طنز؛ پشت «ژن»‌اش حرف می‌زنند

علي هديه‌لو در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

«عارف» سخن بگفت و سر حرف باز کرد

آهنگ «خون خوب و ژن خوب» ساز کرد

از نمره‌های خوب پسر گفت و بعد هم

لپش کشید و موی سرش نیز، ناز کرد

فرمود: کرده‌اند خلایق «افاضه‌ها»

(بعد از افاضه، یک نگه «وات دِ فاز» کرد)

صد شکر می‌کنم که پس از سال‌ها سکوت

حضرت، سخن بگفت و لب بسته باز کرد

ناگه شفا گرفت و پس از صبر بیشمار

صبرش به سر رسید و یهو اعتراض کرد

صد اتفاق تلخ رسید و سکوت داشت

روزی دو جمله بابت رفع نیاز کرد

اما چو دید پشت «ژن»‌اش حرف می‌زنند

طاقت نداشت، ناله و سوز و گداز کرد

عالیجناب، رتبه‌ی کنکور بنده نیز

شد پانزده، (اگر چه نباید لحاظ کرد)

اما به لطف این ژنِ مستضعفی ما

کوشیدم و نشد که سری در فراز کرد

از این افاضه‌ها، چه سخن‌‌ها که در دل است

حافظ چه خوش سرود و سخن دلنواز کرد:

«ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم

زان چه آستین کوته و دست دراز کرد

بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه

زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد

حافظ مکن ملامت رندان که در ازل

ما را خدا ز زهد ریا بی‌نیاز کرد»