طنز؛ گزينه گمشدن در افق
«بايد زيربناي اقتصاد درست شود. سرانه درآمد هر ايراني افزايش پيدا کند، اقتصاد رشد کند و از رکود خارج شود، توليد افزايش پيدا کند و ضريب محروميت مناطق محروم کاهش پيدا کند تا فقر از بين برود».
«بايد زيربناي اقتصاد درست شود. سرانه درآمد هر ايراني افزايش پيدا کند، اقتصاد رشد کند و از رکود خارج شود، توليد افزايش پيدا کند و ضريب محروميت مناطق محروم کاهش پيدا کند تا فقر از بين برود». اين پاسخ پرويز فتاح، رئيس کميته امداد، در پاسخ به اين پرسش است که «آيا روزي شاهد ازبينرفتن فقر در کشور خواهيم بود؟»
خوشبختانه رئيس کميته امداد آب پاکي را روي دست ما و مردم و فقرا ريخت و کار را يکسره کرد.
اتفاقا يکبار که ما حالت ازدواج داشتيم و رفته بوديم خواستگاري، باباي طرف از ما پرسيد: آيا شما روزي پولدار خواهيد شد؟ يا دستکم روزي يک خانه زپرتي خواهيد داشت؟ يا دستکم روزي يک شغل با بيمه و مزايا خواهيد داشت؟ يا دستکم روزي دفترچه بيمه خواهي داشت که بهخاطر هزينه درمان يک سرماخوردگي ساده جان به جانآفرين تسليم نکني؟ يا در نهايت آيا روزي شما احساس اميد به زندگي خواهي داشت يا کماکان قيافهات همينطور شبيه سرمربي كرهجنوبي خواهد بود و آدم با تماشاي هيبت شما زارزار اشک خواهد ريخت؟
ما هم به باباي طرف گفتيم: بله. ٦٠ درصد، اما «بايد زيربناي اقتصاد درست شود. سرانه درآمد هر ايراني افزايش پيدا کند، اقتصاد رشد کند و از رکود خارج شود، توليد افزايش پيدا کند و ضريب محروميت مناطق محروم کاهش پيدا کند...» تا من شغل پيدا کنم و خانه بخرم و بيمه بشوم و اميد به زندگي پيدا کنم و يک لبخند زپرتي روي صورتم بنشيند. حالا به من دختر ميدهي؟
باباي طرف گفت: با اين اوصاف که شما ميگويي، بايد بروي عضو کميته امداد بشوي تا مشکلاتت حل بشود.
گفتم: اتفاقا اينها را خود رئيس کميته امداد گفته و گفته مشکلات حل نخواهد شد. حالا ببينم شما راه ديگري سراغ داري که وضع من عوض شود و شما به من دختر بدهي تا خوشبخت بشوم؟
باباي طرف گفت: بله؛ شما همينطوري يواش بزرگراه را بگيری و تا انتها بروي و از شهر دور بشوي و در نهايت توي افق گموگور بشوي و هرگز صداش را درنياوري.
من ديدم با توجه به شرايط خودم و شرايط جامعه اين بهترين راه موجود است که تعريف از خود نباشد، در اوج جواني رفتم در افق گم شدم و خلاص.
ارسال نظر