اختراعات و نوآوریهای شگفت انگیز وایکینگها
امروزه وایکینگها را به عنوان مهاجمان وحشی میشناسیم که همه چیز را غارت و چپاول میکردند و میسوزاندند. اما وایکینگها مهندسان فوق العادهای هم بودند.
اگرچه بسیاری از شگفتیهای تکنولوژیکی آنها مربوط به جنگ بود، برخی از آنها هم باعث تحول سفرهای دریایی و مسیریابی شد. برخی دیگر هم برای سفرهای شخصی و نظامی مفید بود. هریک از این ۱۰ اختراع و نوآوری شگفت انگیز وایکینگ ها، ماهیت واقعی نروژیها و توانایی آنها در جنگ، شیوههای غارتگری و دریانوردی جسورانه آنها را نشان میدهد. آنها جنبه فراموش شده یا نادیده گرفته شده شخصیتهای اسکاندیناوی قرون وسطی را نشان میدهند.
تبر جنگی
تبرهای جنگی وایکینگها در ابتدا همان تبرهای سادهای بود که برای خرد کردن چوب استفاده میشد، این ابزار طی سالها اصلاح و به یک تبر جنگی منحصربفرد در میان جنگجویان قرون وسطی تبدیل شد. تیغه تبر بزرگتر و پهنتر شد و یک قلاب به انتهای پایینی تیغه اضافه شد. آنها با این قلاب میتوانستند دشمن را از پا یا لبه سپر گرفتار کنند. دسته تبر بزرگتر شد که به وایکینگها اجازه میداد از فاصله دورتری به دشمنانشان ضربه بزنند.
تبرهای جنگی تعادل خوبی داشتند و استفاده از آنها برای ایجاد زخم یا مرگ و میر آسان بود. اگرچه برخی داستانهای وایکینگها شامل صحنه هایی میشود که در آن تبرها به عنوان سلاح پرتابی استفاده میشد، اما به ندرت چنین تکنیکی استفاده میشد.
شانه
بیشتر اختراعات و نوآوریهای وایکینگها مربوط به جنگ بود و در حملاتشان استفاده میشد و در زمینه کشتی سازی، کمپینگ و مبارزه بود. به رغم علاقه شدید آنها به جنگاوری به نظر میرسد که وایکینگها نسبت به ظاهر خود مغرور بودند. وقتی آنها به دنبال غارتگری میرفتند شانه هایی به همراه داشتند که از شاخ گوزن شمالی ساخته بودند.
ممکن است فکر کنید این شانهها اشیای بی مصرفی بوده اند، اما در برخی موارد بسیار زیبا و فوق العاده مهندسی شده بودند. این شانهها از همان ماده ای ساخته میشدند که ابزارهای تخصصی مثل اره و سوهان ساخته میشدند.
طراحیهای رومی و سلتی اساس کشتیهای اولیه وایکینگها بودند. این کشتیها پارویی بودند و احتمال واژگونی آنها در آبهای متلاطم زیاد بود. هم چنین آنها کند بودند بنابراین سفرها معمولا کوتاه و در امتداد ساحل بودند.
با این تیر وایکینگها دیگر مجبور نبودند در فواصل کوتاه و نزدیک به ساحل سفر کنند و میتوانستند غذا، چوب و حیوانات را با خود به سفرهای ۶۴۰۰ کیلومتری در اقیانوس اطلس ببرند.
دکتر ویلیام شرت که کارشناس تاریخ و فرهنگ وایکینگ هاست، خاطر نشان میکند که طراحی این کشتیها به آنها اجازه میداد در آبهای کم عمق حرکت کنند؛ بنابراین میتوانستند در رودخانه یا جاهایی که هیچکس انتظار نداشت با کشتی سفر کنند. وایکینگها از خانههای خود در اسکاندیناوی تا مسافتهای دوری که از غرب به نیوفاندلند و از شرق به روسیه و از جنوب به ترکیه می رسید، سفر میکردند.
هم چنین درازکشتیها با استفاده از تیرهایی که به مقاومت کشتی در مقابل باد کمک میکرد، میتوانستند با بادهای متغیر تغییر جهت دهند و قابلیت مانور زیادی داشته باشند. برخلاف کشتیهای دیگر در آن زمان، کشتیهای وایکینگها بسیار انعطاف پذیر بود. آنها با میخ محکم به هم وصل نشده بودند بنابراین به جای اینکه در برابر نیروی امواج مقاومت کنند و بشکنند، همراه با آنها خم می شدند. انعطاف پذیری کشتیهای آنها یکی دیگر از ویژگی هایی بود که به وایکینگها امکان میداد در آبهای آزاد و روی امواج متلاطم حرکت کنند.
قطب نمای مغناطیسی
وایکینگها با استفاده از موادمعدنی مغناطیسی که در اسکاندیناوی فراوان است، یکی از اولین قطب نماهای مغناطیسی را ابداع کردند. چینیها تنها فرهنگی بودند که چنین قطب نمایی را و احتمالا زودتر از وایکینگها اختراع کرده بودند. تنها زمانی که سایر اروپاییها شروع به تجارت با چین کردند توانستند قطب نماهای مغناطیسی را از چینیها به دست آورند.
