مثل سوارز گاز میگیرید یا قهر کردن را انتخاب میکنید؟
شما هم سوارز درون دارید؟
آمارها نشان میدهد که حال بسیاری از ما بهتر از لوئیز سوارز اروگوئهای نیست و عصبانیتهایمان تنها به ماندن جای چند دندان روی بدن فرد مقابلمان ختم نمیشود. تنها در ۱۰ ماه از سال ۹۲، ۸۹ هزار و ۵۰۰ ايراني بهخاطر نزاع به مراكز پزشكي قانوني رفتند.
مجله سیب سبز: آمارها نشان میدهد که حال بسیاری از ما بهتر از لوئیز سوارز اروگوئهای نیست و عصبانیتهایمان تنها به ماندن جای چند دندان روی بدن فرد مقابلمان ختم نمیشود. تنها در ۱۰ ماه از سال ۹۲، ۸۹ هزار و ۵۰۰ ايراني بهخاطر نزاع به مراكز پزشكي قانوني رفتند؛ نزاعهايي كه گاهي از يك نگاه شروع شده و به خشونت كلامي ختم ميشوند و گاه پایانشان ضرب و شتم و حتي مرگ است. به بهانه جنجال رسانهای که به دنبال حمله سوارز به بازیکن ایتالیایی ایجاد شد و پس از خواندن آمارهای سرسامآور ضرب و جرح در دعواهای ایرانی، شایعترین رفتارهای ایرانیها در لحظات عصبانیت را با هرایر دانلیان، روانشناس و مشاور در میان گذاشتیم. از نظر او گرچه برخی از روشهای نمایش خشم از ابتلای افراد به بیماریهای روانی خبر میدهد اما برخی دیگرشان تنها یک راه آموخته شده در فرهنگ ما برای نشان دادن عصبانیتهستند.
صدا نمیرسه؟ داد میزنم
وقتي آدمها عصبانيت را تجربه ميكنند، احساس ميكنند از فرد مقابلشان كيلومترها فاصله دارند و هرقدر براي بيان مواضعشان تلاش كنند، گوش شنوايي پيدا نميكنند. در چنين شرايطي افراد داد زدن را به عنوان موثرترين راه براي شنيده شدن انتخاب ميكنند؛ راهي كه هم در آن قدرت پنهان شده و هم احتمال شنيده شدن حرفها را بيشتر ميكند. واقعيت اين است كه داد زدن، گرچه به ظاهر انتقال پيام با صدايي بلندتر است اما نميتوانيم آن را شكل سالمي از ارتباط برقرار كردن و انتقال پيام بدانيم. شايد گمان كنيد چندان هم عصباني نيستيد و از ناسالم بودن شيوه انتقال پيامتان بيخبر باشيد اما در پس هر دادي، اين پيامهاي غيرمنطقي كه حق با من است، حرف من درست است و خواسته من بايد اجرا شود نهفته است. فحاشی و خشونت کلامی که اغلب با داد هم همراه میشود، آشكارترين روش پرخاشگري است.
فردی که هنگام عصبانیت فریاد میکشد و با کلامش به دیگران حمله میکند، باید از نظر سلامت روانی به شکلی دقیق بررسي شود. نمایش عصبانیت به این سبک هم مثل آسیب زدن به دیگران، میتواند نشانه ابتلا به برخی از اختلالات روانی باشد اما همه کسانی که فحش میدهند و با کلامشان دیگران را متهم میکنند، بیمار روانی نیستند. این روش نشان دادن خشم ميتواند در جریان زندگی به فرد آموخته شده باشد و در سطح اجتماعي که او در آن زندگی میکند، رفتاری عادي و پذیرفته شده باشد. فردی که یاد گرفته در زمان عصبانیت فحاشی کند، مشکلی با این موضوع ندارد و حتی طبقه اجتماعی که در آن زندگی میکند هم به او مسئلهساز بودن این رفتار را القا نمیکند.
