طنز؛ مسابقه محله در وزارت کشور
سلام بچههای توی خونه. این هفته به وزارت کشور اومدیم تا مسابقه محله رو اینجا برگزار کنیم. (داوطلبان شرکت در انتخابات از سر و کول هم بالا میروند و سعی میکنند بیایند ردیف جلوی دوربین)
سلام بچههای توی خونه. این هفته به وزارت کشور اومدیم تا مسابقه محله رو اینجا برگزار کنیم. (داوطلبان شرکت در انتخابات از سر و کول هم بالا میروند و سعی میکنند بیایند ردیف جلوی دوربین)
روشن پژوه: خب از نفر اول شروع میکنیم. آقا شما چه شیرینکاریای بلدید؟
داوطلب اول با گرمکن و دمپایی: بلدم بگم دوغ گازدار، گاز دوغدار - دوغ گازدار، گاز دوغ داز - دوزگازداغ، گاز دوزغاغ هاهاهاهاهاها...
(همه میخندند و مجری یک ساعت دیواری کادو شده به او جایزه میدهد)
روشن پژوه: خب نفر بعدی؛ شما چه شیرینکاریای بلدید؟
داوطلب دو: ما خیلی چیزا بلدیم. غیب کردن دکل، ظاهر کردن مسکن وسط کویر، تصمیمات خلقالساعه، تولید ماست سیاه. ده تا کردن دو دو تا... (دست یک داورطلب دیگر را هم میگیرد و میآورد جلوی دوربین) ایشون هم مورد حمایت ماست.
روشن پژوه: شیرینکاری ایشون چیه؟
داوطلب دو: صاف میایستند و مینگرند و سکوت میکنند. بشمارید! یک و یک و یک... دو و دو و دو...!
(دوربین به سمت دیگر حیاط ساختمان وزارت میرود. حدود 50 نفر آنجا ایستادهاند)
روشن پژوه: خودتون رو معرفی کنید.
همه: جبهه متحد وحدت اصولگرایان (جَموا)
روشن پژوه: شیرینکاری شما چیه؟
همه: شرکت ائتلافی و یکصدا در انتخابات.
روشن پژوه: خب کدومتون میآید جلو برای اجرای شیرینکاری؟
همه: من!
روشن پژوه: خانم شما هم قصد دارید رییس قوه مجریه کشور بشید ؟
خانم داوطلب: بله.
روشن پژوه: شیرینکاری شما چیه؟
خانم داوطلب: از پای تلویزیون به طارمی میگم چیپ نزن!
روشن پژوه: خب حالا از داوطلب آخر؛ ما تا 10 میشماریم، شما تو انتخابات شرکت نکن! بشمارید.
(همه: یک و یک و یک، دو و دو و دو، سه و سه و سه... داوطلب حسابی عرق میریزد و مقاومت میکند ولی در شماره هفت دیگر زانوهایش سست شده و شناسنامه را از جیب درمیآورد)
روشن پژوه: خودتون رو معرفی بفرمایید.
داوطلب آخر: محسن رضایی!
روشن پژوه رو به دوربین: خب بچههای توی خونه، شیرینکاری شما چیه؟
ارسال نظر