گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا
سعید مشهورترین جن گیر در تمام آفریقاست. او که قبل از این که به عنوان شکارچی جن مشهور شود یک عطار معمولی بود. حالا کارش این است که با یک کوله پشتی پر از روغن و ورد مخصوص شکار جن، دنبال مردم ساده لوح بگردد. «جاستین فورنال»، خبرنگار «نشنال جئوگرافیک» مدتی با او همراه شده تا از زندگی و شیوه کار او گزارش تهیه کند.
ظرف روغن را روی سر راننده تاکسی خالی می کند. با خودم می گویم الان است که روغن از سر و گردنش پایین برود و پیراهنش را کثیف کند اما این طور نمی شود. مهم نیست که سعید چقدر روغن روی سر راننده بریزد. در هر صورت انگار روغن ها محو می شوند. بطری پر از روغن که ته کشید، سعید یک کلاه پلاستیکی را روی سر مرد گذاشت و آن قدر فشارش داد تا مایع چرب به خورد پلاستیک رفته و به جز یک لایه نازک چیزی روی پوست مرد باقی نماند. بعد راننده چشم هایش را بست و سعید شروع کرد به خواندن یکسری وردهایی که به زبان دیگری غیر از زبان آفریقایی بود.
![گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا](https://static2.bartarinha.ir/servev2/TY0OTM3MTIwZ/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
این بخشی از مراسم جن گیری است که سعید، مرد زنگباری هر چند وقت یک بار آن را انجام می دهد. من - خبرنگار نشنال جئوگرافیک - در صندلی عقب تاکسی در شهر «استون تاون»، بخش قدیمی شهر زنگبار نشسته بودم که سعید گفت می تواند جنی را که در روح مرد راننده گیر کرده بیرون بکشد.
اسم کاملش سعید سلیمان محمد است. می گوید ادعا می کند که کارش جن گیری و گیاه شناسی است. البته او بیشتر از عنوان «دکتر علفی» استفاده می کند. راننده را خیلی اتفاقی پیدا کردیم. سعید به او پیله کرد که حالت خراب است و من می توانم کاری کنم که خوشبخت شوی. راننده هم از خدا خواسته، غر زد و بعد از مدتی حتی التماس کردن که روح ناپاک یا به قول خودش جن را از بدن او بیرون بکشیم. این طور شد که سه نفری سوار تاکسی شدیم و من توانستم یکی از عجیب ترین برنامه های جن گیری در دنیا را از نزدیک ببینم.
رمال های پول پارو کن
«جن گیری» یکی از مهم ترین تجارت های غیر رسمی در این روزهای آفریقاست. به خصوص در تانزانیا، کسانی که برای بیرون کردن روح اجنه از بدن شان به رمال های آفریقایی مراجعه می کنند، تعدادشان کم نیست. اینجا که زمانی یکی از مراکز مهم تجارت ادویه در دنیا بود، در قرن 19 به خاستگاه بازرگانی برده تبدیل شده بود و حالا یک مرکز مهم جن گیری در دنیاست.
«سعید جن گیر» را خیلی اتفاقی در خلال یک پروژه فیلم مستند که درباره نوشیدنی های بومی ساخته می شد، ملاقات کردم. من قرار بود بخشی از کارهای مربوط به تولید را سر و سامان بدهم. آدم خونگرمی بود که رفتارش خیلی به دلم نشست. به خودم جرأت دادم و یک روز درخواستم را با او در میان گذاشتم.
مدت ها بود که دلم می خواست درباره سنت های درمانی و دارویی قدیمی و بومی در آفریقا پژوهشی انجام بدهم. سعید گفته بود گیاه ها و خواص دارویی شان را خوب می شناسد. در نتیجه فکر کردم آدم درستی را پیدا کرده ام. کمی با هم درباره گیاه و دنیای پزشکی حرف زدیم که فهمیدم سوژه ای که شکار کرده ام، بزرگ تر از این حرف هاست. کار اصلی او شکار اجنه بود. سعید برای این که کارش را راحت تر انجام بدهد و آن را اختصاصی کند، از گیاهان بومی آفریقا استفاده می کرد.
![گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا](https://static3.bartarinha.ir/servev2/zNiNGY1YTIyY/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
حل مشکل آفریقا
سعید در طول این سال هایی که به دکتر علفی آفریقا معروف شده، حسابی روی بومی سازی این نوع خاص از کسب و کار پژوهش کرده. حتی می گوید که در این باره به نتایجی هم رسیده است. مثل این که می گوید: «در بعضی از مناطق جن ها بیشتر حضور دارند. انگار روی زمین، شهری ساخته باشند. برای مثال جزیره «پمبا» در آفریقا یکی از مهم ترین محل های زندگی اجنه در آفریقاست.»
او درباره تاثیر جن ها در زندگی مردم زنگبار هم کلی حرف برای گفتن دارد: «جن ها واقعی هستند و به نظرم بیشتر از هر جایی در آفریقا حضور دارند. می دانید که خیلی از مشکلات زنگبار به خاطر حضور اجنه در این منطقه از دنیاست. این را من از خودم نمی گویم. آدم های زیادی روزانه به من مراجعه می کنند و می خواهند که جن را از بدن شان بیرون بیاورم. تازه این آمار کسانی است که به من دسترسی دارند. خیلی از آدم های دیگر مشکل دار وجود دارند که نزدیک من نیستند اما طرز زندگی شان و آمار دولت نشان می دهد که وضع خوبی ندارند. آنها هم بیمار هستند و باید درمان شوند. منظورم بیماری معمولی نیست. اینها جن زده شده اند.»
جیغ یک زن، مرا جن گیر کرد
سعید یکی از قدیمی ترین و باسابقه ترین مدعیان جن گیری در آفریقاست. .می گوید جد بزرگش که از عمان به زنگبار مهاجرت کرده، یک عطار مشهور بوده است. او به خاطر کمبود آب و غذا به زنگبار که آن زمان بسیار مشهور و پر رونق بود، رفت و روش های درمانی خودش را به عنوان میراث خانوادگی به پسرانش انتقال داد. خانواده سعید از سال های دور به خاطر تبحری که در درمان بیماری های مختلف با استفاده از گیاهان دارویی داشتند، مشهور هستند. او هم از بچگی به این دنیا علاقه مند شده بود.
«روستا عوض شده بود. رفتار مردم هم تغییر کرده بود. کسانی را دیدم که با قرص های شیمیایی سر و کار پیدا کرده بودند. آن هم در حالی که خیلی از مشکلات شان یک درمان طبیعی داشت، درمانی که اجداد ما آن را پیدا کرده بودند.»
او آرام آرام درمان بیماران با روش های سنتی اجدادی را شروع کرد. وقتی کارش نتیجه داد، مشتری های بیشتری پشت در مطب خودساخته اش صف کشیدند. او بعد از مدتی حسابی معروف شد و کارش گرفت. سعید فکر می کرد به یک عطار توانمند تبدیل شده که می تواند بسیاری از بیماری ها را درمان کند. اما تمام تصورات او را جیغ شبانه یک زن به هم ریخت.
«نیمه شب بود که صدای جیغ یک زن را شنیدم. با عجله خودم را به خانه رساندم و دیدم که زن دارد به خودش می پیچد. خانواده اش گفتند که او دچار یک درد عضلانی عجیب شده است. من از اجدادم درباره جن ها چیزهایی یاد گرفته بودم و می دانستم او جن زده شده. بلافاصله کارهایی را که بلد بودم انجام دادم.
داستان های خیالی از شکار جن ها
از آن زمان کار او حسابی گرفت. سعید دیگر فقط یک عطار مشهور نبود. به ادعای خودش، جن هم شکار می کرد و از این راه پول زیادی هم به دست می آورد. حتی می شود گفت که درآمد جن گیری از عطاری برایش بیشتر بود. او آرام آرام متدهای خاص خودش را برای شکار جن ابداع کرد و از خدماتش به دنیای انسان ها گفت. این روزها سعید از روش های عجیب و خود ساخته ای می گوید که برای بیرون راندن اجنه از خودش ابداع کرده: «یک بار برای این که جن ها را وادار کنم دست از سر اهالی یک خانه بردارند، مجبور شدم شش بز را بکشم. قراردادم با اجنه این طوری بود که گفتند شش بز را بکش تا ما برویم!»