وایکینگها به مدت ۵۰۰ سال این ابزار را به تنهایی در میان اروپاییها داشتند و آن را مخفی نگه داشتند. آنها با استفاده از قطب نما توانستند باوجود گاه به گاه مه غلیظ روی اقیانوس اطلس سفر کنند. نه وایکینگها و نه بیشتر ملوانهای قرون وسطایی نمی توانستند طول جغرافیایی را به درستی تعیین کنند، اما وایکینگها در محاسبه عرض جغرافیایی مهارت داشتند. آنها میدانستند که خورشید هنگام طلوع، شرق و هنگام غروب غرب را نشان میدهد. هم چنین میدانستند که هنگام ظهر خورشید به سمت جنوب و در ماه هایی که خورشید زیر خط افق غروب نمیکند، موقعیت خورشید نیمه شب به سمت شمال است. این دانش به آنها اجازه داد قطب نمای مغناطیسی خود را در مسیریابی به کار بگیرند.
چوب نازک و انعطاف پذیر سپرها باعث میشد در اثر ضربه سلاح دشمن از هم جدا نشود. نازکی چوب نیروی ضربه را جذب میکرد در حالی که الیاف انعطاف پذیر چوب باعث میشد تیغه شمشیر در سپر چوبی گیر کند و به ضربه گیری کمک میکرد. جنگجویان وایکینگ به ردیف میایستادند و سپرهایشان را در کنار هم قرار میدادند تا یک دیوار دفاعی ایجاد کنند که مانع پرتابه ها و نفوذ دشمن شوند.
اسکی غربی
وقتی وایکینگها در حال غارت، چپاول، تجاوز و کشتار نبودند از اسکی لذت میبردند. هرچند احتمالا روسها و چینیها اسکی را قبل از وایکینگها اختراع کرده اند، اما اسکاندیناوی های باستان اسکی غربی را معرفی کردند. شکارچیان، کشاورزان و جنگجویان اسکاندیناوی در قرون وسطی، اغلب از اسکی استفاده میکردند.
در نروژ سربازان قرن هجدهم در مسابقات اسکی شرکت میکردند. در دهه ۱۷۰۰ سربازان سوئیسی هم اسکی را یاد میگرفتند و رقابت میکردند. ین رویدادها از سنت اسکی کردن وایکینگها برای تفریح و حمل و نقل الهام گرفته شده بود. حتی بر اساس تصاویرسازی از اسکادی (الهه شکار با کمان، اسکی، زمستان و کوه) و اولر (خدای کفش برفی، شکار، کمان و سپر) خدایان شمالی هم اسکی میکردند با کفشهای برفی راه میرفتند.
قطب نمای خورشیدی
قطب نمای خورشیدی وایکینگها ساده، اما یک دستگاه جهت یابی هوشمندانه بود که به آنها اجازه میداد در فواصل طولانی سفر کنند. قطب نمای خورشیدی از یک درجه و شاخص تشکیل شده بود که در یک سوراخ در مرکز یک صفحه سنگی یا چوبی مدور قرار داشتند که تخته سایه آفتاب نامیده میشد. این تخته افقی نگه داشته میشد به طور که شاخص عمودی بایستد.
سایه شاخص روی تخته میافتاد. موقعیت آن نشان گذاری میشد و این فرآیند در همه ساعات طلوع تا غروب تکرار میشد. خطی که این نقاط را به هم متصل میکرد یک منحنی هایپربولیک میساخت. وایکینگها در مسیریابی مجبور بودند در زمانهای مختلف سال تغییرات ارتفاع خورشید را عوض کنند. برای جلوگیری از اثرات حرکت کشتی، قطب نما در یک ظرف آب روی عرشه کشتی شناور بود.
سنگ خورشید
یک کریستال کلسیت در میان ویرانههای کشتی جنگی الیزابت پیدا شد. این کشتی در سال ۱۵۹۲ در جزایر کانال غرق شده بود. محل کریستال نشان میدهد که احتمالا از آن به عنوان دستگاه مسیریابی استفاده میشده است. اگرچه هیچ کریستال کلسیت کاملی در سایت وایکینگها یافت نشده، اما قطعهای از آن اخیرا پیدا شده است. این دو کشف با هم اولین شاهدی است که نشان میدهد ممکن است سنگ خورشید افسانهای وایکینگها واقعا وجود داشته باشد.
باتوجه به شکل آن، این کریستال با خم کردن و پلاریزه کردن نور خورشید تصویر را دوبرابر میکند. با نگه داشتن سنگ خورشید به طوری که تصاویر ادغام شود، یک ناوبر میتواند جهت غرب به شرق را حتی در مه غلیظ و هوای ابری یا بعد از غروب آفتاب مشخص کند. وایکینگها با تکیه بر سنگ خورشید در این شرایط که مانع استفاده از قطب نمای خورشیدی میشد، میتوانستند مسیر خود را پیدا کنند. اما در روز آفتابی بعد، میتوانستند از قطب نمای خورشیدی استفاده کنند و مسیر خود را اصلاح کنند. با استفاده از این ابزارها که مکمل یکدیگر بودند، وایکینگها در هر شرایط آب و هوایی میتوانستند به دریانوردی خود ادامه دهند.
چادر
چادر وایکینگها ساده، کاربردی و هوشمندانه بود. اسکلت چادر در یک کشتی مدفون قرن نهمی در نروژ کشف شد. انتهای یک جفت تیر ضربدری در دو طرف یک قاب مربع چوبی روی کف قرار میگیرد. سپس یک تیر در بالای دو جفت تیر ضربدری قرار میگیرد. بعد یک قطعه مستطیلی به طول ۵ متر و عرض ۴ متر روی این سازه چوبی افتاده و گوشههای آن به دو طرف پلتفرم گره میخورد. این چادر با ۳ متر ارتفاع میتواند در عرض چند دقیقه برپا شود و برای ساکنانش یک پناهگاه خشک با کف چوبی فراهم میکند. حتی چهار سر کنده کاری شده اژدها برای تزئین در بالای تیرها قرار میگیرد که هر جفت از آنها سرشان به یک طرف است.
ارسال نظر