داستان واقعي خانم شناگري كه در ۲ ماه به وزن ايدهآل رسيد
حـالا مـدال طـلا ميخواهـم!
فرزانه ملكي، شناگر جواني است كه براي رسيدن به وزن ايدهآل به رژيم غذايي، البته در كنار ورزش روي آورد. تعجب نكنيد، حتي يك خانم ورزشكار هم ميتواند با مشكل اضافه وزن روبهرو شود. البته جنس اين اضافه وزن كمي با ديگران فرق ميكند.
چند سالي است كه شنا را بهعنوان ورزش تخصصي انتخاب كردهام، بهطوري كه اين ورزش جزئي از زندگي من شده و با وجود برنامه پر حجم كاري هميشه بخشي از زمانم را به تمرين شنا اختصاص ميدهم؛ اما عجيب اينجا بود كه حتي اين ورزشهاي مكرر هم باعث نشد من وزن كم كنم! البته بايد تاكيد كنم كه به ثابت ماندن وزنم كمك كرد اما به كم شدنش خير. من با درنظر گرفتن قدم، مقداري اضافه وزن داشتم و همين وزن اضافه به مرور زمان برايم مشكلاتي مثل، زانو درد و تنگي نفس ايجاد كرده بود. مهمتر از همه اينكه اجازه نميداد در مسابقات شنا به مقامي بالاتر از سومي دست پيدا كنم. اما از وقتي رژيم غذايي دكتر هاشمي را در كنار ورزش پياده كردم در كمال ناباوري و فقط ظرف 2 ماه، 9 كيلو وزن كم كردم.
بعد از اينكه در كنار ورزش به رژيم غذايي روي آوردم، طي ۲ ماه توانستم از ۶۲ كيلو به ۵۳ كيلو برسم. درحاليكه مدتها بود وزنم روي
62 كيلو ثابت مانده بود و دريغ از يك كيلو كم و البته اضافه كردن. مقدار كالري كه من بهطور روزانه دريافت ميكردم به اندازهاي بود كه با وجود ورزش كردن، سوخت و ساز بدنم را ثابت نگه داشته بود. به عبارتي من بدون اينكه بدانم همانقدر كالري ميسوزاندم كه دريافت ميكردم. بنابراين طبيعي بود كه وزنم كم نميشد. من به هواي ورزش كردن از خوردن شيريني و تنقلات كه بهشدت به آنها علاقه داشتم نميگذشتم. غافل از اينكه بدنم فرصتي براي سوزاندن كالرياي بيشتر از آنچه دريافت ميكرد، نداشت و همين باعث شده بود وزن كم نكنم.
شايد بهنظر عجيب بيايد اما زماني را كه ما براي ورزش كردن انتخاب ميكنيم، همانقدر در سوزاندن كالري نقش دارد كه ميزان دريافت آن. من بعد از توضيحات دكتر هاشمي تازه متوجه شدم اگر قرار است ورزش كنم نبايد تا
2 ساعت بعد از آن غذا بخورم چون در اين حالت، بدن بهدنبال سوخت و سازي كه به خاطر تحرك زياد انجام داده، براي جذب سريع انرژي آماده است. اتفاقا در اين شرايط كالري خيلي سريع جذب و به چربي تبديل ميشود. بنابراين اگر خيال وزن كمكردن داريم نبايد تا 2 ساعت بعد از ورزش سراغ غذاهاي پركالري برويم. البته يك راه ديگر هم وجود دارد و آن اينكه يك ساعت بعد از صرف غذا ورزش كنيم، چون در اين حالت نه از عوارض بعد از ورزش با معده پر خبري هست نه از احساس گرسنگي كه بهدنبال آن ميآيد.
براي من كه اهل ورزش بودم، كنار آمدن با مشكل زانو درد اصلا ساده نبود. بهخصوص اينكه به خاطر اين دردهاي هميشگي حتي راهرفتن هم برايم مشكل شده بود، چه برسد به بالا و پايين رفتن پلهها. عمق فاجعه آنجا بود كه اين اواخر غير از پا و زانو درد بايد با مشكل نفس تنگي هم كنار ميآمدم. براي كنار آمدن با اين دردها به پزشك متخصص مراجعه كردم و نتيجه اين شد كه يك راه بيشتر در پيش ندارم كه آن هم كم كردن وزن است. همين شد كه طبق توصيه دوستان به دكتر هاشمي مراجعه كردم. البته من پيش از اين هم سابقه رژيم گرفتن داشتم اما به خاطر كمخوني، همه اين رژيمها برابر بود با سردردهاي شديدي كه توان ادامه رژيم را در همان هفتههاي اول از من ميگرفت. حتي طب سوزني هم نتوانست به داد سردردهاي من برسد چون حتي اين روش هم براي به نتيجه رسيدن بايد با رژيم غذايي همراه ميشد. اما بعد از اجراي برنامه غذايي دكتر هاشمي، بدون هيچ نشانهاي از سردرد، هم وزن كم كردم هم از دردزانو و مشكلات متعاقب آن خلاص شدم.
