي بيشتري خواهيد داشت. حتي از ساعتهاي بعد از كار در روزهاي هفته هم ميتوانيد لذت ببريد. روزهاي بهار و تابستان بلند هستند و هوا دير تاريك ميشود. ميتوانيد با اعضاي خانواده به ديدن اقوام برويد، به پاركها يا موزهها سري بزنيد، يك فيلم سينمايي ببينيد و خلاصه حال و هوايتان را عوض كنيد.
باور كنيد بدن همه ما حرف ميزند؛ مسلما بدن زبان ندارد اما با نيازهايش، خواستههايش را بيان ميكند. ياد بگيريد با زبان بدنتان آشنا شويد و به خواستههايش توجه كنيد. وقتي شيريني ميخوريد بعد از مدت زمان كوتاهي بدنتان به ساير خوراكيهاي شيرين دست رد ميزند، در مورد ساير طعمها هم همينطور است. اين يعني ديگر به قند يا ترشي نيازي ندارد. خيلي وقتها هم برعكس است يعني هوس يك خوراكي را ميكنيد. هوسكردن اغلب به اين معناست كه بدنتان به ويتامينهاي موجود در آن خوراكي نياز دارد. زبان هر بدني با بدن ديگر فرق دارد. اگر يك مدت به خواستههايتان توجه كنيد ميتوانيد مترجم بدن خودتان شويد.
در فصل بهار هم بدن شروع ميكند به حرف زدن و اگر به حرفهايش گوش ندهيد احتمال اينكه سرخورده شده و ناراحتتان كند، زياد ميشود اما بدن چه ميگويد؟ ميگويد فصل باران و برف و هواي تيره تمام شده و ديگر خبري از گل و لاي نيست، نميتوانيد بهانه هواي سرد را هم بياوريد. هوا آفتابي شده و همه چيز براي تجديد قوا آماده است، پس بهجاي حبس كردن خودتان در يك فضاي محدود و بسته از همه اين امكانات به نفع بدنتان استفاده كنيد. مطمئن باشيد وقتي به خواستههايتان احترام بگذاريد بدنتان بيكار نيست كه سر به سرتان بگذارد!
اين تب بهاره كلافهتان كرده؟ غصه نخوريد. هر چيزي راهحلي دارد. راهحل درمان تب بهاره خيلي سادهتر از آن چيزي كه فكرش را بكنيداست؛ از خواب زمستانه بيدار شويد و فعاليت كنيد! بله! تمام هورمونهاي شما و تمام طبيعت طوري طراحي شدهاند كه شما بتوانيد بيشترين ميزان فعاليت خود را در اين فصل داشته باشيد. حالا فكرش را بكنيد، شما خودتان را در خانه حبس كرده باشيد يا در نهايت به كارهاي روزمره يا فعاليتهاي گاه و بيگاه بپردازيد. خب معلوم است كه يك دنيا انرژي درونتان سركوب ميشود و حالتان بد ميشود. بلند شويد، از خانه بيرون برويد، پيادهروي كنيد، با اقوامتان به پيكنيك و گردش برويد و خلاصه تا جايي كه ميتوانيد اين همه انرژي هديه شده از طبيعت را تخليه كنيد.
- پنجرههاي خانه را باز كنيد و بگذاريد هواي بهاري وارد شود. اين هواي تازه و عطر گياهان شما را با طبيعت آشتي ميدهد و براي پذيرفتن اين فصل جديد آمادهتان ميكند البته اجباري نيست كه يك دفعه خودتان را بهاري كنيد. كمكم بعضي كارها را انجام دهيد تا بدنتان خودش را وفق بدهد.
- طبيعت را به خانهتان بياوريد! خيلي راحت است كمي از شكوفههاي درختان را، مثلا شكوفههاي گل ياس را توي يك ظرف آب بريزيد و در فضاي سالن خانه قرار دهيد. اين عطر خوش ميتواند حسابي حال و هوايتان را تازه كند.
- اين روزها بيشتر ما زندگي شهري را تجربه ميكنيم كه معمولا خالي از گل و گياه است. آپارتماننشينها كه دركل با حياط و باغچه خداحافظي كردند و شما براي سلام دوباره بد نيست به سراغ خريد گل و گياه برويد. گلدانهاي زيباي بهاره را تهيه كنيد، روشهاي مراقبت شان را بپرسيد و باغبان آنها شويد. اگر فضايتان خيلي كوچك است ميتوانيد از تراريومهاي كوچولوي زيبا استفاده كنيد كه مثل يك شيشه عطر از طبيعت ميمانند. در نهايت براي سرگرم كردن هر چه بيشتر خودتان ميتوانيد گلدانهاي سفالي سادهاي بخريد و آنها را با سليقه خودتان رنگ آميزي كنيد. گياهان از بزرگترين منابع آرامش بخش آدمها هستند سپس مطمئن باشيد باغباني كردن و رسيدگي به يك موجود زنده زيبا به خوشحاليتان كمك زيادي خواهد كرد.
