طنز؛ آنچه باید در مورد رابطه فسفر و انتخابات بدانیم
از آنجایی که کل اخبار و اتفاقات این روزها حول انتخابات ریاستجمهوری یا نهایت انتخابات شورای شهر تهران است و اینکه به هر حال تمام ایران تهران نیست و نگارنده این ستون اصفهانی است، در اینجا قصد داریم به....
از آنجایی که کل اخبار و اتفاقات این روزها حول انتخابات ریاستجمهوری یا نهایت انتخابات شورای شهر تهران است و اینکه به هر حال تمام ایران تهران نیست و نگارنده این ستون اصفهانی است، در اینجا قصد داریم به داستان شورای شهر و کاندیداهای اصفهان بپردازیم.
قصههای بعد از مجید
بیبی: آخه چرا همچین میکونی بِچه؟ چرا اینقَده منا عذاب میدِی؟
مجید: بیبی شوما نیمیدونین. ماهی فسفر دارِد... فسفر...
مجید اما مدتی پس از گذراندن دوران ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه به ناگاه شوق خدمت در تار پودش تنیده شد طوریکه کمکم به شوق خدمتی تبدیل شد که دستوپا درآورده؛ بنابراین تصمیم گرفت برای انتخابات شورای شهر اصفهان ثبتنام کند. چرا که نه؟ مگر چه چیزی از سرکار خانم واشیانی مجری توانمند شبکه اصفهان کمتر داشت؟
علاوهبر این مجید همیشه هنگام عبور از خیابان، اول به چپ نگاه میکرد، دوم به راست نگاه میکرد، اگر ماشین نمیآمد از خیابان عبور میکرد. همچنین به چراغراهنمایی توجه ویژهای داشت و شبها راس ساعت 9 آشغالها را دم در میگذاشت. در نتیجه از مسائل شهری اطلاع کافی داشت و قادر بود در مدیریت شهر مشارکت کند. پس در انتخابات شورای شهر ثبتنام کرد. او رقبای سختی داشت از جمله کشتیگیر وزن 74 کیلوگرم که بسیار چغر، بدبدن و کشتی بلد بود. در مبارزاتش خوب به مچ پای حریف میرسید و فن فتیلهپیچ را شگرد داشت. همین ویژگیها باعث شد خود را متخصص در مدیریت شهری بداند. به هر حال انتخابات شورای شهر برگزار شد و اتفاقا همین رقبا رای آورده و به همکاران جدید در شورای شهر بدل شدند.
سرانجام مجید و همکارانش وضعیت مالی نسبتا خوبی پیدا کردند. متروی اصفهان کامل نشد، آثار باستانی شهر مرمت نشد، ساختمانها و برجها، بیحساب و کتاب رشد کرد و در نهایت اصفهان این شد که میبینید. فسفر درون آن مدیریتشان.
ارسال نظر