امروز در تاريخ؛ سی ام خرداد
از سال ۱۵۷۷ ميلادي، كاخ سلطنتي قزوين (پايتخت وقت ايران) به صورت لانه توطئه هاي مرگبار يك شاهزاده خانم صفوي به نام «پريخان خانم» در آمد كه طبق برخي روايات، پدرش شاه طهماسب را هم درسال ۱۵۷۶ مسموم كرد...
روزنامه اطلاعات: از سال ۱۵۷۷ ميلادي، كاخ سلطنتي قزوين (پايتخت وقت ايران) به صورت لانه توطئه هاي مرگبار يك شاهزاده خانم صفوي به نام «پريخان خانم» در آمد كه طبق برخي روايات، پدرش شاه طهماسب را هم درسال ۱۵۷۶ مسموم كرد. پريخان خانم كه زني جاه طلب بود به حيدر ميرزا برادر خود كه برجاي پدر، شاه طهماسب، نشسته بود تنها يك روز امكان سلطنت داد و در شب او را مسموم كرد تا شاه بعدي، فرد مورد نظر او باشد. پس از مرگ حيدر ميرزا، اسماعيل ميرزا پسر ديگر شاه طهماسب را كه به دستور پدر به زندان افكنده بودند آوردند و به نام شاه اسماعيل دوم بر تخت نشاندند. چون ابراهيم ميرزا عموي اسماعيل و پريخان خانم (پسر شاه اسماعيل اول) كه از شاعري و هنرهم بهره داشت مخالف اين انتصاب بود، طبق توطئه پريخان خانم و تاييد شاه اسماعيل دوم ۲۰ ژوئن ۱۵۷۶ كشته شد. قتل ابراهيم ميرزا كه زماني حاكم خراسان بود و در هرات مي نشست، خراساني ها را خشمگين ساخت. اسماعيل دوم كه تعادل رواني نداشت كمر به قتل شاهزادگان صفوي كه قلبا او را قبول نداشتند بست و پريخان خانم در اين برنامه قرار گرفت و از ميان رفت.
روزنامه هاي چندصدايي
اواخر خرداد و اوايل تيرماه ۱۳۳۰ ميان برخي نشريات تهران درگـيري مقاله اي بود كه چند صدايي را منعكس مي كند.
روزنامه هاي متمايل به راست و برخي از جرايد ميانه رو تهران گزارش كرده بودند كه نخست وزير انگلستان اندرز دولت آمريكا را پذيرفته و از حمله نظامي به ايران و تصرف آبادان منصرف شده است . نشريات چپگرا به اين طرز خبرنويسي و برداشت از يك گزارش حمله برده بودند و ضمن انتقاد از آنها و وارد آوردن اتهامات متعدد اعتراض كرده بودند كه چرا اين روزنامه ها انصراف دولت لندن از تعرض نظامي را به حساب فشار دولت دمكرات هاي آمريكا گذارده بودند.
حمايت صاحب فلسفه «پراگماتيسم» از مبارزات ايرانيان
۲۰ ژوئن سال ۱۹۵۱ كه تب رسيدن به دمكراسي واقعي، ايرانيان را در برگرفته بود و سرگرم ملي كردن نفت خود و مبارزه با انگلستان بودند، جان دوي فيلسوف آمريكايي و صاحب فلسفه «پراگماتيسم» به حمايت از مساعي مردم ايران سخن گفت و اين نوع تلاش ها را «حق» هر ملتي دانست.
جان دوي (۱۹۵۲ـ۱۸۵۹) در زمينه حكومت، عقيده به تعدّد انجمن ها، اتحاديه ها و احزاب (واقعي) داشت تا ضامن بقاء و حفظ اصالت دمكراسي و جلوگيري از مصادره و سرقت آن توسط عده اي معدود باشند.
نظر کاربران
پس چرا 24 رو نگذاشتین