- يكي از بهترين راه حلها عوض كردن حال و هواي زمستانه خانه است. كمي از رنگهاي بهاره را وارد خانهتان كنيد، لازم نيست هزينه زيادي بكنيد، ميتوانيد از چند عدد كوسن ساده شروع كنيد، كوسنهاي زرد، صورتي و سفيد ميتوانند حسابي سر حالتان بياورند. ميتوانيد عكس يا پوستر مكانها يا گلهاي مورد علاقهتان را در اطراف خودتان قرار دهيد و مطمئن باشيد حالتان را بهتر ميكنند. دكور و چيدمان خانه را عوض كنيد. حسابي سر خودتان را گرم بكنيد. خلاصه نگذاريد تب بهاره رويتان را كم كند، شما او را از رو ببريد!
آنهايي كه دچار افسردگي فصلي ميشوند به گوش باشند؛ خودتان را نبازيد! حالتهاي آزاردهنده مختلفي ميتوانند برايتان پيش بيايند و امانتان را ببرند اما نااميد نشده و صبر داشته باشيد.( براي خودتان تكرار كنيد كه بايد صبور باشم.) همه اينها زودگذر و موقتي است؛ اصلا نترسيد و خودتان را نبازيد. وقتي بترسيد خودتان را بيشتر ميبازيد، شجاع و قوي باشيد.(براي خودتان تكرار كنيد بايد شجاع باشم.)
- به تغذيهتان اهميت بدهيد. از ويتامينهاي مفيد براي اعصاب در گروه ويتامينهاي B و C استفاده كنيد. ورزش كنيد. پيادهروي كنيد. ارتباطتان را با دنياي اطرافتان قطع نكنيد، هر چند يك نيروي دروني ناشناخته قوي بخواهد شما را به درون خودتان فرو ببرد. با دوستانتان تلفني هم كه شده حرف بزنيد. به ديدن شان برويد يا دعوت شان كنيد. فيلمهاي شاد و سرگرمكننده ببينيد، كتابهاي خوب و اميد بخش بخوانيد، اصلا چه ايرادي دارد؟ رمانهاي عاشقانه بخوانيد! به موسيقيهاي شاد گوش كنيد و بهخودتان روحيه بدهيد. در سختترين شرايط هم سراغ شادي برويد؛ شايد اولش مجبور شويد بهدنبالش بگرديد اما بعد از يك مدت خيلي كوتاه، خودش آدرستان را پيدا كرده و مرتب سر ميزند.
- اگر از نظر مالي امكانش را داريد گاهي اوقات براي خودتان چيزهاي كوچك اما زيبا بخريد. يك تابلوي رنگي زيبا، يك دستبند بافت شاد يا هر چيزي كه حالتان را بهتر ميكند. اصلا ميتوانيد به سراغ ياد گرفتن چيزهاي تازه برويد. هيچچيزي به اندازه ياد گرفتن نميتواند روح را تازه كند؛ بالاخره روح هم خسته ميشود و با ياد گرفتن ميتواند اين خستگي را به در كند. قرار نيست به سراغ ياد گرفتن كارهاي سخت برويد، ميتواند يك كار ساده هنري باشد، ميتواند خياطي و گلدوزي، گلسازي، نواختن يك ساز يا ياد گرفتن يك زبان تازه باشد. تا جايي كه ميتوانيد فرصت فكر كردن را از خودتان بگيريد و در عوض عمل كنيد، آنقدر سر خودتان را گرم كنيد كه يكدفعه بهخودتان بياييد و ببينيد چه زود گذشت اين افسردگي بهاره و چه بيخودي خودتان را ناراحت كرديد. در نهايت هم اگر ديديد حالتان بهتر نشده يا علائم افسردگي در شما هست، تلفن را برداريد و به يك متخصص اعصاب و روان زنگ بزنيد؛ از او بخواهيد هر چه سريعتر وقتي را براي معاينه شما بدهد چون وضعيت اورژانسي است. با داروهايي كه در دنياي پزشكي وجود دارد خيالتان را راحت كنيم كه خيلي زودتر از چيزي كه انتظار داريد حالتان خوب ميشود. آدمي است ديگر، يك وقتهايي روحش درد ميگيرد، بايد دنبال درمانش برود؛ داروهايي مثل فلوكستين ميتوانند به تنظيم سروتونين كمك كنند و خيلي خيلي زود، در حد چند روز شما را به زندگي عادي و شاد برگردانند البته با تجويز پزشك متخصص و نه بهصورت خودسرانه!
نظر کاربران
inja khanum D.r nadarim ??
هم موضوع بسیارجالب است و هم نگارش عالی دارد . نگارنده عزیز ارتباط صمیمانه ای برقرار کردی .ممنون
هم موضوع بسیارجالب است و هم نگارش عالی دارد . نگارنده عزیز ارتباط صمیمانه ای برقرار کردی .ممنون