شلاق کلمات را کنار بگذارید
اگر شما به جای ضربه زدن به جسم فرد مقابل روانش را با حرفهایتان نشانه میگیرید، فراموش نکنید که مغز انسان قابلیت فراموش کردن ندارد و اینکه دیگران با وجود این رفتار به ارتباطشان با شما ادامه میدهند، به معنای فراموش شدن رفتار آزاردهندهتان از سوی آنها نیست. شما با هر حرفی که میزنید و هر رفتاری که نشان میدهید میتوانید پایههای روابطتان را مستحکمتر کنید یا اینکه برعکس تیشهای به ریشه ارتباطتان بزنید.
زورم به تو نمیرسه، خودمو میزنم
کسانی که هنگام عصبانیت به بدن خودشان آسیب میزنند، گروه ویژهای هستند که باید رفتارها و نگرششان توسط روانشناسان به دقت بررسی شود. برخی از این افراد ممکن است از اختلال شخصیتی رنج ببرند و برخی دیگر دچار افسردگیهای شدید یا آسیبهای روانی موقتی باشند. اما ضربه زدن به خود همیشه نشانه ابتلا به بیماریهای روانی نیست. همانطور که در موارد قبل گفتیم، گاهی فرد این شیوه ابراز خشم را یاد گرفته و آن را نه به شکل بیمارگونه بلکه در برخی مواقع و به شکلی خفیف مثل زدن ضربههای خفیف به سر انجام میدهد. چنین فردی در جریان زندگی مشاهده کرده که دیگران با انجام این رفتار به نتیجه مطلوبشان میرسند یا اینکه خودش در دفعاتی که به این راه متوسل شده، به نتیجه مطلوب رسیده و تکرار آن را در پیش گرفته است.
به دنبال جلب ترحم نباشید
اگر با آسیب زدن به خود میخواهید توجه طرف مقابلتان را جلب کنید و برنده دعوا شوید، مراقب عواقب این رفتار باشید. شما با این خودتنبیهگری هم به خود آسیب میزنید و هم ارتباطی بیمارگونه را شکل میدهید. از سوی دیگر، شاید در آغاز این رفتار را تنها نمایشی برای رسیدن به خواستهتان بدانید اما فراموش نکنید این شیوه نمایش خشم میتواند آرام آرام به جزئی از شخصیت شما تبدیل شود و تا سالهای طولانی رهایتان نکند.
میزنم روشن شم!
خشونت بدني يكي از شايعترين و البته دردسرسازترين شكلهاي بروز عصبانيت است. فرد خشونتطلبي كه به جاي حل مشكل به كتك زدن روی ميآورد، از اين طريق هم خشمش را از كانالهاي جسمي بيرون ميريزد و هم با نشان دادن قدرتش، احساس توانمندي، پيروزي و اقتدار ميكند. آسيب زدن به ديگران در زمان عصبانيت، هميشه از يك راه اتفاق نميافتد. گاهي يك سيلي ميتواند جايگزين حرف نهايي شود و گاه فرد به دنبال شيوه خارقالعادهتر براي اثبات قدرتش ميگردد و به شكلي منحصر به فرد آن را نمايش ميدهد. زيدان هميشه آرام وقتي نميتواند خشمش را از راهي كارساز فروبنشاند با سرش به سر حريف ضربه ميزند و او را از پا درميآورد و سوارز ترجيح ميدهد به جاي انتخاب روشهاي مختلف آسيب زدن به ديگران در زمان عصبانيت روشي منحصر به فرد را انتخاب كند و مهر دندانهايش را روي بدن حريف بگذارد.