سعید که حسابی سر حال آمده، از مبارزاتش با این موجودات، حسابی خیال پردازی می کند و با آب و تاب خاصی ماجراهای عجیب و باور نکردنی را تعریف می کند: «یک بار در طبقه بالای خانه ای ایستاده بودم که یکباره پله ها غیب شدند. هیچ راهی به بیرون نبود. اجنه حسابی سر به سرم گذاشته بودند.
شهر بزرگ اجنه کجاست؟
با مرد جن گیر در شهر قدم می زنیم. او تمام شهر را زیر پا می گذارد تا نشانه های وجود اجنه را به من نشان بدهد. او هر چیز غیرعادی که می بینیم را دلیل وجود اجنه می داند. جلوی یک در توقف کردیم و او گفت: «این در چوبی را می بینی؟ رویش کنده کاری شده و چیزهایی نوشته اند. البته نمی توانی این نوشته ها را بخوانی چون همه اش کار اجنه است.»
از او می خواهم تا جن ها را برایم توصیف کند اگر واقعا آنها را دیده و تا این اندازه خودش را به آنها نزدیک می داند، باید اطلاعاتی درباره شان داشته باشد. سعید خودش را نمی بازد. خیلی راحت و بی دغدغه اجنه را این طور توصیف می کند: «عمرشان زیاد است. شاید چند صد سال عمر داشته باشند. مثل آدم ها دو جنس نر و ماده دارند. آنها اکثرا مواقع می توانند خودشان را به شکل های مختلفی در بیاورند. وقت هایی که می توانم آنها را ببینم معمولا به شکل آدم هایی پیر با لباس قدیمی هستند.»
سعید می گوید آنها وقتی در بین مردم باشند معمولا آدم ها را اذیت می کنند. وقتی که بخواهند استراحت کنند به محل زندگی خودشان بر می گردند. «آنها شهرهای خودشان را دارند. جایی در وسط جنگل یا زیر دریا زندگی می کنند. بعضی های شان هم در محل هایی که آدم هست، سکنی گزیده اند. آنها معمولا عاشق جاهای قدیمی هستند، به خاطر همین هم هست که در جزیره پمبا عده زیادی از اجنه را می توانید ببینید. ویرانه های معابد و ساختمان های قدیمی آنجا پر از جن است.»
او که به قول خودش درباره این موجودات تحقیق کرده، می گوید: «شنیده ام که قلعه ای در زمان های دور اینجا بوده که مردم جن ها را در آن زندانی می کردند. مردم می گویند جن ها هنوز هم اینجا گرفتار هستند. جزیره پمبا پر جمعیت ترین شهر جن ها در آفریقا و حتی شاید تمام دنیاست.»
فاش کردن رموز خاص جن گیری
سعید جن گیر راه و روش خاص خودش را برای معامله با جن ها دارد: «یک ورد مخصوص دارم که به معنای شمشیر است. این جمله ها را چند بار تکرار می کنم، جن می میرد. البته همیشه نیازی نیست تا آنها را بکشم. معمولا با یک قول و قرار ساده با هم صلح می کنیم. در این قرارداد، آنها چیزی از ما می گیرند و در عوض ما را تنها می گذارند. اگر کار بالا بگیرد یا جن سر عقل نیاید، مجبور می شوم از همنوع هایم دفاع کنم. آنها را می کشم. البته یک نوع روغن جن هم وجود دارد که اگر آن را نداشته باشیم، ورد خالی به درد نمی خورد.»
