داستان جالب پسر گریانی که یک نقاش گمنام را معروف کرد
داستان جالب پسرگریانی و سوژه پرحاشیه ترین تابلوهای نقاشی جهان از اینجا شروع شد که در یکی از شب های سرد زمستان برونو از خانه خارج می شود تا در خیابان های خلوت و ساکت روم قدم بزند و ایده و موضوع جدیدی را برای تابلوی جدیدش پیدا کند.
داستان جالب پسرگریانی و سوژه پرحاشیه ترین تابلوهای نقاشی جهان از اینجا شروع شد که در یکی از شب های سرد زمستان برونو از خانه خارج می شود تا در خیابان های خلوت و ساکت روم قدم بزند و ایده و موضوع جدیدی را برای تابلوی جدیدش پیدا کند. ناگهان نگاهش به پسربچه ی کوچکی افتاد که در گوشه پیاده رو کز کرده و گریه می کند. کودک به نظر یتیم و گرسنه می آمد و لباس های مندرس و کهنه ای به تن داشت. برونو تصمیم گرفت تا او را به کارگاه نقاشی اش ببرد و یک تابلوی احساسی را با الهام از چهره ی خسته و تکیده پسرک فقیر بکشد.
داستان از این جا جالب می شود که تابلو در حال تکمیل شدن بوده و برونو آخرین ضربه های قلم مو را بر بوم نقاشی می زد که متوجه شد خانه در حال سوختن است و شعله های سرخ و زرد آتش در حال بلعیدن همه چیز است. که در این حال پسر بچه به وحشت افتاده و از خانه می گریزد و برونو هم به سرعت تابلو را برداشته و به دنبال پسر بچه می رود اما نمی تواند او را پیدا کند. او با پرس و جو از مردمی که دور خانه او جمع شده بودند، اطلاعاتی را درباره ی آن پسرک به دست می آورد و می فهمد که نام او دون بونیلو بوده ست. پدر و مادر او افرادی ثروتمند بوداند و زندگی خوبی نیز داشته اند؛ اما مشکل و داستان اصلی از جایی شروع شده است که پسر بچه به هر چیزی دست می زد آتش می گرفته و جالب است بدانید که پدر و مادر او نیز بر اثر یکی از آن آتش سوزی ها کشته می شوند.
پس از گذشت مدت زمانی، برونو نقاش ، پسرک را فراموش می کند و تابلوی پسر گریان او را به شهرت رساند و باعث می شود تا دیگر تابلوهای او نیز به سرعت به فروش بروند.چند سال بعد اتومبیلی که به سرعت حرکت می کرده، دچار آتش سوزی شده و راننده آن در آتش خودرو می سوزد! تحقیقات و مدارک بعدا نشان می دهد که نام راننده دون بونیلو بوده است؛ همان پسر کوچک گریان که تابلو از روی چهره ی او کشیده شده بود.
در طول دهه های گذشته ده ها هزار نسخه از این تصویر در سراسر جهان به فروش رسید. گفته میشود در برخی از خانه هایی که این تابلو آویخته شده بود، آتش سوزی هایی رخ داد و مردم نام تابلوی نفرین شده را بر روی این نقاشی گذاشتند.این مسأله تا جایی پیش رفت که مردم حدود ۲۵۰۰ نسخه از تابلو را در یک جا جمع کرده و به آتش کشیدند؛ هر چند برخی هم سالها آن را بر دیوارهای خانه های خود آویختند و هیچ اتفاقی برایشان نیفتاد.
نظر کاربران
اسرارآمیزه!
چه چیزا!!!!!
عجب مگه میشه مگه داریم؟؟چطور میشه دست به هرچیزی بزنه آتیش بگیره بنظر خرافاتی میاد تا واقعیت
احیانا این داستانو نساختن که این تابلوها خوب فروش کنه؟
قبلا مطلبی در این مورد نوشتید و گفتین چون نقاش کودک رو مجبور به گریه کردن کرده تا بتونه ازش نقاشی بکشه واسه همین تابلو نفرین شده