این پسر ایرانی یک شعبده باز ایلوژنیست است
با لبخند وارد سالن می شود و روی استیج راه می رود. هنوز با حضار سلام و احوالپرسی نکرده که در مقابل چشم آنها ناپدید می شود و بعد از چند ثانیه در یک حفاظ شیشه ای آکواریوم شکل ظاهر می شود. زنگ آغاز برنامه همین جا می خورد.
من «مدریک» هستم!
«محمد حیدری» را در عرصه شعبده بازی به نام «مدریک» می شناسند. مدریک یک نام اصیل ایرانی و به معنی پسر باهوش است، می گوید این نام را «رضا کریمی» پدر شعبه بازی ایران برای او انتخاب کرده و دلیلش هم برای انتخاب این اسم، باهوشی این شعبده باز روی صحنه بوده است.
می گوید پدرش مدیر سینما بوده و به همین دلیل دور و اطرافش همیشه پر بوده از هنرمندان و شعبده بازان: «علاقه زیادی به شعبده بازی داشتم و از دیدن اجراهای شعبده بازها به وجود می آمدم. شش ساله بودم که به سراغ یکی از شعبده بازان حرفه ای رفتم و از او خواستم یک بازی شگفت انگیز به من آموزش بدهد. «داریوش» یکی از شعبده بازان معروف آن دوران، زمانی که علاقه ام را به هنر شعبده دید برایم وقت گذاشت و یک تردستی جالب به من آموزش داد.»
شعبده باز شش ساله
«بعد از تمرین بسیار، در شش سالگی اولین شعبده ام را انجام دادم. یک روزنامه را جلوی چشم تماشاگران می گرفتم و آن را به دست یکی از حاضران می دادم که روزنامه را خوب بررسی کند، بعد از تایید تماشاگر یک پارچ آب بر می داشتم و روی روزنامه آب می ریختم، روزنامه سالم می ماند ولی تا روزنامه را بر می گرداندم، آب روی زمین می ریخت. به حدی از انجام این شعبده، هیجان زده بودم که گاهی یک روز، ۱۰ بار آن را اجرا می کردم. هنوز هم گاهی اوقات این شعبده را روی صحنه یا در خیابان برای مردم انجام می دهم.»
از هشت سالگی همراه شعبده بازان معروف، روی استیج رفت و برنامه اجرا کرد: «اعتماد به نفس بالایی داشتم. از این که می توانستم کاری خاص انجام بدهم که کمتر کسی توانایی انجامش را داشت احساس غرور می کردم. البته باید بگویم پدر و مادرم راضی نبودند و می گفتند که باید درس بخوانم اما من آنقدر به شعبده علاقه داشتم که سعی کردم آنها را راضی کنم تا اجازه بدهند با شعبده بازها همکاری ام را ادامه بدهم.»
از خیال بافی تا «ایلوژن»
می گوید آدم بسیار خیال بافی است و بیشتر اوقات در خیال و رویاهایش زندگی می کند، برای مثال همیشه دوست داشته با کمک نیروی ذهن، پرواز کند و توانسته است از طریق همین رویاپردازی پروازی جالب را طراحی و اجرا کند: «شعبده چندین شاخه دارد که یکی از آنها، شاخه «ایلوژن» است، در این شاخه از شعبده، شعبده باز با استفاده از انرژی روح و جسم و ایجاد توهم، سعی می کند فکر و ذهن تماشاگر را در دست بگیرد. من عاشق خیال پردازی هستم و این علاقه، من را به سمت شاخه ایلوژن برد تا پرواز کنم. روی صحنه ناپدید شوم، جسمم را به دو نیمه تقسیم کنم و ...»
رد شدن از دیوار و پرواز
مدریک برای مان مثالی می زند از اجراهای جهانی که در بخش ایلوژن تاکنون روی صحنه رفته است تا ما را بیشتر با این شاخه عجیب و غریب تردستی آشنا کند: «حتما تاکنون شما بیننده اجرای پرواز کریس آنجل بوده اید. در این اجرا، کریس با استفاده از تمرکز و انرژی، از سطح زمین جدا شده و چند سانتی متر از زمین فاصله می گیرد، روی پله ها می پرد یا مجددا به زمین بر می گردد. این اجرا، انرژی زیادی از شعبده باز می گیرد و سال ها باید برای اجرایش تمرین کرد، این شبک اجرا در شاخه ایلوژن قرار می گیرد.
او اشاره می کند به یکی از اجراهای دیوید کاپرفیلد: «کاپرفیلد جلوی چشم صدها بیننده از یک طرف دیوار چین وارد و در طرف دیگر ظاهر می شود.»
مدریک هم ادعا می کند که می تواند مانند دیوید کاپرفیلد از دیوار رد شود یا مثل کریس آنجل پرواز کند: «انجام این کارها، تمرین زیادی می خواهد. من سال ها برای انجام این کار تمرین کردم، بارها زمین خوردم و دچار مشکلات جسمی و روحی شدم تا توانستم راز این کار را کشف کنم. این را فقط شعبده بازها می دانند که برای انجام هر کار جدید، چقدر انرژی از یک شعبده باز گرفته می شود و او چه فشار روانی را تحمل می کند.»
این پسر جوان، چهار سالی است که به صورت حرفه ای در این شاخه شعبده فعالیت می کند: «ایلوژنیست ها انسان های بسیار خاصی هستند. آنها توانایی انجام کارهایی را دارند که هر کسی ندارد. می خواهم تا آدم خاصی نباشی و تمرکز ذهنی نداشته باشی، نمی توانی ایلوژن کار کنی.»
