طنز؛ من چیم از نوید محمدزاده کمتره؟
سلام. اسم من پرهامه. من بعد از بیست و شش سال عمری که از خدا گرفتم بالاخره فهمیدم تو این زندگی چی میخوام. هدف من مثل اهداف بقیه آدم ها نیست. رسیدن به این هدف نیازمند تلاش و پشتکار بیشتریه.
جدیدا با راه تازه ای برای سلبریتی شدن آشنا شدم: استندآپ کمدی! خودم با چشم خودم دیدم این کمدین های خندوانه هر کدومشون تو اینستاگرام بالای ۱۰۰ k فالوئر دارن. تقریبا از همه کارهایی که تا الان برای سلبریتی شدن کردم راحت تره. یه شب میری جلوی دوربین، چهار تا جوک و خاطره تعریف می کنی، یهو چند ده هزار طرفدار پیدا می کنی که زیر پستات جامه می درن و به منتقدات فحش میدن. البته من الان منتقد ندارم ولی اگه سلبریتی بشم مسلما منتقدانی پیدا خواهم کرد که باید فحش بخورن.
اواسط هفته همه صفحه های اینستاگرام پر شده بود از جایزه نوید محمدزاده. وقتی دیدمش خیلی حرص خوردم. واقعا پول و رابطه تو سینما حرف اول رو می زنه. وگرنه چرا به من نباید جایزه بدن؟ صبح تا شب تو این خونه دارم با سیگار و زیرپوش تردد می کنم. هر دفعه خواهرم میخواد بره بیرون میگم رقیه نرو! بیوی اینستاگرامم رو از یه آبانی مغرور به «من یه ببر کرد فروردینی ام» تغییر دادم. میرم، میام، کله مو می زنم تو دیوار مثل شهاب حسینی. چند وقته فعل رو از جمله هام حذف کردم تا مثل اصغرفرهادی پایانم باز باشه، زندگیم مثل فیلم های درام ایرانی تو فلاکت و مصیبت غوطه وره، صبح تا شب کتک می خورم و بهم تعرض میشه و اطرافیانم می میرن، حتی بابام نمی دونه من پسرشم ولی من می دونم اون پدرمه ... با این حال یه تقدیر خشک و خالی تو این سینمای مافیایی از ما نشد. واقعا این فضا و این سینما انگیزه ها رو تو جوون ها می کشه.
احساس می کنم هیچ راهی برای سلبریتی شدن نمونده. دیگه ناامید شدم. میخوام برم تگزاس، طوفان هاروی لباس هامو ببره و عکس هام تو فضای مجازی منتشر بشه. بعد برگردم ایران و تا سه هفته پست بذارم «لعنت بر قضاوت کنندگان»، «ایشالا سیل لباسای رو بند رختتون رو ببره به همین وقت عزیز» و ... بلکه چهار تا صفحه اینستاگرام از ما هم خبری کار کردن. خسته شدم به خدا. دعام کنید!
نظر کاربران
عالی هستی آیدین!