او کوله پشتی اش را باز می کند تا محتویاتش را نشانم بدهد. ابزار کار او اینجاست. چند برگ کاغذ که ادعا می کند برای نوشتن قرارداد بین بیمارهایش و اجنه همراه اوست و چند بطری پر از روغن های مختلف. او از شیوه تهیه این روش ها هم برایم داستانی می گوید: «روغن ها معمولا از سیاه دانه هستند و تفاوت رنگ شان به خاطر ادویه ها و موادی است که در آنها ریخته ام.
![گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا گفتگو با معروف ترین جن گیر آفریقا](https://static2.bartarinha.ir/servev2/DU1M2EzNTBmM/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
البته روغن فقط به درد کشتن نمی خورد و این طور که سعید می گوید، برای پیشگیری هم مصرف می شوند. «وقتی زنی توسط اجنه اسیر می شود، گاهی ممکن است مورد آزار یا حتی تجاوز قرار بگیرد. در چنین وقت هایی، روغن ضد جن حسابی به درد می خورد.» او برای این که حرف هایش را باور کنم یک داستان جدید می چیند تا خودش را مطلع نشان بدهد؛ درست مثل رمال ها: «جن ها اخلاق شان این طوری است که اگر از دختر مجردی خوششان بیاید، ولش نمی کنند. اصلا نمی گذارند طرف مردها برود. اگر هم ازدواج کرد، باز رهایش نمی کنند و مدام اذیتش می کنند.
ملاقات با یک جن واقعی!
او بعد از این، خواست تا چشمه هایی از هنرش را به من نشان بدهد. نزدیک یک خرابه قدیمی شده بودیم که مدتی ایستاد و گفت: «دلت می خواهد جن ببینی؟» بعد بدون این که به من نگاه کند، راهش را گرفت و وارد یکی از اتاق های ساختمان نیمه مخروبه شد. گربه ای آنجا بود که وقتی ما را دید، شروع کرد به دویدن در راهروهای ویرانه. سعید گفت: «باید او را دنبال کنیم.» در نتیجه راه افتادیم و وقتی به یکی از اتاق های نیمه تاریک ساختمان که راهی به بیرون نداشت وارد شدیم، گربه دیگر آنجا نبود. به من چشمک زد و گفت: «دیدی که غیب شد. او گربه نبود، جن بود.»
نظر کاربران
به درد مجلات زرد میخوره این داستانای درپیت
همه ی ماجرا یه طرف اون نامه خداحافظی هم یه طرف دیگه خخخخخخ
عجب
من به جن ها اعتقاد دارم اما به داستان های این مطلب نه زیاد
این هم یه نوع تجارت است برای افراد ساده لوح ایرانی واحساسی که همه چیزو باور میکنن
خوبه اينو بدونين كه همه اين داستانا واقعيه و هركي جنگير نيست و نميدونه جن چيه همه اينارو يه خيال ميبينه و نميتونه اين چيزارو درك كنه منم يه جنگيرم و همه اين اتفاق هارو تجربه كردم خوبه حرفامو باور كنين وگرنه جنا عصباني ميشن و همچنين اينو بدونين اگه عكس جن ديدين چه واقعي چه الكي بهش پوزخند نزنين و با لبخند نگاش كنين وگرنه ناراحت ميشه و مياد خودشو بهتون نشون ميده تا باورش كنين تا جايي كه اگه امكان داره سكته كنين هم خودشونو نشون ميدن
في امان الله
پاسخ ها
سلام من نظرشماروقبول دارم اخه جدمادریم جن گیربودن دخترداییم موکل داره من خودم ارزوم اینه حتمن ببینمشون باهاشون درددل کنم من توشهرغریبم سوره جنرو تازگی میخونم تا بیاین پیشم شماهم برام دعا کنید ازشون بخوایین ممنونت میشم نسرین هستم ازشیراز