من عاشق شيريني و شكلات بودم. بين شيرينيها هم شيرينيهاي تر و خامهاي را ترجيح ميدادم. كم خوني هم مزيد بر علت شده بود تا به هر بهانهاي شكلات و شيريني بخورم. بنابراين هميشه فكر ميكردم يكي از سختترين اتفاقهايي كه در رژيم غذايي من ميافتد، همين كنار آمدن با حذف شيرينيهاست. اما نكته جالب رژيم من اين بود كه هر روز يا يك روز در ميان حتما يكي از
ميان وعدههاي من كيك همراه با يك ليوان شير بود. بنابراين خيلي راحتتر از چيزي كه فكرش را ميكردم شيرينيها از برنامه غذايي من حذف شدند آن هم با جايگزين شدن يك نوشيدني مفيد مثل شير!
قبل از اينكه رژيم بگيرم سايزم من ۴۲ بود. خب، اين براي من اصلا ايدهآل نبود چون در اغلب انتخابهايم دچار دردسر ميشدم. كنار آمدن با يك مدل خوب يك داستان بود و مناسب بودن سايزش يك داستان ديگر. من تا همين دو ماه پيش، از خريدن خيلي از لباسهاي مورد علاقهام صرفنظر ميكردم. نه اينكه سايز مناسب پيدا نميكردم؛ نه! مشكل من اينجا بود كه در اين لباسها احساس راحتي نميكردم. اما حالا فاصله بين انتخاب لباس مورد علاقه من و خريد آن فقط اراده است نه چيز ديگر. همين اتفاق ساده خيلي بيشتر از آنچه انتظارش را داشتم به اعتماد به نفسم كمك كرده است. حتي گاهي احساس ميكنم از دست دادن چربيهاي اضافه احساس كسالت را هم از من دور كرد.
۳ وعده غذايي آن هم به موقع و سروقت اصلا اجازه نميداد من احساس گرسنگي كنم. قبل از رژيم گرفتن، من خيلي در قيد و بند زمان غذا خوردن نبودم. اما حالا براي هر وعده غذايي خودم ، همسر و دخترم برنامه دارم. اين برنامه هم در مورد نوع غذايي است كه ميخوريم و همزمان آن. معمولا ما هر شب بين ساعت ۸ تا ۸:۳۰ شام ميخوريم و همين باعث شده هم فرصت خوردن ميوه بهعنوان ميان وعده بعد از شام را داشته باشيم، همين كه شب را راحت و با معده سبك بخوابيم. گذشته از اين، صبح روز بعد هم اشتهاي بيشتري براي خوردن صبحانه داريم.
من قبل از رژيم گرفتن هم اهل صبحانه بودم اما صبحانه خوردنم حساب و كتابي نداشت. پنير و خامه ميخوردم و تا دلتان بخواهد نان. اصلا صبحانه يكي از وعدههاي غذايي مورد علاقه و اصلي در برنامه روزانه من بود؛ اما از وقتي رژيم گرفتم، صبحانه خوردنم هم روي روال افتاد. يعني هم به اندازه شد هم بسيار متنوع. مثلا اينكه من هر ۲ هفته يك بار همراه با صبحانه عسل داشتم درحاليكه مدتها بود آن را كنار گذاشته بودم. البته يك تغيير ديگر هم بود و آن هم اينكه پنير كم چرب جايگزين پنيرهاي پرچرب هميشگي شد كه من در وعده صبحانه ميخوردم.
جالب اينجا بود كه در كنار همه برنامههاي غذايي جديدي كه دكتر براي من پيشبيني كرده بود و با وجود حذف فستفودها، لازانيا بهعنوان يك وعده غذايي در رژيم من وجود داشت،البته هفتهاي يك بار نه بيشتر. اتفاقا قسمت جالبتر اين رژيم بهخصوص براي دخترم همبرگر آن بود، چون بعد از پايان هر برنامه دو هفتهاي ميتوانستيم همبرگر بخوريم. خلاصه اينكه در رژيم من سوسيس، كالباس و پيتزا جايي نداشت اما همين لازانيا و البته همبرگر با وجود اينكه من با فستفودها ميانه بدي هم نداشتم اجازه نميداد هوس خوردنشان به سرم بزند.
