اولین هفت قلوهای دنیا که زنده ماندند
تصور کنید که همزمان بیش از یک بچه به دنیا بیاورید. منظورمون دو قلو یا حتی سه قلو نیست. فکرکنید هفت قلو به دنیا بیاورید!
آنها از مترودین استفاده کردند که با تحریک تخمک گذاری به باروریی زنان کمک میکرد. همه چیز خوب به نظر میرسید و امیدوار بودند فرزند دومشان را هم به دنیا بیاورند. اما بابی در دوران بارداری متوجه شد هفت جنین داخل رحم خود دارد. این خبر برای او بسیار عجیب و نگران کننده بود.
اگرچه درمان ناباروری به زنان کمک میکند، اما میتواند چنین عواقبی هم داشته باشد. پزشکان خطر چنین بارداری را توضیح و به آنها گفتند باید تعداد بچهها را کم کنند. با اینکه بابی و کنی یک فرزند داشتند و خطرات این نوع بارداری را میدانستند، اما تصمیم گرفتند هر هفت بچه را نگه دارند؛ و همین باعث شد داستانشان همه جا پخش شود.
هرچند این تصمیم از نظر خیلی از افراد احمقانه بود، اما برایشان جالب بود و افراد و سازمانهای زیادی به کمک آنها آمدند. پوشک، پرستار بچه، یک ون، یک سال مواد غذایی و حتی یک خانه بزرگ از جمله کمکهای آنها بود.
همان طور که درک میکنید، هرچه لحظه زایمان نزدیکتر میشد استرس بیشتر میشد و وقتی فهمیدند ۹ هفته زودتر باید برای سزارین بروند، هیجان زده شدند.
بالاخره در ۱۹ نوامبر ۱۹۹۷ هفت قلوها در عرض شش دقیقه متولد شدند. آنها چهار پسر و سه دختر بودند. اما دو تا از آنها باید با لوله غذا میخورند.
هنگام مرخص شدن بابی از بیمارستان خبرنگاران منتظر بودند. نوزادان سه ماه و ۱۰ روز بعد از بیمارستان مرخص شدند. این روز هیجان انگیزی برای بابی و کنی بود. دوربینها و گزارشگران آنها را احاطه کرده بودند؛ و میخواستند بچهها را ببینند. بعد از رسیدن آنها به خانه هم پلیس مقابل در نگهبانی میداد تا بچهها در امان باشند.
بچهها روزانه ۵۲ پوشک استفاده میکردند و ۴۲ بطری شیر میخوردند. بعد از سه ماهگی مصرف شیر آنها به ۴ تا ۵ گالن در هفته رسید. مراقبت از بچهها به تنهایی غیرممکن بود. معمولا افراد داوطلب هر روز در انجام وظایف مختلف به کمک آنها میآمدند.
هشت یا نه داوطلب پوشکها را عوض میکردند، به بچهها غذا میدادند و از آنها مراقبت میکردند. بابی و کنی مجبوربودند برای کاهش هزینهها عمده خرید کنند و محصولات تازه مثل میوه و سبزیجات را خودشان پرورش دهند.
اما مثل همه بچه ها، این هفت قلوها هم شخصیت متمایز خودشان را داشتند. بچهها بزرگ شدند، با هم به یک مدرسه میرفتند، اما هرکدام سرگرمی خاص خودشان را داشتند.
یکی از عوارض زایمان زودرس، مشکلاتی است که برای سلامت بچهها پیش میآید. دو تا از بچهها با فلج مغزی به دنبا آمدند. این بیماری روی تعادل و حرکت فرد تاثیر میگذارد و در راه رفتن او مشکل ایجاد میکند.
نظر کاربران
چقدر خوب...........................................
اوخی چ ناز
ماشاالله .فکر کنم این نزاییده ،این ترکیده !!!
خسته نباشی دلاور .شکمت بازم جا داشتا
من از هر طرف میشمرم 8تان! خخخخخ
پاسخ ها
خب یه بچه از قبل داشن.
آخی چه نازن
خاهرم دوقلوداره من دارم دیوونه میشم ایناهفتااااا داشتنننننن
کاش منم هفت تا بچه داشتم ولی هنوز نتوستم ازدواج کنم
حتی تصورش مو به تن آدم سیخ میکنه
خیلی خوشگل و شاد بودند. خوش به حالشون
اونجا آمریکاست مه دولتشون همه جوره هوای مردمشون رو دارن نه ایران که حتی نمیتونیم یه بچه هم بزرگ کنیم
پاسخ ها
کاش اینجا هم مث امریکا رفتار میکردن، هر کی بچه دار میشد نگرانی آینده نداشت