طنز؛ سریال معمای روحانی
این روزها هر رجل سیاسی که شناسنامه و کارت ملی دارد، برای نامزدی در انتخابات اعلام آمادگی میکند و وجه مشترک همه کاندیداها این است که همه سعی دارند حقایق تلخ کارنامه دولت یازدهم را برای مردم آشکار کنند ولی...
این روزها هر رجل سیاسی که شناسنامه و کارت ملی دارد، برای نامزدی در انتخابات اعلام آمادگی میکند و وجه مشترک همه کاندیداها این است که همه سعی دارند حقایق تلخ کارنامه دولت یازدهم را برای مردم آشکار کنند ولی خب ما چون ملتي تصویری هستیم و معمولا راحتتریم فیلم و سریال ببینیم تا اینکه کتاب بخوانیم، آنطور که باید و شاید برایمان آشکار نمیشود. حالا پیشنهاد ما این است که از اعمال بیکفایتانه و مخرب دولت یازدهم، سریالی ساخته شود و وقتی پای به تصویر کشیدن واقعیتهای مستند و خدشهناپذیر تاریخی در میان باشد، چه کسی بهتر از محمدرضا ورزی، کارگردان سریال معمای شاه؟ در همین راستا سناریوی فاخری هم تهیه شده که گوشهای از آن را در ادامه میخوانید.
روز. داخلی. جلسه هیات دولت
جهانگیری، با بازی علی صادقی: خب آقایون، رییس دولت که طبق معمول به وعدههاشون عمل نکردن و هنوز سر جلسه حاضر نشدن، وزرای مربوط به امور اقتصادی لطفا گزارش بدید ببینیم این هفته جهت آجر کردن نون مردم چه اقداماتی انجام دادید؟
وزیر رفاه با بازی صفر کشکولی: آقا چرا وقت جلسه رو بیخود بگیریم؟ خب معلومه ما نتونستیم حتی کف معیشت مردم رو تامین کنیم.
وزیر کشور با بازی شریفی نیا: آقا مگه معیشت کف داره؟ ما معیشتمون کف نمیکنه هر چی پودر میریزیم!
وزیر رفاه: نه آقا. منظورم پایینترین حد معیشت بود.
وزیر کشور به بالا نظر میکند: خدایا شکرت که ما حقوق نجومی میگیریم.
ظریف (با بازی ملیکا شریفی نیا) میآید وسط بحث: آقایون، میخوام اعتراف کنم بدجوری سر ما کلاه رفت. این همه وقت گذاشتیم، نه قطعنامهای، نه تحریمی، نه عزتی... (میزند زیر گریه) ایح ایح ایح...
ناگهان جواد کریمی قدوسی (با بازی بهرام رادان) از زیر میز میپرد بیرون: صدات رو ضبط کردم! (و میدود و از پنجره فرار میکندو)
معصومه ابتکار با بازی اکبر عبدی در گریمی متفاوت و ماندگار: این عنصر صدوق و خدوم و سازشناپذیر و معتبرو موثق و معقول از کجا پیداش شد؟
جهانگیری: این بحثا رو ول کنید. دیگه وقت ناهاره. بیایيد بریم و در حالی که مردم دارن اشکنه پیاز میخورن، جوجه بزنیم حال کنیم.
ناگهان در باز میشود و در فضایی دودآلود، سایه مردی دیده میشود که فریاد میزند: «نه!» همه به سمت در برمیگردند. (ادامه دارد)
ارسال نظر