طنز؛ تو حاضری برای عشقمون از کی شکایت کنی؟
امینزاده، معاون حقوقی دولت یازدهم در مصاحبهای گفت: «در دولت احمدینژاد فرمان داده بودند تا میتوانید از دیگران شکایت کنید». خود من هم یکی را میشناختم که دايم به دیگران گیر میداد که فرصت نکنند به خودش گیر بدهند.
امینزاده، معاون حقوقی دولت یازدهم در مصاحبهای گفت: «در دولت احمدینژاد فرمان داده بودند تا میتوانید از دیگران شکایت کنید». خود من هم یکی را میشناختم که دايم به دیگران گیر میداد که فرصت نکنند به خودش گیر بدهند. یعنی در حدی که بعد از ۶ ماه بهش مسیج میدادی حالش را بپرسی، جواب میداد: «ضمن عرض سلام و خسته نباشید، امیدوارم حال تو هم خوب باشه. ولی نه، هیچوقت بهخاطر اون روزی که جلوی فلانی حالمو گرفتی آرزو نمیکنم حالت خوب باشه. اصلا بیخود کردی به من مسیج دادی...».
فارغ از انگیزههای این شکایت کردن، دلایل شکایت هم میتواند جالب باشد. چون تا الان از نظر ما شکایت فقط در مواردی مطرح میشد که از کسی طلب داشته باشی، زورت هم نرسد پول را پس بگیری، شرخرها هم جوابت کرده باشند. یا با یک نفر دعوا کنی، مثل پفک کتک بخوری و زورت به طرف نرسد، شکایت کنی. یا داخل کار با شریکت به مشکل بخوری، پولهایت را بالا بکشد، اعتراض کنی، زورت نرسد و کتک بخوری. خلاصه ایرانی جماعت زمانی راه حل حقوقی را امتحان میکند که زورش نرسد. ولی اگر برنامه این باشد که تا میتوانی از این و آن شکایت کنی، قطعا خلاقیتت خیلی بالا میرود. مثلا دولت احمدینژاد میتوانست موارد زیر را به شکایت تبدیل کند:
یک مُراجع از گیت ورودی نهاد ریاستجمهوری رد میشود. ولی متوجه میشود که سرویس بهداشتی فرسنگها آنطرفتر قرار دارد و پیش از رسیدن به ساختمان تلف خواهد شد. چند دقیقه بعد، اربابرجوع از پشت درختی بیرون میآید. احمدینژاد با شلوار گرمکن در حیاط قدم میزند و به گلها آب میدهد. مُراجع به او نزدیک میشود و میگوید: «مخلص آقای رییس! از این ورا؟» احمدینژاد پیش خودش فکر میکند عجب ایده باحالی! و هفته بعد همین جمله را در یک سخنرانی میگوید. سپس با یک جابهجایی خفیف در زمان، از اربابرجوع به دلیل تقلید سخنان رییسجمهور شکایت میکند.
هیات دولت ناهار خوردهاند و هر کس به دفتر خودش برگشته که قدری استراحت کند و اقتصاد کشور یکی دو ساعت روی آرامش را ببیند. داخل دفتر رییسجمهور، ننویی آویزان کردهاند و مشایی دارد چرت میزند. منشی احمدینژاد سراسیمه وارد میشود و خبر میدهد که دبیرکل سازمان ملل در مدیریت جهان، گیر کرده و زنگ زده از آقای دکتر مشورت بخواهد. مشایی بدخواب میشود. دولت از دبیرکل سازمان ملل و منشی شکایت میکند.
مجلس به مدرک تحصیلی یک وزیر شک میکند. در تحقیقات مشخص میشود که مدرک، جعلی بوده. وزیر به مجلس کشیده و استیضاح میشود. دولت از جاعل مدرک به دلیل ناشی بودن شکایت میکند.
آلودگی هوای تهران، از مرز هشدار و خطرناک و خطرمرگ میگذرد و به سطح فحاشی میرسد. دولت از شهرداری تهران، مردمی که این هوا را نفس میکشند و ذرات معلق شکایت میکند.
هیچ اتفاقی نمیافتد. دولت از خودش بهخاطر اینکه هیجان زندگی را به جامعه تزریق نکرده شکایت میکند و قیمتها را پنج درصد بالا میبرد و مجدد به دلیل گرانی از اصناف شکایت میکند.
شاعر میفرماید: «بشنو از نی چون حکایت میکند». دولت از همین هم شکایت میکند!
ارسال نظر