توصيه هاي دكتر سيما فردوسيبراي درمان افسردگي شما
از كجا بفهميم غمگين هستيم يا افسرده؟
افسردگي از زمانهاي بسيار دور به عنوان يك عارضه روحي در بشر شناخته شد. در واقع انسان زماني كه احساس كرد ديگر چيزي برايش زيبايي ندارد و لذتي از آن نميبرد و از سوي ديگر، حس كرد حساسيتپذيري او افزايش يافته و به نوعي احساس كجخلقي در او متولد شده بهگونهاي درگير درجاتي از افسردگي شد. البته افسردگي با غمگين بودن فرق دارد
كمي اشتها، اختلال در خواب( به عنوان مثال پرخوابي يا كمخوابي، كوتاهي خواب، ميل به طولاني خوابيدن)، افزايش يا كاهش وزن، تفكر درخصوص مرگ به ويژه اين حس كه مرگ وسيلهاي براي رسيدن به آرامش است (تفكر خودكشي) به عنوان ديگر عوامل مرتبط با افسردگي به شمار ميرود.حدود ۱۰ تا ۱۵درصد از افراد افسرده در طول زندگي خود اقدام به خودكشي كردهاند البته افسردگيهايي كه پايه ژنتيك دارد جزو اين گروه هستند و در اصل اختلالات هورمونهاي بدن بهويژه در مغز اين افراد موجب ميشود تا دست به چنين كاري بزنند. متاسفانه حدود ۵درصد از اين افراد موفق ميشوند بهطور جدي با طرح و نقشه فكر شدهاي كه از پيش تعيين شده، خودكشي كنند. در خانمها اختلال سيكل قاعدگي بهصورت چند ماه يكبار يا در مدت يكماه چندبار در قالب بينظمي از ديگر علائم افسردگي است.
يكي از پيامدهاي افسردگي اختلال در رفتارها و ميل جنسي يا زناشويي است. حالت سردمزاجي و بيعلاقگي به برقراري ارتباط با همسر خود از يك سو و در برخي افراد برعكس اين مسئله كه ميل جنسي به طور عجيبي افزايش مييابد جزو پيامدهاي افسردگي است.
يكي از پرسشها اين است كه در چه مدتي اين علائم بايد ادامه يابد تا فرد به عنوان بيمار افسرده شناخته شود؟
در پاسخ بايد گفت؛ اگر اينگونه علائم تا 2هفته ادامه يابد بايد به بيمار بودن فرد مشكوك شد. اگر علائم به مدت يك يا 2 هفته ايجاد شده و از بين برود ديگر افسرده محسوب نميشود و اين دسته از افراد را در گروه افراد غمگين به شمار ميآوريم.افسردگي انواع مختلفي دارد كه يكي از آنها مربوط به محيط زندگي انسان است. افسردگي محيطي به خاطر دست نيافتن فرد به خواستهها و آرزوهاي فردي بروز ميكند و متاسفانه دستهاي از انسانها به آن گرفتار ميشوند. نوع ديگر افسردگي، افسردگي آندوژن يا در اصطلاح دروني نام دارد.در اكثر تغييرات بيوشيمي مغزي و اختلالات هورمونهاي مغزي، افراد از درون دچار افسردگي و علائم آن ميشوند. كاهش برخي مواد در مغز موجب ميشود ديگر چيزي ما را خوشحال نكند، احساس لذت از زندگي نداريم و به دنبال چارهاي براي حل مشكل ميگرديم.اين نوع افسردگي در ميان كارشناسان به افسردگي اساسي نيز معروف است كه خود به 2 دسته: يك قطبي و 2 قطبي تقسيم ميشود. در موارد افسردگي 2قطبي، علاوه بر داشتن علائم افسردگي، برخي اوقات فرد دچار علائم سرخوشي و نشاط زودگذر ميشود كه البته اين حالت كه به آن «مانيا» نيز ميگويند مدت زمان خاصي دارد و از بين ميرود.
