۵۲۳۱۶۱
۵۰۱۷
۵۰۱۷
پ

طنز؛ بالاخره یا سرانجام؟

 دهخدا ایستاد پای تخته و پرسید: «شیخ اجل کیست؟» هاشمی‌طبا خمیازه‌ای کشید و گفت: «ما نیستیم!» این را گفت و سرش را گذاشت روی شانه‌ شیبانی و دو نفری خر و پفِ دو صدایی راه انداختند.

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

 دهخدا ایستاد پای تخته و پرسید: «شیخ اجل کیست؟» هاشمی‌طبا خمیازه‌ای کشید و گفت: «ما نیستیم!» این را گفت و سرش را گذاشت روی شانه‌ شیبانی و دو نفری خر و پفِ دو صدایی راه انداختند.

رئیسی اخم کرد و پرسید: «بالاخره شیخ اجل کیست؟». دهخدا اخم کرد و گفت: «بهتره به جای بالاخره که واژه‌ای عربیه بگین سرانجام». یکهو کواکبیان فریاد زد: «آی گوشم» دهخدا دوان دوان سوی کواکبیان رفت و پرسید: «چی شده پسرم؟».

کواکبیان با گریه گفت: «آقا اجازه؟ این قالیباف هی مدادشو می‌کنه توی گوش ما میگه چند تا هسته‌ گیلاس بده میخوام باهاشون برق تولید کنم». عارف گفت: «به ما هم گفته پوشک نوه‌هات رو بیار می‌خوام باهاشون نیروگاه بسازم!». دهخدا با خشم رو کرد به قالیباف و پرسید: «مگه با اینا برق تولید می‌کنن؟».

قالیباف پوزخند زد و پاسخ داد: «بله. مثلا همین الان با شنیدن این خبر برق از سه فاز شما پرید. پس من بالاخره تونستم با آشغال برق تولید کنم!».

دهخدا با عصبانیت گفت: «بهتره به جای بالاخره از سرانجام بهره ببری» سپس کواکبیان را از جایش بلند کرد و به جهانگیری گفت: «شما جاتو بده به کواکبیان و خودت بیا کنار قالیباف بشین».

قالیباف ناگهان برآشفت و گفت: «چهار درصد هم به ما امتیاز بدین که بغل دستی‌مون رو خودمون انتخاب کنیم». جهانگیری خندید و گفت: «نترس بابا. تحمل بغل دستی رو داشته باش!».

قالیباف خشمگین شد و گفت: «با پدیده‌ای روبه‌رو هستیم که...» ناگهان کسی از پشت پنجره‌ کلاس سرفه کرد و قالیباف ادامه جمله‌ای را که حفظ کرده بود فراموش کرد. احمدی‌نژاد از قالیباف پرسید: «برای چی کاپشن منو تنت کردی؟». میرسلیم با حالتی جدی از دهخدا پرسید: «شغلش چیه؟».

دهخدا با شگفتی پرسید: «کی؟ قالیباف؟». میرسلیم گفت: «نخیر. شیخ اجل» دهخدا تازه یاد پرسشش افتاد و گفت: «آهان... شاعر بود. شما میدونی شیخ اجل کیست؟»، میرسلیم در فکر فرو رفت. روحانی گفت: «سعدی».

قالیباف سینه‌اش را ستبر کرد و گفت: «دروغ میگه!». دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «نخیر. پاسخ روحانی درست بود. شما انگار زیاد با شعر و شاعری ارتباط نداری». قالیباف اخم کرد و گفت: «ما با شاعرها برق تولید می‌کنیم»، این را گفت و انگشت سپهری را فرو کرد توی پریز برق!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج