واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای یاد اون چیپسها بخیر من همیشه دغدغم این بود که چه جوری اون چیپسهرو ببرم تو مدرسه زنگ تفریح بخوریم که مامورای بهداشت نبینن.
پاسخ ها
افشین
به مراتب خوشمزه تر از چیپسهای امروزی بود
مجید
واقعا خوشمزه بود طعم چیپسهای پر زرق و برق امروزی مصنوعی ومسخر س.با طعم پیتزا...!!! حیوونی ها بچه های ما...
بدون نام
در ضمن پر بود. مثه این چیپسای جدید سه چهارمش هوا نبود.
يه دوست
يادش بخير،ولي يه چيزهايش دلگيرمون ميكنه
خردادي
واقعا يادش بخير !
laya
اون چیپسا.....واکمن...هیییییییییییییی یادش بخیر
افسرده
واقعا یادش بخیر چقدر دلتنگ مشق شدم
سمیه
دلم برا اون روزا تنگ شد :(
مجتبی
یادش بخیر چه روزای بی دغدغه و با صفایی داشتیم ... (دمه همه دهه شصتی ها گرم )
فرناز
یاد اون مشق شب نوشتنا بخیر اخ چ روزایی بود....
حمیدرضا
یادش بخیرررررررررررر من چقدر با اون کفش فوتباله(استوک پلاستیکی) مچ پام پیچ میخورد بعد ،1 هفته پام رو با باند کشی می بستم و توی خونه و مدرسه دست به سیاه و سفید نمی زدم هههههههههههه
کاش عکس آلوچه های غیر بهداشتی رو هم میذاشتین که جلوی مدارس میفروختن چقدرم خوشمزه بود هههههههههه
رضا
خداییش عین اون کفشها را یک دنیا خاطره ازش دارم، بهش میگفتیم کتنونی میخی !!!!
پاسخ ها
بنده خدا
تازه زیرش پیچ تلگرافی میبستن هم کفه کفش نمیرفت هم صدای دلشینی داشت همیشه حسرت اون کفشارو میخوردم آخرشم نصیبم نشدبابام نمی خرید یعنی جرات نداشتیم بگیم که بخره
تارا
خیلی عالی ، خاطره انگیز و دوست داشتنی بود. لبخند به لبامون آوردن. ولی خدایی حس نوستالژی و حال و هوایی که ما دهه شصتیا با خاطرات بچگی هامون داشتیمو بچه های الان ندارن
همشهري
جالب بود يادايام گذشته بخير...
بهاره
وای این بازی فکریه چه دورانی من باهاش داشتم خخخ
بدون نام
دمتون گرم حداقل توی این گرفتاری زندگیایادمون افتاد یه موقعی بچه بودیم.مرسی
میثم
اخ یادشان بخیر
صوفی
یادش به خیر من آرزوم بود از اونا چیپسا بخورم مامانم نمی ذاشت می گفت سالم نیست نمی دونست چند سال دیگه بچه اش تو شهری نفس می کشه که با هر دم و بازدمش کلی سرب و سرطان صاف می ره تو حلقش نمی دونست بعدها هیچی حتی روح آدم ها هم دیگه تو فشار روزگار سالم نمی مونه... ای وای
کیارش
خوب بود یه توضیح زیرشون مینوشتید تاماهم بدونیم این عکسا مربوط به چی بودن.من با اینکه دهه هفتادیم اما خیلی از این رو دیدم.وقتی عکس این بازی فکری رو دیدم اشک تو چشام جمع شد.هنوزم این بازی رو دارم.اووووووووووووووووووووووووووووف یاد این بازی بخیر.چقدر با بچه های فامیل بازیش میکردیم.هرکه میبرد حکم انیشتین گروه رو داشت.چقدر بامامانم میرفتیم سرکوچه وبا اون تلفن سکه ایها به مامانبزرگم زنگ میزدیم.با این نوارها اینقدر برج میساختمممممممممممممممم.......هیییییییییییییی میشه برگردم به بچه اییهام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
zeynab
یادش بخیر،حال و هوایی که ما اون زمان با این جور چیزا داشتیم عمرا بچه های الان با تبلت و لبتاب و .... دارن.
ممنون که مارو به اون روزها بردید
جفی
من یکی که اشکم در اومد.دمتون گرم
مجتبی
اولین روز دبستان بازگرد /کودکی ها شاد و خندان بازگرد
باز گرد ای خاطرات کودکی/بر سوار اسب های چوبکی
بدون نام
خیلی عالی بودند من که گریه ام گرفت.
آیلین
من عاشق کارتون خونه مادر بزرگه بودم از اون انگشتر آب پاش داشتم ولی واسه انگشتم بزرگ بود .
پاسخ ها
نگار
ولی هاپو کومار خیلی ترسناک بود!!!
جهانگرد
اون قاشق خيلي برام جالب بود، چون عين اونو داشتيم. يادش به خير
پاسخ ها
نگار
ما هنوز هم داریم!
