همزیستی انسان و حیوانات خطرناک را کجا ببینیم؟
احتمالا تمایلی ندارید به حیواناتی مثل مارها، کوسه ها، خرسهای قطبی و پلنگها نزدیک شوید. اما افرادی در بخشهای مختلف جهان وجود دارند که از نشستن ترسناکترین حیوانات دنیا در حیاط خانه شان حس خاصی ندارند.
پلنگ در بمبئی
وقتی اسم پلنگ میآید احتمالا ذهنتان به سمت یک جنگل وحشی میرود که این گربههای وحشی به تنهایی در آن پرسه میزنند. پس احتمالا شگفت زده میشوید اگر بدانید یکی از پرجمعیتترین شهرهای هند بیشتر از جنگلهای اطرافش پلنگ دارد. حداقل ۳۵ پلنگ در پارک ملی سانجای گاندی در وسط بمبئی زندگی می کنند. تعداد زیاد پلنگها شاید نشان دهنده تغییر رفتار آنها از سبک زندگی انفرادی به زندگی گروهی باشد. این پلنگهای شهری همیشه در سازگاری با ساکنان زندگی نکرده اند، اما چون طرح هایی برای مدیریت حوادث مربوط به درگیری انسان و پلنگ به کار گرفته شده، احتمال خورده شدن توسط این موجودات به حداقل رسیده است. به نظر میرسد پلنگها شهر را دوست دارند و با خوردن لاشه حیوانات پیری که در مزارع می میرند به آن خدمت میکنند.
خرس قطبی در هادسون
شهر چرچیل در ساحل خلیج هادسون در کانادا یکی از معدود مکانهای روی زمین است که تعداد خرسهای قطبی از انسانها بیشتر است. در ماههای زمستان، خرسهای مهاجر دراین شهر راه میروند و همیشه آرام نیستند. پس از برخورد چند نفر با این خرسها از فاصله بسیار نزدیک، برنامه هشدار خرس قطبی راه اندازی شد. هر جایی که خطر آسیب زدن یا دیدن خرس قطبی وجود داشته باشد این سازمان مداخله میکند و بدون اینکه به آنها آسیب بزند خرسها را دور میکند. نزدیکی خرسها و انسان برای هر دوی آنها خطرناک است بنابراین اگر خرسی پافشاری کند به زندان خرسهای قطبی برده میشود. خرسها در آنجا نگهداری میشوند تا زمانی که یخهای دریا که خرسها با تکیه بر آنها فکها را شکار میکنند دوباره منجمد شوند. سپس خرسها به سرزمین یخی خودشان بازگردانده میشوند.
خرس قهوهای در ترکیه
در «ریزه» در ترکیه، خرسهای قهوهای با خوردن عسل کندوها زنبورداران را دچار مشکل کرده اند. اما مردم محلی به جای اینکه خرسها را از بین ببرند، کندوهای خود را در جاهایی ایجاد میکنند که دسترسی به آنها برای خرسها دشوار باشد، مثل شکاف صخرههای بلند یا درز سنگ ها. این موضوع باعث شد برخی محققان نوعی کندوی عسل ضد خرس بسازند. آنها برای این کار از سطحوح بلندی استفاده میکنند که روی تیرهای بلندی قرار میگیرد و دسترسی خرسها را دشوار میکند. با این روش زنبورداران ترکیه و حتی کشورهای دیگر میتوانند کندوها و عسل خود را بدون نگرانی مداخله خرسها حفظ کنند. این نمونه خوبی از سازگاری با حیوانات به جای آسیب زدن به آنهاست که بتوان بدون مشکل در کنارشان زندگی کرد.
اسبهای آبی با فکهای بزرگ و قوانین اجتماعی پیچیدهای که دارند میتوانند یکی از خطرناکترین حیوانات آفریقا به شمار بیایند. اما این موضوع نتوانسته مانع «کارن پائولیلو» در شناخت اسبهای آبی و اختصاص زندگی خود به آنها شود. او و شوهرش در برابر خشکسالی شدید، ناآرامیهای سیاسی و محیط زیست خشن و دورافتاده زیمبابوه ایستادند و پناهگاهی برای اسبهای آبی ایجاد کردند. آنها تا به امروز به طور خستگی ناپذیری کار میکنند تا محیط مناسبی برای اسب هابی آبی ایجاد کنند، شکارچیان را از آنها دور کنند و حتی در دوران قحطی به آنها غذا دهند. بدون این افراد فداکار قطعا اسبهای آبی نمیتوانستند جان سالم به در ببرند. پائولیلو درباره تجارب خودش مینویسد از اینکه یکبار اسبهای آبی به او حمله کرده اند و مجبور شده برای فرار بالای درخت برود تا شخصیتهای اسبهای آبی که بدون مداخله در طبیعت وحشیشان به آنها رسیدگی میکند. کار او نشان میدهد که حفظ تعادل مراقبت از حیات وحش و احترام به مرزها امکانپذیر است.
