طنز؛ فلاکسیون عشلیهای مهلبون ^_^
تو دهه چهل نهایت توقع بچهها از پدر و مادر این بود که اجازه بدن سالی یه بار، اونم زمستونا و زیر کرسی، پاشونو دراز کنن. کم کم مطالبات افزایش پیدا کرد و به خریدن چسب و سیریش واسه بادبادک و بعدها در کمال پررویی و بیشرمی به درخواست خرید دوچرخه رسید.
مهرشاد مرتضوى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
تو دهه چهل نهایت توقع بچهها از پدر و مادر این بود که اجازه بدن سالی یه بار، اونم زمستونا و زیر کرسی، پاشونو دراز کنن. کم کم مطالبات افزایش پیدا کرد و به خریدن چسب و سیریش واسه بادبادک و بعدها در کمال پررویی و بیشرمی به درخواست خرید دوچرخه رسید. هرچی نسلها جلوتر اومدن، توقعات افزایش پیدا کرد و بچهها ایکس باکس و پلیاستیشن میخواستن.
بعد کار به جایی رسید که بچه، کارنامه اول ابتداییاش رو میآورد میذاشت جلوی باباش، میگفت معدلم ۲۰ شده، برام موبایل بخر با خط رُند کد ۱. احتمالا نسل بعدی بهدنیا که میاد یه هفته بعد تبلت میخواد و از سرعت وایفای خونه هم انتقاد میکنه.
ولی یه مسیر موازی هم وجود داره که مربوط به ما معمولیا نمیشه و مختص ژنهای خوب و آقازادههاست. فرآیند پیشروی مطالبات اونا هم مثل ما از پا دراز کردن شروع شد، ولی از دوچرخه به بعد راهمون از هم جدا شد و وقتی ما از بابامون سِگا میخواستیم، اونا سه دانگ خونه میخواستن. وقتی بچههای معمولی موبایل میخوان، ژنخوبها به باباشون میگن برامون اپراتور بخر.
الان هم که دیگه مستقیم میرن پیش ددی جان، میگن «ارشد دولتی قبول شوم، شهردار کردنم را بلدی؟»
البته اعتراضی هم نداریم. بالاخره ژن داریم تا ژن. من که نمیتونم برم با گروه خونی O+ و کد ژنتیکی GAT شهردار یا عضو شورای شهر بشم، چون اصلا مدیریت تو خونم نیست! همین عزیزان هستن که باید برن با غریزه مدیریتی خودشون پستها رو بگیرن و برای کشور زحمت بکشن. مثلا تو همین نسل بعدی، توی شوراهای شهر و روستا دیگه بنر نميزنن «فلانی، خادم مردم» یا «فلانیِ خدمتگزار آمد، نه به اشرافیگری». جاش بزرگ توی پوستر مینویسن «ترجیح میدهید پسر فلانی عضو شورای شهر شود یا برادر بیساری که در سه شورای قبل کاری برای شهر نکرده؟» و کنار عکس هر نامزد، فرمول DNA اون نامزد رو هم مینویسن که یه وقت آدم اشتباهی بهخاطر تشابه اسمی وارد شورا نشه.
ولی خواهشمون از عزیزانِ خوشژن اینه که بچههاشونو لوس بار نیارن. چون با روندی که داریم پیش میریم، دو سه نسل دیگه قراره لیستهای انتخابات مجلس از بین همین آقازادهها چیده بشه و تنها نگرانیمون اینه که اصولگراها اسم لیستشونو بذارن «گلهای صحن علنی» و اصلاحطلبها هم واسه خودشون اسم «فلاکسیون عشلیهای مهلبون» رو انتخاب کنن. اون وقت انتظار دارین با این شیوه نامگذاری، نماینده دست و دلش بره که به سمت خبرنگارهای خاطی و مزاحم دو تا مشت ول کنه؟
ارسال نظر