طنز؛ مهد آزادی!
در این زمانه پرهیاهوی دموکراسیپرست که خوشا به حال کلاغان قیل و قالپرست، متاسفانه بر اثر تبلیغات گمراهکننده آمریکا و آمریکاییان، همه فکر میکنند اروپا و آمریکا مهد دموکراسی است و گزارشهای روشنگرانه کامی نجفزاده و....
درست است که سر مسائل بیاهمیتی مانند ورود زنان به استادیوم و گشت ارشاد و دوچرخهسواری و اینها که هیچکدام هم اولویت نیستند، شایع میکنند در ایران آزادی نیست، ولی شما خودتان قضاوت کنید در هر شهری که بروید، اینهمه میدان و خیابان به اسم آزادی هست در کشور! همین استادیوم آزادی اصلا! به تنهایی نماد آزادی در کشور ماست! حالا اینها را ول کنید، بنده میخواهم با ذکر چند مثال به شما ثابت کنم اینکه میگویند در ایران آزادی نزدیک به مطلق وجود دارد، یعنی چی!
شما فقط در ایران آزادید که یک خیابان را ورود ممنوع بروید و برای خودرویی که مسیر درست را میآید، چراغ بزنید که برو کنار! و اگر به شما توجه نکرد، به او بگویید عقدهای اسکل! شما فقط در ایران آزادید با موتور از پیادهرو و از روی مردم عبور کنید و حتی نهادهایی هستند که با دستوردادن به پلیس از این حق آزادی شما دفاع میکنند! فقط در ایران است که میتوانید دوبله و سوبله پارک کنید و بروید خرید یا شربت نذری بگیرید یا در ایستگاه اتوبوس و جای پارک معلولان پارک کنید! فقط در ایران است که بهعنوان راننده اتوبوس هرجای خیابان دلتان خواست، میتوانید مسافر پیاده و سوار کنید و بهعنوان مسافر هرجا دلتان خواست سوار شوید! در هیچ جای دنیا چنین آزادیای ندارید و هرکدام از این کارها را انجام دهید، شما را کراوات آویزان میکنند و چون در ایران کراوات آزاد نیست، پس مشکلی ندارید!
شما در ایران میتوانی وام کلان بگیری و پس ندهی و سر هر سال بروی بالای سن و جایزه کارآفرینی یا فعال اقتصادی یا هر جایزه اقتصادی دیگری را از دست مهمترین مقامات کشور بگیری! فقط در ایران است که شما آزادی بانک بزنی و پول مردم را بالا بکشی! این «بانکزدن» البته ایهام داشت! ولی در هر دو حالتش مشکلی برای شما ایجاد نمیشود و بانک مرکزی از جیب مردم، پول مردم را پس میدهد! در ادارات دولتی و گمرک، دادن و گرفتن رشوه آزاد است! فقط نباید جلوی دوربینهای مداربستهای باشد که به منظور مقابله با رشوهخواری در ادارات نصب شده است و این آزادی را کمی محدود میکند!
شما در این مملکت آزاد، میتوانید بدون هیچ ترس و نگرانی، پروژهها را به اقوام دور و نزدیک خود، پروژههای بزرگترها به فرزندان دلبند خود و وامهای کلان را به دوستان مورد اعتماد خود بدهید و ضمن صیانت از ثروت ملی با ندادن آنها به دست مردم عادی، گامی هرچند کوچک- درحد دور و بر خودتان!- در اشتغالزایی بردارید! تمام نهادهای نظارتی هم این آزادی شما را تضمین میکنند! حالا باز شما هی غر بزن در این مملکت آزادی نیست! هی بگو آن جهانخوار آزادی دارد! شعور ندارید که!
ارسال نظر