طنز؛ «کلیه» یا «همه»؟
دهخدا تا درون کلاس رفت، دید قالیباف کاغذی را از احمدینژاد گرفت و آن را زیر میز پنهان کرد. دهخدا رفت و ایستاد کنار نیمکت قالیباف و پرسید: «اون کاغذی که از احمدینژاد گرفتی چی بود؟».
دهخدا تا درون کلاس رفت، دید قالیباف کاغذی را از احمدینژاد گرفت و آن را زیر میز پنهان کرد. دهخدا رفت و ایستاد کنار نیمکت قالیباف و پرسید: «اون کاغذی که از احمدینژاد گرفتی چی بود؟».
قالیباف برآشفت و گفت: «آقا چرا شما چند روزه گیر دادین به ما؟ چرا به غرضی گیر نمیدین؟» غرضی اشک از چشمانش جاری شد و گفت: «به قول شاعر، انگشت مکن رنجه به در کوفتنِ کَس قالیباف!».
دهخدا از گریه غرضی دلش گرفت و پرسید: «چرا گریه میکنی پسرم؟» غرضی بینیاش را پاک کرد و گفت: «کلیه واژههایی که آخرشون کُش داشت رو گلچین کرده بودم تا توی مناظرهها به فرهنگ عامه اضافهشون کنم اما نشد که بشه».
دهخدا دست گذاشت روی شانه غرضی و گفت: «بهتره به جای کلیه بگی همه. هم خوش آهنگتره هم پارسیه». غرضی گفت: «ایش» و نشست سر جایش. دهخدا دوباره رو کرد به قالیباف و گفت: «اون کاغذی که از احمدینژاد گرفتی رو بده ببینم!».
قالیباف اخم کرد و با عصبانیت کاغذ را روی میز گذاشت. دهخدا تای کاغذ را باز کرد و چشمش به این نوشته افتاد: «برای اینکه یاد بگیرید چگونه در کوتاهترین زمان نمودارهای آماری رسم کنید با ما تماس بگیرید. شرکت مهندسی آمار و ارقام محصولی و احمدینژاد». دهخدا کاغذ را گذاشت توی جیبش. میرسلیم پرسید: «آیا وقت آن نرسیده است؟».
دهخدا چرخید سوی میرسلیم و با شگفتی گفت: «جان؟» میرسلیم گفت: «ریشهکن کردنِ اعتیاد به ارائه آمار غلط را میگویم». رئيسی گلویش را صاف کرد و گفت: «ریشه کلیه اعتیادها مواد مخدر است».
کواکبیان لبخند زد و گفت: «ریشه سیبزمینی هم سیبزمینیه». هاشمیطبا گفت: «از کلیه دوستان خواهش میکنم آرامش کلاس را حفظ کنند». دهخدا از هاشمیطبا سپاسگزاری کرد و گفت: «به جای کلیه بگو همه» جهانگیری گفت: «همه ما دنبال آرامش هستیم». دهخدا لبخند زد و گفت: «آفرین پسرم». ناگهان غرضی جیغ کشید و گفت: «حالا من با این همه واژه کُشدار که روی دستم موندن چیکار کنم؟» دهخدا و جهانگیری نگاهی به هم انداختند و زنگ به صدا در آمد.
ارسال نظر