من بر خلاف همسر و دخترم با ميوه خوردن ميانهاي نداشتم اما تا دلتان بخواهد عاشق خوردن پفك و چيپس بودم! ولي حالا به جاي همه اين تنقلات ميوه ميخورم. حالا نه تنها ميوه بلكه سبزي هم بخشي از رژيم غذايي من شده و من هم پا به پاي دختر و همسرم ميوه ميخورم. اصلا خوردن همين ميوهها بهعنوان ميان وعده اجازه نميدهد، احساس گرسنگي كنم. ضمن اينكه براي خوردن وعدههاي اصلي مثل ناهار و شام هم اصلا ولع قبلي را ندارم. خوردن ميوه و سبزي حتي اجازه نداد پوست من آسيب ببيند، چون همه ويتامينها و املاح مورد نياز بدن و پوستم از طريق برنامه غذايي و همه ميوهها تامين ميشد. همين باعث شد من نه به مشكل ريزش مو دچار شوم نه خراب شدن پوست.
خوردن آب آن هم ۸ ليوان در روز اصلا براي من قابل تصور نبود. به همين دليل براي كنار آمدن با اين مقدار آب به توصيه همكارانم يك ترفند جديد به كار بستم. البته قبل از اجراي آن با دكتر هاشمي مشورت كردم. روزهاي اول به هر ليوان آبي كه ميخوردم يك تا دو قطره ليمو اضافه ميكردم. همين باعث ميشد آب برايم طعم بهتري داشته باشد. البته زمانبندي هم موثر بود. من خودم را موظف كرده بودم تا ظهر دست كم ۳ ليوان آب بخورم و بعد از ظهر تا شب هم ۵ ليوان. همين باعث شد خيلي زودتر از انتظارم به آب خوردن عادت كنم.
حركت در مسير سلامت با كاهش وزن اصولي
نمايه توده بدني معياري است براي تعيين وزن مناسب قد. اين معيار كه با تقسيم وزن (كيلوگرم) بر مجذور قد (متر) محاسبه ميشود، نشان ميدهد كه بدن هر فرد در كداميك از وضعيتهاي طبيعي، اضافه وزن يا درجات مختلف چاقي قرار دارد. اين محاسبه ساده كه براي اغلب افراد و گروهها مصداق دارد، نمايانگر ميزان خطر ابتلا به بيماريهاي غيرواگير نيز هست. همچنين با استفاده از آن ميتوان حداقل و حداكثر وزن طبيعي را تعيين كرد. براساس اين معيار كساني كه نمايه توده بدني 25 تا 30 دارند در گروه افراد مبتلا به اضافه وزن قرار ميگيرند. گرچه با درنظر گرفتن عدد 25 ميتوان حد بالاي وزن را براي افراد محاسبه كرد اما مطالعات نشان داده افراد بالاي وزن نرمال نيز احتمال بالاتري براي ابتلا به ديابت و ساير بيماريهاي غيرواگير دارند و براي كساني كه قصد كاهش وزن دارند، مناسبتر است تا وزنهاي پائينتر از اين حد را بهعنوان هدف نهايي خود انتخاب كنند. بايد خاطرنشان كرد گرچه حدود پائين اضافه وزن، فاصله زيادي با مرز نمايه توده بدني 25 ندارد اما روش كاهش وزن در افراد اين رده، تفاوتي با ساير گروهها ندارد و رويه همان رعايت رژيم غذايي صحيح و افزايش فعاليت بدني است. اين افراد بهتر است پس از دستيابي به مرز وزن نرمال، چند كيلويي نيز از آن فاصله بگيرند تا نه تنها هراس ابتلا مجدد به اضافه وزن را از خود دور كنند بلكه درجه سلامت بالاتري پيدا كنند. ممكن است عدد وزن كم شده در چنين حالتي چندان چشمگير نباشد اما تاثير آن در ارتقاي سطح سلامت افراد و پيشگيري از ابتلا به بيماريها و بالا بردن كيفيت زندگي در سنين بالاتر بسيار زياد است ضمن اينكه رسيدن به اندامي متناسبتر، رضايت بيشتري را نصيب فرد خواهد كرد.خانم فرزانه ملكي 30 ساله يكي از اين نمونههاي موفق است كه تنها اندكي اضافه وزن داشتند و حتي در بررسيهاي متابوليكي نيز مشكلي در ايشان مشهود نبود. اما ايشان با درك اين موضوع كه براي دستيابي به سلامت بايد در مسير درست آن حركت كند، به منظور كاهش وزن مراجعه كرد. وي با همتي در خور تحسين، برنامه ارائه شده را اجرا كرد و موفق شد طي زماني مناسب و با سيري منطقي، اضافه وزن خود را مرتفع و همچنين با پايينتر آمدن از حداكثر وزن طبيعي، به بهبود كيفيت زندگي خود در آينده كمك كند. شرح حال خانم ملكي ميتواند رويهاي توصيه شده براي افرادي باشد كه شرايط مشابه دارند، شرايطي كه طبق بررسيهاي انجام شده متأسفانه شيوع بالايي در ميان خانمهاي جامعه دارد كه ميتواند عوارض زيانباري در آينده براي آنان به بار آورد و بايد تاكيد كرد پيروي از الگويي كه خانم ملكي انجام داد تنها راه اصولي و علمي رهايي از اضافه وزن است.
ارسال نظر