اما میان كساني كه اين روشها را به صورت غالب استفاده ميكنند و كساني که تنها در برخی موقعیتها فکر کتککاری به سرشان میزند، تفاوت زیادی است. استفاده همیشگی از این نوع خشونت برای نشان دادن عصبانیت، میتواند نشانه اختلال شخصیت باشد یا از مشکلات دیگری مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی خبر دهد. از سوی دیگر این افراد ممکن است در جریان تربیت، این راه را آموخته باشند و نیاز به بررسی و درمان جدی برای تغییر رویه داشته باشند. اما کسانی که مثل سوارز تنها در برخی از موقعیتها سراغ این سبک نمایش عصبانیت میروند به مشکل حادی دچار نیستند. آنها دوست دارند خشمشان را در سطحی ابراز کنند و گرچه ممکن است از نظر دیگران سطح نمایش خشمشان بسیار بالا باشد و پرخاشگر تلقی شوند اما خودشان را راضی نمیکند و برای رسیدن به آرامش به شدیدترین راه نمایش خشم، یعنی خشونت جسمی متوسل میشوند.
راهی ماندگار پیدا کنید
اگر شما هم خشمتان را با گلاويز شدن با ديگران فرومينشانيد، تنها به پاك شدن صورت مسئله اكتفا ميكنيد. نمايش خشونت بدني به حل مشكل اصلي شما كمكي نميكند و در بهترين شرايط، تنها براي مدت محدودي روي آن سرپوش ميگذارد.
شمایی که مثل سوارز بدن فرد مقابلتان را نشانه میگیرید، به جای حل مسئله به دنبال رسیدن به آرامشی موقتی هستید و تنها بهخاطر پایینتر آوردن موقتی سطح تنشی که تجربه میکنید، به دیگران حمله میکنید.
نمیبخشم باهات قهر میکنم
قهر كردن در فرهنگ ما از روشهاي اصلي حل مسئله است و از آنجا که به کار بستن این روش در فرهنگ ما ناهنجار تلقی نمیشود، نمیتوانیم آن را بیمارگونه بدانیم. قهر کردن در زمان عصبانیت گرچه رفتاری مخرب است اما اگر عمق و شدت نداشته باشد، از مبتلا بودن فرد به اختلالات روانی خبر نمیدهد. برای با خبر شدن از انگیزه فرد و دلایل به کار بستن این روش، خود فرد باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد اما فارغ از بررسی شخصیت فرد و موقعیتی که در آن قرار گرفته، قهر همیشه به عنوان مخربترین شیوه حل مسئله شناخته میشود.
مهم نیست که فرد با قهر کردن در زمان عصبانیت به نتیجه مطلوبش میرسد یا نه؛ قهر در جریان رابطه هر نتیجهای را به دنبال داشته باشد، باز هم رفتاری مخرب است. پس از چنین نمایشی، مهم نیست که طرف مقابل برای منت کشیدن قدم بردارد یا نه چراکه فردی که قهر کرده، خشمگین است و خشمش را با فاصله گرفتن نشان میدهد و در مطلوب ترین شرایط با عذرخواهی فرد مقابل و تلاشش برای عادی ساختن رابطه روبهرو میشود.
در چنین شرایطی فرد مقابل گرچه برای ترمیم رابطه قدم برداشته اما احساس خشم به او منتقل شده و بیآنکه عصبانیتش را نشان دهد، با نگه داشتن خشم در درونش برای عادی ساختن ظاهری رابطه تلاش میکند. خب، حالا با دو فرد خشمگین روبهرو هستیم؛ کسی که گرچه عذرخواهی میکند اما خشمگین نیست و کسی که گرچه عذرخواهی را میپذیرد اما همچنان عصبانی است.
منتظر انفجار باشید
اگر راه شما برای پایان دادن به خشمتان نشان دادن رفتاری انفعالی و قهر است، باید بدانید با چنین فاصله گرفتنی چیزی از مشکلاتتان کم نمیشود. در این شرایط حتی پس از عادی شدن ظاهری رابطه، مسئلهای حل نشده و خشم پنهان شده در وجود هر دوی شما رشد پیدا میکند تا زمانی به مرحله انفجار برسد.
نظر کاربران
دور از جون مگه ما سگیم گار بگیریم البته سوارز رو نمی دونم والله به خدا