دزدان دریایی اروپا؛
وایکینگها، نماد ترس و دلهره در اروپا
این دریانوردان به دلیل حملات و تهاجمات خشن و بی رحمانه ی خود به شهرت رسیدند. وایکینگ ها در جستجوی گنج بودند، دزدی می کردند و خانه ها را میسوزاندند و بومیان مناطق مورد حمله خود را می کشتند و یا به اسارت می گرفتند، به عبارتی دیگر آنها چیزی فراتر از دزدان دریایی بودند.
این دریانوردان به دلیل حملات و تهاجمات خشن و بی رحمانه ی خود به شهرت رسیدند. وایکینگ ها در جستجوی گنج بودند، دزدی می کردند و خانه ها را میسوزاندند و بومیان مناطق مورد حمله خود را می کشتند و یا به اسارت می گرفتند، به عبارتی دیگر آنها چیزی فراتر از دزدان دریایی بودند.
نام آنها "وایکینگ" نبود
آنچه که ما به عنوان وایکینگ می شناسیم، مردمی از دانمارک، نروژ و سوئد کنونی بودند. امروز به مجموع این سه کشور «اسکاندیناوی» گفته میشود. مردم این مناطق به زبانی موسوم به «نورس کهن» سخن می گفتند. از قرن نوزدهم میلادی استفاده از واژه ی «وایکینگ» متداول شد (این کلمه از نورس کهن به معنای دزد دریایی) گرفته شده است. تهاجم و دزدی چیزی است که بسیاری از مردم درباره ی وایکینگ ها گفته و نوشته اند، اما این فقط جزئی از فرهنگ آنان بوده است، مردان وایکینگ در جوانی دزد دریایی بودند و در سنین میانسالی و پیری زندگی آرامی را در پیش گرفته و به امور خانواده ی خود رسیدگی می کردند.
کشاورزی و ماهیگیری بخش بزرگی از فرهنگ وایکینگ ها بود و مسیرهای تجاری آنها از کانادا تا ترکیه و روسیه امتداد داشت.
کلیسا: وایکینگ ها عذاب خداوند هستند
وایکینگ ها در تاریخ با تهاجمات بی رحمانه ی خود به یاد آورده می شوند. در سال ۷۹۳ میلادی وقتی قایق های دراز آنها وارد شمال شرقی انگلستان شد، خانه ها و ساختمان ها را سوزاندند و دیرهای مسیحیان را ویران کردند، طلاها را به سرقت بردند و پس از جنگ با مردم بومی آنها را کشتند. کشیش کلیسای بریتانیا بر این باور بود که وایکینگ ها از سوی خداوند برای عذاب مسیحیان گناهکار فرستاده شده اند.
"چند خدایی" در میان وایکینگ ها، زندگی دراماتیک خدایان
نخستین مردمان نورس کافر بودند به این معنا که چندین خدا را می پرستیدند. اودین "Odin" که به آن آلفادیر "پدر همه" گفته میشد، خدای خدایان به حساب می آمد.
اودین پسر ثور (خدای رعد و چکش حامل قدرت) و لوکی Loki خدای موذی و فریبکاری بود که با مردم روی زمین و سایر خدایان حیله ورزانه رفتار می کرد. داستان های "ساگا" که مردم نورس درباره ی خدایان خود تعریف می کردند پر از صحنه های دراماتیک است؛ خدایانی که ازدواج می کردند، فرزند به دنیا می آوردند و در صورت لزوم شرکای زندگی خود را تغییر می دادند.
این داستان های همچنین با تصاویری از هیولاها و جانوران اسطوره ای در هم آمیخته بود. خدایان نورس همواره در حال ستیز برای اثبات قدرت خود بودند. برای مثال براساس داستانی «ثور» یکی از خدایان می کوشد تا گربه ای غول پیکر را بلند کند و فقط می تواند یکی از پنجه های او را بلند نماید و در نهایت شکست میخورد.
خدایان وایکینگ در «آسگارد» زندگی می کردند، شهر آسگارد با پلی از رنگین کمان با دنیای مردم روی زمین ارتباط برقرار می کردند. آنها پس از سفر به مناطق مختلف دین مسیحیت را پذیرفتند و به آن گرویدند، با این حال همچنان به اساطیر خود به عنوان آداب و رسوم کهن (Forn Sed) باور داشتند.
دریاسالاران مخوف با قایق های دراز و حکاکی شده
وایکینگ ها سفرهای دریایی بسیاری داشتند از این روی در ساخت قایق بسیار ماهر و چیره دست شده بودند. قایق های آنان «لانگ بوت» نامیده میشد و به اندازه ی ۵۲ تا ۱۲۰ فوت معادل با (۱۶ تا ۳۷ متر) درازا داشت و در هر یک از آنها ۶۰ وایکینگ جا داده میشد.
