گفتگو با یک ماکتساز؛
دنیای ریزهمیزههای ماشینی!
اگر از آن دسته افرادی هستید که به جمع کردن کلکسیون ماشینهای کوچک علاقه دارید، این گزارش را از دست ندهید. داستانی از یک علاقهمند که به فکر ساخت ابزارهای ماشینها در مقیاس کوچک افتاده است.
خبرگزاری مهر: خلق کردن همیشه جذابیت دارد، اصلا هرکسی که چیزی را با دستهای خودش میسازد، از انجام آن رضایت دارد. حالا این خلق کردن میتواند در دنیای آشپزی، نقاشی، نویسندگی باشد و حتی میتواند در حوزه ساخت ابزار اتفاق بیفتد!
علیرضا فهام یکی از افرادی است که لذت ساختن و خلق کردن پای او را به دنیای جدیدی باز کرده، جایی که حالا بعد از یک سال به قول خودش همه وقتی که باید تفریح میکرده را برایش میگذارد و خیلی هم راضی است.
علیرضا فهام متولد سال ۶۸ است، رشتهاش سختافزار بوده، اما آن را نیمهکاره رها میکند، خودش مشغول یادگیری در زمینههای مورد علاقهاش میشود. شناخت ابزارها و نرمافزارهای مخصوصا هنری که همیشه دوست داشته را در اولویت قرار میدهد و کمکم کار اصلیاش را در حوزه جواهرسازی شروع میکند و حالا هشت سالی میشود که جواهرساز است. اما علاقهاش به ماشینها و ابزار کوچک او را در مسیر ساخت سازههای خیلی کوچک کشانده است.
خودش میگوید این کاری که امروز و از علاقه انجام میدهد، مجموعهای از تجربیاتش در طلا و جواهرسازی، مجسمه سازی و نقاشی بوده و هرچه در همه این سالها تجربه کرده را به نوعی در ساخت ماکتها استفاده کرده است.
من یک جواهرساز هستم
«نزدیک به هشت سال است که جواهرسازی میکنم. در این مدت به صورت تجربی چیزهای زیادی یاد گرفتم، البته باید بگویم که در زمینههای هنری هم کارهایی را انجام دادهام و مجسمهسازی و نقاشی هم کردهام. نکته جالب ماجرا این است که از همان ابتدا به مجسمههای کوچک و آنهایی که از ۱۰ سانتیمتر کوچکتر بودند، بیشتر علاقه داشتم.
در زمانی که روی مجسمهها کار میکردم بیشتر به پیکرتراشی علاقه داشتم، این علاقه در جواهرسازی هم وجود داشت، از همین رو طرحهایی مثل عقرب روی انگشتر، گوشوارهای به شکل اژدها یا انگشتری به شکل اسب را کار میکردم.
بیشتر طرحهایی هم که در این زمان کار میکردم بر اساس سفارش مشتریها بوده و البته بخش زیادی از کار من با نرمافزارهای تخصصی همین حوزه است که با ریختهگری به محصول نهایی میرسیم. به جهت علاقه زیادی که به این کار داشتم، خیلی زود پیشرفت کردم و حالا نیمی از درآمد من به دلیل آموزشهایی است که در همین حوزه انجام میدهم.»
خلق ابزار خیلیخیلی کوچک!
«من در کنار علاقه کاری خودم، همیشه ماکتهای ماشینهای کوچک را دوست داشتم. مخصوصا اینکه کمپانیهای بزرگ مدلهایی را در مقیاس ۱ به ۱۸ تولید میکنند که مورد علاقه من هستند. این ماکتها بسیار حرفهای تولید میشوند، از فرمون چوبی، بدنه فلزی و تو دوزیهای چرمی، همه چیز یک ماشین را کامل دارد، آنها یک ماشین واقعی هستند که فقط روشن نمیشود!
برای مثال ماکتهای حرفهای کمپانی CMC حدودا دو میلیون تومان قیمت دارند. ماکتهای برند امریکایی اگزوتو تقریبا از ۵-۴ میلیون تومان شروع میشوند و این بازار برای علاقه مندهایش خیلی اهمیت دارد.
اما با وجود اینهمه دقت، باز هم احساس میکردم این ماشینها چیزی را کم دارند، آنهم ابزار آنها بود. هیچکس ابزار با کیفیتی برای این ماشینها نمیساخت؛ همراه پورشه اصلی یک کیف ابزار هم وجود دارد، در ماکت آن همه ریزهکاریهای پورشه رعایت میشود، اما همراهش هیچ کیف ابزاری وجود ندارد. به همین دلیل فکر کردم که این ابزار را با کیفیت بالا بسازم.»