کاپیتان
کاش میشد به زمانی بازگردم که بزرگترین غم وغصه ام شکستن نوک مدادم بود....
سحر
چه دوران خوبی بود.........یادش بخیر.اشکام سرازیر شد
نظر کاربران
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای یاد اون چیپسها بخیر من همیشه دغدغم این بود که چه جوری اون چیپسهرو ببرم تو مدرسه زنگ تفریح بخوریم که مامورای بهداشت نبینن.
پاسخ ها
به مراتب خوشمزه تر از چیپسهای امروزی بود
واقعا خوشمزه بود طعم چیپسهای پر زرق و برق امروزی مصنوعی ومسخر س.با طعم پیتزا...!!! حیوونی ها بچه های ما...
در ضمن پر بود. مثه این چیپسای جدید سه چهارمش هوا نبود.
يادش بخير،ولي يه چيزهايش دلگيرمون ميكنه
واقعا يادش بخير !
اون چیپسا.....واکمن...هیییییییییییییی یادش بخیر
واقعا یادش بخیر چقدر دلتنگ مشق شدم
دلم برا اون روزا تنگ شد :(
یادش بخیر چه روزای بی دغدغه و با صفایی داشتیم ... (دمه همه دهه شصتی ها گرم )
یاد اون مشق شب نوشتنا بخیر اخ چ روزایی بود....
یادش بخیرررررررررررر من چقدر با اون کفش فوتباله(استوک پلاستیکی) مچ پام پیچ میخورد بعد ،1 هفته پام رو با باند کشی می بستم و توی خونه و مدرسه دست به سیاه و سفید نمی زدم هههههههههههه
کاش عکس آلوچه های غیر بهداشتی رو هم میذاشتین که جلوی مدارس میفروختن چقدرم خوشمزه بود هههههههههه
خداییش عین اون کفشها را یک دنیا خاطره ازش دارم، بهش میگفتیم کتنونی میخی !!!!
پاسخ ها
تازه زیرش پیچ تلگرافی میبستن هم کفه کفش نمیرفت هم صدای دلشینی داشت همیشه حسرت اون کفشارو میخوردم آخرشم نصیبم نشدبابام نمی خرید یعنی جرات نداشتیم بگیم که بخره
خیلی عالی ، خاطره انگیز و دوست داشتنی بود. لبخند به لبامون آوردن. ولی خدایی حس نوستالژی و حال و هوایی که ما دهه شصتیا با خاطرات بچگی هامون داشتیمو بچه های الان ندارن
جالب بود يادايام گذشته بخير...
وای این بازی فکریه چه دورانی من باهاش داشتم خخخ
دمتون گرم حداقل توی این گرفتاری زندگیایادمون افتاد یه موقعی بچه بودیم.مرسی
اخ یادشان بخیر
یادش به خیر من آرزوم بود از اونا چیپسا بخورم مامانم نمی ذاشت می گفت سالم نیست نمی دونست چند سال دیگه بچه اش تو شهری نفس می کشه که با هر دم و بازدمش کلی سرب و سرطان صاف می ره تو حلقش نمی دونست بعدها هیچی حتی روح آدم ها هم دیگه تو فشار روزگار سالم نمی مونه... ای وای
خوب بود یه توضیح زیرشون مینوشتید تاماهم بدونیم این عکسا مربوط به چی بودن.من با اینکه دهه هفتادیم اما خیلی از این رو دیدم.وقتی عکس این بازی فکری رو دیدم اشک تو چشام جمع شد.هنوزم این بازی رو دارم.اووووووووووووووووووووووووووووف یاد این بازی بخیر.چقدر با بچه های فامیل بازیش میکردیم.هرکه میبرد حکم انیشتین گروه رو داشت.چقدر بامامانم میرفتیم سرکوچه وبا اون تلفن سکه ایها به مامانبزرگم زنگ میزدیم.با این نوارها اینقدر برج میساختمممممممممممممممم.......هیییییییییییییی میشه برگردم به بچه اییهام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یادش بخیر،حال و هوایی که ما اون زمان با این جور چیزا داشتیم عمرا بچه های الان با تبلت و لبتاب و .... دارن.
ممنون که مارو به اون روزها بردید
من یکی که اشکم در اومد.دمتون گرم
اولین روز دبستان بازگرد /کودکی ها شاد و خندان بازگرد
باز گرد ای خاطرات کودکی/بر سوار اسب های چوبکی
خیلی عالی بودند من که گریه ام گرفت.
من عاشق کارتون خونه مادر بزرگه بودم از اون انگشتر آب پاش داشتم ولی واسه انگشتم بزرگ بود .
پاسخ ها
ولی هاپو کومار خیلی ترسناک بود!!!
اون قاشق خيلي برام جالب بود، چون عين اونو داشتيم. يادش به خير
پاسخ ها
ما هنوز هم داریم!
کاش میشد به زمانی بازگردم که بزرگترین غم وغصه ام شکستن نوک مدادم بود....
چه دوران خوبی بود.........یادش بخیر.اشکام سرازیر شد
یادش بخیر .کاش همون سنی میموندیم.