بعضی از دوستان هر روز گله میکنند و غر میزنند و مقاله مینویسند که ای امان! ما چه ملت بیفرهنگ و عقب ماندهای هستیم که سرانه مطالعه کتاب در کشورمان مثلا بیست و سه ثانیه است.
بعضی از دوستان هر روز گله میکنند و غر میزنند و مقاله مینویسند که ای امان! ما چه ملت بیفرهنگ و عقب ماندهای هستیم که سرانه مطالعه کتاب در کشورمان مثلا بیست و سه ثانیه است. آن هم بیشتر صرف مطالعه زیرنویس تلویزیون و خواندن انتصاب بجا و شایسته ملت روی بنرها میشود. بعد که غرشان را مکتوب مینویسند و چاپ میکنند، گوشی موبایل را دستشان میگیرند و بعد از چک کردن استوری سیصد و پنجاه و چهار نفر اخیر در اینستاگرامشان به مرور افقی شده و بعد خوابشان میبرد.
معالاسف یکی از این موجودات، خود بنده هستم! انصافا بعضی جاها هم کاربرد دارد. مثلا گاهی که بعضی دوستان میپرسند فلانی! تو که این همه فالوئر داری، تو که این همه ادعات میشه، چرا کتابت در کمال فضاحت فقط هفتصد نسخه فروخته؟ در این لحظه معمولا بادی به غبغب میاندازم و میگویم: ای آقا... اگه این ملت اهل کتاب خوندن بودند که الان وضع ما این نبود! بعد دو تایی مینشینیم در مورد سابقه کتاب نخوانی ایرانیان و مشهود بودن آن در رانندگیشان از دوران خشایارشاه تا امروز صحبت میکنیم و از این که خودمان در سوییس به دنیا آمدهایم لذت میبریم.
خود من به یاد دارم در کودکی به محض این که کتابی باز میکردم پدرم میآمد و میگفت: ببینم تو دَرست رو خوندی اومدی کتاب دست گرفتی؟ میگفتم: نه، یه کم مونده. میگفت: «به جای این کارا برو درس بخون آدم شی». خب ما هم بچه بودیم. اعتماد میکردیم. کلا نسل ما با همین تفکر بزرگ شد. به شوق آدم شدن هی درس میخواندیم. لیسانس میگرفتیم. فوقلیسانس میگرفتیم. بعد چند لحظه مکث میکردیم، نگاهی به خودمان میانداختیم و میگفتیم: پس چرا آدم نشدیم؟ بعد فکر میکردیم که لابد تحصیلات کافی نبوده و شدت و سرعت درس خواندن را بیشتر میکردیم.
تا این که در آستانه سی سالگی با حقیقت تلخی مواجه شدیم. فهمیدیم ما آدم بشو نیستیم و بهتره دوباره به کتاب رجوع کنیم! وقتی دوباره کتاب باز کردیم. پدر که انگار روی کتابهای ما سنسور نصب کرده بود بعد از ده پانزده سال آمد و گفت: «تو کار و زندگی نداری نشستی کتاب میخونی؟ فردا که خواستی سروسامون بگیری من یه قرونم کف دستت نمیذارما!» و ما کف دستمان را نگاه کردیم و... چند لحظه مکث کردیم. بعد دیدیم مویی برای کندن ندارد و اوضاع وخیم است. کتاب را نصفه و نیمه رها کردیم و رفتیم دنبال کار.
بعد هم دیگر وقت نکردیم دوباره سراغش برویم. حتی وقتی شغلمان شد نویسندگی! (که این فقره خیلی غمانگیز است و خاک بر سرم). آنقدر حرف زدم که یادم رفت بگویم برای چه به سراغ سوژه کتاب نخوانی رفتم. اما واتسون (بازیگر انگلیسی که نقش هرمیون گرنجر را در فیلمهای هری پاتر بازی میکرد) برای ترویج کتابخوانی در مترو و اماکن عمومی کتاب قایم میکند! هرکس این کتابها را پیدا کند میتواند ببرد و بخواند. گزارشها حاکی از آن است که حضرت پدر به سراغ اما واتسون رفته و پرسیده: دخترم شما پُست دکترات رو گرفتی اومدی اینجا برای من کتاب قایم میکنی؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر