آموزش فلسفه به کودکان؛ چرا و چگونه؟
آموزش فلسفه به کودکان از سنين خيلي پايين و دوره پيش از دبستان، سالهاست که در بسياري از کشورها اجرا ميشود و هدف از آن پرورش هرچه بيشتر قدرت تفکر و تجزيه تحليل بچههاست.
حتي او با فراگيري اين مهارت ميتواند افکار خود را به دو دسته مثبت و منفي تفکيک کند و آن را هم بسنجد. بچهاي که به سلاح اين مهارت مجهز باشد، گول دوستان ناباب و گروههاي مختلف دوستي که امکان دارد او را به سوي مواد و فحشا و ديگر کارهاي ضداجتماعي بکشانند، نميخورد. اگر بحث آموزش فلسفه به بچهها در کشور ما هم درست هدايت شود و اين آموزش طبق استانداردهايش و توسط افراد ذيصلاح به بچهها داده شود، ميتواند نتايج خوبي به بار آورد و بچهها اعتماد بهنفس و اجازه ابراز وجود و بيان تفکرهاي خود را بدون ترس از قضاوت ديگران در خود ايجاد و تقويت کنند.
من نميدانم متولي آموزش فلسفه به بچهها کيست و چقدر مربياني که قرار است با بچهها کار کنند براي اين منظور آموزش ديدهاند و مهارت دارند اما ميخواهم به همين بهانه به والدين درباره آموزش مهارت تفکر نقادانه نکتههايي را متذکر شوم.
ابتدا خوب است بدانيد بخشي از مهارت تفکر نقادانه ذاتي است. فردي که ميتواند در مورد آنچه ميشنود و ميبيند فکر کند و هر آنچه شنيد، بدون فکر نميپذيرد، به نوعي از نظر هوشي نسبت به ديگران توانمندتر است. در بحث هوش، نقش وراثت بسيار اهميت دارد. بايد ببينيم ما بهعنوان والد چقدر حرف ديگران را دربست قبول ميکنيم، چقدر به ارتباطات منطقي بين نظرهاي ديگران توجه داريم و آنها را ميپذيريم حتي اگر برخلاف عقيده ما باشد. چقدر ميتوانيم متوجه اشتباههاي موجود در استدلالهاي ديگران يا حتي استدلالهاي فکري خودمان شويم و در ذهن اولويتبندي کنيم و از دانستههايمان براي حل مسائل زندگي کمک بگيريم؟
ما هم به واسطه وراثت، هم الگو بودن ميتوانيم در ايجاد اين مهارت کودکمان نقش داشته باشيم. بچه از سن خيلي کم شما را ميبيند، ميشنود و ارزيابي ميکند. بعد هم که بزرگتر شد، از رفتار شما و واکنشي که در مقابل ابراز عقيده او نشان ميدهيد، ميآموزد چگونه بايد عمل کند. آيا اجازه ابراز وجود به بچه ميدهيد يا تا حرف ميزند، ميگوييد تو نظر نده! به تو ربطي ندارد؟ آيا دائم در حال بحث با بقيه و زير ذرهبين بردن آنها هستيد تا عقيده شما را بپذيرند؟ بسياري از مردم فکر ميکنند تفکر نقادانه يعني اين؛ در حالي که اصلا اينطور نيست.
کسي که به اين مهارت مجهز است، همهچيز و همهکس را مورد نقد قرار نميدهد، حتي دائم در حال جمعآوري اطلاعات نيست بلکه قادر است از آنچه ميداند، بهتر نتيجهگيري و مشکلات خود را حل کند. او مرتب به خود ميگويد مشکلم را حل ميکنم، نقاط ضعف و قوت خود را بدون تعصب ميداند، به ترسهايش واقف است و به خودآگاهي رسيده، سعي ميکند انعطافپذير باشد و هرگز پيشداوري نميکند، عقايد ديگران را ميپذيرد اما کاملا واقف است کجاي اين افکار غيرمنطقي و کجا بر پايه منطق است. اگر ميخواهيد به پرورش اين نوع تفکر در خود و البته کودکانتان بپردازيد، لازم است اين توصيهها را به کار ببريد.
۷ توصيه کاربردي به والدين
۱) تحليل کنيد. به مسائل از ابعاد مختلف نگاه کنيد و آن را به اجزاي کوچک بشکنيد تا روابط موجود را از زاويه ديگري هم ببينيد.
۲) در مورد يک ماجرا براساس استانداردها و قواعد اجتماعي و حرفهاي نظر دهيد.
۳) اطلاعات خود را افزايش دهيد و مطالعه کنيد.
۴) سعي کنيد ذهن خود را فعال و خلاق نگهداريد.
۵) اهل پيشبيني باشيد تا همواره براي پذيرش آنچه احتمال دارد رخ دهد، آماده باشيد.
۶) ايدههايتان را بنويسيد و آنها را پيگيري کنيد و ببينيد آيا برخورد شما با مسائل طبق روز است يا نه.
۷) تا ميتوانيد، استفاده از تکنولوژي را محدود کنيد چون شما را به سمتي ميبرد که به هر چيز سطحي بنگريد و دانستههاي زيادي را در مدت کم در ذهن شما انبار ميکند که به درد نخور هستند. خلاقيت و قدرت تمرکز و حافظه شما را ميگيرد. سراغ سرگرميهاي خلاق مثل نقاشي برويد و به خاطر بسپاريد اگر تکنولوژي درست استفاده نشود، فرصت با هم بودن و تبادل افکار و ارتباطهاي موثر را ميگيرد و به جرات ميتوان گفت تکنولوژي، تفکر نقادانه را نشانه گرفته است.
ارسال نظر