طنز؛ انتخاب حساس بین احمدزاده و احمدزاده
آقای ضرغامی در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کردند و جوری صحبت کردند که ما حس کردیم هنوز رییس صداوسیما هستند و اگر هم نیستند، صداوسیما روزی سه بار میآید پیششان و مشورت میگیرد. ایشان ضمن بازکردن یک خاور نوشابه برای....
آقای ضرغامی در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کردند و جوری صحبت کردند که ما حس کردیم هنوز رییس صداوسیما هستند و اگر هم نیستند، صداوسیما روزی سه بار میآید پیششان و مشورت میگیرد. ایشان ضمن بازکردن یک خاور نوشابه برای خودشان، به مطالبی اشاره کردند که دود از کله مخاطبان بلند شد و اگر دیدید امروز هوای تهران کمی تا قسمتی آلوده است، علتی جز حرفهای آقای ضرغامی ندارد. ما به چند مورد از صحبتهای ایشان اشاره میکنیم که اگر هم برنامه را ندیدهاید، به آلودگی هوای شهر کمک کنید:
ضرغامی: «دست تهیهکنندگان برای انتخاب مجری کاملا باز است. اگر کسی بگوید که مجری با هماهنگی کسی کاری را انجام میدهد، حرف درستی نیست». جوری میگویند دست تهیهکننده باز است، انگار تهیهکننده برنامهاش را کامل میچیند، با تیم نویسنده و کارگردان صحبت میکند، بعد تصمیم میگیرد که از بین لری کینگ، اپرا وینفری و احمدزاده کدام را انتخاب کند که خب بهطور مسلم اولویت با احمدزاده است. درحالیکه در عالم واقع، تهیهکننده دو لیست در دست دارد که اولی شامل ۵۲ مجری فعال صداوسیما میشود و لیست دوم هم شامل مجریهایی که در حال حاضر ممنوعالکار هستند. در نتیجه ۵۰ گزینه حذف میشوند و انتخاب نهایی میماند بین احمدزاده و احمدزاده (که به اشتباه دو بار اسمش در فهرست چاپ شده بود). تازه کسی هم چیزی را با مجری هماهنگ نمیکند و مجری به دلخواه خودش میتواند بگوید «چشم» یا «بله، حتما».
ضرغامی: «مردم باید فیلم تایتانیک را ببینند». البته تلویزیون هم چندین بار، نسخههای مختلفی از تایتانیک را پخش کرده و اگر دو بار دیگر پخش میکرد، فقط تیتراژ فیلم باقی میماند. برای عزیزانی که موفق نشدهاند تایتانیک را از تلویزیون ببینند باید عرض کنیم این فیلم ماجرای یک گلدان و یک آباژور را روایت میکند که در یک کشتی مجلل عاشق هم میشوند. آباژور تلاشهای بیشماری برای بهدست آوردن دل گلدان انجام میدهد و بارها با یک کیسه کود جلوی کابینش میرود، ولی درست لحظهای که احساس متقابل شکل میگیرد، کشتی شروع به غرق شدن میکند و گلدان به داخل قایق نجات میپرد. ولی سیم آباژور به کشتی گیر میکند و غرق میشود.
ضرغامی: «زمانی که من وارد سینما شدم دیگر شکستن شیشههای سینماها پایان یافت». یعنی کسانی که داشتند شیشه سینما را میشکستند، ناگهان با دیدن آقای ضرغامی گفتند: «وای ضرغامی اومده!» و رفتند نفری سه متر شیشه خریدند و سالنها را ترمیم کردند و چون فهمیده بودند بعدش قرار است برود تلویزیون، رفتند سراغ شیشههای تلویزیون!
ایشان در ادامه حرفهایی هم راجع به انتخابات اخیر و قبلی و قبلتریاش زدند که ما نمیتوانیم بزنیم. جوری هم مطرحشان کردند که اول چشممان گرد شد، بعد فکمان افتاد و در آخر گفتیم:«پس واقعیت اینجوری بود. چقدر اشتباه میکردیم!» و متنبه شدیم.
خلاصه برنامه هم این بود که فقط ضرغامی خوب است، بقیه میتوانند به نسبت «کمبد» یا «خیلیبد» باشند.
نظر کاربران
بعضی از کارکنان صداوسیما در بخش اجرت بسیاربااستعداد وصاحب نظرند حیف که دستشونو سیاستهای عجیب و غریب می بنده