محمد حیدری می گوید اگر حمایتگر مالی داشت حتما یک روز از دیوارهای تخت جمشید عبور می کرد.
تا یک قدمی مرگ
او اولین کسی است که در کشورمان اجرای سخت جلیقه دیوانگان را روی صحنه برده است: «از این جلیقه برای کنترل افراد دیوانه و جانی استفاده می کنند. به محض بستن این جلیقه، دست های انسان قفل می شود و او از هر گونه حرکت از طریق کتف و دست و ... باز می ماند. این جلیقه امنیت بسیار بالایی دارد و حتی از دستبندی که به دست متهمان می زنند قدرت بیشتری دارد. من اولین کسی بودم که برای نخستین بار این جلیقه را پوشیدم و از ارتفاع پنج متری از سطح زمین آویزان شده و در مدت زمان کوتاهی موفق به باز کردن آن شدم.»
او این اجرای دیوانه کننده و دلهره آور را در اولین مسابقه استعدادیابی شعبده بازی ایران اجرا کرد و با این کار توانست نظر کارشناسان را جلب کند: «بگذارید یک خاطره از پشت صحنه تمرینات جلیقه دیوانگان برای تان تعریف کنم تا درک کنید که این اجرا چقدر می تواند خطرناک باشد. در یکی از تمرین هایم از دستیارم خواستم جلیقه را به تنم کند و پایم را به طناب ببندد و کمک کند تا از مچ پا از جرثقیل آویزان شوم.
نیزه در شکم
یکی از برگ های برنده او روی صحنه قدرتش در اجرای یکی از آیتم های هراسناک است: «یکی از تماشاگران را به روی صحنه دعوت می کنم و از او می خواهم وارد یک جعبه بسیار عادی بشود که از قبل توسط تماشاگران بررسی شده است. از او می خواهم از انجام حرکت اضافی بپرهیزد و بعد شروع می کنم به فرو کردن ۱۰ شمشیر در داخل جعبه و بعد در حالی که تماشاگران احساس می کنند که فرد داخل جعبه آسیب دیده است از این فرد در سلامت کامل رونمایی می کنم. گاهی اوقات در انجام این آیتم خودم هم دچار ترس می شوم.»
آیتم مورد علاقه اش آیتمی است که در آن دستیارش او را روی ده ها خنجر می خواباند و دو بار به صورت خوابیده روی نیزه ها چرخانده می شد: «بدن او سوراخ می شود و می افتد پایین و در حالی که همه تصور می کنند همه چیز تمام شده است اما او همچنان زنده است.» مدریک می تواند به راحتی هر چسمی مانند سکه را با تمرکز و انرژی خاصی که دارد جلوی چشم افراد دیگر خم کند.
ناهار و شام شیشه می خورم
مدریک ادامه می دهد: «از خوردن لامپ و مهتابی خاطرات زیادی به یاد دارم. یک بار در یکی از اجراهایم، زمانی که می خواستم مهتابی بخورم پسر جوانی از بین جمعیت فریاد زد: «این که کاری ندارد، من هم می توانم مهتابی بخورم.»
مجری بعد از شنیدن این ادعا از او خواست روی صحنه بیاید و شروع کند به خوردن مهتابی، من اصرار کردم که به خاطر سلامتی خودش این کار را نکند و از مجری خواستم که او را منصرف کند اما پسر جوان ادعا داشت که می تواند این کار را انجام بدهد و قبلا هم انجام داده است.
مدریک می خندد و ادامه می دهد: «البته خیلی از ما این قدرت ها را از ابتدای کودکی داشته ایم و به خاطر این استعدادها و توانایی ها به سمت هنر شعبده بازی رفته ایم.»
جان دادن به خاکستر
مدریک توانایی وصل کردن قسمت های آتش زده یک اسکناس را هم دارد: «از یکی از تماشاگران می خواهم یک اسکناس از جیبش بیرون بیاورد و شماره سریال آن را به خاطر بسپارد. بعد از آن چند میوه جلوی او می گذارم و از او می خواهم یکی از میوه ها را انتخاب کند، جلوی چشمان او اسکناس را از وسط پاره می کنم تا به دو قسمت تقسیم شود و بعد یک قسمت را به دست تماشاگر می دهم و قسمت بعدی را آتش می زنم و خاکسترش را می خورم.
تردست همه فن حریف، این روزها در جزیره کیش و در برنامه «دینامیت شو» روی استیج می رود: «پیشنهاد اجرا در خارج از کشور را داشتم ولی فعلا تصمیمی در این باره نگرفته ام. برایم مهم است که در ایران این هنر را به صورت مدرن معرفی کنم و فعلا همه فکر و ذکرم شده طراحی، اجرا و تمرین.»
هر چند او یک ایلوژن کار است اما می گوید می تواند در عرضه منتال و کلوز آپ و شعبده های خیابانی هم موفق عمل کند: «چرا تعجب کردید؟ یک شعبده باز کسی است که در همه شاخه های شعبده با قدرت عمل کند.»
نظر کاربران
موفق باشن کاش از تردستی هاشون ی فیلم میزاشتین...
خیلی جالب بود.
چرا از عارف گزارش نگرفتید؟
اون که از انجمن مرلین جایزه داره کلی هم تو تلنت ها اجرا داشته!
چرا از عارف گزارش نگرفتید؟
اون که از انجمن مرلین جایزه داره کلی هم تو تلنت ها اجرا داشته!
چرا از عارف گزارش نگرفتید؟
اون که از انجمن مرلین جایزه داره کلی هم تو تلنت ها اجرا داشته!
پاسخ ها
خو باشههه چقد میگی؟؟؟؟؟
این گروه را در عصر جیدید دیدیم که با چهار رای به فینال رفتن