گاهي اوقات انسانها در بحرانهايي قرار ميگيرند كه همين موجب ايجاد زمينههاي افسردگي ميشود. در مواردي از دوران بارداري نيز عارضه افسردگي محسوس است. نوع ديگري از افسردگي آندوژن يا دروني، عارضه افسردگي فصلي است. افرادي كه به اين عارضه مبتلا ميشوند برخي از فصول سال مثل پاييز و زمستان در مجموع به مدت ۶۰ روز احوال خوشي ندارند. برخي هم بهار و تابستان اين حالت را دارند البته در اين افراد گردش سيكل مهم است يعني اين انسانها در يك دوره خاص از فصل، هر سال در همان زمان دچار علائم افسردگي ميشوند.
از نظر سن بايد گفت، افسردگي در هر سني امكان رخ دادن دارد يعني حتي در دوران كودكي نيز افسردگي وجود دارد. كودكي، نوجواني، ميانسالي و كهنسالي دورانهاي مختلفي براي افسردگي هستند. درخصوص افسردگيهايي كه جنبه محيطي دارند بايد گفت، در افرادي كه نياموختند كه مثبت فكر كنند رخ ميدهد. همه چيز در برابر نظر اين افراد منفي است و آنها رفتهرفته به تمام ابعاد زندگي ديدگاه غيرمثبت پيدا ميكنند. از علل ديگر ميتوان به خانواده فرد اشاره كرد؛ افرادي كه در برخي خانوادههاي فاقد كانون مناسب محبت و عاطفه رشد ميكنند و پيوسته دچار خشونتهاي خانوادگي هستند، انتقاد منفي ميشوند يا در اهداف خود دچار اختلال شدهاند جزو گروهي هستند كه خانواده نقش مهمي در پيدايش افسردگي آنها داشته است.
ناكامي مكرر در انسان موجب افسردگي ميشود و موفقيت در اهداف جديد موجب دوري از افسردگي.در مقابله با افسردگي، داشتن برخي اهداف ضروري و موثر است؛ از جمله اين اهداف، اهداف آني است، مثل ديدن طبيعت، مسافرت رفتن، ديدار دوستان و... از ديگر اهداف ميتوان به اهداف كوتاهمدت اشاره كرد. مثل تلاش براي شركت در كنكور و قبولي در رشته مورد علاقه.از ديگر نكات ميتوان به اهداف درازمدت براي مقابله با افسردگي اشاره كرد كه تمام اين هدفها هر يك در زمان خود براساس تواناييهاي فردي كه كمكرسان خوبي به شمار ميروند.پرسش اينكه در مواردي كه علل ژنتيك موجب افسردگي ميشود چه بايد كرد؟برخي اوقات تا 10 نسل گذشته انسان، ژنها ميتوانند به نسل ما انتقال يافته و موجب برخي علائم افسردگي شوند.اگر ژني باشد كه افسردگي كودكي را به ما انتقال دهد، موجب افسردگي كودكي ميشود. برخي ژنها پس از 40سالگي بروز ميكنند كه به آن افسردگي ميانسالي ميگويند. اين افراد قبل از اين سن، هيچ علامت افسردگي از خود نشان نميدهند اما به محض ورود به40 سالگي يا همان دهه چهارم زندگي، با علائمي از افسردگي مواجه ميشوند.