من همزاد دارم اونم از نوع شیطانی که مانع ازدواجمه، چیکار کنم تا دفع بشه ازم ؟ راهی داره؟ جنگیرها ادعا میکنن که میتونن دفعش کنن اما وضعمو بدتر کردند ، اون به هیچ وجه ولم نمیکنه
نمیدونم چرابعضیاعدم اعتقادبه اجنه وماورا رویه نوع. کلاس. میدونن عزیزمن علم حقیقت خیلی ازچیزهارونمیتونه بشناسه وانالیزکنه وجواب درستی برای پاسخ به سوالات تواین زمینه بده متاسفانه خیلیا بجای حل مساله پاکش میکنن برامثال توخیلی ازمناطق کشور ما ییلاق وقشلاق ک میکردن مرده هاروبراسه ماه چهارماه توخاک به امانت میذاشتن ودرکمال تعجب خاک هم به امانت خیانت نمیکرد وهیچ اتفاقی برای جسدنمیفتادوتجزیه وفاسدنمیشد پدربزرگم تعریف میکردمیگفت برادرشو ب امانت گذاشتن توییلاق موقع کوچک گفت دراوردیم ک ببریم گفت انگارزنده بودصورتش سرخ وسفید گفت ریشاش هم اومده بودن یه مقدار ازخیلیا شنیدم اینو حتی استاد دانشگامون هم همچی چیزی تعریف کرد حالا علم بیاد اینو انالیزکنه میتونه؟؟؟؟؟
پاسخ ها
سلام علی اقا خوب هستین من همه حرفاتونو قبول دارم جون جدمادریم جنگیربودن توخونه منم زندگی میکردن صداشونو توخونه ام میشنیدم ولی متاسفانه ندیدمون آخه خیلی دوس دارم باهاشون درارتباط باشم چون زندگی نکبت باری دارم خسته ام تنهام سنگ برسرم میباره نمیخوام جدا بشم چون سنی ازم گذشته دردم خیلیه علی آقا ی خواهش عاجزانه ازتون دارم من ابرومندانه زندگی میکنم التماست میکنم حالا ک شما میگی میتونم براتون رویت کنم بهشون بگو ی بدبختی مادری در شیراز زندگی میکنه دادرسش باش خواهش میکنم بهشون بگو بیاین پیشم باهشون درددل کنم من تو شهرعریبم کسی رو ندارم سوره جن رو همش میخونم بخدا مال منال نمیخوام شوهرم بامن ناسازگاره گرفتارم خیییییلی صداشون میزنم میدونم ک هستن بزودی بگو بیاین پیشم فقط منو نترسونن من 37 ساله اززندگیم ترسیده شدم درد دارم درد دارم
قبول دارم، این رسم خاک سپاری به صورت امانت هم واقعیت داره ، قدیم عشایر بختیاری ، اگر در بین راه کوچ، کسی فوت میکرد بصورت امانت دفن میشد و بعد از چند وقت جنازه سالم بود، و به آرامگاه دائمی میبردن و دفن میکردن. این اتفاق توی خود طایفه ما وجود داشته.
درسته که علم پیشرفت کرده ولی جن وجود داره وبا بعضی انسانها ارتباط برقرار میکنند .وباعث ازارشان میشوند .قابل انکار نیستند
جن وجود داره ولی کاش میشد اونا رو دید من خیلی دوست دارم اونا بیبینم
سلام من جد ابادم همه مولا بودن جن واقعا وجود داره من همون ورد که برای احضار کردنش رو میدونم ولی جن دیدن کار هر کس نیست شما میگی میخوای ببینی ولی خیلی خطرناکه اگه دوست دارین ببینید من بهتون یاد میدم با این که پدر بزرگم جنها رو قسم داده که کاری به ما نداشته باش ولی من دلشو ندارم اونا رو ببینم هر کی خواست بهش روش جن احضار کردن رو یاد میدم
پاسخ ها
لطفا یاد بده
من میخوام میگی
ب منم یادبده من دلشودارم
خواهش می کنم به من یاد بده
علی آقا ایمل بلد نیستم
سلام ب حرفم گوش کنید من ی مادرم سختی زیادی میکشم شماروبخدا بهشون بگین پیش منم بیایین باهاشون درد دارم تنهای تنهام قبلن تو ی خونه مینشستیم اونا هم بودن ولی من ندیدمشون اما تواتاق دخترم داشتن تلفنی حرف میزدن من بقران صداشو شنیدم التماس میکنم بفرسش
