شاید برای شما هم اتفاق بیفتد؛ سندروم پای بیقرار
سندروم پای بیقرار! شاید پیشتر نام این بیماری به گوشتان خورده باشد. شاید هم خود شما یکی از مبتلایان به این بیماری باشید. اما آیا اطلاعات کافی در ارتباط با آن دارید؟
برترینها: سندروم پای بیقرار! شاید پیشتر نام این بیماری به گوشتان خورده باشد. شاید هم خود شما یکی از مبتلایان به این بیماری باشید. اما آیا اطلاعات کافی در ارتباط با آن دارید؟
سندروم پای بیقرار که با نام ویلیس اکبوم هم شناخته میشود، بیماری است که به سبب آن فرد مبتلا دچار احساس ناراحتی، به خصوص در پاها میشود. این احساس ناراحتی اغلب با حس مورمور شدن، درد و سوزش همراه است و فرد مبتلا، تمایل وحشتناکی برای حرکت داد عضو تحت تاثیر دارد.
مبتلایان به این بیماری، علائم متنوعی را تجربه میکنند. در ادامه تجربیات دو فرد مبتلا به سندروم پای بیقرار را خواهید خواند و از تجربیات آنها در این زمینه آگاه خواهید شد. این که افراد مبتلا پس از تشخیص بیماری خود چه احساسی داشتند و با چه دشواریهایی به دنبال راه درمانی برای آن بودهاند.
بدون شک خواندن تجربیات این دو بیمار مبتلا به سندروم پای بیقرار میتواند برای دیگر افراد مبتلا نیز کارآمد باشد.
در ادامه این مطلب با برترینها و این قسمت از سری مطالب «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» همراه ما باشید.
ساناز یکی از مبتلایان سندروم پای بیقرار است که اولین بار علائم این بیماری را اواسط سال ۸۷ تجربه کرده است. او در اوایل بیماری تنها یکبار یا دو بار در سال علائم شدیدی را تجربه میکرد و این اتفاق تنها زمانی که ساناز استرس میگرفت، نمایان میشد.
آن زمان برای پایین آوردن حس ناراحتی و دردی که تجربه میکرد به قرصهای مسکن پناه میبرد، اما قرصهای مسکن اغلب موجب خواب آلودگی او میشدند که این در روند کاری او اختلال ایجاد میکرد تا اینکه بالاخره موفق به یافتن راهی برای فروکش کردن این درد یافت.
ساناز میگوید: «اوایل تونستم مشکلم رو با صندلی ماساژ درمان کنم. مدام از پزشکهایی که بهشون مراجعه میکردم میپرسیدم که این بیقراری پا از کجا میتونه نشات بگیره. ولی متاسفانه هیچکدومشون دقیقا متوجه منظورم نمیشدن و خب به طبع نمیتونستن راه درمان درستی هم بهم پیشنهاد بدن»
تا اینکه بعد از مدتی بیماری او عود کرد و شدت بیقراریهای پا بیشتر شد و حالا ساناز با جدیت بیشتری به دنبال راه درمان بود. بعد از سالها تشخیص اشتباه، نهایتا یک متخصص اعصاب موفق به ارزیابی درست بیماری ساناز شد. حالا ساناز به کمک داروهایی موفق به کنترل علائم بیماری خود شده و به تمام کسانی که پای بیقرار دارند، توصیه میکند که به پزشک یا متخصص اعصاب مراجعه کنند.
از ساناز پرسیدیم که آیا تا به حال در دوران درمان به نقطهای رسیدهای که حس کنی بیماری را کنترل کردی؟ در پاسخ به ما گفت: «بعضی وقتا بعضی از دردهای پام از بین میرن. به طور مثال، اخیرا مچ پام شکسته بود و برای چند روز داروهام رو مصرف نکردم. اما بعد از یک هفته یا ده روز بعد دوباره بعضی از دردهام برگشتن؛ و خیلی دور از ذهن نیست که مجبور باشم تا سالها این قرصها و داروها رو مصرف کنم.»