افسردگي در افراد موجب تغيير در روند طبيعي عملكرد ميشود مثلا از دست دادن عادت رفتن به حمام يا خانم خانهداري كه علاقه خود براي پختن غذا را از دست ميدهد.اگرچه در موارد افسردگي ژنتيك دارو كمكرسان است اما راهكار قطعي و نهايي نيست و بايد رفتاردرماني و مشاوره با آن همراه شود. در اينجا شناختدرماني كمك فراواني خواهد كرد؛ شناخت اينكه چه رفتارهايي در زندگي بايد اصلاح شود و انسان را به سوي تعالي سوق دهد، ميتواند كمكرسان باشد.طرح اين سوال كه چرا بايد تلاش كرده و دست به موفقيت بزنيم از سوي افراد افسرده بيمار مطرح شده است. پاسخ ندادن به اينگونه پرسشهاي افراد ميتواند موجب پوچي آنان و بياعتمادي به آينده باشد. همين بياعتمادي دريچهاي به سوي افسردگي و دستزدن به خطاهايي همچنين خودكشي است. مسئول بودن در برابر آينده موجب ميشود فكر؛ تعيينكننده هدف انسان باشد. اعتقادات به عنوان هدف ميشود و بر شناخت انسان تاثير ميگذارد.شناخت رفتاردرماني يا در اصطلاح CBT شاخهاي از دانش روانشناسي است كه كمك ميكند با تغيير صحيح شناخت افراد، رفتار آنها را بهگونهاي مناسب تغيير دهيم. دانش امروز به اين نتيجه رسيده كه فراگيري هر تخصص يا حرفه يا زبان و گويش خاص ميتواند از بروز افسردگي و حتي آلزايمر جلوگيري كند.
افسردگي بعد از زايمان حداقل يك ماه بعد از زايمان عارض شده و بايد در مدت حداكثر 4ماه برطرف شود، اگر مداوا موثر نبود بايد از روشهاي ديگر رواندرماني استفاده كرد. برخي اوقات افسردگي ارتباطي به بارداري و زايمان نداشته و در زمان خاص به بهانهاي خاص كه در اينجا بارداري و زايمان است، بروز يافته و بايد تحت درمان قرار گيرد.در مواردي كه افسردگي موجب اختلالات قاعدگي ميشود خانمها بايد در گام اول به متخصص زنان و زايمان مراجعه كنند اگر بررسيهاي آزمايشگاهي، راديولوژي و معاينات اوليه حاكي از سلامت فيزيكي و فيزيولوژيكي بود بايد به متخصص غدد مراجعه كرد.
برخي اوقات اختلالات زنانگي به دليل برهمريختن تعادل هورموني بروز ميكند. امروزه داروهايي متعدد و موثر در اختيار پزشكان است. اگر درصدي از بيماران افسرده به درمانهاي دارويي پاسخ ندادند (كه البته تعداد آنها بسيار كم است)، بايد طي حدود 12 جلسه زير نظر متخصص مغز و اعصاب، شوكالكتريكي مغزي ببينند؛ اين شوك موجب از بين رفتن عوامل موثر در افسردگي و اختلالات فكري ميشود.پرسش اينجاست كه اگر فردي با افسردگي قصد آغاز دورهاي به عنوان مثال فراگيري زبان خارجي را دارد اگر در ميانه راه دچار افسردگي بيشتر به دليل ناتواني در تكميل دوره شود، چه بايد كرد؟
در اينجا ميتوان پاسخ داد كه براي اينگونه افراد بايد اهداف تعريف شود و به طور حتم سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است. پس بهتر است اين انسانها اهداف خود را از ميزان كم و از سطح پايينتر آغاز كنند. اميد دادن به اينگونه افراد و نشست و برخاست با افرادي كه روحيه ميدهند، بسيار كمك ميكند.
پس بهرهگيري از ورزش، مطالعه، مسافرتهاي كوتاه يا بلندمدت، تمرينات شناخت درماني و مشاوره با افراد اميددهنده در كنار دارودرماني كمك فراواني به بهبود وضعيت افسردگي ميكند.
افسردگي از ابعاد روح و روان آغاز ميشود و اگر بهموقع رسيدگي نشود به ساير ارگانهاي بدن آسيب ميرساند. برخي اوقات بسياري از مشكلات گوارش، دردهاي مختلف عضلاني و مفصلي ريشه در افسردگي مزمن دارند. جسماني شدن مسائل روحي امروزه نكته مهمي در درمان است.
نظر کاربران
خیلی اطلاعاتتون خوبه استفاده کردم معنای واقعی افسردگی فهمیدم