علی آقا خیلی دلم میخواد ببینمشون یکه و تنهام تو غریبی هستم دادرسی ندارم میخوام باهام دوست اجتماعی باشن افسرده شدم پیر شدم از توسرخوری راه بجایی ندارم گرفتاررررم اخوی کمکم کن
سلام ازتون عاجزانه میخوام برام احضارش کنید التماست میکنم من دردم خییییلیه تنهای تنهام علی آقا ؛؛؛؛ میخوام ی همصحبت داشته باشم گرفتار آدم نامردم ن راه پس دارم ن راه پیش فک کن خواهرتم توخونه ام بقران زندگی میکردن صداشونو شنیدم متاسفانه موفق نشدم ببینمشون بهشون بگو منو نترسنن مثل ی دوس درکنارم باشن من حسابی اززندگیم ترسیده شدم همیشه تنم میلرزه دیگه نگم برات
سلام علی آقا خوبی منم نسرین ؛؛؛ حتمن برام انجامش بده منتظرم یا میترسم یا نمیترسم ایشالا ک منو نترسونن شماهم ازشون بخواین منو نترسونن اخه من همجوره ترسیده نکبت بار زندگیمم
اونا یی که میگن میخوام بینم و ازین چیزا کلا اشتباه میکنن بابا مثلا یاد تون رفته که همین این ها بودن که نژاد پرستی کردن به ما انسان ها تفاوت و فرق گذاشتن بعد مثل چندتا ادم بی عقل پاشید بریدبگید من ... شما به جای اینکه از خدا وپیامبر وامامانش بخواین دست به دامن این افراد می شید واقعا براتون متأسفم
سلام ماگرفتارجن شدیم من و خانوادم روزگارمون سیاه هزارجا رفتیم کسی نتونست نجاتمون بده عاجزانه کمک می خواهم راهی هست این اجنه هارو ازجسمون خارج بشه آخه به اوج بدبختی رسندنمون فقط مادرم با نون فروختن خرج خانواده بیمار 8نفرومیده
جن در قران امده و سوره جن دلیل بروجود این مخلوقات است .سعید راست میگوید یانه خدا میداند
خانم شیرازی بهتره ازونا دوری کنی ارتباط با اونا وضعتو خرابتر میکنه ازمن گفتن حرفمو گوش کن خواهر بیخیال اونا بشو از خدا و ائمه کمک بخواه بدادت میرسن .مطمئن باش
وضعیت مردم رو میبینید به جای اینکه از خدا کمک بخوان از این جور چیزا کمکم میخوان
من جنگيرم روغن کلاه پلاستکي بکار نمیاد چرا دروغ میگین
پاسخ ها
منم دلم میخوادیابگیرم جن گیری
میشه یادم بدی
من دلم میخواد جن گیر بشم ولی یه کم میترسم ولی عاشق جن هاهستم خیلی دوست دارم باهاشون در ارتباط باشم باهاشون دوست بشم میتونین کمکم کنید ممنون میشم
بچه ها من ۵ ساله تو این کارم و نتیجه گرفتم الان هفته ای دوبار دارم احظار میکنم شب چهارشنبه و شب یکشنبه من اول از خدا خواستم بعد با تلاش تونستم ب موفقیت برسم الان موکل دار شم از طریق فعال سازی چشم سوم و همه تمرینات رو دارم.هرکسی خواست خواهرانه بهش کمک میکنم فقط اول از خدا بخواد بعد از منه بنده خدا.در خدمتتونم.
وقتی هیچ نیرویی ازخداوامامان مون بالاترنیست چرابایدازموجوداتی که ازانسانها پایین تر هستندکمک بگیریم خواهش میکنم یه کم فکرکنید
سلام.به نطر من بعضی از جن ها خیلی بهتر از آدمها هستن......
سلام
سلام واقعا شما مسلمونید من که شک دارم وقتی خالق جن و انس حضور داره چرا دنبال جن هستین ببین مشکل کارت کجایی که زندگیت نکبت باره با خدا درد و دل کن