ساناز تمام افرادی را که به این بیماری دچارند را اینگونه نصیحت میکند: «به نظرم باید مطالب آنلاین بیشتری در ارتباط با بیماریتون بخونین و بفهمید که چجوری باید مشکلتون رو برای پزشکتون توضیح بدید که متوجه بشه و بتونه مناسبترین درمان رو پیشنهاد بده.»
سندروم پای بیقرار؛ یک بیماری جدی و نه یک شوخی
مهناز پرستاری ۴۷ ساله است که از سنین کودکی علائم این بیماری را تجربه کرده. به گفته خودش در دوران کودکی از برادرش میخواسته ساعتها روی پاهایش بنشیند تا پاهای مهناز آرام شوند.
راهکار مبتکرانه دیگری که خودش کشف کرده بود تا حتی شده برای دقایقی از شر پای بیقرار راحت شود، این بود که دو حوله را بسیار سفت و محکم به پایین پاهای خود ببندد. این راهکار کسی را هم آزار نمیداد.
خودش میگوید: «یادم نیست چطور تونستم با ۵ سال سن، همچین راهکاری رو برای حل مشکل پام پیدا کنم، ولی واقعا راهکار خوبی بود و میتونست چند دقیقه آرومم کنه تا بتونم بخوابم. حالا که یه پرستار هستم میدونم که بعضی از جورابهای تنگ و فشرده میتونن موجب کاهش بعضی از علائم پای بیقرار بشن. دقیقا همون کاری که حولهها با پای من میکردن.»
به هر حال مهناز تا سالها از مشکلی که داشت مطلع نبود و حتی مادر او نیز معتقد بود دردها ناشی از بزرگ شدن و رشد او هستند. وقتی نوجوان بود آزمایشهای خون بسیاری داد، ولی نتیجهای نگرفت و ترجیح داد از درمان آن بگذرد.
وقتی سنش بیشتر شد علائم نیز بیشتر شدند و تا حدی پیشرفت کردند که پای او دیگر قابل کنترل نبود. «رانندگی کردن و سفر کردن برام مثل کابوس بودن. چون پام به مدت طولانی نمیتوانست بیحرکت بمونه. حتی ۲ ساعت مداوم هم نمیتونستم بی حرکت توی سالن سینما بشینم. چون پام آرام و قرار نداشت. برای همینم هیچوقت از فیلمای مورد علاقم تو سینما لذت نبردم»
از مهناز پرسیدیم که دقیقا کی تشخیص داده شد که سندروم پای بیقرار داره؟ در جواب ما گفت: «من تقریبا ۲۰ سال پیش یه عمل جراحی ۱۷ ساعته رو پشت سر گذاشتم که بعد از اون علائم پای بیقرارم شروع شد.
هفتهای ۱ یا دو بار بیقراری وحشتناکی رو تجربه میکردم. خیلی شبها بخاطر پای بیقرار از خواب میپریدم و این علائم فقط محدود به پاهام نبود و دستام هم دچار مشکل شده بودن. حالم داشت بدتر میشد که بالاخره یه متخصص اعصاب بیماریم رو تشخیص داد و دارو برام تجویز کرد.»
مهناز تمام کسانی را که به این سندروم دچار هستند را اینگونه نصیحت کرد: «شاید خیلی از کمدینها این بیماری را مسخره کنن، اما باید بدونید که اونها این درد رو تحمل نکردن و بخاطر همین از نظرشون خندهداره. این بیماری هم مثل خیلی از بیماریهای دیگه کاملا جدیه و باید بهش اهمیت داده بشه.
سعی کنید تا حد زیادی مطالعه داشته باشید در این زمینه. راههای مختلف رو برای کاهش مشکلتون استفاده کنید. کافئین، نیکوتین، شکر و ... میتوانند برای شما مفید نیز واقع شوند. اگه بتونید علائم این بیماری رو هر چند به میزان کمی هم پایین بیارید خیلی خوب و مفیده. مردمی که این بیماری رو به شوخی میگیرن، جدی نگیرید و سعی کنید به متخصص اعصابی خوب مراجعه کنید.»