این قایق ها طوری طراحی شده بودند که می توانستند به راحتی در آبهای عمیق دریاها و یا رودخانه های کم عمق تردد کنند و قابلیت حمل در ساحل را نیز داشتند که مزیت بزرگی برای آنها در هنگام جنگ ها بود.
این قایق ها از چوب بلوط و کاج ساخته می شدند و شکاف میان آنها را با موی حیوانات و مواد قیرمانندی می پوشاندند. قایق های آنان هم بادبان داشت و هم پارو، جلوی هر قایق حکاکی های استادانه ای از تصاویر مارافعی و اژدها برای ارعاب دشمنان طراحی شده بود.
قایق آتش گرفته، نشانه ای از مرگ وایکینگ بزرگ
وقتی یکی از افراد سرشناس وایکینگ ها از دنیا می رفت، برای او مراسم یادبود باشکوهی برگزار می کردند. آنها یک قایق مخصوص درست می کردند و در آن تمام اسباب و وسایل، جواهرات، لباس ها و متعلقات او را می گذاشتند و سپس قایق را با همه ی آن وسایل آتش می زدند و به درون دریا می انداختند.
آشپزهای چیره دست
نورس ها مردم دریا بودند، غذای مورد علاقه ی آنها ماهی بود. اما از وقتی که به کشاورزان ماهری تبدیل شدند، رژیم غذایی آنها هم دچار تنوع و دگرگونی گردید. آنها حیواناتی همچون (گاو، خوک، بز و مرغ) نگهداری می کردند و سبزیجات همچون نخود، لوبیا و کلم و دانه هایی همچون گندم و جو می کاشتند و دانه های وحشی را هم جمع می کردند و حیوانات وحشی همچون گوزن، گراز و خرس را شکار می کردند. آنها در تهیه و پخت غذا بسیار ماهر بودند و یاد گرفته بودند که چگونه از ادویه ها برای خوشمزه شدن غذا استفاده نمایند.
کلم یکی دیگر از ملزومات غذایی وایکینگ ها بود، خوردن نان با عسل از جمله خلاقیت های وایکینگ ها در زمینه غذا به شمار می رفت و آنها از سس تمشک برای مزه دار کردن غذا استفاده می نمودند. هر چقدر وایکینگ ها بیشتر به مسافرت می رفتند بر تنوع غذایی و مزه های مختلف ابداعی توسط آنها افزوده میشد.
در میان وایکینگ ها جایی برای کودکان ضعیف و بیمار نبود
نورس ها به قدرت و قوای بدنی افتخار می کردند و اگر کودکی بیمار به دنیا می آمد یا اگر تشخیص می دادند که او در آینده ضعیف بوده و توانایی مبارزه و جنگیدن را نخواهد داشت، او را می کشتند، یا رهایش می کردند تا خودش بمیرد و یا درون دریا می انداختند و غرقش می کردند. کودکانی که تا پنج سالگی زنده می ماندند (اغلب ۸۰ درصد آنها زنده می ماندند) برای مبارزه و جنگیدن، کشاورزی یا کار در خانه تربیت می کردند. کودکان وایکینگ پیش از دست یابی به بلوغ جسمی و تکامل فیزیکی به استقلال شخصی دست می یافتند. ۷۵ درصد بچه های وایکینگ قادر به خواندن و نوشتن نبودند و تمام روز را صرف ساختن شمشیرهای چوبی، قایق های کوچک و یا اسکیت سواری می کردند و شبها نیز خانواده ی وایکینگ ها آواز می خواندند و دور آتش جمع می شدند و برای هم داستان سرایی می نمودند.
وایکینگ های ترسناک berserker ، بی پروا و خارج از کنترل
وایکینگ ها جنگجویانی ویژه و دلیر داشتند که berserker نام داشتند. آنها بسیار ترسناک بودند و هر چیزی را که در دسترس بود می خوردند، جنس لباس هایشان از پوست حیوانات بود و در جنگ ها همچون گرگ زوزه می کشیدند. امروزه واژه ی berserker برای کسانی که بی پروا و خارج از کنترل هستند به کار می رود.
موهای بور، مد مورد علاقه ی وایکینگ ها
آن دسته از مردان وایکینگ که موهای سیاهی داشتند برای این که چهره ای مطابق با اکثریت خود و فرهنگ غالب پیدا کنند با مواد قدرتمندی شبیه صابون های قوی موهای خود را می شستند تا رنگ آن بورتر و کمرنگ تر شود به علاوه از این طریق شپش موهایشان را هم از بین میبردند.
ارسال نظر