انبردست از سختترین ابزارهاست!
«اولین کیف ابزاری که ساختم برای ماشینهای CMC بود که خود کمپانی هم عکس آن را در اینستاگرام دیده بود و لایک کرد. سختترین ابزاری هم که تا امروز ساختم، انبردست بوده است، چون هم باید متحرک باشد و هم متصل، در حالیکه خیلی کوچک و حرکت هم میکند، اما نباید از هم جا شود.
از طرفی به فضاهایی که برای کلکسیونها ساخته میشود، دیوراما میگویند. از این فضاها در خارج از ایران هست، اما من میخواستم فضای خودم را تولید کنم و به دنبال آن بودم که این اتفاق هم حرفهای بیفتد و همه جزییات را رعایت کنم، از همین رو این کار را شروع کردم و این مدل فضاها را هم ساختم.»
ابزاری که در مقایسه با مدل اصلی فقط کوچک هستند!
«در کارهایی که میسازم از تکنیکهای جواهرسازی استفاده میشود، همه چیز فلزی هستند و متریال واقعی دارند و اتفاقا کار هم میکنند. اگر در مدل اورجینال چوبی باشد، برای من هم چوبی است و برای همه موارد دیگر هم، این موضوع را رعایت میکنم.
ابزارهایی که میسازم، ترکیبی از تکنولوژی و کار دست است، وقتی کار ظریفی هم انجام میشود، فرآیندهای زیادی دارد و از تکنیک سه بعدی، ریختهگری، طراحی، پرینت و شاخه کردن، همه کارها را خودم انجام میدهم. چیزی در حدود ۷۰ درصد از کار را هم با دست انجام میدهم. همچنین در کار از ذرهبین هم استفاده نمیکنم. میگویند برای چنین کارهایی دست آدم باید چشم داشته باشد، اگر چیزی را نمیبینی باید حس کنی و انجام دهی!»
فقط از روی علاقه این ابزار را ساختم!
«هدف اصلی من از ساخت این ابزارها، علاقه شخصی بوده و میخواستم کلکسیون خودم را داشته باشم. حتی ابزار فراری که خیلی با دقت ساخته شده را برای خود CMC آلمان هم فرستادم. میخواستند با من همکاری کنند، اما امکان آن وجود نداشت، چون تعداد بالا میخواستند و تولید آن برای من امکانپذیر نبود. همچنین با کمپانی اگزوتو خیلی اتفاقی ارتباط گرفتم و خیلی استقبال کردند، اما چون در ایران بودم، امکان همکاری اتفاق نیفتاد. از ایران هم تا به حال چند مورد بوده که فروش داشتم. اما فقط به صورت موردی بوده است و میتوانم بگویم این تعداد فروشها به ۱۰ بار هم نرسیده است.
همانطور که گفتم تمام چیزهایی که ساختم برای خودم بوده و برای همین هم گاهی از نظر قیمت، یهجوری به دیگران قیمت میدهم که از خرید منصرف بشه! البته شاید ساخت این ابزار هزینه مالی زیادی برای من نداشته باشد، اما روی آنها وقت زیادی میگذارم، برای همین میگویم اگر قرار است بفروشم باید این مقدار سود داشته باشد، اگر نداشته باشد، در کلکسیون خودم باقی میماند.»
ابزاری که خیلی گران نیستند
«برای ساخت هر کدام از چیزهایی که ساختم، اگر پنج روز و روزی ۳ تا ۴ ساعت کار کنم، ابزار تکمیل میشود. هزینه مالی هرکدام هم برای من خیلی نمیشود، شاید بتوانم بگویم هرکدام زیر ۴۰-۵۰ هزار تومان است. خریدهایی مثل آجر و بعضی مواد خام اولیه، به دلیل مصرف پایینی که دارم، تا مدتها میمانند، همینطور بقیه مواد هم در مقیاس کوچک هستند و گاهی ضایعات یک جنس دیگر را استفاده میکنم.»
نظر کاربران
خیلی بامزه بود
پاسخ ها
بابا تو همجا هستی تو جوری انقدر وقت داری
خوب این دیگه به خودم مربوطه
مسخره...
خوب بود