حتما به محض داشتن هرگونه علائم مانند حس مورمور شدن، درد و سوزش در پاهای خود بلافاصله به یک پزشک و سپس به یک متخصص اعصاب خوب مراجعه کنید تا از پیشرفت علائم جلوگیری کنید.
نظر کاربران
منم این مشکل رو دارم
موقع خواب به مدت ده تا سی دقیقه پاهام رو رو به بالا میگیرم بعد راحت خوابم میره
از ماساژور هم میشه استفاده کرد ، جریان خون تند میشه تو پا راحت خوابت میره
سلام بنده شصت سالمه از چهل سال پیش سندرم پادارم خودم کشف کردم اگر لبنیات وخوراکیهایی که اسید معده رو تحریک میکنند در موقع شب بخورم پا هایم بیقرار میشود بعضی مواقع دوغ یا ماست اگر شام خوردنی مصرف کنم اون شب خیلی اذیت میشم لطفا این نوشته بنده رو پخش کنید شبها از خوردن ماست ودوغ وبعضی از خوراکیها که اسید معده رو تحریک میکنند خودداری کنید واحتیاج به دارو هم ندارید متشکرم
پاسخ ها
من یه لیوان دوغ شور میخورم بهتر میشم
سلام کاش یه دکتر متخصص معرفی می کردند دوستان 20 سال اذیتم می کند کاش معتاد بودم ولی این مرض نداشتم
پاسخ ها
دور از جون اما واقعا میتونم درک کنم چقدر سخت است این بیماری، واقعیت برای درمان فقط باید پیش متخصص مغز و اعصاب رفت اما نه هر متخصصی متاسفانه همسر من این مشکل را دارد و یک فوق تخصص از خدا بی خبر برایش ترامادول تجویز کرده بود. من الان به این نتیجه رسیدیم باید خیلی در مورد خودتان آگاهی داشته باشید تا بتوانید درد را مدیریت کنید. مثلا همسر من زمانی که استرس داره درد وحشتاک میشه
منم 10 ساله که دارم ویتامین ب 1 میتونه کمک کنه
منم این مشکل دارم خیلی آزار دهندست شب خواب ندارم صبح بی حال،سرکار تمرکز ندارم،هر وقت عصبی میشم یا استرس دارم که دیگه وحشتناک میشه وضعیت دور بودن از استرس به من خیلی کمک میکنه که متاسفانه تو این شرایط بحرانی اصلا امکان پذیر نیست خیلی مشکل دردناکی واقعا و اینکه هیچکس درک نمی کنه
پاسخ ها
خواهر من این مشکلو در سطح شدید داشت،قرص پرامی پکسول مصرف میکنه (اسم تجاریش رستینه) مشکلش تا حد زیادی حل شده
باسلام منم سالهاست دچار این عارضه شدم ولی درمانی که منو تا یکی دوساعت آروم میکنه ماساژ پام و تکان دورانی پاهام هست که خیلی آروم میکنه و میتونیم آروم بخوابیم و این نتیجه استرس های بیش از حد هست واقعا علتش فقط همینه
ای کاش پزشک های که رفتن رو معرفی کنن
منم این مشکلو دارم و خیلی از شبا باید حتما پاهامو با ی پارچه چیزی ببندم تا بتونم بخوابم یا هم مسکن بخورم.. خیلی آزار دهندست
منم این مشکل را داشتم با حجامت پا مشکلم برطرف شده،الحمدالله
عزیزان!!!میشه بجای این همه پیچیده کردن قضیه ریخن آب سرد رو پاهاتون رو هم امتحان کنید!!؟
سلام. بهترین درمان برای این بیماری و خیلی از بیماریهایی که علم پزشکی هنوز جوابی براش پیدا نکرده (مثل بیماریهای خود ایمنی) رعایت دو تا اصل توی زندگی هستش. از لحاظ روحی و روانی خودتونو به سطح بالایی برسونید و مهم تر از اون از گوشت خواری پرهیز کنید. به روش درست گیاه خواری کنید و از زندگی لذت ببرید.
منم همین مشکلو دارم شبی نصف قرص پرامی پیکسول ۰/۱۸ درصد سرشب میخورم جواب میده
دوستان شب ها نیم ساعت قبل خواب این دو قرص رو بخورید:
فولیک اسید و b1-300
پاسخ ها
از جوراب واریس استفاده کنید و شبها قبل از خواب به مدت ۱۰ پاهای خودتون رو از دیوار آویزان کنید . به طوری که گردش خون سریع
بشه .
وای دقیقا منی ک ۱۶ سالمع هم اینو بعضی از شبا قبل خواب تجربه میکنم هی میخوام پامو تکون بدم دیونه میشم
من از ۴ سالگی دچار این بیماری هستم و الان ۴۵ سال سن دارم ، اوایل دکتر ها میگفتند در حال رشد هست اما درد هنوز ادامه داشت ، معمولا شب ها موقع خواب یا زمان هایی که استرس طولانی داشتم و یا زمانی که حرف های نگفته و دلخوری داشتم شدت پیدا میکرد و باید با مشت به پاهام ضربه میزدم تا کمی آرام بشه ، ماساژ و کرم های ضد درد هم خوبه اما این بیماری بیشتر با استرس و اضطراب رابطه مستقیم دارد
دوستان لطفا اگر کسی دارویی مصرف کرده وجواب داده معرفی کنه
این سری مطالبتون واقعا خوب هستن.لطفا برای بیماری های دیگه هم کار کنین. مرسی از تیم برترینها
من هم گاهی گرفتار سنرم پا می شوم تا جایی که پاهم باید بالا بند وبیقراری کامل . اما چند مدت با بستن زانوبندمن ( opu )دارم می بندمخوب میشه ، مهمترین کمر بند
طبی که چهار تا میله داره و اصطلاح
نام پزشکی رو نمی دانم وقتی در شرایط سخت قرا بگیرم به گمرم می بندنم روزمین فقط یکپتو دولا با ملحفه روس میخوابم و تا کنون با این تجربه موفق شدم مهارس کنم .نگفته نماند زدن اب گرم از ران به پایین با اب سرد هم بی تاثیر نیست .
من از حدود ده دوازده سالگی این مشکلو دارم اما نه بطور جدی معمولا بدون اینکه متوجه شم میبینم بی اختیار پامو تکون میدم ولی میتونم کنترلش کنم و تاحالا درد زیاد و ناراحتی جدی ای نداشتم میخواستم بدونم لازمه به دکتر مراجعه کنم یعنی اگه کنترل نکنم ممکنه بیشتر بشه،؟
(ژل پیروکسی کام و دیکلوفناک)سلام منم پای چپم و یک سالیست که پای راستم هم درگیر شده - باد پنکه، کولر و زمستونها خیلی تشدید میشه، پای من علاوه بر موارد گفته شده ضعف هم میره، چند سالیست برای رفع مشکل ژل پیروکسی کام یا ژل دیکلوفناک می مالم بعدیک پارچه ای با اطو یابخاری داغ میکنم محکم میبندم به پاهام بعد آروم میشه خوابم میبره مسکن واینا نمی خورم.دکترهم رفتم ولی اصلا متوجه نشدداروهم نداد. ازمن پرسید چکارمی کنی دراین جور مواقع براش همین کار روتوضیح دادم
متاسفانه هیچ دکتر اعصابی درد منو دوا نکرد. خودم به طور اتفاقی فهمیدم که اسیدفولیک و کافئین بیقراری پام رو آروم میکنه و بعد از پونزده سال بالاخره تونستم شبا راحت بخوابم... به امیدروزی که علت آن و درمان قطعی واسش پیدا بشه