مار زنگی در کانکتیکات
شاید انتظارش را نداشته باشید، اما مارهای زنگی یکی از گونه های در معرض خطر انقراض هستند. بیشتر مردم ترجیح میدهند آنها را بکشند تا اینکه نگران باشند در اطرافشان بخزند و بچهها و حیواناتشان را نیش بزنند؛ بنابراین مارهای زنگی شانس زیادی برای بقا ندارند. اما در کانکتیکات «داگ فریزر» و «ویلیام ریپل» که عاشق مارها هستند کمپینی برای نجات مارهای زنگی ایجاد کرده اند. آنها با آموزش مردم محلی و راه اندازی سیستم رفع حوادث مارهای زنگی، توانسته اند ساکنان «گلاستونبری» را متقاعد کنند با مارها رفتار خوبی داشته باشند و حتی یک ذخیره گاه اختصاصی برای آنها ایجاد کنند. در حال حاضر گلاستونبری در کانکتیکات یکی از معدود مکان هایی است که مارهای زنگی میتوانند در هماهنگی با انسان ها زندگی کنند.
ببر در موناپور
هند نه تنها محل زندگی پلنگهای شهری است، بلکه ببرهای شهری هم دارد. بسیاری از روستاهایی که ببرها تصمیم میگیرند در آن سکونت کنند مثل موناپور، حفاظت کمی نسبت به حملات احتمالی ببرها دارند. با این حال نه تنها به نظر نمیرسد روستاییان از وجود این گربههای بزرگ ناراحت باشند بلکه قدردان آنها هم هستند، چون احتمال مجروح یا کشته شدن انسان توسط ببرها بسیار کم است، چون معمولا به انسانها حمله نمیکنند و مزایای آنها از خطراتشان بیشتر است. گرازهای وحشی محصولات مزارع را از بین میبرند، اما ببرها آن را میخورند و محصولات کشاورزی را از شر آنها حفظ میکنند.
گرگ در بنف
بنف یکی از شهرهای کاناداست که اغلب میتوانید گرگها را در آن ببینید. در حالی که مناطق بسیاری در جهان وجود دارند که نمیتوانند این موضوع را تحمل کنند، اما بنف بخشی از یک پارک ملی است. مسئولین این پارک ملی اطمینان داده اند که گرگها و انسانها میتوانند بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی کنند. وقتی گرگها شکار میکنند مناطق اطرافشان بسته میشود و بدون مداخله انسانها میتوانند از ضیافت خود لذت ببرند. گرگها به جای تهدید به چشم دارایی دیده میشوند و این نگرش به جلوگیری از درگیری آنها با انسان کمک کرده است. شاید گرگها درک میکنند که ناخوشایند نیستند و با وجود اینکه به انسانها و حیوانات خانگی بسیار نزدیک میشوند به ندرت حادثهای رخ میدهد.
شیر در ماسایی مارا
جنگجویان ماسایی شیرها را میکشتند، چون وارد قلمروی قبیله آنها میشدند و دامها را از بین میبردند. توسعه زمین و شکار غیرقانونی، جمعیت شیرها در معرض خطر قرار داده و سازمانها با همکاری ماسایی برای کاهش فشاری که روی جمعیت شیرها وجود دارد تلاش میکنند. اکنون جنگجویان ماسایی تبدیل به نگهبانان شیر شده اند که از آنها حفاظت میکنند، نمونه DNA میگیرند و حرکاتشان را زیر نظر دارند. این قاتلان شیر که به نجات دهندگان شیر تبدیل شده اند از دام هایشان به روشهای مختلفی حفاظت میکنند و فرهنگ باستانی خود را با رویکرد نوینی دنبال میکنند: رابطه همزیستی با سلطان جنگل.
کوسهها در جزایر سلیمان
دیدن هر روزه کوسهها چیز عادی نیست مگر اینکه ماهیگیری در جزایر سلیمان باشید. این مردم قبیلهای در روند ماهیگیری روزانه خود با کوسهها مواجه میشوند و در نزدیکی آنها شنا میکنند. آنها از زبان بدن خود برای ارتباط با کوسهها استفاده میکنند و به کوسهها میفهمانند که خطری برایشان ندارند و خوشمزه نیستند تا کوسهها به آنها حمله نکنند. در واقع انسانها برای کوسهها خطر بیشتری دارند تا کوسهها برای انسان. سوپ کوسه در بسیاری از کشورها غذای پرطرفداری است و منجر به منقرض شدن برخی گونههای کوسه شده است.
زنبورداری یک همکاری شگفت انگیز بین انسانها و حیوانات است که اغلب دست کم گرفته میشود. یک نیش زنبورعسل کافی است تا منجر به آنافیلاکسی و مرگ ناگهانی در برخی افراد شود. حتی کسانی که واکنش آلرژیک نداشته باشند هم میتوانند توسط گروهی از زنبورهای عصبانی کشته شوند. هزاران زنبور در یک گروه وجود دارند که نیششان میتواند تحمل هر فرد عادی نسبت به زهر زنبور را از بین ببرد. با این حال انسانها به زنبورها اعتماد میکنند و با نگهداری از آنها از عسلشان استفاده میکنند. اما جای نگرانی نیست. مرگ در اثر نیش زنبور یا حتی واکنش آلرژیک به آن بسیار نادر است.
نظر کاربران
وایی من میترسم:000
نخورتت کوچولو