۴۹۸۸۴۲
۲ نظر
۵۰۰۸
۲ نظر
۵۰۰۸
پ

طنز؛ ه/ کسره/ ز/ ذال/ و ...

دهخدا همان‌طور که ورقه‌های امتحانی را در دست گرفته بود با خشم فریاد زد: «من زبونم مو در آورد از بس گفتم جای کسره از ه و جای ه از کسره بهره نبرید.

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا همان‌طور که ورقه‌های امتحانی را در دست گرفته بود با خشم فریاد زد: «من زبونم مو در آورد از بس گفتم جای کسره از ه و جای ه از کسره بهره نبرید.

چرا حرف توی گوش‌تون نمی‌ره؟ همه‌تون از دم نمره‌ دیکته‌تون زیر دهه!» رضایی با خونسردی گفت: «من همه‌ ه و کسره‌ها رو درست نوشتم». دهخدا ورقه‌ رضایی را پیدا کرد و گفت: «به جاش اصلا فاصله رو رعایت نکردی و همه‌ واژه‌ها رو به هم چسبوندی».

کواکبیان با خنده گفت: «رضایی اصلا اهل فاصله گرفتن و فاصله گذاشتن نیست». غرضی با حالتی متفکرانه گفت: «چسباندن کلمات به هم اتفاقا کار خوبیه. این‌جوری بین همه‌ کلمات و جناح‌ها چسبندگی پدید میاد».

دهخدا با عصبانیت به غرضی گفت: «شما چرا همه‌ بذارها رو با ز نوشتی؟ مگه من صد بار نگفتم باید با ذال بنویسی؟» غرضی لبش را گاز گرفت و گفت: «منظورتون از زال همون زالِ شاهنامه‌اس؟» جدیدی با غرور فریاد زد: «بابای رستم». قاسمی اخم کرد و به دهخدا گفت: «حیف که پوستم خراب می‌شه وگرنه چنان اخمی بهتون می‌کردم که همه‌ نمره‌ها رو ببرین بالای دَه». دهخدا کمی خودش را جمع و جور کرد و رفت ته کلاس و با عصبانیت به مشایی و احمدی‌نژاد و بقایی گفت: «شما سه تا کلمه به کلمه‌تون شبیه هم بود. چرا تقلب کردین؟» بقایی سینه ستبر کرد و گفت: «افتخار می‌کنم که الگوی من احمدی‌نژاد است». دهخدا پوف کرد و از احمدی‌نژاد پرسید: «تو هم از روی ورقه‌ مشایی تقلب کردی؟»

احمدی‌نژاد لبخند زد و پرسید: «من از شما می‌پرسم، آیا من تقلب کردم؟» دهخدا عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و از مشایی پرسید: «برای چی این همه غلط نگارشی و املایی داشتی؟» بذرپاش ناگهان از سوی دیگر کلاس فریاد زد: «چرا به اشتباهات‌های جهانگیری و ظریف گیر نمی‌دین؟»

دهخدا اخم کرد و گفت: «اشتباهات خودش کلمه‌ جمعه، نباید بعدش دوباره جمع ببندیش». رسایی فریاد زد: «دهخدا فرافکنی کرد و از پاسخ ماند!»

دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «حالا که این‌طور شد همه‌تون باید پیک شادی‌هاتون رو بی کم و کاست بنویسید و بعد از نوروز برای من بیارین». بقایی با ناراحتی به احمدی‌نژاد گفت: «من دستم درد می‌گیره اگه زیاد بنویسم».احمدی‌نژاد لبخند زد و گفت: «نگران نباش. یه نفرو سراغ دارم که دستش تنده. پیکامون رو می‌دیم اون بنویسه». این را گفت و به محصولی چشمک زد. دهخدا تا خواست احمدی‌نژاد و بقایی را تنبیه کند زنگ به صدا در آمد و کلاس تعطیل شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    تشکر بروز میکنید
    سال نو پیشاپیش مبارک

  • مینا

    افرین...بسیار نکته دان هستید.یاد متن های اقای شاهانی خدابیامرز افتادم..

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج