ذکر شیخنا و مولانا محمدباقر قالیباف (قدس ا... نفسه الزکیه)
آن خلبانِ پرآوازه، آن شهردارِ سازه، آن منجی آسمانی، آن محمود ثانی، آن تولیدکننده برق از زباله، آن تجمیعکننده نخاله، آن ثبتنامکننده در انتخابات متعدد، آن زده رو دست رضایی، آن دارای مدرک جغرافیای سیاسی، آن کارهایش اساسی، آن رفته در....
آن خلبانِ پرآوازه، آن شهردارِ سازه، آن منجی آسمانی، آن محمود ثانی، آن تولیدکننده برق از زباله، آن تجمیعکننده نخاله، آن ثبتنامکننده در انتخابات متعدد، آن زده رو دست رضایی، آن دارای مدرک جغرافیای سیاسی، آن کارهایش اساسی، آن رفته در محاق، آن زخم خورده از اسحاق، آن دشمن چهاردرصدیهای زالوصفت، آن دوبرابر کننده درآمدهای نفت، آن چوبزنِ دشمنان، آن موتورسوار مهربان، آن پدیده نادرِ پرینت به دست، آن آبادکننده تهران و هرچی که هست، آن برج ساخته از بالای شهر تا به ناف، شیخنا و مولانا شهردار- خلبان- سردار- دکتر محمدباقر قالیباف (حفظها... من حملات الگازانبری)، هم خوشگل و هم بور بود و منتقد رییسجمهور بود.
مناقب او بسیار و محامد او فراوان است. از معتبران مشایخ اصولگرا بود و سوپر هیروی ابرشهر تهران بود و حرارت و آتش در برابرش چون آب سرد بود و او همان است که شاعر در منزلت مقام او فرماید:
رای مامان و بابا قالیباف قالیباف
دوست خوب بچهها قالیباف قالیباف
در عظمت شأن او همین بس که مولانا تتلو (حفظها... جیگیلی جیگیلیه) از او حمایت کرد و او را نامزد اصلح دانست و جمله مریدان در موافقت فریاد «بغ بغو» سردادند. رحمها... علیهم اجمعین.
نقل است که روحی مهربان و دستی گشاده داشت و از ملک و املاک هرچه داشت به سائلان میداد و از بخشش هیچ ابا نداشت. او را دیدند که مشغول ساختوساز است. گفتند: «چه میسازی؟» گفت:«اینها املاک برای نجوم است» و بر این طریق چندین رصدخانه ساخت.
مریدی از اعضای شورای شهر او را گفت: «مرا نصیحتی کن که با آن به هرچه خواهم رسم». لختی اندیشید و گفت: «از زمین خوردن نترس» و گفت: «من خودم بارها زمین خوردم و نترسیدم و هربار که زمین خوردم به روی خودم نیاوردم و دوباره تلاش کردم». نقل است که مرید این وصیت به کار بست و چندی نگذشته از متمولان دوران خود شد.
نیمه شبی قبل از مناظره او را دیدند که با خود میگفت: «نیمه راهیم برنمیگردیم» و میگفت: «کلید مشکلات در دست من است» و میگفت: «من حقوقدانم و سرهنگ نیستم». او را گفتند: «چه میگویی؟ ماذا فازا؟ و چرا شعارهای رقیب را سر دادهای؟». آهی کشید و گفت: «تقلید همه را در مناظره کردم... فقط خود حسن مانده است».
نقل است که عاشق مردم بود و دولتش «دولتِ مردم» بود و هرکاری که میتوانست برای مردم انجام میداد. پس چون در میانه مناظره دید که مردم خسته شدهاند و گروهی دستشویی خواست رفتن، از جای بشد و در دمای 200 درجه، میله داغ را بگرفت و با مرتضی حیدری وارد مذاکره شد و با رایزنیهایی که کرد، برای مردم 15 دقیقه وقت استراحت گرفت. اعلیا... مقامه.
نقل است که مولتیتسک بود و با یک دست ایرباس میراند و با دست دیگر فاصله شمال-جنوب تهران را کم میکرد و همزمان در کانالهای فجازی کامنت میگذاشت و نه تنها تحمل یک رقیب و دو رقیب که تحمل ده تا را هم داشت.
در انتهای کار او آوردهاند که پس از مناظره دیگر آن باقر سابق نشد و کابوس بسیار میدید و نیمه شب از خواب میپرید و فریاد میزد: «اسحاق... اسحاق». آب قندش میدادند اما هیچ افاقه نمیکرد. میگفتند: «میخوای همه اتوبانها رو دو طبقه کنی؟ مجوز تراکم بدم امضا کنی؟» ولی هیچ پاسخ نمیداد و خیره مینگریست. رحمها... علیه.
نظر کاربران
واقعا که لیاقت بعضی ها همون کسایی هستن که جلو چشم هفتاد میلیون نفر میزنن زیر هرچی که گفتن.
پاسخ ها
گل گفتی
حفظها... من حملات الگازانبری..... سپاس
وجدانا ادمین برترینها تو سایتها و مجلات اصولگرا حتی یه مطلب طنز هم ضد اصلاح طلبا و روحانی پیدا نمیشه که بزاره . هان ...
پاسخ ها
آخه اون بیچاره ها بلد نیستن پول بگیرن
واقعا بعیده ازتون اینقد ضد اصول گرا حرف میزنین. به نظر من هر کی بیاد از دولت یازدهم خیلی بهتره