مامان! من زن ميخوام
سوار دوچرخهاش دورتادور اتاق ميگردد و اشك ميريزد. زن ميخواهد! هنوز خوب زبان باز نكرده اما با گريه و فرياد به مادرش كه پشت دوربين فيلمبرداري او را نگاه ميكند، ميگويد: «زن ميخوام!»
مجله سیب سبز: سوار دوچرخهاش دورتادور اتاق ميگردد و اشك ميريزد. زن ميخواهد! هنوز خوب زبان باز نكرده اما با گريه و فرياد به مادرش كه پشت دوربين فيلمبرداري او را نگاه ميكند، ميگويد: «زن ميخوام!» به زبان آوردن چنين جملهاي آن هم با اين همه جديت براي مادر جذاب است. پسرش را دلداري ميدهد و ميگويد: چشم، اما پسر وعدهها را نميپذيرد و ميخواهد همان لحظه زنش را مقابلش ظاهر كنند. مادر ميگويد: «خودم زنت ميشم!» اما پسر راضي نميشود و گريهاش را تمام نميكند. اگر ويدئوي «من زنميخوام!» كه اين روزها در شبكههاي . اجتماعي مجازي دستبهدست. ميچرخد و در هر مهماني براي حاضران بلوتوث ميشود را نديدهايد یا در خانهتان كودكي داريد كه آرزوي ازدواج كردن خيال هر روزش است، از اين توصيههاي دكتر جمشيد بيگدلي، روانشناس براي آرام كردنش كمك بگيريد.
سه سالگي شروع ماجراست
دنياي خيالپردازي بچهها از سه سالگي وسعت پيدا ميكند. بچهها از طريق مشاهده والدين و اطرافيان بخشي از سوژههاي خيالپردازيشان را به دست ميآورند، در بازيهاي خياليشان شاهد ازدواج با شخصي خاص ميشوند يا بدون اينكه فرد خاصي را به ذهنشان راه دهند، رؤياي ازدواج را به بازيهايشان وارد ميكنند. شايد براي برخي والدين شنيدن اين خيالها جذاب باشد و برخي ديگر را نگران كند. اما اگر پدر و مادرها با اين اتفاق ساده برخورد مناسبي داشته باشند، دليلي براي نگراني از عاشق شدن فرزند سه، چهار سالهشان وجود ندارد.
ميخواهد مثل عروس بدرخشد
گاهي بچهها با اتفاقهايي كه پيرامونشان ميافتد همانندسازي ميكنند. مثلا وقتي عروسي ميروند و به آنها خوش ميگذرد، در ذهنشان خود را عروس يا داماد تصور کرده و با همانندسازي چنين مجلسي را براي خود مجسم ميكنند. در اين شرايط، هيجان مثبت و جو شادي كه كودك در آن قرار گرفته، باعث ميشود به اين نوع خيالپردازي رو بياورد.
فقط توجه ميخواهد
محيط خستهكننده خانه، برخي كودكان را وا ميدارد كه در خيالشان جايگزيني براي آن فضاي كسالتآور پيدا كنند. كودكي كه در اين محيط احساس آرامش نميكند، در خيالش رؤياي ازدواج را ميپروراند و خود را در خانهاي ديگر و در كنار شخص ديگري تصور ميكند. از سوي ديگر بچههايي كه در خانه مورد كمتوجهي قرار ميگيرند يا تصور ميكنند ديگران به آنها توجهي ندارند، رؤياي ازدواج را خيلي زود به خيالپردازيهايشان وارد ميكنند. آنها توجه زوجهاي جوان را به هم ميبينند و در مجالس عروسي، توجه حاضران به عروس و داماد را مشاهده ميكنند. به همين دليل براي جبران كمبودهاي عاطفيشان خود را در جايگاه عروس يا دامادي تصور ميكنند كه مورد توجه همه قرار دارد.
ميخواهد تشويقش كنيد
تشويق اطرافيان ميتواند به تكرار خيالپردازي كودك در اين مورد منجر شود. وقتي كودكي خواستهاش براي ازدواج كردن را به زبان ميآورد و بقيه به او ميخندند، به حرفش توجه ميكنند يا مثل مادري كه اين ويدئو را تهيه كرده از او فيلم ميگيرند، درواقع رفتارش را تقويت ميكنند. از سوي ديگر، برخورد خانوادهها در برخي شرايط ميتواند اين تفكر را به ذهن كودك وارد كند. وقتي كودك زيبا شده است و به او ميگويند: «واي چقدر عروس شدي!» يا وقتي به او ميگويند: «خوش به حال كسي كه زن تو ميشود!» اين رؤياها را در ذهن او شكل ميدهند.
معناي حرفش را نميداند
بيان كردن آرزوي ازدواج يا گفتن اينكه ميخواهم با همكلاسي مهدكودكم ازدواج كنم، دقيقا به معناي آرزوي كودكان براي ازدواج نيست. گاهي بچهها معناي جملات را متوجه نميشوند و نميدانند وقتي از ازدواج حرف ميزنند، دقيقا از چه چيزي صحبت ميكنند. آنها تنها واژههايي كه ديگران به زبان ميآورند را تكرار ميكنند اما عمق معنايي واژه را نميدانند. كودك نميداند كه ازدواج يعني مسئوليت، يعني فرار از كودكي، يعني اتمام بازيهاي بچگانه. او تنها شادي مجلس عروسي و هيجان روزهاي نامزدي را ميبيند و آرزويش براي قرار گرفتن فضايي از آن جنس را به زبان ميآورد. اگر فرزندتان بيش از اندازه اين رؤيا را به زبان ميآورد، نگران نباشيد. شايد رفتار نادرست شما باعث تكرار اين خواسته شده، پس با اين توصيهها آرامآرام تمایلش به پيدا كردن همسر را كمرنگ كنيد.
از اين سه راه برويد
۱. نه تشويق كنيد ، نه تنبيه!
وقتي كودكي از ازدواج صحبت ميكند، به جاي تحسين كردنش در اين مورد بيشتر با او صحبت كنيد. بدون اينكه او را منع يا تشويق كنيد، تنها بپرسيد چه شد كه به اين فكر افتادي؟ آيا در عروسي به تو خوش گذشت؟ دوست داري به تو بيشتر توجه شود؟ در چنين شرايطي بايد با گفتوگوي بيشتر، براي وارد شدن به دنياي كودكتان تلاش كنيد و بدون تاييد يا تنبيه، حرف او را تنها بهعنوان ردپايي از احساس ديگري كه در دلش است، بپذيريد.
۲. بيشتر توجه كنيد
جمله «من زن ميخوام» براي كودكي در اين سن، ميتواند از نياز به جلب توجه بيشتر حكايت كند. در خانهاي كه پدر و مادر كمتر به بچهها توجه دارند، كودكان به دنبال راهي براي جلب محبت و توجه بيشتر ميگردند. آنها دوست دارند مثل زن و شوهرهايي كه با هم حرف ميزنند، براي هم چاي ميآورند و با هم تلويزيون ميبينند، همراهي را براي فعاليتهايشان دست و پا كنند. بچهها رفتارهاي عجيب و غريبي دارند. وقتی پدر و مادرشان کنار هم مينشينند، میخواهند بین آنها بنشینند و از هم جدايشان کنند تا كانون توجه قرار گيرند.
از طرف ديگر وقتي احساس ميكنند رفتار والدينشان با هم سرد است، از هر راهي براي رساندن آنها به هم و بازگرداندن محبتشان تلاش ميكنند. اگر نميخواهيد كمبود توجه به خيالپردازيهاي فرزندتان شدت دهد و البته نميخواهيد باتوجه بيش از اندازه او را لوس كنيد، از ابزارهاي كوچكي براي نشان دادن توجهتان كمك بگيريد. براي مثال ميتوانيد وقتي با همسرتان حرف ميزنيد، موي كودكتان را هم نوازش كنيد و با همين رفتارهاي ساده به او نشان دهيد كه سهمي از توجه شما را دراختيار دارد.
۳. جدي نگيريد
بيان چنين تمايلي از سوي كودكان تا اندازهاي طبيعي است و جاي نگراني خاصي ندارد. كافي است والدين با رفتار درست از تقويت اين تمايل جلوگيري كنند و به آن بهعنوان خواستهاي گذرا كه در صورت تقويت نشدن خاموش ميشود، نگاه كنند. كافي است والدين بهسادگي بگويند: « اِ! چه جالب! همه اين حس را تجربه ميكنند.» يا اينكه بدون گفتن جمله خاصي بحث را عوض كنند يا در قالب بازي و قصه ذهن كودك را به مسير ديگري هدايت كنند. يادتان نرود بچهها عاشق نميشوند، بلكه رفتارها را كپيبرداري ميكنند. براي آنها عاشق همكلاسي مهدكودك يا همبازي شدن يك بازي كودكانه با بار عاطفي است. بچهها رفتارهاي ديگران را كپيبرداري ميكنند و در جريان همين بازيها براي وارد شدن به دنياي بيرون در بزرگسالي آماده ميشوند.
ارسال نظر