طنز؛ نوروز، از برنامه تا اجرا
یکی از ویژگیهای اکثر ما اینه که نمیدونیم دقیقا چی میخوایم. نمونهاش هم همین تعطیلات نوروز. از اول بهمن داریم برنامهریزی میکنیم که عید رو چی کار کنیم. منتها عید که میرسه هیچ کدوم از اون کارها رو انجام نمیدیم و به جای همهاش میخوابیم.
یکی از ویژگیهای اکثر ما اینه که نمیدونیم دقیقا چی میخوایم. نمونهاش هم همین تعطیلات نوروز. از اول بهمن داریم برنامهریزی میکنیم که عید رو چی کار کنیم. منتها عید که میرسه هیچ کدوم از اون کارها رو انجام نمیدیم و به جای همهاش میخوابیم. از طرفی همه معتقدیم که عید هر سال باید کارای جدید کرد و تجربههای جدید به دست آورد (مخصوصا توی سفر) ولی عید که میشه بیشتر همون تجربههای قبلی رو تکرار میکنیم که ملکه ذهنمون بشه. برنامههای روی کاغذ و عملی عید یکی از هموطنان رو با هم بررسی میکنیم که شما اعتقاد به برنامهریزی در کشور رو با پوست و خون و سایر مخلفات خودتون حس کنین:
29 اسفند تا 4 فروردین:
برنامه: سفر به مناطق تاریخی کمتر دیده شده و اقامت در روستاها، خوردن غذای محلی و بازگشت به منزل/ اجرا: 29 اسفند حرکت به سمت شمال، 2 فروردین رسیدن به شمال بعد از سپری کردن چند روز در ترافیک، 3 فروردین چرخیدن در پاساژهای شمال و ماندن در صف رستورانها، 4 فروردین حرکت از شمال، 7 فروردین رسیدن به شهر خود (تا همینجای برنامه 3 روز عقبیم، بنابراین فرض میکنیم که 4 فروردین پرواز کردن و به شهرشون رسیدن!)
5 تا 10 فروردین:
برنامه: چرخیدن در طبیعت، مطالعه و دیدن فیلم، وقت گذراندن با خانواده و دیدن بستگان/ اجرا: خوابیدن تا لنگ ظهر، یکی کردن صبحانه و ناهار، مجددا خواب، زنگ زدن به نصف فامیل و آمادهسازی برای حمله، حمله به منزل فامیل و درو کردن 20 تُن آجیل و میوه، مقاومت صوری در برابر تعارف فامیل برای شام ماندن، شکستن مقاومت و درو کردن 10 تُن دیگر غذا، کوبیدن دست روی شکم، بازگشت به منزل، گرفتن عیدی بچهها با وعده «میذارم بانک بزرگ شدی باهاش خونه بخری»، خواب تا فردا ظهر.
11 تا 13 فروردین:
برنامه: تنظیم مجدد ساعت خواب جهت آمادگی برای روزهای کاری، بررسی فعالیتهای نوروزی خانواده، جمعبندی مطالعات، لذت بردن از آخرین روزهای تعطیلات و گردش در روز طبیعت/ اجرا: غر زدن و تکرار «چرا تموم نمیشه، حالمون به هم خورد»، کوبیدن سر به دیوار و کجخلقی با اعضای خانواده، شنیدن «چرا این تعطیلات تموم نمیشه بری شب خسته بیای فقط بخوابی» از همسر گرامی، حمله به بوستانها و تبدیل آنها به تلی از خاکستر در روز موسوم به طبیعت و خوردن مقدار بیشتری از هله هوله در این روز.
14 فروردین:
برنامه: بیدار شدن در صبح زود، بیدار کردن فرزندان و رساندن آنها به مدرسه، رفتن به محل کار با روحیه خوب و پرانرژی/ اجرا: بیدار شدن بعد از 27 بار زنگ خوردن ساعت، فحاشی به زمین و زمان، خوردن به در و دیوار، رفتن به سر کار و دیدن چهرههای مشابه خود در صورت همکاران، افسوس خوردن به جهت زود تمام شدن تعطیلات کوفتی!
نظر کاربران
خیلی باحال بود
خخخخ واایی عالی بود خدایی همینجوریه ک نوشته شده ;-)